واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگوي فارس با آزاده فلسطيني كه 16صهيونيست را به هلاكت رساند
خبرگزاري فارس: آزاده فلسطيني كه 16صهيونيست را به هلاكت رساند، ميگويد كه مرا به سلول انفرادي انداختند كه شبيه يك قبر بود كه 15 متر زير زمين احداث شده بود. وي تاكيد ميكند كه رسانههاي صهيونيستي روزي نيست كه خبري از ايران نزنند و اين بيانگر بيم و هراس اسرائيل از ايران است.
خبرگزاري فارس براي بيان درد و رنج زندانيان فلسطيني دربند رژيم صهيونيستي در طول سالهاي اسارت و تنوير افكار عمومي از جنايت رژيم صهيونيستي و اينكه چه بر سر آنها در طول اين مدت گذشته يك سلسله مصاحبه با اسراي فلسطيني انجام داده كه هر روز يكي از اين مصاحبهها روي خروجي فارس قرار ميگيرد.
"عبد الهادي غنيم" آزاده فلسطيني است كه در چارچوب قرارداد مبادله اسرا امضا شده ميان جنبش حماس و رژيم صهيونيستي از زندانهاي رژيم صهيونيستي آزاد شد. وي از اعضاي جنبش فتح و به اتهام اجراي عملياتهاي شهادت طلبانه در سال 1989 كه طي آنها موفق شد، 16 صهيونيست را به هلاكت برساند، توسط رژيم صهيونيستي به 16 بار زندان ابد و 450 سال زندان محكوم شد.
غنيم در گفتوگو با خبرنگار فارس در غزه به تشريح و تبيين آنچه در طول مدت اسارت كه 22 سال به طول انجاميد، از بيمارستان "هداسا عين كارم" در قدس گرفته تا زندانهاي مختلف صهيونيستي بر وي گذشت، ميپردازد.
آنچه در زير ميايد، مشروح اين گفتوگوست:
- چگونه و كجا و به چه دليل به اسارت گرفته شديد؟
- در آن زمان از جمله مجريان عملياتهاي شهادت طلبانه بودم، در آخرين عملياتي كه انجام دادم، پس از اينكه موفق شدم راننده اتوبوسي را كه حامل مسافران اسرائيلي بود، تهديد و وي را وادار كنم كه اتوبوسش را به يكي از راههاي تلآويو – قدس منحرف كند، به نحوي كه اتوبوس و مسافران اسرائيلي به دره پرت شدند. پس از اجراي عمليات و افتادن اتوبوس در دره ،صهيونيستها مسافران را كه برخي مجروح و برخي كشته شده بودند، از دره نجات دادند و من نيز كه جراحات سخت و خطرناكي برداشته بودم به بيمارستان "هداسا عين كارم" در قدس اشغالي به عنوان يكي از مجروحان اسرائيلي منتقل شدم.. راننده اتوبوس هم جزو مجروحان بود و او بود كه ماجراي ربوده شدن اتوبوس را به اطلاع صهيونيستها رساند.. اين عمليات در 5/7/1989 اتفاق افتاد.
- آيا دادگاهي براي شما تشكيل شد و شما محاكمه شديد؟
- بله براي من دادگاههاي متعددي تشكيل شد، ولي من در هيچ يك از آنها به هيچ چيز اعتراف نكردم، چون اعتقاد دارم اين دادگاه صوري است و قاضي آنها اسرائيلي است و در واقع دست نشانده صهيونيستها و همين موجب شد تا سرانجام به 16 بار حكم ابد و 450 سال زندان محكوم شدم، به عبارتي براي هر اسرائيلي كه كشته بودم يك حبس ابد و براي مجروجان در كل 450 سال.
- چند سال از محكوميت شما باقي مانده بود؟
- 22 سال و سه ماه از محكوميت خود را سپري كرده بودم و در چارچوب قرارداد مبادله اسرا موفق شدم، از زندان ازاد شدم. هميشه آرزو داشتم، آزادي خود را ببينم و به خدا موفق شدم روز آزادي خود را به چشم ببينم.
- در طول مدت اسارت خود آيا در زندان انفرادي بوديد يا بند عمومي؟
- براي حدود ده سال در زندان انفرادي بسرميبردم؛ در واقع در ابتدا و پس از انتقال از بيمارستان هداسا عين كارم به زندان "المسكوبيه" در قدس تماما در سلول انفرادي بسرميبردم و تنها پس از انتقال از المسكوبيه بود كه به بند عمومي منتقل شدم.
- مهمترين اتهامات وارده به شما چه بود؟
- اجراي عمليات شهادت طلبانه و به هلاكت رساندن 16 صهيونيست و مجروح كردن 27 نفر ديگر و عضويت در جنبش فتح.
- در كدام زندان بسرميبرديد و اوضاع در آنجا چگونه بود؟
- پس از اينكه حالم در بيمارستان بهبود يافت، مرا به زندان المسكوبيه در قدس اشغالي بردند، اوضاع اين زندان بسيار اسفبار بود، بگونهاي كه هيچيك از سلولها تهويه نداشتند و حشرات موذي همه جاي زندان مشاهده ميشدند، به طور خلاصه بايد گفت، اصلا جايي نبود كه يك انسان بتواند در آنجا بسربرد، بقيه زندانهايي كه آنها منتقل شدم اوضاع و احوالي بهتر از المسكوبيه نداشتند.
- آيا زندانبانان مرد بودند يا زن؟
- همه زندانبانان ما مرد بودند.
- وضعيت غذاي زندان چگونه بود؟
- چه از لحاظ كمي و چه از لحاظ كيفي بسيار اسفبار بود.. از لحاظ كمي بسيار كم بود، بگونهاي كه به سختي ميشد، خود را با آن سير كني .. از لحاظ كيفي نيز به حدي بود كه نميشد، آن را خورد به همين دليل هميشه غذاي خود را از بيرون تهيه ميكرديم ..يكبار هم دست به اعتصاب غذا زديم تا شايد بتوانيم غذاي زندان را بهبود ببخشيم.
- شكنجه شما چگونه صورت ميگرفت؟
- شكنجه درباره من بيشتر به صورت شكنجههاي روحي و رواني اعمال ميشد.. چون وضعيت جسمي من بگونهاي بود كه اجازه شكنجه جسمي من را نميداد.. به ويژه در بيمارستان، هنگاميكه يكبار يكي از بازجوها مرا مورد آزار و اذيت جسمي قرار دادند، از هوش رفتم و مجبور شدند، پزشك بالاي سرم احضار كنند .. اما وقتي به زندان المسكوبيه منتقل شدم، شكنجه جسمي هم به شكنجههاي روحي افزوده شد و شكنجهها انواع مختلف مانند محروميت از خواب و بكار بردن الفاظ ناشايست و سلول انفرادي و ضرب و شتم شديد و غيره را دربرميگرفت.
- بدترين خاطرات شما از دوران اسارت چيست؟
- بدترين و تلخترين خاطرات دوران اسارت من به زماني بازميگردد كه در زندان "الرمله" به سلول انفرادي محكوم شدم كه بيش از آنكه به يك سلول انفرادي شبيه باشد به يك قبر شبيه بود، چون اين سلول 15 زير زمين قرار داشت، رفتار زندانبانان هم بسيار بد بود، آنها همواره دستها و پاهاي ما را زنجير ميكردند و از پاشيدن گازهاي سمي يا آب خيلي سرد يا خيلي داغ دريغ نميكردند.
- مجازات اسرا در زندانهاي رژيم صهيونيستي اكثرا به چه ترتيب اجرا ميشد؟
- بزرگترين مجازاتي كه براي اسرا در نظر گرفته ميشد، محروميت آنها از ديدار و ملاقات با خانوادههايشان بود و با توجه به اينكه هر دور ملاقات نيم ساعت بيشتر نبود، از دست دادن آن براي ما بسيار سخت به شمار ميآمد.
- چند نفر از اسرا نتوانستند، در برابر شكنجههاي صهيونيستها دوام بياوردند؟
- من كسي از اسرا را نديدم كه چنين ضعفي را از خود نشان داده باشد، اما ميزان خوشبيني و مقاومت از اسيري به اسير ديگر فرق ميكند .. اما به چشم خود نديدم كه از مقاومت خود پشيمان شده باشند.
- چه چيز در زندان به شما ارامش خاطر ميداد؟
- بيش از هر چيز خانوادهام و پسرم كه عمليات اتوبوس را تنها 10 روز از تولد وي اجرا كردم، همچنين مادرم كه تعلق خاطر بسياري به او دارم و البته آزادي.
- هنگاميكه در زندان بوديد خانواده شما چگونه زندگي خود را سپري ميكرد و چه موانعي برسر ديدارها و ملاقاتهاي شما وجود داشت؟
- در هنگام بازجويي كه اصلا ملاقاتي نداشتم .. اولين ملاقات من چهار ماه بعد از بازداشتم و به صورت تنها در زندان "عسقلان" صورت گرفت، در آن زمان مجروح بودم و با عصا راه ميرفتم، اين ديدار از اين جهت براي خانوادهام مهم بود، چون صهيونيستها به خانوادهام اطلاع داده بودند كه من شهيد شدهام، پس از آن بار ديگر از ملاقات با خانوادهام تا زمان آزادي از زندان محروم بودم.
- واكنش همسرتان در برابر اسارت شما چه بود؟
- آنها نميدانستد كه من به اسارت گرفته شدهام، بر اساس اطلاعات داده شده توسط صهيونيستها آنها تصور ميكردند كه من به شهادت رسيدهام، اما پس از اطلاع نيز همواره نگران حال من بودند.
- آيا به نظر شما آزادي اسرا از زندان از طريق مذاكره امكان پذير است؟
- آشكار است، اسرايي كه داراي حكم ابد هستند، از طريق مذاكره و گفتوگو آزاد نميشوند و آزادي آنها از طريق مبادله امكان پذير است و اين نكتهاي است كه بيست سال مذاكره بينتيجه آن را به اثبات رساند، به همين دليل به نظر من هيچگاه نبايد خود را به راهكارهايي همچون گفتگو و مذاكره دلخوش كرد.
- با وجود تمام سختيهايي كه در طول اين مدت با آن مواجه بوديد چه چيز شما را همچنان به مقاومت پايبند نگه ميداشت؟
- مقاومت در برابر اشغالگران همواره يكي از اصول تغيير ناپذير اسراست، به همين دليل هرقدر هم تحت فشار و شكنجه بوديم باز نميتوانست ذرهاي از عزم اراده ما جهت مقابله با اشغالگران بكاهد.
- شيرينترين خاطرات دوران اسارت شما چه بود؟
- شيرينترين خاطره بيترديد ديدن وحدت و يكپارچگي اسرا در برابر اشغالگران بود، به ويژه آنكه شما 24 ساعت با آنها در تقابل و مبارزه فكري و سياسي و اعتقادي قرار داري؛ هنگامي كه يك اسير بيمار ميشد و اداره زندان از درمان وي ممانعت ميكردند، همگي با هم متحد ميشديم و دست به اعتصاب ميزديم تا سرانجام مسئولان زندان تن به خواستههاي ما دهند.
- آيا ميتوانيد نمونهاي از صبر و مقاومت اسرا در زندان براي ما بگوييد؟
- زندانبانان صهيونيست با اسرا همواره به عنوان كالايي برخورد ميكردند كه آنها را تصاحب كردهاند و هر چه ميخواستند انجام ميدادند و ما همواره با آنها در بحث و مناقشه بوديم.
- آيا نمونهاي از مقابله خود با زندانبانان صهيونيستي را به ياد ميآوريد كه برسر موضوعات مهم و اساسي از جمله موضوع قدس با يكديگر درگير شده باشيد؟
- بله يكبار درباره قدس با يكديگر درگير شديم بگونهاي كه يكي از زندانبانان صهيونيستي را به داخل بند آورديم و او را به باد كتك گرفتيم كه در اثر آن به شدت مجازات هم شديم.
- به نظر شما اسرائيل تا چه اندازه از ايران بيمناك است؟
- اگر اخبار رسانههاي اسرائيلي را به زبانهاي عبري و عربي و انگليسي را دنبال كنيد، روزي نميگذرد كه مطلبي درباره ايران و برنامههاي آن مطلبي نزده باشند و اين بالطبع بيانگر بيم و هراس اسرائيليها از ايران است، اسرائيليها بيشك از قدرت نظامي و تكنولوژيكي ايران بيمناك هستند و آن را تهديدي براي موجوديت خود ميدانند.
- چه چيز بيش از همه اسرائيليها را ميهراساند؟
- انديشمندان و سياستمداران اسرائيلي همواره از بيداري اسلامي و عربي و پايان يافتن اختلافات اعراب بسيار بيمناك هستند.
- چه ديدي نسبت به آينده داريد؟
- خوشبين هستم و اميدوارم روزي فرا برسد كه همه زندانيان بسان من از زندان آزاد شوند.
انتهاي پيام/++
چهارشنبه|ا|28|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 187]