واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: پيرزن عصبانيام كرد، با ميز او را كشتم خبرگزاري فارس: متهم به قتل در دادگاه گفت: پيرزن (مقتول) عصبانيت خود را به من منتقل كرد و من هم ناخودآگاه با ميز به سر او كوبيدم. به گزارش خبرنگار اجتماعي فارس، روز 21 خرداد 83 مأموران پليس از وقوع قتل زن مسني با خبر شدند و با حضور در خانه اين پيرزن جسد غرق در خون او را يافتند. تحقيقات براي شناسايي قاتل پيرزن ادامه داشت و برادر پيرزن به عنوان تنها مظنون پرونده بازداشت شد. با وجود تحقيقات و بازجويي 40 روزه از برادر مقتول، مدارك مستند براي معرفي او به عنوان قاتل پيدا نشد و او تبرئه شد. حدود 5 سال از اين ماجرا گذشت و هيچ نشاني از قاتل پيرزن به دست نيامد تا اينكه چند ماه قبل و بعد از گذشت 5 سال از وقوع حادثه، رد پاي جديدي از قاتل به دست آمد. قاتل كه تعدادي از تراولهاي مقتول را با خود برده بود بعد از چند سال، به بانك مراجعه كرده و تراولها را وصول كرده بود كه اين موضوع باعث لو رفتن او شد. با انجام تشريفات قضايي متهم به قتل در شهر ساوه دستگير و به تهران منتقل شد. مدتي قبل نخستين جلسه رسيدگي به اتهام قتل عمد در شعبه 74 دادگاه كيفري استان تهران، برگزار شد و چند روز بعد از اين جلسه، اولياي دم از شكايت خود گذشتند. جلسه رسيدگي به جنبه عمومي جرم، امروز در اين شعبه برگزار شد. شفيعي، نماينده دادستان ضمن قرائت كيفرخواست گفت: با توجه به اينكه كيفرخواست به اتهام قتل عمد تقديم دادگاه شده است و نظر به اينكه اولياي دم نسبت به متهم اعلام گذشت كردهاند، لذا از جهت جنبه عمومي جرم، تقاضاي صدور حكم قانوني را دارم. قاضي تردست خطاب به سعيد 29 ساله متهم به قتل عمد گفت: شما متهم به قتل عمد، سرقت به عنف توأم با آزار و اذيت و شرب خمر هستيد، آيا اتهام خود را قبول داري؟ متهم: فقط اتهام قتل را قبول دارم. چرا كه نه سرقتي انجام دادم و نه در آن زمان در حال مستي بودم. قاضي: انگيزه و نحوه ارتكاب قتل را تشريح كن. متهم: از سال 82 در بنگاه معاملات ملكي فعاليت ميكردم و همان زمان با مقتول آشنا شدم. از آنجاييكه مقتول به خاطر سن بالا نياز به كمك داشت، من تصميم گرفتم براي پيدا كردن خانه و ديگر كارها به او كمك كنم. خرداد سال 83 بود كه خانهاي براي او پيدا كردم و صبح يك روز كه مقتول به همراه برادرش به بنگاه آمده بود، با برادرش جر و بحث كرد. مقتول به خاطر سن بالايش بسيار عصبي بود و من هم به خاطر همين موضوع ديگر علاقهاي براي كمك كردن به او نداشتم. بعد از دعواي آنها به خانه مقتول رفتم و به او گفتم كه ديگر براي او كار نخواهم كرد در آنجا مقتول با من نيز شروع به جروبحث كرد و من براي اينكه با او درگير نشوم او را هل دادم. روي مبل نشستم تا او آرام شود ولي به يكباره به سمت من حملهور شد و من براي اينكه او را بترسانم، ميز عسلي كنار مبل را روي هوا چرخاندم كه ناگهان به سر او برخورد كرد. پيرزن بعد از ضربهاي كه به سرش خورد، روي زمين افتاد، ولي من فكر نميكردم اتفاق خاصي افتاده باشد. چند بار او را صدا كردم، تكانش دادم ولي بدنش سرد شده بود و تازه فهميدم كه مرده است. خواستم به اورژانس تلفن بزنم ولي اراده اين كار را نداشتم و وقتي ديدم بدنش سرد شده است، كولهپشتي خود را برداشتم و فرار كردم. بعد از 5 سال و زماني كه تراولهايي كه از مقتول نزد من بود را به نام خودم نقد كردم، توسط پليس دستگير شدم. قاضي: چرا متهم به شما پول داده بود؟ متهم: او به من اعتماد داشت و من تمام خريدهاي او را انجام ميدادم. قاضي: در تحقيقات نزد بازپرس، به سرقت تراولها اعتراف كردي. چه جوابي داري؟ متهم: من چنين اقراري نكردم، بلكه گفتم پولهاي مقتول نزد من بود. قاضي: مقتول با چه انگيزهاي به تو حدود 5 ميليون تومان تراول داده بود؟ متهم: او به من اعتماد داشت و بعد از حادثه نتوانستم تصميم درستي بگيرم، به همين خاطر تراولها را با خود بردم و مجبور شدم آنها را خرج كنم. قاضي: در تحقيقات اقرار كردي كه زمان ارتكاب قتل، مشروب خورده بودي. قبول داري؟ متهم: به هيچوجه مشروب مصرف نكرده بودم. بعد از دفاع متهم، قاضي از وكيل تسخيري متهم خواست اظهارات خود را بيان كند، كه وكيل مدافع گفت: موكل من با تصميم قبلي وارد خانه مقتول نشده است و در آن لحظه دچار جنون آني شده است. رابطه عاطفي خاصي بين موكل من و مقتول بوده است و موكل من از قبل تصميمي براي ارتكاب قتل نداشته است. وي ادامه داد: مقتول به علت كهولت سن، عصبي بوده است و ناراحتي روزهاي آخر را به موكل من نيز منتقل كرده بود. با توجه به اظهار ندامت موكل از اقدام خود از دادگاه تقاضاي عفو و گذشت در حق موكل دارم. وي درباره اتهام سرقت اموال مقتول گفت: تمام امور مالي، اداري، تهيه خانه و خريد منزل مقتول را موكل من انجام ميداده و برادر مقتول كه در دادگاه حاضر است، ميتواند اظهارات من را تأييد كند. وكيل تسخيري متهم درباره اتهام شرب خمر متهم گفت: موكل من به هيچ وجه شرب خمر نكرده است و زمان بازجويي به تصور اينكه اگر بگويد در حال مستي مرتكب قتل شده است، اتهام قتل عمد منتفي ميشود، اين ادعا را كرده است. قاضي تردست از برادر مقتول كه به نمايندگي از اولياي دم در دادگاه حاضر شده بود، خواست در جايگاه قرار بگيرد و اظهارات خود را بيان كند. برادر مقتول گفت: 3 روز از خواهرم خبري نداشتم و با نگراني به خانه او رفتم. زماني كه او در را باز نكرد با كمك همسايه ها در را باز كرديم و بعد از ورود به خانه با جسد وي روبرو شديم. وي افزود: خواهرم تمام طلا، جواهر و پول نقد خود را در صندوقي نگهداري ميكرد و زماني كه احتياج به آنها داشت، كليد را به متهم ميداد تا برايش از صندوق خارج كند. برادر مقتول ادامه داد: متهم تمام طلا و جواهري كه در دستان و گردن خواهرم بود را بعد از قتل او سرقت كرده است و زخمهاي روي بدن خواهرم مؤيد اين ادعا است. وي افزود: در ابتدا من مظنون اصلي قتل خواهرم بودم، ولي بعد از گذشت 39 روز از بازجويي از اتهام قتل تبرئه شدم. 27 ميليون تومان از خانواده متهم دريافت كرديم و از قصاص او گذشت كرديم. قاضي خطاب به متهم: شما نزد بازپرس مدعي شديد كه مقتول از شما تقاضاي ارتباط نامشروع كرده است و يكي از انگيزههاي ارتكاب قتل از سوي شما، همين مورد بوده است. قبول داري؟ متهم: من در آن زمان نميدانستم چه ميگويم، ولي الان ميگويم كه مقتول چنين درخواستي نكرده بود. قاضي: با توجه به گذشت اولياي دم، متهم هستيد به اخلال در نظم عمومي با بيم تجري ناشي از قتل عمد، سرقت و شرب خمر. از خودت دفاع كن. متهم: اتهام قتل عمد را قبول دارم، ولي سرقت را قبول ندارم و شرب خمر را نيز دروغ گفتهام. قاضي: به عنوان آخرين دفاع، اگر مطلبي داري عنوان كن. متهم: از دادگاه تقاضاي عفو و بخشش دارم. در انتهاي اين جلسه، قاضي تردست ختم جلسه را اعلام كرد و اعلام نتيجه را به بعد از مشاوره با اعضاي دادگاه موكول كرد. انتهاي پيام/ر
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 171]