تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع): کسی که از چیزی طرفداری مصرّانه و نابجا کند یا اینکه از جانب دیگران به نفع او طرفداری ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

قیمت و خرید تخت برقی پزشکی

کلینیک زخم تهران

خرید بیت کوین

خرید شب یلدا

پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1850123761




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مشروح كرسي آزاد‌انديشي آزادي فردي در اسلام


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: مشروح كرسي آزاد‌انديشي "آزادي فردي در اسلام"
خبرگزاري فارس: كرسي آزادانديشي "آزادي فردي در اسلام" به همت دفتر تحكيم وحدت برگزار شد.


به گزارش خبرنگار گروه دانشگاه خبرگزاري فارس، به همت دفتر تحكيم وحدت كرسي‌ آزادانديشي با عنوان «آزادي فردي در اسلام» با حضور عماد افروغ عضو هيئت علمي دانشگاه، حجت‌الاسلام پارسانيا استاد حوزه و دانشگاه، مريم مرادي دانشجوي ارتباطات دانشگاه علامه طباطبايي و مهدي گل‌محمدي دانشجوي مهندسي برق دانشگاه عباسپور در سالن اجتماعات كوثر برگزار شد.

در اين نشست مريم مرادي و مهدي‌ گل‌محمدي پيرامون آزادي فردي در اسلام به گفت‌وگو پرداختند و هم چنين افروغ و پارسانيا به عنوان استاد داور و راهنما به تكميل و نقد و بررسي مواضع اين ۲ دانشجو پرداختند.

* نقد افروغ بر نظريه نسبي بودن حقيقت هابرماس

افروغ در ابتداي اين ميزگرد دانشجويي به بخش‌هايي از صحبت‌هاي هابرماس، متفكر و جامعه شناس غربي اشاره كرد و گفت هابرماس اين متفكر غربي بيشترين ارزش را براي عقل مفاهمه‌اي يا عقل ارتباطي قائل است و حقيقت را نسبي دريافت مي‌كند.

وي افزود: اختلاف نظر من با هابرماس پيرامون نگاه نسبي به حقيقت است و من براين باور هستم، اگر به حقيقت با ديد نسبي نگريسته شود قاعده گفت‌وگو نيز يك امر نسبي خواهد بود.

افروغ اظهار داشت: قاعده گفت‌وگو برهان و استدلال است و دو طرف بايد اين قاعده را بپذيرند.

وي تصريح كرد: از ديد روانشناسي دو طرف گفت‌وگو بايد آمادگي لازم جهت دريافت حرفي تازه را درخود تقويت كنند تا گفت‌وگو شكل گيرد.

اين استاد دانشگاه افزود: اگر ما حقيقت را نسبي در نظر بگيريم، حقيقت به ارزش‌ها تغيير مي‌يابد و وقتي حقيقت به ارزش‌ها تغيير پيدا كرد، هر كس به همان اندازه كه بر حق است به همان اندازه نيز بر باطل خواهد بود.

نماينده سابق مجلس شوراي اسلامي به عدم وجود خط قرمز در فضاي آكادميك تاكيد كرد و افزود: در حيطه آزادي تفكر كه خاستگاه آزادي بيان است نبايد هيچ گونه خط قرمزي در نظر گرفت چرا كه فطرت انسان به گونه‌اي است كه اگر خودش باشد و هيچ مانعي در مقابل تفكرش قرار نگيرد، در واقع در مسير نيل به غايت نهايي خود قرار گرفته است كه همان دستيابي به تفكر ناب است.

* پارسانيا: متقادعد كردن همديگر در گفت‌وگو به معناي رسيدن به حقيقت نيست

حجت‌الاسلام پارسانيا ديگر استاد حاضر در اين جلسه ضمن اشاره به ساحت اراده و ساحت آزادي و معرفت به عنوان دو ساحت وجودي انسان گفت: از ديرباز بحث‌هاي زيادي پيرامون نسبت اراده و آزادي وجود داشته كه آيا انسان بر اساس اراده خويش آگاهي را مي‌سازد و يا آگاهي را مي‌يابد و بر اساس آن اراده مي‌كند.

وي افزود: ما به لحاظ تاريخي با ديدگاه‌هايي مواجه بوديم كه تقدم آگاهي بر اراده را قائل بودند كه با مرور زمان آگاهي و اراده الهي جاي خود را به اراده انسان داده است يعني به سمت و سويي مي‌آييم كه اراده انسان مقدم مي‌شود.

وي تصريح كرد: نكته‌ي مهم در مبحث اختيار انسان اين است كه انسان در ارتباط با حقيقتي كه در نزد خداوند است چه مقدار مي‌تواند تمرد كند.

اين استاد حوزه و دانشگاه اظهار داشت: در نزد عرفا و در نظر فيلسوفان بحث نسبت ميان علم و اراده در خدا بسيار مورد طرح بود.

وي افزود: حكماي مشاء مي‌گفتند خداوند فاعل به عنايت است يعني نظام احسن را مي‌بيند و آنچه احسن است اراده مي‌كند يعني آنچه را كه احسن است ايجاد مي‌كند.

وي تصريح كرد: نخستين تجلي خداوند تجلي علمي و سپس تجلي قدرت اوست، يعني قدرت خداوند چون عالمانه اعمال مي‌شود حكمت است و متن جهان نيز متن حكمت بوده، بدين معنا كه علم با معرفت و آگاهي است كه قدرت براساس آن عمل مي‌كند و در بحث‌هاي معاصر، بحث علم و قدرت مطرح است اما ديگر علم و قدرت خدا را مورد بحث قرار نمي‌دهند بلكه به اراده انسان مي‌پردازند.

پارسانيا با اشاره به آراء پوزيتيويست‌ها گفت: آنها سعي مي‌كردند نشان دهند كه علم مستقل از اراده و قدرت انسان‌ها بوده و داراي هويت جهاني است ولي به تدريج اين آخرين سنگر حوزه استقلال علم هم از دست رفت.

وي اظهار داشت:‌ مخالفين پوزيتيويست‌ها با اشاره به علم تجربي به عنوان نماد استقلال از قدرت و اراده انسان مي‌گويند علم تجربي پارادايم‌هايي دارد كه اين پارادايم‌ها را جامعه علمي انتخاب مي‌كند يعني با اينكه اراده و ارزش‌ها را كنار گذاشته‌اند به دليل نداشتن ملاك علمي مناسب براي بعضي از پاردايم‌هاي علم تجربي به ناچار از اراده‌ي جامعه علمي استفاده مي‌كنند.

وي در ادامه سخنان خود افزود: انسان بر اساس نوع اراده‌اي كه دارد، نظام آگاهي‌اش را مي‌چيند و اگر در اين مسير قدم گذارد به نسبيت حقيقت خواهد رسيد كه در نتيجه گفت‌وگو ميان افراد و جوامع سخت مي‌شود و نوعي قياس ناپذيري اتفاق خواهد افتاد يعني ما به جاي اينكه در گفت‌وگو به حقيقت برسيم مي‌خواهيم تنها يكديگر را متقاعد كنيم كه مسلماً‌ اين امري تبليغي خواهد بود.

وي تاكيد كرد: حقيقت در حوزه عقلانيت ارتباطي ساخته مي‌شود يعني ما در ارتباطاتي كه داريم هرچه قدرت تبليغاتمان و صنعت و فرهنگمان قوي‌تر باشد؛ در ساختن حقيقت موفق‌تر مي‌شويم.

حجت‌الاسلام پارسانيا با اشاره به نظريات هابرماس گفت: هابرماس مي‌خواست در حوزه عقل ارتباطي ساحتي را براي انسان معرفي كند كه در مقابل ساحت حقيقت به انتقاد بپردازد.

وي در بخش ديگري از سخنان خود، تصريح كرد: حقيقت يك ساحت متعالي دارد كه انسان بايد به سوي او حركت كند، البته انسان آزادي كامل براي ايستادن در مقابل حقيقت را دارا مي‌باشد و به لحاظ اراده انسان كاملاً مختار است؛ «فالهما فجورها و تقواها» ولي اين نكته حائز اهميت است كه حقيقت بر انسان پيشي دارد.

وي در ادامه افزود: خداوند متعال ابتدا عقل را آفريد و سپس جهل را و در اثر اراده‌ي اعراض انسان است كه جهل در عرصه تاريخ قدم مي‌گذارد و وارد مي‌شود، در نتيجه ما در مسير گفت‌وگو بايد اراده‌ حقيقت را داشته باشيم و اراده‌ خود را تسليم حقيقت كنيم.

پارسانيا اظهار داشت:‌ خداوند يك هدايت ابتدايي دارد كه اين هدايت هم در حوزه گرايش‌هاست و هم در حوزه‌ي انديشه است، در حوزه انديشه انسان مي‌فهمد ظلم بد و تناقض باطل است.

وي همچنين تصريح كرد: خداوند يك هدايت ابتدايي دارد و يك هدايت ثانوي و هدايت ابتدايي را همه دارند كه اگر با اراده خود به سوي هدايت رفتيم اين هدايت افزون مي‌شود و اين هدايت ثانوي است.

*مرادي: در ايران آزادي نداريم/ فقط احساس آزادي داريم

در ادامه اين جلسه مريم مرادي به عنوان نخستين طرف گفت‌وگو به ايراد نظراتش پيرامون بحث آزادي پرداخت وگفت: مهمترين راه براي اين كه ما در مورد يك موضوع بحث كنيم بايد نسبت به آن شناخت كافي پيدا كنيم، كه در خصوص آزادي بايستي گفت؛ آزادي چيست، در كجا جريان دارد، حد و حدود آزادي كجاست و آزادي درگير چگونه مخاطراتي است.

وي در ادامه اضافه كرد: براي انتخاب شيوه درست زندگي بايد آزادي‌هايي كه مي‌توانيم انتخاب كنيم را بشناسيم و از آن‌ها استفاده كنيم.

دانشجوي رشته علوم ارتباطات دانشگاه علام طباطبايي در رابطه با چگونگي شروع بحث آزادي افزود: صحبت كردن از آزادي با اين سوال شروع شد كه در صورتي كه آزادي مطلق داشته باشيد با اين آزادي مطلق چه كار مي‌كنيد، اين سوال ممكن است براي هر انساني پيش بيايد اگر انساني آزادي مطلق داشته باشد آن وقت از آن چه استفاده‌اي مي‌كند؟

وي در ادامه تصريح كرد: ما آزادي را براي چه مي‌خواهيم و چه اهدافي براي استفاده از آن داريم، كه بعد از طرح اين سوال يك موضوع مطرح مي‌شود كه آزادي چه مفهومي دارد تا بخواهيم در مورد آن فكر كرده و از آن استفاده كنيم.

مرادي عنوان اصلي بحث خود را انسانيت معرفي كرد و اظهار داشت: موضوع مورد نظر آزادي انسان‌هاست و اين كه هر انسان تا چه اندازه آزاد است و اين آزادي براي او چه فايده‌اي دارد.

وي گفت: واژه‌ آزادي به مفاهم مختلفي اشاره دارد كه به معني توانايي كلي در انجام كارها و فعاليت‌هاست در واقع به اين معني است كه اگر فردي مي‌خواهد كاري را انجام دهد هيچ چيزي نبايد او را از انجام آن كار باز دارد و اگر نخواهد كاري را انجام دهد نبايد مجبور بشود آن كار را انجام دهد و حد بالاي آن قابليت اين است كه عوامل دروني هم مانع انجام كار فرد نشوند.

مرادي سپس به بيان تعاريف مختلف آزادي از ديدگاه متفكران غربي پرداخت و ادامه داد: مك كالون آزادي فردي را آزادي فرد يا افرادي از قيد فرد يا افراد ديگر در انجام كار و رفتار خاص مي‌داند، ايزيابرلين، يك تعريف مثبت از آزادي دارد و يك تعريف منفي كه در تعريف مثبت آزادي مي‌گويد؛ آزادي اين است كه زماني كه من مي‌خواهم كار و رفتار خاصي انجام دهم، انتظاراتي كه وجود دارد همگي از جانب من باشد و اگر اين رفتار و انتظارات از جانب كس ديگري باشد من آزاد نيستم،‌ در حالي كه تعريف منفي آزادي مي‌گويد؛ انسان تا جايي آزاد است كه آزادي ديگران را محدود نكند. اسپينوزا فردي را آزاد مي‌داند كه هر كاري را بر مبناي عقل انجام دهد، كانت هر كسي كه از حاكميت عقل برخودش، برخوردار باشد را آزاد مي‌نامد.

مرادي با تعريف آزادي از نگاه اسلام اظهار داشت: بر اساس تعريف اسلام از آزادي، اسلام دو نوع محدوديت براي آزادي قائل مي‌شود كه نخستين محدوديت،‌ محدوديت دروني وجداني، اخلاقي و فطري است و دومين محدوديت، محدوديت بيروني يعني احكام شرعي است كه حد و حدود آزادي انسان را مشخص مي‌كند.

وي در ادامه تعريف آزادي از نقطه نظر اسلام ادامه داد: از نظراسلام همه انسا‌ن‌ها ازنقطه نظر ذات با هم برابرند و از شرافت و كرامت انساني برخوردارند و تفاوت آنها در تقوا است.

مريم مرادي آزادي را از ديدگاه حقوق بشر نيز اين گونه تعريف كرد: آزادي عبارتست از حق حفظ و دفاع در مقابل انسا‌ن‌هاي همزيست، دولت و حكومت.

وي هم چنين آزادي را از نگاه ليبراليسيم تعريف كرد و بيان داشت: آزادي انسان توسط هيچ عقيده و نظري نبايد محدود شود مگر قانوني كه خود انسان‌ها وضع كردند و آزادي را محدود مي‌كنند.

اين دانشجوي ارتباطات در بخش ديگري از سخنان خود آزادي را به دو قسمت تقسيم كرد و اظهار داشت: آزادي به دو قسمت آزادي فردي و آزادي اجتماعي تقسيم مي‌شود و نبايستي گفت كه آزادي اجتماعي از آزادي فردي جداست، چرا كه ما در جامعه زندگي مي‌كنيم و اجتماع مقداري از آزادي فردي ما را محدود مي‌كند.

وي در ادامه افزود: آزادي فردي به دو قسمت آزادي فكري و رفتاري تقسيم مي‌شود و اسلام آزادي فكري را نسبت به آزادي رفتاري جايز مي‌شمارد و آزادي رفتاري را نيز محدود مي‌كند.

وي گفت: لغت آزادي از زمان يونان باستان در ميان متفكران چون سقراط، افلاطون و ارسطو رواج داشته است و اين متفكران كه نظام برده‌داري را قبول داشتند، انسان‌هاي آزاد را فقط شهروندان مي‌دانستند كه حق دارند فكر كنند و براي ديگران تصميم‌گيري نمايند.

وي در ادامه تصريح كرد:‌ مونتسكيو و روسو آزادي را حق همه انسان‌ها مي‌دانستند و روسو آزادي را براي همه انسان‌ها به عنوان موجوداتي يكسان در نظر مي‌گرفت و اين كه فردي حق بيشتري نسبت به ديگري داشته باشد را نقض مي‌كند.

مريم مرادي با توجه به نظريات اسلام در ارتباط با آزادي افرود: اسلام سعي مي‌كند برده دارن را كم كند و آزادي فردي را گسترش دهد و مي‌گويد فرزند يك انسان برده يك انسان آزاد است ولي با اين وجود به مقوله جهاد توجه خاصي دارد و حكم مي‌كند اگر يك كشور اسلامي به كشور ديگري حمله كند و اسيراني بگيرد اين اسيران برده محسوب مي‌شوند كه البته امروز با توجه به احكام ثانويه اين چنين احكامي وجود ندارد.

وي در بخش پاياني سخنان خود با اشاره به موفقيت امروز ما در جامعه اظهار داشت: مقوله‌اي به نام آزادي در جامعه نداريم و آن چيزي كه هست فقط احساس آزادي‌ است.

وي در ادامه اضافه كرد: در جامعه يك سري نخبگان وجود دارند كه به آن جامعه شكل مي‌دهند و ازتمامي وسايل استفاده مي‌كنند مانند اينترنت، ماهواره و... اين امر باعث مي‌شود كه به افكار انسان‌ها شكل داده شود و من بر خلاف نظري كه دكتر افروغ دارند بر اين باورم كه ما به واقعيت شكل مي‌دهيم و واقعيت چيزي است كه ما تصميم مي‌گيريم تا واقعيت شود، من نظر هابرماس را قبول دارم كه حقيقت نسبي است و به زمان و مكان شكل‌گيري آن حقيقت بستگي دارد.

مريم مرادي در پايان سخنان خود گفت: دركل من براين باورم كه نسل جوان امروز بيشتر به ارزش‌هاي سياسي- اقتصادي اهميت مي‌دهد در صورتي كه نسل گذشته به ارزش‌هاي مذهبي بيشتر اهميت مي‌دهد كه در نتيجه مي‌توان گفت تعريف و تحليل آزادي در گذشته با امروز كاملاً متفاوت است.

* افروغ: در دوم خرداد بيشتر شور آزادي بود تا شعور آزادي

پس از پايان مرحله‌ اول صحبت‌هاي مريم مرادي، عماد افروغ به پاسخ‌گويي نسبت به برخي نكات مورد اشاره در صحبت‌هاي مرادي پرداخت و گفت:‌ در دوره گذشته كه نام آن توسعه سياسي بود من با افراد زيادي مناظره كردم اما هيچ گاه چنين جوي نديدم و بيشتر در آن دوره شور و هيجان آزادي بود تا شعور آزادي.

وي اضافه كرد: من در آن برهه زماني پيشنهاد كردم كه ابتدا بحثي را در مورد مفهوم آزادي داشته باشيم و بحثي هم در مورد اسلام و سپس وارد نسبت اين دو شويم.

افروغ در پاسخ به باورهاي ليبرالي مريم مرادي اظهار داشت:‌ شما برحسب بنياد‌هاي ليبرايسم مي‌توانيد از ليبرايسم دفاع كنيد و اگر آن را هم نسبي بدانيد درنتيجه نمي‌توانيد از آن دفاع كنيد چرا كه بنيادهاي ليبراليسم بر مي‌گردد به آن دركي كه شما از ذات انسان داريد.

مرادي در پاسخ گفت: ما در يك عمقي مي‌گوييم حقيقت نسبي است ولي در يك لايه بالاتر مي‌گوييم اگر من به اين حقيقت نسبي باور نداشته باشم نمي‌توانم براي خود انتخابي بكنم، مثل اين مي‌ماند كه من يك راهي را مي‌خواهم انتخاب كنم ولي اين راه برايم 50 درصد خطا دارد ولي من تصميم مي‌گيرم و مجبورم كه تصميم بگيريم و در واقع در سطح بالاتر عمل مي‌كنم و اين در سطوح پايين‌ است كه ما واقعيت را نسبي مي‌دانيم و فكر نمي‌كنم كه سقراط و ارسطو به اين عقيده داشتند كه آزادي براي همه افراد است بلكه مي‌گفتند عده‌اي به دنيا مي‌آيند براي اينكه برده باشند و ارسطو و سقراط انسان‌هاي احمقي‌ نبودند بنابراين اين جاي سوال است كه چرا نظريات ارسطو و سقراط با نظر روسو انقدر متفاوت است.

افروغ در ادامه اين بحث بيان داشت: بحث توجه به شرايط زماني و مكاني نيست بلكه مسئله بحث در مورد زمان گرايي و مكان گرايي است و وقتي ما نسبي‌گرايي و تاريخيت را محكوم مي‌كنيم يعني احاطه به مسائل زمان و مكان داشتن و زمان‌گرايي ومكان‌گرايي در واقع نفي حقيقت است، بحث من اين است كه آيا يك ليبرال بنيادهاي ثابتي دارد كه بخواهد از آن دفاع كند و اگر ندارد نمي‌تواند بگويد من ليبراليست هستم و يك ليبرال اصالت را به فرد مي‌دهد و به دولت انجمني اعتقاد دارد و جامعه را تا جايي كه ارگانيسم بداند يك انجمن درنظر مي‌گيرد و تحت هر شرايطي حق را به فرد مي‌دهد و درواقع در فلسه‌ سياسي- اجتماعي او يك فردگراست و ذاتي براي انسان قائل است، بنابراين هم يك حقيقت و هم يك ذات وجود دارد و آن حقيقت قابل دسترسي است، ولي آقاي هابرماس براساس عقل مفاهمه‌اي حقيقت را نسبي مي‌داند و به گونه‌اي بنيادهاي خود را به هم مي‌زند و زمان مكان را قابل تأثير مي‌داند، اگر شما مسئله را به رضايت برگردانيد يك برده از وضع موجود خود راضي است و اين اصل بر طبق عقل مفاهمه‌اي هابرماس است در صورتي كه براساس حرف كسي كه بنياد دارد مي‌گوييد برده، برده است، چه از وضع موجود خود راضي باشد و چه نباشد و در اينجا مسئله روشنگري و رفع مسئله شبكه‌هاي القايي و اغوايي قدرت معنا مي‌دهد.

وي افزود: افلاطون و ارسطو اگر سلب زرادي از بردگان، مهاجران و زنان كردند، اشتباه كردند در صورتي كه اگر انسان آزاد خلق شده باشد، زن بودن و برده بودن مانع نيست، در واقع اينها موانع اجتماعي هستند و بايد با اين موانع درافتاد و مقابله كرد.

* گل‌محمدي: آزادي ريشه در فطرت انسان‌ها دارد

در ادامه برنامه مهدي گل‌محمدي دانشجوي رشته برق دانشگاه صنعت آب و برق شهيد عباسپور به ميان ديدگاهش در مورد آزادي فردي پرداخت و گفت: در ابتداي امر يك تعريف و واژه‌شناسي از آزادي ارائه مي‌دهم تا ديد بهتر و مناسب‌تري نسبت به آزادي پيدا كنيم. لغت‌نامه دهخدا آزادي را اين‌گونه تعريف مي‌كند: عشق، حريت، اختيار، قدرت عمل و ترك آن، رهايي، خلاصي، قدرت انتخاب، خوشي و شرافت. اما به نظر تعريف دقيق‌تر استاد مطهري مطرح مي‌كنند كه مي‌گويند؛ آزادي يعني عدم وجود موانع براي رسيدن به هدف.

وي در ادامه ضمن بيان اينكه آزادي ريشه در فطرت انسان‌ها دارد، افزود: بعد از انقلاب صنعتي در اروپا، كنكاش‌هاي بسيار زيادي پيرامون مبحث آزادي مطرح شده است كه نتيجه اين مباحث پايه‌هاي ليبراليسم را در دوران حاضر شكل داده‌اند. در هر دانشگاهي اولين كرسي آزادانديشي با موضوع آزادي است.

اين فعال دانشجويي دانشگاه عباسپور با تقسيم كردن آزادي به سه دسته به شرح انواع آزادي پرداخت؛ آزادي فلسفي يعني آزادي به معناي صبر يا اختيار داشتن، نكته قابل اهميت اين است اعتقاد به جبر موجب مي‌شود بحث كردن راجع به مابقي آزادي‌ها بيهوده باشد. آزادي معنوي شامل قسمت‌هايي از آزادي فردي است مثلاً مي‌توان به آزادي عقيده به عنوان يك نوع آزادي معنوي اشاره كرد، آزادي اجتماعي نيز بخش ديگري از آزادي‌هاي فردي است.

وي در ادامه افزود: تعيين يك هدف و عدم وجود مانع در راه رسيدن به آن هدف را آزادي تعريف مي‌كنيم. نكته حائز اهميت چگونگي تعيين هدف است. اين مسئله به جهان‌بيني ما برمي‌گردد.

گل‌محمدي افزود: بنده چون خودم و كمالاتم را نمي‌شناسم، نمي‌توانم در جهان‌بيني توحيدي آزادي را به درستي تعريف كنم، همانگونه كه اسلام گفته خودشناسي يك مبحث عقلي و نقلي است و خودشناسي با عقل تنها ممكن نمي‌باشد.

وي در ادامه با نقد صحبت‌هاي مرادي پيرامون محدوديت‌هاي اسلام گفت: من معتقدم مبحث آزادي ديدگاه اسلام چند بعدي است، يك بار از نگاه خود، يك بار با من مسلمان و يك بار از نگاه فردي كه اصلاً مسلمان نيست به مبحث آزادي نگاه مي‌كند. نمي‌توان به صورت قطعي گفت كه آيا اسلام آزادي عقيده را به رسميت مي‌شناسد يا نه، ما آيه «لا اكراه في الدين» را داريم كه يك مبحث كاملاً تكويني است. انسان به صورت تكويني آزاد است كه هر ديني مي‌خواهد داشته باشد اما به صورت تشريحي اينگونه نيست. در اسلام براي انسان ارزش قائل مي‌شويم و ارج مي‌نهيم و اين با دادن اجازه پيچيدن هر عقيده همچون غل و زنجير به دور پاهايش در تناقض است.

گل محمدي تصريح كرد: اسلام آزادي فكري را كاملاً‌ به رسميت نمي‌شناسد چون نور عقل به تنهايي نمي‌تواند تمام تاريكي‌ها را برطرف سازد براي مثال اسلام اجازه ورود به مبحث خداشناسي نمي‌دهد پس اسلام آزادي فكر را نامحدود نمي‌داند.

گل‌محمدي در ادامه با رد نظر مرادي پيرامون نسبي بودن حقيقت گفت: ما بايد يك تفكيكي بين حقيقت و واقعيت انجام دهيم آن گاه به بحث درمورد نسبي بودن حقيقت بپردازيم. واقعيت آن چيزي است كه الان وجود دارد و حقيقت چيزي است كه بايد باشد. براي مثال جهاد با احكام ظالم يك حقيقت است اما اين واقعيت در زمان هر كدام از معصومين به اشكال متفاوتي واقعيت پيدا كرد.

وي در پايان به طرح اين سوال پرداخت كه آقاي پارسانيا آيا شما قائل به آفريده شدن جهل هستيد؟

* پارسانيا: قائل به اين هستم كه جهل اصالت و موضوعيت دارد

حجت‌الاسلام پارسانيا بعد از سخنان مهدي گل‌محمدي به ارائه نكاتي پرداخت و گفت: خداوند در ابتدا عقل را آفريد و جهان در مدار عقلاني آفريده شده است و در حيات انساني آنچه به فطرت انسان مي‌رسد خير است، و قرآن بصيرت دارد و مي‌فرمايد:« ونفس وما سواها- فالهمها مجورها وتقواها»‌ و در ابتداي اين معرفت عقلاني است كه در انسان بارور مي‌شود.

مهدي گل‌محمدي با ارائه سوالي در رابطه با اصالت و وجوديت جهل از پارسانيا پرسيد، گفت: آيا شما براي جهل اصالت و موضوعيت قائليد؟ يعني جهل وجود دارد يا اينكه در جايي كه علم وجود ندارد جهل وجود دارد؟

پارسانيا در پاسخ به اين سوال افزود: بله من مي‌گويم جهل وجود دارد و ما يك جهل بسيط داريم و يك جهل مركب و اين‌ها فرق دارند.

وي تصريح كرد: زماني كه ما دچار جهل مركب هستيم نه تنها مي‌گوييم مي‌دانيم و اشتباه هم مي‌دانيم و به قول معروف «‌آن كسي كه نداند، كه نداند، كه نداند در جهل مركب ابدالدهر بماند».

* افروغ: آزادي معنوي برد عمل سياسي را زياد مي‌كند

افروغ در ادامه سوالي را از خانم مرادي مطرح كرد و گفت: وقتي مي‌گوييد كه آزادي مطلق به نظر شما آيا آزادي مطلق امري مفروض است يعني شما آزادي مطلق را مورد بحث مي‌دانيد؟‌

مرادي در پاسخ گفت: به نظر من چيزي به نام آزادي مطلق وجود ندارد.

افروغ در اين ميان ادامه داد: بنابراين آزادي مطلق نداريم، ليبرال‌ها مي‌گويند هر نوع مانعي را قوبل ندارند در صورتيكه انسان يك محدوديت‌هاي بيروني دارد و يك محدوديت‌هاي دروني مثلاً‌ من به لحاظ محدوديت جسمي نمي‌توانم بپرم و در نتيجه اين موانع شروع مي‌شود تا به آخر.

وي افزود: من ايرادي وارد مي‌كنم به اينكه شما مي‌گوييد انسان تا آنجا آزاد است كه به آزادي ديگران آسيبي وارد نكند چرا كه اين تعريف كه به عنوان شرط آسيبي شناخته مي‌شود يعني سلب آزادي از خود و سيم خاردار كشيدن دور منافع ديگران.

وي تصريح كرد: اين مسائل نقدهايي است كه به شرط آسيبي وارد مي‌كنند.

اين عضو هيئت علمي دانشگاه اظهار داشت: شما به كانت اشاره كرديد و كانت نقدي جدي به آزادي لجام گسيخته دارد و مي‌گويد آن چيزي كه شما از آن به عنوان آزادي ياد مي‌كنيد اين آزادي نيست، اين ميل است و آزادي در ميل نيست و اين ميل گرايي است.

وي اضافه كرد: ما مي‌گوييم اگر بر سر راه انسان‌ها موانعي براي آزاديشان وجود نداشته باشد، آزادي عمل آنها نيز بيشتر خواهد بود و در صورتي‌كه اگر كسي در درون لذت گرا مي‌شود و انتخاب آن برحسب لذت است قاعدتاً حسب لذت بيروني هم مي‌تواند از آزادي خود كوتاه بيايد يعني كسي كه لذت گرايانه تصميم مي‌گيرد، لذت گرايانه هم مي‌تواند منصرف شود.

افروغ افزود: اما اگر كسي آزادي معنوي داشته باشد- كه آقاي مطهري مي‌گويد و كانت‌ هم تا حدودي به آن اشاره دارد- و نترسد و اسير مصلحت و لذت نشود و تصميمي از روي حقيقت بگيرد اين فرد آزادي عمل بيشتري دارد و در برابر فشارها، تطميع‌ها و تهديدها كوتاه نمي‌آيد در واقع آزادي معنوي برد عمل سياسي را زياد مي‌كند ولي كساني كه از روي معنويت انتخاب مي‌كنند محدوده‌ي آزاديشان كمتر است.

وي خاطر نشان كرد: وقتي شما قيد اخلاقي را مي‌آوريد، اين يك قيد خود خواسته است و قيد خود خواستگي با قيد تحميلي تفاوت دارد يعني شما با فرديت و عقلانيت خود به اين نتيجه رسيده‌ايد كه من بايد يك حريم معنوي داشته باشم ولي نكته ظريف در مورد ازادي اين است كه آزادي ارزش ندارد و ارزش ثانويه دارد و اين بحثي است كه آرمانگريان فلسفي در برابر ليبرال‌ها مطرح مي‌كنند.

وي ادامه داد:‌ آرمان‌گريان فلسفي به ليبرال‌ها مي‌گويند شما خيلي چرا انقدر اصرار مي‌ورزيد روي آزادي؟ فقدان قيد و بند و رهايي را براي چه مي‌خواهيد؟

* افروغ: ليبرال‌ها حق فردي را مي‌بينند ولي حق جامعه را نمي‌بينند

وي اظهار داشت: اين براي چه؟ در آزادي نيست و در واقع اين جهت "آزادي از چه؟" در خود آزادي نيست و مي‌گويند آزادي در ارزش اوليه نيست و در ارزش‌هاي ديگر است.

وي در تشريح اين مسائل گفت: آيا اين به معناي ناديده انگاشتن ارزش آزادي از چه است؟ خير، قرار نيست ما با سلب‌ آزادي از چه افراد آنها را به اجبار به سمت صلاح كنيم يعني كسي را نمي‌شود با اجبار و اكراه وارد بهشت كرد.

افروغ براي تفهيم اين بحث به تعريف راديكال‌ها از قدرت اشاره كرد و افزود: راديكال‌ها مي‌گويند «الف» برخلاف منافع «ب» اعمال قدرت بر «ب» نمي‌كرد، «ب» كار ديگري انجام مي‌داد ولي ما براين باوريم كه اگر «الف» در جهت منافع «بن» هم اعمال قدرت كند نيز اشتباه است چون سلب آزادي صورت گرفته است بنابراين آزادي اگر چه ارزش ثانوي دارد ولي فاقد ارزش نيست.

اين استاد دانشگاه با نقدي ديگر بر ليبرال‌ها اظهار داشت: مشكل من با ليبرال‌ها اين است كه چرا حق را فردي مي‌بينند و براي جامعه حق را مشاهده نمي‌كنند.

وي تصريح كرد: امروز تئوري غالب در مورد آزادي، تئوري مسئوليت اجتماعي است كه نقدي در اين تئوري بر ليبرترين‌ها وارد مي‌شود و آن اينكه ليبرترين‌ها در بحث آزادي، به حقوق فردي اعتقاد دارند ولي ديگران به بحث مسئوليت اجتماعي و حقوقي اجتماعي تاكيد مي‌كنند.

افروغ تاكيد كرد: من بر اين باورم اگر زماني آزادي را به عنوان يك بستر تعالي، رشد و شكوفايي مي‌نگريم كه در اين هيچ ترديدي نيست ولي گاهي اوقات با فرديت گره مي‌زنيم و من مي‌گويم حق فردي محترم است ولي تنها حق نيست.

يكي از حاضرين در جلسه با طرح سوالي از اساتيد مدعو، اظهار داشت: شما مي‌گوييد با اجبار نمي‌شود كسي را وارد بهشت كرد ولي من معتقدم مي‌توان كسي را با اجبار وارد جهنم كرد چرا كه به ما مي‌گويند اسلام را بشناس و آزادي عقيده داشته باش و خدا را بشناس ولي اگر در اين راه قدم برنداري وارد جهنم مي‌شوي ولي آزادي زماني است كه وقتي من خودم تفكر كردم و به نتيجه‌اي رسيدم در پشت آن مجازاتي نباشد در واقع من اعتقاد دارم در اسلام آزادي وجود ندارد و تنها تصور آزادي وجود دارد يعني انتخاب فرد اصالت ندارد.

پارسانيا گفت: ايشان معتقد نيست كه بهشت و جهنم با انتخاب من بهشت و جهنم شده است در واقع شما آزاد هستيد كه دست به آتش بزنيد يا نزنيد و اگر دست به آتش بزنيد مي‌سوزيد و حتما مي‌گوييد اين چه نوع آزادي هست كه من از ترس اينكه دست من نسوزد دست به آتش بزنم.

* افزوغ: "آزادي از چه؟" زماني ارزشمند است كه "آزادي براي چه؟" هم ارزشمند باشد

افروغ نيز افزود: بحث ايشان نسبتي با اختيار پيدا مي‌كند و جزء بحث‌هاي جامعه‌شناسي است. در واقع شما نمي‌توانيد فارغ از ساختارهاي اجتماعي هر عملي كه اختيار مي‌كنيد انجام دهيد.

وي تصريح كرد: شما را كسي مجبور نمي‌كند وارد جهنم شويد و در واقع شما خود اين را انتخاب مي‌كنيد.

اين استاد دانشگاه اظهار داشت: "آزادي از چه؟" زماني ارزشمند است كه "آزادي براي چه؟" هم ارزشمند باشد و اگر اين مقوله را قبول كنيد دچار اين معضل نمي‌شويد.

حجت‌الاسلام پارسانيا در ادامه گفت‌وگو ابراز داشت: آزادي ما در حوزه اعتبار و در حوزه جهان اعتبارات ماست و آزاد نيستيم كه همه مفاهيم را ما بسازيم و در واقع ما مفاهيمي كه مي‌يابيم را مي‌سازيم.

افروغ نيز با بازگشتي به سخنان گل‌محمدي گفت: بين ايده و واقعيت رابطه وجود دارد يعني گاهي اوقات ايده‌ها واقعيتي غلط را خواهند ساخت و ما در نقد يك ايده فقط به ايده بسنده نمي‌كنيم و به واقعيت‌هاي آن نيز توجه مي‌كنيم به عنوان مثال ايده برده‌داري فقط ايده‌اش بد نيست بلكه واقعيت‌هاي بعد از آن هم بد است.

وي افزود: آقاي گل‌محمدي فرمودند كه ما آزادي عقيده نداريم و حتي در برابر آزادي‌ عقيده ديگران هم مسئول نيستيم.

گل‌محمدي در پاسخ گفت: من مي‌گويم آيا فرد آزاد است كه انتخابي داشته باشد يا خير؟

افزوغ در ادامه تصريح كرد: اينكه من آزاد هستم يا خير را چه كسي تعيين مي‌كند؟ اين "چه كسي؟" را براي ما معلوم كنيد.

وي اظهار داشت: بحث من اين است كه نتيجه عملي اين طرز تفكر چه مي‌شود؟

اين استاد دانشگاه با اشاره به آراء و نظريات شهيد مطهري اظهار داشت: آقاي مطهري مي‌گويد آزادي فكري، بله و آزادي عقيده، خير و نمي‌گويد بايد با آزادي عقيده برخورد شود ولي ايشان به شدت از آزادي تفكر حمايت مي‌كند و آن قيد و بندهاي فطري را مطرح مي‌كند.

* پارسانيا: آزادانديش‌ترين آدم‌ها هم در باب مسائل اجتماعي قائل به محدوديت هستند

در ادامه حجت‌الاسلام پارسانيا اظهار داشت: با توجه داشته باشيم جايگاه واقعي مبحثي كه مطرح شد كجاست. اين بحث در حوزه آزادي تكويني است كه همه ما معتقد هستيم انسان در حوزه كاري كه مي‌كند مطلقا آزاد است، يك سخني علامه طباطبايي دارند مبني بر اينكه فعاليت جبر در انسان نداريم. انسان ممكن است كه مضطر شود اما مجبور نمي‌شود. مضطر يعني اين كه حساب مي‌كند اگر اين كار را نكند حقوقش را قطع مي‌كنند. وقتي كه دست و پاي انسان را مي‌بندند و او را مي‌برند باز هم مجبور نيست، كار را كساني كرده‌اند كه او را برده‌اند و او كاري انجام نداده است.

وي با اشاره به اشاعره به عنوان گروهي كه معتقد به اجبار داشتن انسان هستند، گفت: بين بحث جبر و اختيار تكويني و جبر و اختيار اجتماعي كه يك امر قانوني و اعتباري است تفاوت وجود دارد. در تاريخ بارها ديده شده حتي آنها كه معتقد به اختيار تكويني هستند الزاما هنگام ورود به حوزه اجتماعي انسان‌هاي آزاد انديشي نيستند. شاهد مثال اين قضيه نيچه است. از نيچه آزاد انگارتر نداريم اما در انديشه‌هاي سياسي‌اش به هيچ‌وجه قائل به ليبراليسم و دموكراسي نمي‌باشد.

استاد حوزه و دانشگاه در ادامه افزود: ما در اسلام معتزله را به عنوان كساني كه طرفدار آزادي بودند مي‌شناسيم در حالي كه خود همين‌ها در هنگام دستيابي به قدرت خشونت زائدالوصفي از خود نشان دادند يعني آزادي اراده انسان، حركت به سوي آزادي اجتماعي را نتيجه نمي‌دهد.

وي تصريح كرد: در اسلام ايمان داشتن اجباري نمي‌شود. ممكن نيست به زور بتوان كسي را مومن كرد «افأنت تفلح الناس اكراه» بايد ديد و بررسي كرد مرز اين آزادي‌هاي قراردادي و اعتباري در اسلام تا كجاست.

پارسانيا در پايان اين بخش از صحبت‌هايش افزود: وقتي اشاره شد به اين كه در اسلام آزادي مطلق نداريم منظور در حوزه تكويني نيست.

* افروغ: بين حق و اباحه‌گري رابطه‌اي نيست

در ادامه گل‌محمدي به تشريح نظراتش پيرامون مباحث مطرح شده پرداخت و گفت: آقاي دكتر افروغ من معتقدم اگر ما بتوانيم براي پاسخ به سوال چه كسي آزادي را تعيين مي‌كند به نقطه‌نظر مشترك برسيم، مشكل حل مي‌شود.

وي با طرح اين پرسش از خانم مرادي مبني بر اينكه چه كسي آزادي را تعيين مي‌كند ادامه داد: ليبراليسم آزادي را تا كجا براي انسان قائل است كه حق چه كسي ضايع نشود اين حق چگونه تعيين مي‌گردد؟ آيا انسان قادر به شناختن حق خويش مي‌باشد؟

گل محمدي پيرامون مسائلي كه مطرح كرده بود، اظهار داشت: من معتقدم براساس ديدگاه توحيدي قادر به شناخت خودم به عنوان يك انسان نيستم. آن كه مرا مي‌شناسد و حدود مرا تعيين مي‌كند، خداوند متعال است.

مرادي در پاسخ به سوالات مطرح شده توسط گل‌محمدي اظهار داشت: شما به عنوان يك مسلمان شيعه، خدا را با يك سري ويژگي‌هاي خاص و يك كتاب خاص به عنوان كسي كه تعيين كننده آزادي‌هايتان هست مي‌پذيريد، ولي آيا به من آزادي انتخاب راه ديگر مي‌دهيد؟

وي با اشاره به لذت بردن بيشتر از زندگي به عنوان پاسخي براي كسب آزادي افزود: اين نعمت‌ها مهم‌ترين چيزي است كه به ما داده شده است، اگر اين زندگي را نخواهيم راه خودكشي براي همه ما باز است و انسان راحت مي‌تواند از زندگي راحت شود، اگر اين راه را در پيش نگيريم در قبال زندگي خود مسئوليم و بايد از زندگي لذت ببريم؛ ممكن است من از رنج دادن خودم لذت ببرم، يعني هيچ دليلي براي انتخاب يك زندگي معمولي و آرام وجود ندارد.

مرادي در ادامه اظهار داشت: شما مي‌گوييد خدا بايد حق انسان را تعيين كند، من مي‌گويم حتي آن خدا را هم من بايد تعيين كنم، به عنوان يك انسان من اين حق را دارم كه انتخاب كنم آيا خدايي هست يا نيست؟ با فرض اينكه خدا هست، آيا حاضرم خدا را با ويژگي‌هايي كه اسلام معرفي مي‌كند بپذيرم؟ و اگر كسي يك همچنين خدايي را نپذيرفت واكنش شما چه خواهد بود؟

گل محمدي در پاسخ صحبت‌هاي مرادي تصريح كرد: بايد در ابتدا يك مبناي مشترك پيدا كنيم و بعد با در نظر گرفتن آن به صحبت در اين مقوله بپردازيم و من اين مبنا را شناخت خدا قرار مي‌دهم.

وي ادامه داد: در پاسخ سوال مرادي درباره داشتن حق انتخاب و اختيار داشتن خدا من اين سوال را مطرح مي‌كنم؛ آيا حق داريد سيانور بخوريد؟ آيا حق دارم خودم را بكشم؟ بحث حق مطرح نيست، چون شما نمي‌توانيد يك حقيقت را رد كنيد، خدا يك حقيقت موجود است.

مرادي در پاسخ گفت: شما مي‌گوييد خدا حقيقت است و من مي‌گويم حقيقت نسبي است، امكان دارد انسان‌هايي وجود داشته باشند كه اين حقيقت را قبول نداشته باشند،‌آيا اين انسان‌ها همگي از شما ناآگاه‌ترند؟ آيا ما بايد اين خدا با اين ويژگي‌ها را به آنها تحميل كنيم و بگوييم حالا از اين خدا اطاعت كنيد؟

گل‌محمدي در ادامه با طرح اين سوال كه آيا حق داريم حقيقت را به زور بپذيرانيم يا خير؟ از افروغ پرسيد: آقاي افروغ شما گفتيد نمي‌شود كسي را به زور وارد بهشت كرد زيرا او قانع نمي‌شود يا من حق ندارم به زور او را وارد بهشت كنم.

افروغ در پاسخ به اين سوال گل محمدي گفت: شما حق نداريد.

در ادامه مرادي ضمن سخت خواندن ارائه تعريف در حوزه علوم انساني افزود: من تعريف خاصي از حق ندارم.

افروغ با اشاره به اين كه مفهوم كه گام اول تعريف است ادامه داد: مفهوم حق بعد از قرون وسطي به صورت جدي وارد فلسفه سياسي شد. استاد مطهري مي‌گويد؛ احسنت به غرب كه اين را فهميد اما يك نكته مهم را متوجه نشد حالا من از شما مي‌پرسم كه حق چيست و هركس يك حقي دارد يا يكسري حق ثابت وجود دارد؟

مرادي در پاسخ به اظهار داشت: من فكر مي‌كنم يكسري حق ثابت وجود دارد ولي نتيجه حقوقي را هر انسان خودش انتخاب مي‌كند داشته باشد.

افروغ تصريح كرد: من اصلاً بحث متعلقات انتخاب از روي حق را ندارم. جان‌پورسات مي‌گويد نسبتي بين آيت وذات؟‌ وجود دارد، شما اگر از حق مي‌گوييد از اباحه‌گرايي نبايد بگوييد. بين حق و اباحه‌گري رابطه‌اي نيست. شما يك جورايي خلط مي‌كنيد.

* افروغ: اومانيسم خود بنياد خود ويرانگر است

پارسانيا ضمن اشاره به اين نكته كه انسان خودش بايد را انتخاب مي‌كند افزود: بايد و نبايد پشت پاي انسان است و پيش روي انسان، نيست، با اراده‌مان حق را مي‌سازيم، جامعه اين را تعيين مي‌كند، مردم اين را مي‌خواهند.

افروغ ادامه داد: جان‌پورسات مي‌گويد انسان مسئول سرنوشت خودش است براي اين كه مسئول سرنوشت خودش شود بايد غايت‌اش را بگيري براي اين كه غايت‌اش را بگيري بايد ذات‌اش را بگيري. وقتي ذات‌اش را بگيري، ‌اصل‌اش را گرفتي، تكيه گاهش را گرفتي. اين حرف كه شما مي‌زنيد حرف ليبرال‌ها نيست بلكه حرف اگزيتانسياليست‌ها است. استاد مطهري مي‌گويد حق را فهميدند اما متوجه نشدند كه اين حق باوري ريشه در خداباوري دارد. اومانيسم خود بنياد به ناچار خود ويرانگر است و ما خود ويران‌گري‌اش را در تاريخ هم ديديم.

وي تصريح كرد: از دل اومانيسم، نهيليسم زاده شد. آنها خدا را كشتند كه انسان را احيا كنند در حالي كه نهيليسم انسان را هم كشت و اين انسان كشي نتيجه منطقي آن خداكشي است و قرآن چه زيبا مي‌گويد ‌كه «ولاتكونوا كالذين، نسوءالله فانساهم انفسهم اولئك هم الفاسقون»‌(آيه 19 سوره حشر) مثل كساني نباشيد كه خدا را فراموش كردند و خدا آنان را دچار خود فراموشي كرده است. شما اگر مي‌خواهيد بگوييد بايد بدانيد اين خود و خدا به هم الحاق است و ما فهميديم رابطه خدا وانسان متقارن است.

افروغ ادامه داد: كسي كه درد خدا دارد، درد انسان هم دارد و كسي كه درد انسان دارد، درد خدا هم دارد، آنهايي كه قرون وسطي را رقم زدند نگاه تكليف‌گرايي صرف به انسان داشتند كه نگاهي صرفاً خداگرا بود به حق او اعتنايي نداشتند كه در نتيجه انسان بريد و حق هم داشت، ببرد.

وي در پايان اضافه كرد: راه نجات از پست مدرنيسم و نهيليسم آن است كه ما خودمان را خوب بشناسيم يعني همان رابطه متقارن خدا و انسان را بشناسيم. اينجاست كه قرآن مي‌گويد «من عرف نفسه فقد عرف ربه» احساس مي‌كنم آقاي گل‌محمدي اين من عرف نفسه شما يك كمي ضعيف است.

مرادي گفت: استاد شما معتقديد نتيجه از كشتن خدا به نهيليسم رسيد؟

افروغ پاسخ داد: نهيليسم نتيجه طبيعي اومانيستي بود كه در سده 17 و 18 شكل گرفت و رشد كرد، نتيجه فقط آن را عيان كرد.

وي اضافه كرد: وقتي ما توجه نمي‌كنيم حق ريشه در يك تكيه‌گاه دارد و اين حق را منهاي خدا دنبال مي‌كنيم و خرد خود بنياد را مطرح مي‌كنيم، حق متزلزل مي‌شود چون تكيه گاهش را از دست داد و ناخودآگاه سر از نهيليسم در مي‌آورد. من مي‌گويم نتيجه هنري نكرده و لازم نبود نتيجه اين را بگويد اين يك رابطه مفهومي است كه با رابطه تاريخ بسيار فرق مي‌كند.

مهدي گل‌محمدي با طرح سوالي از مريم مرادي گفت: من سوالي از خانم مرادي دارم كه چرا انسان مي‌تواند قيدها را انتخاب كند و از كجا معلوم است قيدي كه انسان تعيين مي‌كند درست است؟

مريم مرادي در پاسخ افزود: از كجا معلوم قيدي كه خدا تعيين مي‌كند درست است؟

گل‌محمدي در جواب اين سوال اظهار داشت: زيرا قطعاً‌ خدا ما را كامل مي‌شناسد ولي من خودم را كامل نمي‌شناسم.

مريم مرادي ادامه داد: اول بايستي وجود خدا را اثبات كرد يعني در ابتدا بايستي در نظر داشت كه شما خدا را قبول داريد يا خير؟

پارسانيا در پاسخ به اين پرسش افزود: من قبول ندارم كه بايستي خدا را قبول داشت يا خير؟ بايستي گفت‌ خدا باشد يا نباشد؟ و آيا مي‌توان به كسي كه خدا را نپذيرفته است،‌ خدا را تحميل كرد؟

وي خاطر نشان كرد: ممكن است من بدانم كه خدا هست ولي به قيد و بندهاي آن عمل نكنم كه به اين فرد انسان ناحق گويند يعني انساني كه خلاف آنچه مي‌داند عمل مي‌كند، حال اگر رسما قبول كنيد كه خدايي هست و به قيد و بندهاي آن عمل كرديد با كسي كه وجود خدا را نپذيرفته است چه رفتاري مي‌كنيد؟

افروغ در ادامه گفت‌وگو سوال ديگري از مرادي پرسيد و گفت: خانم مرادي اگر انسان تعيين حق مي‌كند،‌ اين انسان كيست و چه سازو كاري دارد؟ شما فرض كنيد كه خدا نيست.

مريم مرادي دانشجوي رشته ارتباطات دانشگاه علامه در پاسخ گفت: انساني كه در يك شرايط زماني و مكاني است. يرا كه اين شرايط زماني و مكاني است كه انسان را مي‌سازد.

افروغ اظهار داشت: پس ديگر انسان نيست بلكه شرايط زماني و مكاني است يعني تاريخ و بنابراين خداي شما شد تاريخ و اين مطالب را پست مدرن‌ها مي‌گويند.

افروغ در ادامه تاكيد كرد: پست مدرن‌ها بحث تاريخي را مطرح مي‌كنند، هايدگر و نيچه مطرح مي‌كنند و در نتيجه اگر تن به خدا ندهي بايد تن به زمان بدهي.

افروغ با اشاره به مفهوم قدر‌گرايي تصريح كرد: اگر خدا را حذف كنيد تاريخ بوجود خواهد آمد يعني قدرگرايي حاصل خواهد شد و به عبارت ديگر هر چه زمان بگويد محترم و ارجح است، بنابراين ما در اينجا به قدرگرايي و فاشيسم خواهيم رسيد و در واقع اين ليبراليسم نيست و شما دچار يك اشتباه شديد.

مهدي گل‌محمدي در ادامه سوالي را مطرح كرد و گفت: آيا مي‌توان خدا را به كسي به زور اثبات كرد؟ ‌و اگر فرد فاسق نبوده و به دنبال حقيقت باشد بايستي با او چه رفتاري كرد؟

حجت‌الاسلام پارسانيا در اين رابطه افزود:‌ يورگن هابرماس مي‌‌گويد براي زندگي اجتماعي نقش دين معنا بخشي است و منطق هم نداريم و با برهان نمي‌شود گفت خدايي هست يا خير؟ و تنها راهي كه داريم فقط تبليغات است.

مهدي گل‌محمدي در ادامه سخنان پارسانيا تصريح كرد: پيامبر اكرم در مورد سوره هود مي‌فرمايد كه اين سوره كمر مرا خم كرد،‌ چرا؟ تفسير اين آيه اين است كه خدا به پيامبر مي‌گويد مردم را دنبال خود بكشان و اين بدين معني است كه مردم همراهي نمي‌كنند و پيامبر بايد آن‌ها را با خود همراه كند.

پارسانيا ادامه داد: حال اگر نيامدند بايستي چه كار كرد؟ دراين صورت پيامبر را مي‌كشند كه در تاريخ هست كه در يك روز 70 پيامبر را مي‌كشند.

گل‌محمدي در اين رابطه اضافه كرد: حال بايد ببينيم عكس‌العمل پيامبران چيست؟ عكس‌العمل پيامبران بر مبناي توحيدي است، يعني بر مبناي آزادي‌هايي كه تفكرات توحيدي معرفي مي‌كند.

وي افزود: آزادي‌هاي اجتماعي در يك اجتماع بستگي به سطح شعور جامعه دارد يعني طريقه برخورد متناسب است با اقتضائات آن جامعه.

حجت‌الاسلام پارسانيا با اشاره به عدم سازگاري منطق مدارا با پلوراليسم معرفتي گفت:‌ من معتقدم ما با يك منطقي اباحه گرايانه محض نمي‌توانيم حقي را بيابيم ولي از آن طرف اگر قرار است مدارا كرد، اين مدارا و تحمل با پلوراليسم معرفتي سازگاري ندارد.

وي تصريح كرد: در حالت كلي منبع رسيدن به حقيقت يا عقل است،‌ و يا نقل و اگر بخواهيم در فضاي اسلام وارد شويم و ببينيم چگونه بايستي با فرد برخورد كرد و خدا با فرد چگونه برخورد مي‌كند؟‌ لازم است كه وارد بحث‌هاي كلامي و اجتماعي شويم.

اين استاد حوزه ودانشگاه افزود: يك عده مثل مسيحيان هستند كه هركسي به مسيح نرسيد جاي آن ته جهنم است اما در اسلام اينطور برخورد نمي‌شود.

وي اظهار داشت: در روايات آمده است كه اكثر بهشت را ابلهان تشكيل مي‌دهند يعني‌ آدم ساده لوحي كه به حقيقت نرسيد وارد جهنم نمي‌شود چرا كه مستضعف فكري بوده است و در واقع به دليل اينكه نمي‌داند وارد بهشت مي‌شود بنابراين كسي را بر اساس دانايي و ناداني وارد دوزخ نمي‌كنند و چه بسيار انسان‌هايي كه به جهنم مي‌روند و مي‌دانند و چه بسيار انسان‌هايي كه به بهشت مي‌روند و نمي‌دانند.

پارسانيا در پايان سخنان خود اضافه كرد: حال با كساني كه ايمان نمي‌آورند بايد چه رفتاري كرد؟‌ با همه آنها بايد با مدارا برخورد كرد؟ يا ما موظفيم كه با هر كافري كه قبول نكرد و نپذيرفت بجنگيم؟‌ قرآن در اينجا مي‌گويد بايد آنها را بكشيد نه به دليل اينكه ايمان ندارند بلكه به اين دليل كه به قراردادهاي با شما پايبند نبوده و اهل خدعه و فتنه‌اند و معتقد به پيمان‌هاي بين‌المللي نيستند.
انتهاي پيام/

دوشنبه|ا|19|ا|دي|ا|1390





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 185]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن