واضح آرشیو وب فارسی:الف: هر شب جاي ستاره، تاولهايم را ميشمارم
اشكهاي امروز جانبازان شيميايي حاصل گاز خردل صداميان ديروز است آنان گمنام تر از روزهاي خون و آتش در پيچ و تاب دردهايشان بي رمقتر از هميشه صبوري ميكنند.
براي صحبت و گفتوگو بايد هر چند دقيقه نفسي تازه كند، لبهايش خشك ميشود، سرفه مكرر و خس خس سينه پي در پي كلامش را قطع ميكند.
ماسك روي صورت، سرفه و خس خس سينه مشخصه جانبازان شيميايي است كه با كمترين توجه ميتوان به عارضه گازهاي شيميايي كه ساليان سال در سينه و ديگر اندام اين جانبازان خانه كرده پي برد.
هر كدامشان بر اثر عارضه گازهاي شيميايي دچار علائم و عوارض شديدي همچون تنگي نفس، خس خس سينه، اشك ريزش از چشمان، سردرد، استخوان درد و دردهاي بي شمار ديگرند. در سكوت بي صداي جانبازان شيميايي اين دردها غوغايي از سخن دارند.
جانبازان شيميايي كنارمانند
دوستانش آدرسش را در حوالي پارك شهر ميدهند كه در آنجا مشغول فعاليت است پس از مدتي در زمان مراجعه به آدرس با مردي مواجه ميشوي كه با آويز كارتي كه بر روي آن جانباز شيميايي حك شده به استقبالت ميآيد ولي اشك ريزان؛ كمي جا ميخوري اما رويت نمي شود در نخستين برخورد علت اشكهايش را بپرسي.
۱۲ رفيقمان در طول ۲۶ سال بر اثر گاز خردل شهيد شدند
لهجه كرمانيش به گرماي گفت و گويمان مي افزايد، ميگويد: ميخواهي مثل مصاحبههاي جبهه خودم را معرفي كنم بسم الله ... كمي ميخندد، من جانباز ۷۰ درصد شيميايي هستم كه در سال ۶۳ در يك صبحي كه با دوستان در سنگرهاي زير زميني در حدود ۵۰ تا ۶۰ نفر بوديم گرفتار حمله عراقيها با گاز خردل شديم گرفتيم كه از آن تعداد تاكنون ۱۲ نفر شهيد شدهاند.
هنوز مات اشك ريزان چشمهايش هستي كه متوجه ميشوي پس از حمله شيميايي چشمانش دچار عارضه شيميايي شديد شده است و اين اشك ريزان نيز يادگاري گاز خردل است.
بيشترين عارضه گاز خردل بر روي چشم راست
پس از حمله عراقيها متوجه نوع حمله شيميايي نبوديم زيرا زمان اصابت موشك بسيار كم بود و فرصت استفاده از ماسك را نداشتيم، پس از ۲ ساعت خارشها در بدنم شروع شد و پس از ۶ ساعت تاولها خود را نشان داد، ساعت ۱۶ عصر همان روز چشمام هيچ جا را نميديد و از حال رفتم. من را به بهداري جبهه و بعد از طريق هوايي به تهران منتقل كردند، ۳ ماه بعد از عملهاي جراحي هيج جا را نميديدم.
جانبازان شيميايي مظلوم ترين بچههاي جنگ
در بنياد شهيد و امور ايثارگران تمام جانبازان از جمله قطع نخاعيها و قطع عضوهاي پا و دست تعدادشان مشخص است و از آنان حداقل به نحوي پشتيباني بيمه اي و درماني ميشود ولي جانبازان شيميايي وضعيتشان اين طور نيست. ميگويند ۱۰۰ هزار جانياز شيميايي در ۸ سال دفاع مقدس وجود دارد ولي به جرئت ميتوان گفت كه تعداد كساني كه گازهاي مخرب شيميايي را استنشاق كردهاند بيشتر از اين آمار است، همين ۱۰۰ هزار نفر نيز تحت پوشش بيمه نيستند.
عوارض مواد شيميايي در طول زمان
به گفته اين جانباز شيميايي، گازهاي شيميايي به خصوص گاز خردل مدتهاي مديدي در محيط بدون اينكه جذب شود ميتواند آثار مخرب خود را بر روي افراد بگذارد.
خيليها هستند كه در زمان جنگ عارضههاي مواد شيميايي بر روي بدن آنان نشان داده نشده و حالا بعد از ۲۰ سال اين عارضهها خودش را نشان ميدهد و اين در حالي است كه بنياد شهيد اعلام ميكند كساني كه در زمان جنگ بر اثر استنشاق گاز شيميايي به بهداريهاي جنگ مراجعه و پرونده داشته باشند تحت پوشش بيمه يا خدمات رفاهي بنياد قرار ميگيرند.
امروز دچار عارضه مواد شيميايي شوي، حمايت نميشوي
حتي بعد از اين همه سال در همان محلي كه ما دچار حمله گاز خردل شديم پس از ۲۰ سال افرادي به اين محل مراجعه و با جا به جايي برخي از وسايل آنجا همچون پتو به عارضههاي مواد شيميايي مبتلا شدند اما بنياد آنان را تحت پوشش بيمهاي و درماني قرار نميدهد.
برداشت تكهاي از ريه براي مشخص شدن شيميايي و عفونتهايش
از اين جانباز شيميايي كه همچنان از چشمهايش اشك مي ريزد، درباره گفتههاي يكي از اساتيد دانشگاه علوم پزشكي بقيه الله اعلام كرده كه مدعيان شيميايي شدن در جنگ بايد تكهاي از ريه آنان برداشته شود تا شيميايي شدن آنان مشخص شود با ناراحتي ميگويد اين كار كاملاً غير اخلاقي است و حتي ميتواند همان جاي زخم ريه فرد برايش مشكلات عديده عفوني ايجاد كند.
خيلي از شيميايي ها به بهداري جبهه نرفتند
خسته ميشود تقاضا ميكند تا نفسي تازه كند به داخل اتاقي ميرود كه بعداً متوجه ميشوي در آن اتاق كپسول اكسيژن قرار دارد نفسي تازه ميكند، حالا زمان مصاحبه ما با آلودگي هواي تهران هم مصادف شده است، مسئله اي كه جانبازان شيميايي را بيشتر ميرنجاند، بر ميگردد ولي همچنان اشكهاي خردلي از چشمش جاري است.
ميگويد: بسياري از بچهها (رزمندهها) حاضر نبودند در زمان استنشاق گاز خردل يا مواد شيميايي به بهداري جبههها مراجعه كنند چون ميگفتند ما براي خدا ميجنگيم و تا آخرين نفس پايداري ميكنيم و اصلاً به فكر جان خودشان نبودند.
رزمندههاي مجروح به خاطر خالي نشدن جبهه به بهداري مراجعه نميكردند
اين جانباز شيميايي ادامه ميدهد: عراقيها هم زمانهاي خاصي از مواد شيميايي استفاده ميكردند كه رزمندهها به هيچ وجه نميتوانستند به عقب برگردند و به بهداري مراجعه كنند و اكثر بچهها مثل من كه ديگر از حال ميرفتند ديگران آنان را به بهداري ميبردند و به هيچ وجه حاضر نبودند بابت جراحت يا استنشاق مواد شيميايي خود را به بهداري معرفي كنند چون نميخواستند حتي يك نفرشان ميدان را خالي كند.
فقط آنان كه در ليست بهداري جنگ باشند شيميايي حساب ميشوند
ولي حالا همين بچهها وقتي عارضههاي شيميايي پس از سالها به سراغشان ميآيد كسي از آنان حمايت نميكند چون بنياد و نهادهاي ديگر اول پرونده بهداري از آنان ميخواهند و اگر كسي از آنان اسمش در ليستي كه آقايان اعلام ميكنند نباشد آن شخص را با وجود مشكلات ريوي، روحي و ديگر موارد جزو جانبازان شيميايي به حساب نمي آورند.
شهادت بقيه جانبازان شيميايي را هم قبول نميكنند
حتي شهادت ما براي برخي دوستانمان كه در كنارمان در زمان همان حادثه، شيميايي شدند و حتي به ما كمك كردند را نيز قبول ندارند چون من پس از بروز عارضه شيميايي به بهداري منتقل شدم و اسمم در ليست بوده ولي برخي از اين بچهها كه امروز با عارضه شيميايي به آنان رجوع ميكنند به هيچ وجه آنان را قبول نميكنند حالا اين بچهها با دهها مشكل جسمي و روحي مواجه هستند ولي كسي به فكر آنان نيست.
جانباز ۷۰ درصد كه ۱۰ سال پيش جانباز ۱۵ درصد بود
مي گويد: من خودم دو بار در سالهاي ۶۳ و ۶۶ شيميايي شدم، حداقل ۶ بار هم تحت عمل جراحي چشم قرار گرفتم و چندين بار ديگر هم در بيمارستان به مدت ماهها بستري شدم و اين در شرايطي است كه من با چنين وضعيتي تا اوايل دهه ۷۰ تنها ۱۵ درصد جانبازي داشتم و هزينه هاي درماني من را خانواده ام پرداخت مي كرد چون اكثر مواقع چشمهايم نميديد و به هيچ وجه در اين شرايط نميتوانستم كار كنم.
عارضه گاز اعصاب يار هميشگي جانبازان شيميايي
جانبازهاي شيميايي حتماً بايد در شرايط آب و هوايي مناسب زندگي كنند من هم از كرمان كوچ كردم و حداقل ۱۳ سال در شمال زندگي كردم ولي اكثر جانبازان اين شرايط را ندارند آنها بايد چه كنند، جانبازان شيميايي درد و مشكل زياد دارند و كسي به فكر و ياد آنها نيست، آنها جدا از مشكلات ريوي و جسمي شديداً هم دچار مشكلات روحي و عصبي بر اثر استنشاق گاز اعصاب هستند.
گلايهها بسيار است
اشكهاي خردلي همچنان از چشمانش جاري است ديگر مطمئني كه اين اشكي كه با لبخندش نيز آميخته شده يار هميشگي اوست، اشكهايش را پاك ميكند و ادامه ميدهد: همه از بنياد گلايه دارند ولي اين بچهها براي وطن و دينشان در مقابل دشمن جنگيدند و امروز با تمام بيتوجهي كه به آنان ميشود (نميتوانند زيرا نميخواهند مطالبهگري كنند) چون آنها براي عقايد پاكشان روزي به جبهه رفتهاند ولي اين درست نيست كه به آنان اين همه بيتوجهي شود.
خيلي از جانبازان شيميايي در خارج از كشور شهيد شدند
«اين درست نيست كه بچههاي شيميايي اين همه رنج بكشند تازه خيلي از بچهها نيز كه براي درمان به خارج از كشور اعزام شدند در تنهايي و غربت شهيد شدند، باز خوش به حال آنان كه در آنجا شهيد شدند امروز خيلي از اين رزمندهها در همين كوچه و پس كوچههاي شهرمان گوشه عزلت گرفتهاند و خيلي گمنام تمام ميكنند. اين انصاف نيست.»
نرو حرف زياد دارم به خدا بچهها مشكل زياد دارند
گفت و گويمان طولاني شده، ساعت ۵ بعد از ظهر است؛ مي خواهند در محل گفت و گويمان رادر پارك شهر ببندند اما جانباز شيميايي ما تازه اول درددل هايش است او كه ابتدا زياد تمايل به صحبت و مصاحبه نداشت انگار حالا حرفهاي زيادي براي گفتن دارد. برگههاي زيادي از كه حاوي قوانين مربوط به ايثارگران و نواقص است را از كيفش بيرون ميآورد و از بيتوجهي مسئولان بنياد گلايه ميكند، ميگويد: بچههاي رزمنده سالهاي نه چندان دور را مانند توپ به اين طرف و آن طرف پاسكاري ميكنند.
جانبازان شيميايي بدون درصد؛ حتي يك درصد
به ساعتش نگاهي مياندازد. اشكهايش دو چندان ميشود، اين اشكها؛ اشك شكوائيه و درد است با آوازي كه تكرار مي شود «ساعت ۱۰، دو قرص، يك كپسول؛ بعد از آن در تمام شب هذيان» ببين برادر من خيلي از اين بچههاي جانباز شيميايي را سراغ دارم كه حتي يك درصد هم جانبازي ندارند.
ما ميخواهيم صداي اين بچهها را به مسئولان به خصوص مسئولان بنياد «شهيد و امور ايثارگران» برسد اين بچهها هيچ مطالبه و درخواست حق و حقوقي ندارند فقط نگذارند اين بچهها در بي وفايي برخيها ذره ذره از بين برند آخه تو جبههها گمنام جنگيدند امروز هم دارند گمنام از بين ميرند بابا اينها شيميايياند.
گزارش:علي رمضانپور
يکشنبه|ا|18|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: الف]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 71]