محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832436103
چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یک مورد جالب بگویم، «مدونا» خواننده آمریکایی که به پردهدری شهره و مروج پاپ آرت است، قصههای کابالا (قصص مذهبی یهودی) را... چیستا یثربی پس از نزدیک به دو سال دوری از صحنه، «پریخوانی عشق و سنگ» را روی صحنه تالار قشقایی برد که موافق و مخالفان زیادی داشته است. بعضی مثل عزتالله انتظامی و حسن فتحی خیلی از این کار تعریف و تمجید میکنند و از تماشایش راضی هستند. برخی هم بین نمایش سالن را ترک میکنند و یا به گفته خود یثربی به سمتش تکه چوب پرتاب میکنند. به هرصورت در تواناییهای نوشتاری چیستا یثربی نمیتوان شک کرد، اما آنچه شاید این بار کمی برای او دردسر ایجاد کرده وجود وجه پررنگ مذهب در این نمایش است که او برای استفاده از آن پاسخ درستی دارد. گفتوگوی زیر نتیجه دو ساعت پرسش و پاسخی است که با کارگردان نمایش «پریخوانی عشق و سنگ» داشتهایم. یثربی میگوید: «پریخوانی عشق و سنگ» یکی از پر سر و صداترین تئاترهای من بود. بر خلاف تصور قبلیام که فکر میکردم که این نمایش غوغایی به پا نکند، اما هرروز روی وبلاگم نظرات بسیاری را میخوانم. اما ای کاش تماشاگران ما بدون پیش داوری به سالن میآمدند و نام چیستا یثربی را فقط مترادف طنز تلخ نمیدانستند. مگر آقای بیضایی این همه کار در ژانرهای متفاوت ندارد؟ پس چرا وقتی نوبت به من میرسد همه میگویند سفارش گرفتهای؟ من نه نتها سفارش نگرفتهام بلکه «پریخوانی عشق و سنگ» دلیترین کار من بود که با سرمایه اندکی به روی صحنه رفت. خودم بهتر از هرکسی میدانم که متن ایراداتی دارد اما کدام متن ندارد؟ اگر کسی دیدگاه مذهبی ندارد، ناسزای آن را به من نگوید، میتواند به دیدن کار من نیاید یا بیاید و فحش ندهد. ضمن اینکه از همینجا به تمام مخاطبانم میگویم منتظر نمایش جدید من باشند چرا که آن نمایش یک طنز تلخ اجتماعی است که از متفاوتترین کارهای من خواهد شد. «پری خوانی عشق و سنگ» به نظر یک نوع نمایشی کردن برخی از آیات قرآن است که به دفاع از حقوق زنان پرداخته است؟شاید از جهاتی درست باشد، چون هر کسی که سالن را ترک میکند عقیده دارد که این نمایش هم درباره عشق بود هم درباره حقوق زنان، خیلیها به من میگفتند: «تو فمینیست اسلامی هستی؟» که اصلا من تا به حال این واژه را نشنیده بودم و پاسخ میدادم: «نه به نظرم حقوق زنان در این دوره نیاز به یک بازنگری کلی دارد و ای کاش حضرت رسول (ص) در حال حاضر حضور داشتند که صدای ما زنان به جایی میرسید.» اما این حرف شما میتواند درست هم نباشد، به این خاطر که شاید فقط استنباط تماشاگر از کار است. من به عنوان کارگردان اثر، آن زمان که نمایشنامه را مینوشتم، ذهنم درگیر حقوق زنان نبود و درگیر مسائل کاری و شخصی آن دوران مثل نوشتن فیلمنامه «دعوت» و... بود. میخواهم اعتراف کنم ورسیون اولیه این نمایشنامه در چند ساعت نوشته شد. یک شب که من خیلی دلم گرفته بود احساس کردم «از ما بهتران» در گوش من اورادی میخواندند که اصطلاحاٌ به آن «پری خوانی» میگویند و من تمام حرفهایی را که میشنیدم به روی کاغذ آوردم. نوشتن آن تا ساعت 3 بامداد تکمیل شد و حتی نام آن را هم انتخاب کردم. «پریخوانی عشق و سنگ» روایت زنی بود که هم سنگ خوردن را باید خوب میآموخت و هم سنگ زدن را، الان که از شما و خیلیهای دیگر میشنوم که نمایش را یک نمایش زنانه مذهبی میدانند بدم نمیآید اما... این نمایش پری خوانیِ چیستا یثربی بود؟دقیقا همین طور است. این نمایش حدیث نفس من بود و من درنهایت زبان نمایشم را موقع اجرا کمی عوض کردم چون اگر میخواستم زبان ثقیل آرکائیک برایش بگذارم از حوصله تماشاگر خارج بود. به نظرم دیالوگها را از این جهت مدرن و امروزی کردید که شکل نقالی و مرثیهسرایی به خود نگیرد...درست است، نمیخواستم به شیوه نمایشهای دهه 60 باشد؛ زمان کارهای آقای بیضایی و دیگر اساتیدی چون قطبالدین صادقی. آقای صادقی در نمایش «مویه جمع» دقیقا همین کار را خیلی ماهرانه انجام دادند و بازیگر آن نمایش، یعنی میکاییل شهرستانی یک ساعت و نیم با زبان ثقیل، مونولوگ میگوید و من نمیخواستم آن کارها را تکرار کنم. البته 10 دقیقه ابتدایی نمایش با همین زبان ثقیل و نقالمآبانه جلو رفتید؟علت دارد، چون در آنجا میخواستم تاریخ را روایت کنم و تماشاگر را وارد قصه کنم، پس باید از جایی شروع میکردم. من مجبور بودم به آن شیوه دیالوگگویی دستآویز شوم. ضمن اینکه برای زمانی که دختران را زنده به گور میکردند، نمیتوان یک ادبیات سطحی و دم دستی و حتی محاورهای را به کار برد. اما درست در همین زمان هم، ما نامادری دختر را میبینیم که از یک لحن به قول شما سطحی استفاده میکند و این تغییر لحن به نظرم گاهی تو ذوق میزند؟ببینید دو صدایی و چند صدایی بودن رسم جامعه امروزی شده است! تماشاگر ما این تغییر لحن را میفهمد چون خودش هم در زندگیاش از صبح تا عصر در محیط کاریاش یک جور حرف میزند و شب در خانهاش جوری دیگر؛ به هر صورت با هرکدام از این تغییر لحنها نوع بازی بازیگر هم تغییر پیدا میکند. وقتی او گوشواره در گوش میکند و خیلی عادی با تماشگر حرف میزند بازیاش بسیار متفاوت است با زمانی که تور را داخل لباسش میکند و ادای زن حامله را درمیآورد. تماشاگر این قراردادها را میشناسد، چون تماشاگر سینمایی نیست، تماشاگر فرهیخته تئاتر است. اما من میخواهم بگویم، درست در همان 10 قیقه اول و آن نوع دیالوگگویی تاریخی، نمایش به سمت دینی بودن میرود، همین میشود که در پایان نمایش مدام به شما میگویند تئاتر مذهبی اجرا کردهاید.مگر اشکالی دارد؟ اصولا من از برچسب زدن بدم میآید و عاشق سبکهای مختلف تئاتری هستم. ثانیا من مسلمانم و عاشق آیین و مناسک اسلام. من اولین کاری را که به روی صحنه بردم «سرخ سوزان» نام داشت و برگرفته از یک قصه مذهبی بود که در آن سال تمام جوایز را از آن خود کرد. به نظرم دیدگاه مذهبی داشتن به معنای متحجر بودن نیست. هرمان هسه معتقد است سه چیز انسان را نجات میدهد: عشق، هنر و مذهب. من در تمام کارهایم روی یکی از این سه اصل تکیه کردهام. در نمایش «پریخوانی عشق و سنگ» وجه مذهبی نمود بیشتری دارد. این ایراد نمایش من نیست، وقتی ایراد میشد که من سفارشی این کار را میکردم. این را حتما بنویسید که من به جز تنخواه معمول، هیچ مبلغ اضافی (حتی برای تشویق) دریافت نکردهام! همیشه همین طور است، وقتی جلوههای مذهبی کار زیاد میشود، کارگردان متهم به سفارشی سازی میشود.من اصلا این تفکر معمولی را دوست ندارم. محمد رحمانیان «عشقه»، «پل» و «اسبها» را اجرا میبرد و بیضایی هم در به تصویر کشیدن واقعه عاشورا همین کار را میکند. آیا این به معنی «دگماتیک» است؟ من تعجب میکنم از تماشاگری که خود را آزاداندیش میداند، اما حتی 35 دقیقه هم تحمل شنیدن عقاید مخالف خودش را ندارد، پس چرا بلیت خریده و به دیدن این نمایش میآید؟ چون خلاصه داستان نمایش روی همه سایتها هست. دست کم این نمایش اگر هیچ نداشت یک روایت مدرن تئاتری از تاریخ داشت. مگر «تئاتر مذهبی روی صحنه بردن» انگ است که شما این طور از خود دفاع میکنید؟در یک صورت، بله. در صورتی که سفارشی باشد و اعتقاد شخصی شما نباشد و شما پول سفارش آن را گرفته باشید که درآن صورت هم کارهای فاخری میتوان تولید کرد. مثلا سریال «صاحبدلان» به کارگردانی محمدحسین لطیفی و سریال «شب دهم» به کارگردانی حسن فتحی از بهترین کارهای سفارشی تلویزیون بودند و به نظرم به این خاطر کارهای فاخری درآمدند که کارگردانانشان به کارشان اعتقاد داشتند. به خاطر همین است که هرمان هسه میگوید: آقایان، مذهب شما را نجات میدهد. حالا کسی که دوست ندارد نجات پیدا کند میتواند کتابها و نمایشهای چیستا یثربی را نخواند و نبیند. یک مورد جالب بگویم، «مدونا» خواننده آمریکایی که به پردهدری شهره و مروج پاپ آرت است، قصههای کابالا (قصص مذهبی یهودی) را به نام «گل سرخ انگلیسی» مینویسد که این کتاب تا به الان فروش بالایی را هم داشته است. چرا پس یک نفر به او نمیگوید با این سابقه، چرا مذهبی نوشتی؟ مذهب همیشه طرفداران خودش را دارد چون یک راه نجات است. اما باید بگویم نمایش من بیشتر از اینکه یک تئاتر مذهبی باشد یک نمایش عارفانه است که نگاهی عاشقانه به کلمه «الهی» دارد. فرق عرفان و مذهب در یک جمله شیخ اشراق، سهروردی است: «ما دل میدهیم و جلو میرویم». نگاه مادی و میراثی داشتن به دختر را که در نمایشتان نشان دادهاید کمی متحجرانه دیدم. چرا به این نگاه رسیدید، در دورهای که دیگر زن برای خود حقوقی دارد؟کدام حقوق؟ زن هنوز در همه موارد حقوقی، قوانین شفافی برای حفاظت از خود ندارد. به نظرم زن هنوز هم مبادله میشود. البته با القاب دهان پرکنی به نام مهریه و جهیزیه! نه اینکه اینها بد باشد، اما میخواهم بگویم زن هنوز هم با کالا و قیمت معاوضه میشود. من در نمایشم حرفهای خودم را میزنم که البته تصادفاً شنیدم که دکتر قمشهای در سخنانشان داستان یک همچنین دختری که من در نمایشم داشتم را بیان کردهاست. دختری که پدرش «ولید بن مغیره» نام داشته و از دشمنان سرسخت رسول خدا بودهاست، اما دختر کمکم عاشق و شیفته کلمات پیامبر اکرم(ص) میشود. بارها درباره ضایع شدن حقتان گفتهاید، میخواهم بدانم پایمال شدن حقوق چیستا یثربی بعنوان یک زن چقدر در نگارش «پری خوانی عشق و سنگ» تاثیر داشته است؟من آن شبی که این نمایشنامه را نوشتم در مرحله سنگ برداشتن بودم. حرفهایم در نمایش وجود دارد، مثل آن صحنهای که سیما تیرانداز انگار از قول من میگوید: «سنگی برداشتم، پس زنگ زدم به مردی که نمیگریخت!» و با این نمایش یک جور سنگاندازی کردهاید به دستهای پشتپرده تئاتر...نه صرفا تئاتر، بطور کلی هنر. من مدیون زخمها و سنگهایی هستم که خوردهام، من اگر آن سنگها را نمیخوردم کتاب جدیدم به نام «اسرار انجمن ارواح» هرگز نوشته نمیشد. هر کسی یک ثروتی دارد، ثروت من رنجهایم هستند. موقعی که آسیب میبینیم همین آسیب جزو داراییهای من میشود و من در جامعه هنری کم آسیب ندیدم؛ پس خیلی ثروتمندم! اما در کنار این زخمها و سنگها به عشق هم نیاز دارم. اعتراف میکنم که از سال 86 به بعد دوران خیلی بدی را سپری کردم که نتیجهاش شده است:«پری خوانی عشق و سنگ» و کتاب «اسرار انجمن ارواح». فکر میکنم اتفاقات بعد از اکران فیلم «دعوت» هم خیلی در روحیه شما تاثیرگذاشته است؟شاید. حاشیه «دعوت» یک سوءتفاهم بزرگ در زندگی کاری من بود. اشتباه من این بود که به موج مطبوعات تن دادم و به خیلی از افراد اعتماد کردم. من فکر میکردم آدمهایی که مذهبی هستند، امکان ندارد که رفتارهای غیرمتعارف بکنند در صورتی که حالا میفهمم انسان، غیرقابل پیشبینی است. به طور کلی «دعوت» یک فیلم خوب بود که من به کارگردانش به خاطر ساخت آن تبریک میگویم، اما فکر میکنم به مسائلی که پشت پرده فیلم «دعوت» بود بیش از اندازه دامن زده شد و موجی در آن زمان وجود داشت که هدفش این بود که مانع همکاری بعدی من با ابراهیم حاتمیکیا شود. این موج خیلی گستردهتر از حجم زندگی من بود، از حراست فرودگاه گرفته تا مسائل شخصی زندگی من و دخترم! اما در حالت کلی من همیشه حاتمیکیا را به خاطر ساخت فیلم «از کرخه تا راین» محترم میشمارم، چرا که او با آن فیلم «شعر» را وارد سینمای ما کرد. ولی تنها «دعوت» نبود که منجر به نوشتن این نمایشنامه شد، آسیبهایی که به حضور زن مستقل در جامعه زده میشود و من شاهد اینها هستم هم یکی از دلایل پدیدآمدن پریخوانی شد. شاید این اتفاقات بیشتر به این خاطر افتاد که شما هیچگاه درگیر زدوبندهای پشت پرده نشدید؟بله و افتخار میکنم که هیچ نامی پشت بزرگ شدن من نبود. من از 16 سالگی با نوشتههایم زندگی کردم و بزرگ شدم. من وام کلانی از سیاستمداران نگرفتم، هرگز ملاقات خصوصی با آنها نداشتهام و هرگز وارد دستهبندیهای سیاسی نشدم، چرا که اگر این طور بود میتوانستم مثل خیلی از دوستان در سن کم داور جشنواره فجر شوم و نماینده زن هنر ایران بشوم. حضرت علی(ع) چه درست میفرماید: «انسان به میزانی که انسانتر است تنهاتر است» و من افتخار میکنم که تنهایم. رسالت من پرداختن به «کلمه» است نه «حاشیه»! برگردیم به نمایش، چرا دکور اینقدر ساده است؟در کره مراسمی به نام «پانسوری» وجود دارد که من خیلی تحت تاثیر آن قرار گرفتهام. در این نوع از نمایش بازیگر هم آواز میخواند، هم میرقصد، هم بازی میکند. منهای رقص بازیگر که فقدانش را گروه موسیقی جبران کرد من یک «پانسوری ایرانی» را روی صحنه بردم و فکر میکنم که به خاطر اینکه قرار بود بازیگر از بطن سیاهی با تور سپیدی متولد شود نیازی به دکور آنچنانی نبود. اما مخاطبی که به کارهای قبلی شما عادت دارد، با این دکور ارتباط برقرار نمیکند و حتی برایش یکنواخت و خستهکننده به نظر میآید؟شاید بعضی از مخاطبان از جمله جوانان این نظر را داشته باشند، اما اگر یک بازنگری در آثار من داشته باشید میبینید که من در سال73 نمایش «شعبده و طلسم» را روی صحنه بردم که دکورش خیلی سادهتر از این نمایش بود، تازه با این تفاوت که نور در آن عمومی بود. آن نمایش جایزه بهترین بازیگری و نویسندگی را برای شهره سلطانی و من به ارمغان آورد. در این نمایش آکسسوار آنچنانی هم نداشتید جز یک تور و چند تا گچ؟بله و اتفاقا حسن این کار به همین است که از کودکانهترین عناصر یک زن بدوی اشکال متفاوتی به وجود میآید. به نظرم در این فضای پرزرق و برق تئاتری که نمایش بیشتر شبیه یک شو شده و همه با لباسهای عجیب و غریب میآیند و میروند «پری خوانی عشق و سنگ» یک کار ساده و نو است که دست کم مخاطبش را نمیفریبد. شما میگویید نمایش نو، در صورتی که ما از این دست داستانها زیاد شنیدهایم؟اتفاقاٌ خیلیها به من میگویند که این داستان را میدانستیم، اما من میگویم مگر داستان «رستم و سهراب» یا «هملت» را نمیدانید. پس چرا بارها به تماشای آن مینشینید؟ چگونگی فرم اجرایی، یک داستان کهنه را جدید میکند و من کلی حرف امروزی زده بودم که لابهلای بیتوجهی مخاطبان گم شد. از جمله اینکه زن هنوز باید روی صفحه سپید کاغذ بماند و این مرد است که جلو میرود و برای او تصمیم میگیرد. این خلاقیتها و بازی با تور، نمایش شما را به سمت یک اثر تجربی نبرده است؟نه به هیچ وجه! به نظرم این یک تئاتر آیینی است. من تئاتر تجربی را خیلی قبول دارم، اما به دلیل جشن میانسالگیام، دیگر نمیتوانم از این دست کارها بکنم و از من انتظار یک کار تکنیکی و تئاتریکال میرود. مگر آتیلا پسیانی با آن شرایط سنی وقتی کار تجربی میکند کسی به او خرده میگیرد؟نه، ولی آقای پسیانی پیشکسوت تئاتر تجربهگرا در ایران است. نمایش من یک نمایش آیینی با قوانین تئاتر کاملا شرقی است. اگر گروه موسیقی پشت صحنه بود بهتر نبود؟نه چون خیلی به کمک بازیگر میآیند و فضاسازی میکنند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 680]
صفحات پیشنهادی
چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید!
چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید! یک مورد جالب بگویم، «مدونا» خواننده آمریکایی که به پردهدری شهره و مروج پاپ آرت است، قصههای کابالا (قصص مذهبی ...
چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید! یک مورد جالب بگویم، «مدونا» خواننده آمریکایی که به پردهدری شهره و مروج پاپ آرت است، قصههای کابالا (قصص مذهبی ...
علت بالا بودن مقام حضرت امیر (ع) - اضافه به علاقمنديها
نامه محسن رضایی به رهبر برای بازگشت به نیروهای مسلح · برای این عکس تیتر بنویسید(26) · چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید! حمام نيم تنه مرطوب کننده ...
نامه محسن رضایی به رهبر برای بازگشت به نیروهای مسلح · برای این عکس تیتر بنویسید(26) · چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید! حمام نيم تنه مرطوب کننده ...
پورمحمدي عضو جامعه روحانيت شد - اضافه به علاقمنديها
روشهای کمک به افراد افسرده · جابجایی یك شهر بر اثر زلزله شیلی! نحوه تغییر اندازه تصاویر · چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید! ...
روشهای کمک به افراد افسرده · جابجایی یك شهر بر اثر زلزله شیلی! نحوه تغییر اندازه تصاویر · چیستا یثربی: ناسزای دیگران را به من ندهید! ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها