واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نشريه شوراي روابط خارجي آمريكا:
خبرگزاري فارس: نشريه انديشكده شوراي روابط خارجي آمريكا در مقالهاي با ضمن تاكيد بر اين نكته كه حمله نظامي نميتواند برنامه هستهاي ايران را متوقف كند، نوشت كه به نفع آمريكا است كه بياموزد چگونه بايد در كنار يك ايران هستهاي به امور كشورداري خود بپردازد.
به گزارش فارس، نشريه «فارين افرز» در مقالهاي به قلم «ماتيو كرونگ» ضمن تاكيد بر اين نكته كه آمريكا فاقد توان لازم بازدارندگي هستهاي در برابر ايران است، به بررسي علل تمايل واشنگتن براي حمله به ايران پرداخته، و از مواردي چون ناشناخته بودن محل تاسيسات اتمي ايران، دشواري نابود كردن اين تاسيسات، تلفات غيرنظامي، اقدامات متقابل ايران، امكان به وجود آمدن بحران اقتصادي و امنيتي جهاني، و كوتاه مدت بودن اثر چنين حملهاي، به عنوان موانع موجود بر سر راه واشنگتن در اتخاذ رويكرد نظامي در برابر ايران ياد ميكند.
* منتقدان حمله نظامي به ايران معتقدند كه آمريكا در چنين جنگي شكست خواهد خورد
در اوايل اكتبر، مقامات رسمي آمريكا، عوامل وابسته به ايران را به دست داشتن در نقشه ترور سفير عربستان در آمريكا، و در خاك اين كشور متهم كردند. با وجود اينكه ايران هر گونه ارتباط با اين حادثه را انكار كرد، اما داستان تا افزايش سطح تنشها ميان واشنگتن و تهران ادامه يافت. هر چند دولت اوباما ايران را علنا به پاسخ نظامي در قبال اين حادثه تهديد نكرده است، اما اين اتهام، احتمال فزاينده درگيري جنگي ميان اين دو كشور را در آيندهاي نزديك، به مراتب پر رنگتر كرده است؛ جنگي كه به طور مشخص با هدف جلوگيري از پيشرفت برنامه هستهاي ايران انجام خواهد شد.
از چندين سال پيش از آغاز اين داستان، آگاهان و سياستگذاران آمريكايي همواره در مورد اين موضوع بر سر بحث بودهاند كه آيا آمريكا بايد به ايران حمله و براي نابود كردن تاسيسات هستهاي اين كشور تلاش كند يا خير. حاميان اقدام نظامي عليه ايران بر اين باورند كه تنها چيزي كه از جنگ بدتر است، ايراني است كه مسلح به جنگافزارهاي اتمي شده باشد. اما در كنار اين افراد، منتقدان نيز اخطار ميدهند كه چنين حملهاي احتمالا با شكست مواجه خواهد شد، ولي حتي اگر با موفقيت نيز همراه شود، جنگ تمام عياري را به دنبال خواهد داشت كه منجر به ايجاد يك بحران اقتصادي جهاني ميشود. اين دسته، آمريكا را به استفاده از گزينههاي غيرنظامي، مانند ديپلماسي، تحريم، و عملياتهاي سري براي ممانعت از دستيابي ايران به بمب اتمي، ترغيب ميكنند. منتقدان معتقدند كه با توجه به حجم بالاي هزينههاي لازم براي بمباران ايران، در صورت شكست تمام گزينههاي جايگزين حمله نظامي نيز، به نفع آمريكا است كه سعي كند بياموزد كه چگونه بايد در كنار يك ايران هستهاي به امور كشورداري خود بپردازد.
* جمهوري اسلامي با گذر از سد تمام تحريمها و خرابكاريها، برنامه هستهاي خود را پيش برده است
- خطرات تكيه بر توان بازدارندگي
فشارهاي بينالمللي در طول سالهاي متمادي، كماكان موفق نشدهاند كه تلاش ايران در زمينه پيشبرد برنامه هستهاي خود را متوقف كنند. كرم رايانهاي «استاكسنت»، كه سيستمهاي كنترل تاسيسات هستهاي ايران را مورد حمله قرار داده بود، موقتا توانست روند غنيسازي را در تهران متوقف كند، اما گزارش آژانس بينالمللي انرژي اتمي، در ماه ميگذشته، آشكار ميكند كه تجهيزات مورد هدف به طور كامل بازيابي شدهاند؛ و در نهايت، طبق آخرين يافتههاي آژانس در مورد ايران، كه در ماه نوامبر منتشر شد، گفته ميشود كه شواهد غيرقابل انكاري وجود دارد، كه جمهوري اسلامي با گذر از سد تمام تحريمها و خرابكاريها، در حال آزمايش بر روي ابزارهاي راهانداز انفجار هستهاي و طراحي مجدد موشكهايش براي افزودن قابليت جابهجايي محمولههاي هستهاي است. «موسسه علوم و امنيت بينالمللي»، كه يك موسسه پژوهشي غيرانتفاعي است، تخمين ميزند كه در حال حاضر ايران ميتواند درست شش ماه پس از لحظهاي كه اراده كند، نخستين بمب اتمي خود را توليد كند. نقشه تهران براي انتقال عملياتهاي هستهاي حساس به داخل تاسيسات امنتر، در طول سال آينده، به زودي ميتواند امكان هدفگيريهاي نظامي كارامد را بيش از پيش دشوار سازد. اگر ايران بازرسان آژانس را از خاك خود اخراج كند، ميتواند روند غنيسازي ذخاير اورانيومش را تا 90 درصد -يا حد مورد نياز براي سلاح اتمي- آغاز يا سانتريفيوژهاي پيشرفتهتري را در واحد غنيسازي اورانيوم خود در قم نصب كند؛ در نتيجه آمريكا يا بايد به سرعت نقشه حمله نظامي به ايران را عملي كرده و يا تماشا كند كه چطور آخرين فرصتش در ممانعت از پيوستن ايران به باشگاه هستهاي از دست ميرود.
* كشورهاي خاورميانه، به تدريج در حال روي برگرداندن از آمريكا، و حركت به سمت تهران هستند
برخي از كشورهاي منطقه در خصوص توان و اراده آمريكا براي جلوگيري از برنامه هستهاي ايران دچار ترديدهايي شدهاند، و به تدريج در حال تغيير موضع از جانب آمريكا به سمت تهران هستند. كشورهاي ديگر نيز براي امكان مقابله با بمبهاي اتمي ايران، به فكر آغاز برنامههاي هستهاي خود افتادهاند. براي اين كشورها، و همين طور حتي براي خود آمريكا نيز تهديد ايران روز به روز و با نزديكتر شدن اين كشور به اهداف هستهاي خود، افزايش مييابد. ايراني مسلح به جنگافزارهاي هستهاي، به سرعت آزادي عمل آمريكا در خاورميانه را محدود خواهد ساخت. در صورت دستيابي تهران به قدرت اتمي، ايران به راحتي ميتواند تمام طرحها و پروژههاي نظامي و سياسي آمريكا در خاورميانه را با به راه انداختن نبردي هستهاي تهديد كند؛ چنين تهديدي واشنگتن را پيش از اتخاذ هر تصميمي در مورد منطقه، با كابوس ايران مواجه خواهد كرد. رقباي منطقهاي ايران، مانند عربستان سعودي، به احتمال زياد دست به كار خواهند شد تا زرادخانههاي هستهاي خود را برپا كنند؛ و چنين روندي منجر به راه افتادن رقابت تسليحاتي بزرگي در سرتاسر منطقه خواهد شد.
* خطرات جنگ سرد ميان ايران و اسرائيل
ايران براي محدود كردن رقباي ژئوپوليتيك خود، ميتواند با انتقال فناوري لازم، به گسترش تسليحات اتمي در ميان همپيمانانش -يعني ساير كشورها و گروهها- كمك كند. برخورداري از بمب اتمي، ستيزهجويي معمول ايران را تقويت كرده و به طور مثال، آتش جنگ ميان گروههاي نماينده اين كشور و اسرائيل را شعلهورتر خواهد ساخت. به علاوه، ايران و اسرائيل تقريبا فاقد تمام آن موانع ايمني لازمي هستند كه به آمريكا و شوروي كمك كرد تا جنگ سرد را به نبرد داغ اتمي بدل نكنند -موانعي چون توان «ضربه متقابل امن»، خطوط ارتباطي شفاف، زمان بلند مدت پرواز لازم موشكهاي بالستيك براي رسيدن از يك كشور به كشور ديگر، و تجربه در مديريت زرادخانههاي هستهاي. مطمئنا ايران، در صورت دستيابي به بمب اتمي، هيچگاه تعمدا به سوي يك خودكشي هستهاي گام برنخواهد داشت. اما توازن ناپايدار اتمي ميان ايران و اسرائيل ميتواند به سادگي تبديل به طوفان مهار ناپذيري شود كه با نفوذ به عمق بحران موجود ميان اين دو كشور، جنگ اتمي تمام عياري را ميان تهران و تلآويو رقم زده و خواه، ناخواه پاي آمريكا را نيز به ميان بكشد.
* آمريكا فاقد توان لازم براي بازدارندگي هستهاي در برابر ايران است
تهديدات امنيتي، واشنگتن را ملزم ميسازد كه براي مهار تهران، به سرعت اقدام كند. به طور قطع، بازدارندگي به هزينه گزافي به دست خواهد آمد؛ زيرا براي مهار تهديد ايران، لازم است آمريكا واحدهاي دريايي و زميني و احتمالا تسليحات هستهاي خود را در سرتاسر خاورميانه مستقر كند، و نيروي بسيار عظيمي را براي دههها به حالت آمادهباش در منطقه نگه دارد. گذشته از اين، و در كنار تمام اين نيروها، آمريكا مجبور است كه به طور پيوسته از توان و سرمايههاي گسترده اطلاعاتي براي نظارت بر هر تلاشي از جانب ايران براي انتقال فناوري هستهاي خود، استفاده كند. به علاوه، آمريكا همچنين بايد بتواند شايد چيزي در حدود ميلياردها دلار به تقويت امكانات دفاعي همپيمانانش در منطقه اختصاص دهد؛ اين هزينه شامل كمك به اسرائيل براي ساخت زيردرياييهاي پرتاب كننده موشك بالستيك و صد سيلوي موشك بالستيك ميشود؛ با اين هدف كه بتوان اطمينان يافت كه تلآويو از توان ضربه متقابل امن برخوردار شده است. اما مسالهسازتر از تمام اين موارد، اين نكته خواهد بود كه آمريكا براي جلب اعتمادها نسبت به سياست مهار واشنگتن، موظف خواهد بود كه چتر هستهاي خود را تا به جايي گسترش دهد كه بتواند خاك تمام شركايش در منطقه را نيز پوشش دهد، كه چنين كاري امكانپذير نيست مگر زماني كه در صورت آغاز حمله ايران، نيروهاي ارتش آمريكا به دفاع از مرز اين كشورها بپردازند.
به بيان ديگر، آمريكا براي مهار هستهاي ايران، به يك سرمايهگذاري كلان سياسي و نظامي در خاورميانه نيازمند است، آن هم درست در ميانه يك بحران اقتصادي و به علاوه در زماني كه واشنگتن در تكاپو است تا نيروهايش را از اين منطقه خارج كند. در نتيجه، اتخاذ سياست بازدارندگي، هزينههاي اقتصادي و ژئوپولتيك كلاني به همراه خواهد داشت، كه تا زماني كه ايران كماكان مواضع خصمانه خود را نسبت به آمريكا حفظ كند، يعني چيزي در حدود دههها يا شايد حتي بيشتر، به قوت خود باقي است. اما با توجه به بيثباتي منطقه، حتي شايد تمام اين تلاشهاي نيز با شكست مواجه شود. بدين معنا كه در نهايت نيز آمريكا مجبور شود، وارد جنگي به مراتب پرهزينهتر و مخربتر از بحران احتمالي حمله پيشگيرانه به ايران شود؛ جنگي كه در حال حاضر ايران از آن پرهيز ميكند.
* حمله به ايران، نميتواند برنامه هستهاي اين كشور را زمينگير كند
- هدفي عملي
ايراني هستهاي، فشارهاي سنگيني بر آمريكا وارد خواهد كرد. اما اين مساله الزاما به آن معنا نيست كه واشنگتن بايد به راهبردهاي نظامي رو آورد. در مسير تصميمگيري براي انتخاب رويكردي مناسب در برابر ايران، نخستين سوالي كه بايد پرسيده شود اين است كه آيا اساسا حمله نظامي به برنامه هستهاي ايران جواب ميدهد. منتقدان اين روش خاطر نشان ميسازند كه آمريكا احتمالا حتي به طور دقيق از محل تاسيسات كليدي هستهاي ايران اطلاع ندارد. با توجه به تلاشهاي گذشته تهران براي پنهان كردن ساختمان چنين مراكزي -كه به طور برجسته ميتوان به تاسيسات غنيسازي اورانيوم در نطنز و قم اشاره كرد- كاملا امكانپذير است كه حكومت ايران، تا همين حالا نيز تاسيسات هستهاي مخفي فراواني بنا كرده باشد كه در بمبارانهاي هستهاي به راحتي مورد غفلت واقع شوند؛ و اين بدان معنا خواهد بود كه حمله به ايران، با اينكه ميتواند به برنامه هستهاي اين كشور آسيب رساند، اما شايد نتواند آن را زمينگير كند.
* نگرانيها بيشتر حاصل بزرگنماييهاي سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا، و آژانس بينالمللي انرژي اتمي است
البته اين سناريو نيز امكانپذير است، اما نه محتمل؛ در حقيقت، اين نگرانيها بيشتر حاصل بزرگنماييهاي سازمانهاي اطلاعاتي آمريكا، و آژانس بينالمللي انرژي اتمي محسوب ميشوند، و به علاوه، جريانهاي مخالف حكومت در داخل ايران، در گذشته، معمولا توانستهاند هشدارهاي به موقعي را در مورد فعاليتهاي هستهاي تهران اعلام كنند -كه براي مثال در يكي از موارد، منجر به فاش شدن روند ساخت و سازها در نطنز و قم شد، آن هم حتي پيش از آنكه اين تاسيسات عملا به مرحله بهرهبرداري برسند. بنابراين، با وجود اينكه تهران ممكن است مجددا دست به كار ساخت تاسيسات مخفي شود، واشنگتن نيز فرصت بسيار خوبي در اختيار دارد كه حتي پيش از راهاندازي اين مراكز، جلوي اين روند را بگيرد. به علاوه با در نظر داشتن زمان لازم براي ساخت و فعال كردن يك مركز هستهاي، در كنار محدوديت دسترسي ايران به منابع لازم، و اشتباهاتي كه سابق بر اين در روند عملياتهاي مخفيانه نطنز و قم مرتكب شده بود، همه و همه در كنار هم تاييد ميكنند كه بسيار نامحتمل است كه تهران داراي تاسيسات هستهاي مخفيانهاي باشد كه سازمانهاي اطلاعاتي غرب تا به امروز از آن بياطلاع بوده باشند.
* حتي اگر آمريكا از محل تمام تاسيسات هستهاي ايران با خبر باشد، باز هم نابود كردن اين مراكز تقريبا امكانپذير نيست
اما حتي اگر آمريكا به اندازه كافي براي شناسايي همه مراكز هستهاي ايران، توانمند و موفق عمل كرده باشد، با اين حال، باز هم امكان نابود كردن تمام اين تاسيسات، خود مساله بغرنج ديگري است كه پيش روي واشنگتن قرار دارد. منتقدان حمله نظامي، اين گونه ميگويند كه مراكز هستهاي ايران در اعماق زمين و در سرتاسر خاك اين كشور پخش، و در برابر حملات احتمالي مقاوم و در نهايت نيز توسط دژي از پدافندهاي هوايي محاصره شدهاند، كه حمله به آنها را تبديل به كاري پرخطر و پيچيده كرده است.
ادامه دارد...
انتهاي پيام/100366/ج.ص
شنبه|ا|10|ا|دي|ا|1390
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 265]