واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: ورزش > بسکتبال - قهرمانی ایران در مسابقات جام ملتهای آسیا اهالی این رشته را شوکه نکرد. پنج سال پیش، قبل از آنکه تیمی از ایران با مربیگری مربیان خارجی به قهرمانی برسد، او با تیم جوانان ایران، قهرمانی در آسیا را جشن گرفت. 3 سال بعد از این افتخار، بلافاصله بعد از قهرمانی در جام باشگاههای غرب آسیا، قهرمانی با صبا را در جام باشگاههای آسیا به دست آورد تا همه زمینههای لازم برای قهرمانی تیم ملی ایران فراهم شود. به همین دلیل قهرمانی ایران در مسابقات جام ملتهای آسیا اهالی این رشته را شوکه نکرد. با این حال مهران شاهین طبع با این همه حقی که بر گردن بسکتبال ایران دارد، فقط میخواهد بسکتبال، راهش را ادامه دهد. او هیچ حرفی از اینکه میخواهد مربیگری تیم ملی را تجربه کند نمیزند و نمیخواهد هم بحث درباره بسکتبال به این وادی کشیده شود. . . برخی از اهالی بسکتبال معتقدند قهرمانی تیم ملی در آسیا نتیجه تلاش مربیان ایرانی است و به نام مربیان خارجی نوشته میشود. شما هم همین عقیده را دارید؟ در اینکه مربیان ایرانی برای بسکتبال ما زحمت میکشند، هیچ کس تردیدی ندارد. نه من و نه هیچ فرد دیگری. غیر از مربیان خیلی از افراد دیگر هم هستند که برای این بسکتبال زحمت میکشند. اما اینکه آیا باید مربی تیم ملی، خارجی باشد یا ایرانی، تشخیص فدراسیون است. آنها میتوانند گروهی را برای این مورد مأمور کنند. قرارداد ماتیچ تا پایان مسابقات جام ملتها بود و به احتمال فراوان حالا در کنار پیشنهاد ایران به همه پیشنهادهایش فکر میکند و شاید از ایران برود. فدراسیون میداند که در اینگونه موارد چهکار کند. امکان دارد روی مربیان ایرانی دست بگذارد؟ ببینید. من در کارم منطقی دارم و همیشه هم سعی میکنم از آن منطق کمک بگیرم. من برای این بسکتبال زحمت میکشم اما این دلیل نمیشود که بسکتبال را مدیون خودم بدانم. همه ما وظایفی در قبال این ورزش داریم. آقای ماتیچ برای تیم ملی زحمت کشید. من دیروز دیدم که او چقدر جدی در کنار تیم کار میکرد. آقای ترومن هم همین طور. او ما را المپیکی کرد. ما باید قدر این زحمات را بدانیم تا به جایی برسیم. این را فرهنگ بسکتبال میگوید. من شاید روی مربیان ایرانی تعصب داشته باشم؛ اما این دلیل نمیشود به خاطر آن، حقیقت را نبینم. مربیان ایرانیای که میتوانند در کنار تیم ملی کار کنند فوقالعاده محدودند. برخی از مربیان هم شخصیت حضور در کنار تیم ملی را ندارند. این حرف من معنایش این نیست که خدای ناکرده بخواهم به آنها توهین بکنم و بگویم آنها بیشخصیتند؛ نه، آنها روحیه اداره تیمی مثل تیم ملی ایران و قهرمان کردن تیم را ندارند. مربیانی که بتوانند در کنار تیم ملی کار کنند خیلی محدود و معدودند. شاید 5 یا 6 نفر. این چند نفر شاید در کنار هم نتوانند کار کنند. همه خوب هستند؛ اما شاید در کنار هم نتیجه نگیرند. آن وقت تکلیف مربیان چه میشود؟ تکلیف مربیان چه میشود؟ من حرف اولم را دوباره تکرار میکنم. من میخواهم بسکتبال بماند. من دوست دارم این تیم به راهش برای قهرمانی و بزرگی در آسیا و جهان ادامه بدهد. این خیلی مهمتر است. اجازه بدهید من حقیقتی را به شما بگویم. من و آقای مصطفی هاشمی با هم بزرگ شدیم. در این بسکتبال ما با هم زندگی کردیم. در زندگی شخصی نان و نمک هم را خوردیم. اما در مسابقات باشگاهی چند بار به خاطر این بازیکنان با هم اصطکاکهای شدید داشتیم. ما به جان هم افتادیم اما نتیجهاش این شد که بازیکنان ما بزرگ شدند. نتیجهاش این شد که تیم ملی قهرمان شد. ما هم قهرمان شدیم. چند بار من چند بارهم مصطفی. اما تیم ملی، قهرمانیاش شیرینی دیگری دارد. ما باید به این فکر کنیم که چکار کنیم این قهرمانیها تکرار شود. من این را دوست دارم. حالا یا با مربی ایرانی یا با مربی خارجی. مهم تیم ملی است. اگر من خودم را به فدراسیون تحمیل کنم و بروم و نتوانم تیم ملی را قهرمان کنم و این حرکت ابتر بماند و بسکتبال ما عقیم شود، هیچ وقت خودم را نمیبخشم. ما باید ببینیم وظیفهمان چیست. اگر کار را به ما سپردند به بهترین شکل ممکن انجامش بدهیم اگر هم کار را به ما ندادند سعی کنیم کمک کنیم. مثل همه اهالی بسکتبال که در گود هستند و کمک میکنند و خیلیهایشان هم دیده نمیشوند. من فکر میکنم بهتر است روی اینکه تیم ملی مربی داخلی داشته باشد یا خارجی بحث نکنیم. چرا؟ گفتم، به این دلیل که من فدراسیون را شایستهترین مرجع برای این انتخاب میدانم و معتقدم همان طور که تا این لحظه خوب تصمیم گرفت از این به بعد هم همین طور کار میکند. شاید مربی داخلی احساسی شود و درست تصمیم نگیرد. سرمربی تیم ملی چین، بسکتبالیست قدیمی این کشور بود. مشاوران بزرگی هم داشت. یکی از آنالیزورهای او سرمربی تیم ملی استرالیا بود که آن همه بازیکن بزرگ را زیر دستش دارد. اما با این همه، در چند صحنه اشتباهات عجیبی داشت. من فکر میکنم بهتر است این بحث را ادامه ندهیم و امیدوار باشیم فدراسیون بسکتبال بهترین تصمیم را برای تیم ملی بگیرد. اگر ماتیچ ماند، نتیجه کار را در جام جهانی 2010 چطور میبینید؟ تیم ما بازیکنان بزرگی دارد. صمد نیکخواه بهرامی، مهدی کامرانی، حامد آفاق و دیگر بازیکنان اما در میان اینها حامد حدادی نشان داد که چه ارزشی برای تیم ما دارد. همه بازیکنان ما با ارزشند ولی در تاکتیک تیم ما حامد جایگاه ویژهای دارد. من فقط دوست دارم از سرنوشتی که چین دچارش شد درس بگیریم. اینکه تیمی مثل چین که سالها همه تیمهای آسیایی را با اختلاف شکست میدهد در نبود یک ستارهاش این چنین متزلزل میشود و در نبود یائو مینگ این طور به ایران میبازد، این برای ما زنگ خطر است که تاکتیک تیم را یا به حصور حامد وابسته نکنیم یا آلترناتیوی برای او پیدا کنیم تا در نبودش قوای ما از 100 درصد نشود 40 درصد. برای این کار فقط لازم است فرهنگ بسکتبال به همه نقاط کشور برود و همه بسکتبال را ببینند. نه بعد از قهرمانی، همیشه آن را ببینند. اگر این طور شود ما هم مثل صربستان 9 میلیونی که 2 هزار بازیکن بسکتبالش در خارج از کشور بازی میکنند میتوانیم صادرات بازیکن داشته باشیم. بازیکنان ما فوقالعاده باهوش و با استعدادند و فقط باید به آنها توجه کنیم. این قهرمانی منحصراً متعلق به آقای ماتیچ نیست همان طور که قهرمانیهای قبلی در انحصار مربیان نبود. جامعه بسکتبال برای این رشته زحمت میکشد و باید مورد توجه باشد تا این روندی که برای رشد بسکتبال آغاز شده به بنبست نخورد.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 547]