تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):اسلام بر پنج چيز استوار است، برنماز و زكات حج و روزه و ولايت (رهبرى اسلامى).
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816351073




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نگاهى به كتاب يك زندگى نوشته «جرالد مارتين»اين غول احترام برانگيز!


واضح آرشیو وب فارسی:حيات نو: نگاهى به كتاب يك زندگى نوشته «جرالد مارتين»اين غول احترام برانگيز!
آنگونه كه خود «جرالد مارتين» نويسنده كتاب نسبتا طولانى «گابريل گارسيا ماركز: يك زندگي» مى‌گويد، اين كتاب در واقع نسخه كوتاه شده يك كتاب طولانى‌تر است. نويسنده در آغاز كتاب و در اقدامى ‌صحيح ادعاى بزرگى را در باره سوژه خود مطرح مى‌كند. به نظر مارتين، گابريل گارسيا ماركز احتمالا تنها رمان‌نويس نيمه دوم قرن اخير است كه به عنوان يكى از غول‌هاى نيمه اول قرن اخير در تمام جهان مورد احترام است. اين موضوع در ابتدا براى يك بيوگرافى نويس يك هوچى‌گرى روتين و عادى به نظر مى‌رسد. تا وقتى كه مارتين شرح جزئيات شهرت بهت انگيز گارسيا ماركز را به پايان مى‌رساند، متوجه مى‌شويم كه ادعاى او به جا بوده است.

در سال 1996 گروهى كه خودش را «جنبش عزت كلمبيا» مى‌ناميد، برادر يك سياستمدار ارشد را دزديد؛ خواسته آنها اين بود كه گارسيا ماركز رئيس جمهور كشور كلمبيا بشود. (البته قربانى آنها بدون آنكه آسيبى ببيند آزاد شد.) وقتى كتاب خاطرات دوران جوانى گارسيا ماركز در سال 2001 منتشر شد، هوگو چاوز در يكى از برنامه‌هاى تلويزيونى هفتگى‌اش نسخه‌اى از اين كتاب را به بينندگان برنامه نشان داد و آنها را تشويق كرد كه آن را بخوانند. چاوز برعكس بيل كلينتون، فرانسوا ميتقان، فليپه گونزالس، فيدل كاسترو و بيشتر رئيس‌جمهور‌هاى كشور‌هاى آمريكاى لاتين از سال‌هاى 1970 به اين طرف، حتى از دوستان نزديك گارسيا ماركز هم نبود؛ ولى مثلا «وينسنته فوكس» رئيس جمهور كشور مكزيك، نسخه اى از اين كتاب را از دستان خود گارسيا ماركز گرفته بود. و يا كلينتون به همراه پنج رئيس جمهور پيشين كلمبيا و پادشاه اسپانيا، در جشن هشتادمين سالروز تولد گارسيا ماركز شركت كرده بود. كاسترو به مناسبت اينكه رفيقش در سال 1982 برنده جايزه نوبل ادبيات شده بود در راه بازگشتش از مراسم خاكسپارى «برژنف»، براى او خاويار خريد. گابو (او در بسيارى از كشور‌هاى دنيا به همين نام شناخته مى‌شود) در بين مردم عادى هم طرفداران بسيار زيادى دارد. حتى جدى‌ترين منتقدان او نيز قبول دارند كه رمان «صد سال تنهايي» (1967) اصلى‌ترين رمان ادبيات آمريكاى لاتين در قرن بيستم است. «رئاليسم جادويي» – مارتين آن را اينگونه تعريف مى‌كند: نوشتن از جهان‌بينى خود شخصيت‌ها بدون آنكه نويسنده دخالت كند و بگويد كه اين جهان‌بيني، عجيب و فولكوريك يا خرافاتى است – به بخش استاندارد كار نويسندگانى تبديل شده كه تقلا مى‌كنند تجارب كشور‌هاى در حال توسعه را در قالب‌هاى به ارث برده رمان اروپايى قرار بدهند. گارسيا ماركز نويسنده‌اى با محبوبيت اصيل و ريشه‌دار است كه طرفداران غيرروشنفكر بسيار زيادى در آمريكاى لاتين دارد، و اين در واقع، مثل موقعيت ترفيع يافته يك قهرمان محلى است. در سال 1982 يك روزنامه‌نگار كلمبيايى از يك خيابانى پرسيده بود آيا در مورد نوبل بردن گابو چيزى مى‌داند و او هم جواب مثبت داده بود!

گارسيا ماركز زمانى كه بلافاصله پس از انتشار معروف‌ترين رمانش به شهرتى تكرار نشدنى رسيد 40 سال داشت. قبل از انتشار رمان «صد سال تنهايي» او در شكوفايى ادبيات داستانى آمريكاى لاتين در دهه 1960 بازيكنى نسبتا كوچك بود. الخو كارپنتيير، كارلوس فوئنتس، و ماريو وارگاس يوسا نام‌هايى بودند كه جلب توجه مى‌كردند، و هرچند چهار كتاب قبلى‌اش از سوى چند نفرى كه آن را خوانده بودند مورد تحسين و تمجيد قرار گرفته بود، ولى گارسيا ماركز در آن زمان از نظر امرار معاش روزگار سختى را مى‌گذراند. او در آن زمان در يك بنگاه تبليغاتى در مكزيكوسيتى به صورت پاره وقت مشغول به كار بود؛ يك روز در سال 1965 وقتى داشت با ماشين به طرف ساحل دريا مى‌رفت، اولين خطوط شاهكارش به درون مغزش جارى شد. او يك سال بعد خودش را در اتاق مطالعه‌اش حبس كرد و وقتى نوشتن رمانش را به پايان رساند با قاطعيت مى‌دانست كه به چه حرفه‌اى بايد مشغول باشد.

همان طور كه خود گارسيا ماركز هميشه تصريح كرده و همان طور كه مارتين با جزئيات كامل در كتابش نشان مى‌دهد، دليل اينكه ماركز در اوايل شروع كار نويسندگى‌اش داستان‌هايش را با تقلا و سختى مى‌نوشته كمبود مصالح داستانى نبوده است. موفقيت اصلى او در مكزيكوسيتى اين بود كه توانست تمام داستان‌هايى را كه در ساعات كارى‌اش در ذهن خود حمل مى‌كرد، به طريقى بيان كند. او كه در سال 1927 از دختر يك ارتشى كهنه‌كار و يك تلگرافچى خوش تيپ ولى لاابالى به دنيا آمد، هشت سال نخست عمرش را نزد پدربزرگ و مادربزرگ خود در آراكاتاكا كه شهر كوچكى در نزديكى ساحل كارائيب است، گذراند. پدر بزرگش، سرهنگ نيكولاس ماركز ماجرا‌هاى فراوانى از خدمت زير پرچمش در جريان جنگ داخلى معروف به جنگ هزار روزه، تعريف مى‌كرد. او همچنين به خاطر عشق و عاشقى مردى را كشت. ترانكوئيلينا همسر سرهنگ، همه جا روح و نشانه‌هاى بدشگون مى‌ديد. گابيتو وقتى رمان مسخ كافكا را چند سال بعد خواند، گفت: تف! مادر بزرگ من هم دقيقا از همين حرف‌ها مى‌زد.

سياست خون بار كشور كلمبيا از همان اول عيان و آشكار بود. شهر آراكاتاكا با شروع به كار يك شركت آمريكايى توليد كننده موز در آن، يك دوره شكوفايى اقتصادى توفانى به سبك كشور‌هاى غربى را تجربه كرد، ولى اقتصاد كشور بعد از سال 1928 وارد دوره ركود شد، و اين هنگامى ‌بود كه نيرو‌هاى نظامى‌كارگران اعتصاب كرده كشت زار‌هاى موز را قتل عام كرد. خشم ناشى از اين اتفاقات، موجب شد تا دولتى در كلمبيا به سر كار بيايد كه درجه مرتجع بودنش كمتر باشد، و همين دولت مدرسه‌اى را در زيپاكرا تاسيس كرد و گارسيا ماركز هم توانست سرانجام برنده بورس اين مدرسه شود. او در آنجا بود كه تحت پوشش مطالعات حقوقى به روزنامه‌نگارى و نوشتن داستان كوتاه مشغول شد، و در اين دوران آثار ويليام فاكنر و ويرجينيا وولف را با راهنمايى‌هاى يك حلقه ادبى در بارانكيلا، با علاقه فراوان مى‌خواند. گارسيا ماركز كه از رژيم سانسورگر حاكم بر كلمبيا مايوس و سرخورده شده بود، و احتمالا از بابت اين قضيه نگران شده بود كه جان روزنامه‌نگاران جناح چپى چندان ارزشى براى نخبگان بوگوتا ندارد، در سال 1955 به اروپا مهاجرت كرد.

مارتين در كتاب خود ماجرا‌هاى زندگى گارسيا ماركز را در هر دو سمت پرده آهنين پيگيرى مى‌كند، از زندگى بخور و نميرش در پاريس، كار‌هاى سختى كه در نيويورك انجام مى‌داد، تا سال‌هاى زندگى‌اش در مكزيك. همين ويژگى در تلاش‌هاى مارتين براى پرده برداشتن از سرگذشت خانوادگى گارسيا ماركز و گزارش‌هاى دائمى‌سياست در كلمبيا، مشهود است. در اين كتاب بيشتر روى اين موضوع تاكيد مى‌شود كه گارسيا ماركز مرد ساحل دريا است تا مناطق مرتفع اند كه طبقات اجتماعى غالب در كلمبيا در آن زندگى مى‌كنند. او از همان اول، تاثيرات فرهنگى خود را از كارائيب و آمريكاى شمالى فاكنر به دست مى‌آورد؛ آگاهى بيشتر او در زمينه آمريكاى لاتين به واسطه بحران فرهنگى در مكزيكو، به دست آمد؛ او در اينجا البته دير هنگام آثار نويسندگان معاصر مسن تر مثل خوآن رولفو را كشف كرد؛ آن طور كه خود گارسيا ماركز ادعا كرده، رمان پدرو پاراماوى رولفو (1955) را در سال‌هاى منتهى به نوشتن رمان صد سال تنهايي، آنقدر خوانده كه آن را از بر شده است.

زندگى نويسنده پس از دوران شهرت، ناگزير غامض تر مى‌شود. مارتين هيچ توضيح قطعى‌اى نمى‌دهد كه چرا بارگاس يوسا كه از دوستان سابق گارسيا ماركز بوده، در سال 1976 با مشت توى صورت او زده است. مارتين همچنين وقتى صحبت از موضوع ازدواج سوژه‌اش با مرسده بارچا (همسر گارسيا ماركز از سال 1958) به ميان مى‌آيد، اذعان مى‌كند كه شكست را پذيرفته و هيچ حرفى در اين مورد براى گفتن ندارد؛ او با تأسف و اندوه مى‌گويد كه اين دو بسيار طنز پرداز و بسيار درون گرا و نجوش هستند. فعاليت‌هاى معروف گارسيا ماركز از دهه 1970 به اين معنى است كه سياست حضور غالبى داشته است، و مارتين هم نمى‌تواند نشان ندهد كه از بعضى بخش‌هاى آن دچار دلسردى شده است. گارسيا ماركز خيلى واضح و آشكار به صاحبان قدرت گرايش دارد، ولى گواه چندانى مبنى بر اينكه او تاثيرى بر آنها گذاشته باشد، وجود ندارد، و در حالى كه روابط نزديكش با كاسترو او را به چهره منفورى نزد جناح راستى‌هاى آمريكاى لاتين تبديل كرده، به نظر مى‌رسد كه با نخبگان اين منطقه روابط حسنه‌اى داشته باشد. به عنوان مثال، وقتى گارسيا ماركز از يك رئيس جمهور آبرو باخته در حال بركنار شدن، با الفاظى چون آخر مرام و رفاقت تمجيد كرد مردم ونزوئلا به هيچ وجه تحت تاثير حرف‌هاى او قرار نگرفتند.

ولى با اين همه، لحن مارتين در بيشتر بخش‌هاى كتاب، همواره و به طور تقريبا طنزآميزى تحسين آميز است – و اين البته گواه‌گذارى براى جذابيت گابو است با توجه به اينكه اين بيوگرافى نويس 17 سال را صرف تحقيق براى نوشتن كتاب خود كرده است. به نظر مى‌رسد كه او با تك تك اعضاى خانواده گسترده گارسيا ماركز به علاوه خود گارسيا ماركز و همسرش مرسده و كاسترو و تك تك سياستمداران كلمبيايى گفت‌وگو كرده باشد. مارتين در اين روند خودش تحت تاثير اسطوره گارسيا ماركز قرار گرفته است. او مى‌نويسد: ديدم غير ممكن است اسطوره‌اى را كه خود گارسيا ماركز به وجود آورده از بين ببرم، تا آنجا كه يك شب روى نيمكتى در ميدان آراكاتاكا زير باران خيس آب شدم تا حال و هواى اين شهر دستم بيايد. اشاره‌هاى گه‌گاهى مارتين به علاقه سوژه‌اش به پيراهن‌هاى رنگ وارنگ وحشتناك، به جذابيت عجيب و غريب كتابش مى‌افزايد، همانطور كه ترجمه‌هايش از گفت‌وگو‌هاى به ياد ماندني، كه در آنها همه مثل تبهكارى از دهه 1930 به نظر مى‌رسند. (مثلا كاسترو در بخشى از كتاب با خشم مى‌گويد: اگر بعد از آن معلوم شود كه آن يارو يك آدم پست بوده بيش نبوده، اين ديگر يك مشكل ديگر است.)

مارتين از طرفى در مورد ادبيات آمريكاى لاتين اطلاعات عمومى ‌بسيار زيادى دارد، و تحليل انتقادى پر شور و شوقى را در اين زمينه وارد كتاب خود مى‌كند كه معمولا در چنين آثارى گم مى‌شوند. گارسيا ماركز وقتى از صحبت كردن در مورد يكى از نامزد‌هاى قبلى‌اش خوددارى كرد، به مارتين گفت: نگران نباش؛ هر چه تو بگويى من همان مى‌شوم. از اين نظر بايد گفت كه گارسيا ماركز بيوگرافى نويس خود را عاقلانه انتخاب كرده است. ظاهرا وقتى به او گفتند كه جرالد مارتين قرار است بيوگرافى او را بنويسد، او گفت: خب، به نظر من هر نويسنده درست و حسابى‌اى بايد يك بيوگرافى‌نويس انگليسى داشته باشد.
 دوشنبه 2 دي 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: حيات نو]
[مشاهده در: www.hayateno.ws]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 167]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن