پرچم تشریفات با کیفیت بالا و قیمت ارزان
پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا
دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک
تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی
سررسید تبلیغاتی 1404 چگونه میتواند برندینگ کسبوکارتان را تقویت کند؟
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
تعداد کل بازدیدها :
1850242885
گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز كفش هاى منتظرالزيدى
واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین: گزيده سرمقاله روزنامههاي امروز كفش هاى منتظرالزيدى
جام جم آنلاين: روزنامه هاي صبح امروز ايران در سرمقاله هاي خود به مهمترين مسائل روز كشور و جهان پرداخته اند از جمله «كفش هاى منتظرالزيدى»،«وحدت اسلامي با قرائت ايراني»،«آنچه پير در خشت خام بيند»،« خود عدالت بيني!»،«بحران كنوني و نظم جديد جهاني»،«نياز به تجربه سفيد از سقوط طلاي سياه»،«سفرهاي استاني حركتي پربركت» و... كه برخي از آنها در زير ميآيد.
كيهان
«كفش هاى منتظرالزيدى» يادداشت روز روزنامهي كيهان به قلم سعدالله زارعي است كه در آن مي خوانيد؛ «كفش هاي منتظر الزيدي» مشهورترين كفش هاي تاريخ معاصر به حساب مي آيد اين كفش ها از سوي يك انسان شريف به سوي يك چهره پليد پرتاب شده اند تا رد پاي برخورد قاطع مردم منطقه خاورميانه عليه متجاوزان اشغالگر در تاريخ به ثبت برسد. اما دو سؤال اساسي وجود دارد؛ منتظر الزيدي كه بود و تبعات اقدام او چيست؟
براي اينكه اين دو سؤال اساسي از جايگاه خود خارج شوند و فراموش گردند، آمريكايي ها دست به كار شده و به خبرسازي روي آورده اند: «او فقط دنبال مشهور شدن بود»، «او از طرفداران صدام حسين بوده است»، «او به يك اندازه با آمريكا و ايران مخالف بوده است» و... اما با اين حال اقدام براي كاستن از اهميت اقدام منتظر الزيدي راه به جايي نبرده است و به رغم گذشت شش روز از اين ماجرا هنوز او و كفش هايش در صدر اخبار رسانه ها قرار دارد و جالب اين است كه - تقريباً - هيچكس با بوش هم صدا نشده و كار خبرنگارعراقي را نادرست ندانسته است. در سطح جهان اسلام و جهان عرب از الزيدي بعنوان «قهرمان عرب» و يا «قهرمان عراق» ياد شده است.
درباره منتظرالزيدي و اقدام او چند نكته اساسي وجود دارد:
1- منتظر الزيدي به خاندان «زيدي» تعلق دارد. زيدي يكي از خاندان كهن عراقي است كه از قرن ها پيش در «شهر شيعي اماره»- مركز استان ميسان- و استان ناصريه سكونت داشته اند. در زمان حكومت عبدالكريم قاسم تلاش شد تا اين عشيره به دليل مبارز بودن و سلحشوري از هم پاشيده شود لذا بسياري از اعضاي طايفه الزيدي به شرق بغداد كوچ داده شدند. والدين منتظر الزيدي از جمله اعضاي عشيره الزيدي بودند كه به ناچار در شهرك «مدينه الصوره» كه بعداً به مدينه الصدر تغيير نام داد و حدود 2.5 ميليون نفر جمعيت دارد، سكونت گزيدند. تعداد زيادي از اعضاي اين عشيره در سلك روحانيت درآمده و يكي از آنان شيخ عباس زيدي است كه كتاب «سفير خامس» در مدح اهل بيت (ع) نگاشته است.
خاندان زيدي در جريان «انتفاضه شعبانيه» كه پس از حمله صدام حسين به كويت شكل گرفت حضور فعالي داشتند. انتفاضه شعبانيه با هدف آزادسازي عراق از سلطه رژيم بعث و مقابله با اشغال عراق توسط آمريكا صورت گرفت و در سال 1370 به آزادسازي 9 استان جنوبي عراق منجر شد ولي با عقب نشيني عراق از كويت، شيعيان از سوي نظاميان آمريكا و حكومت صدام حسين مورد حمله قرار گرفتند و صدها هزار نفر از آنان شهيد شدند. در ماجراي «انتفاضه شعبانيه» هزاران نفر از طايفه الزيدي- از جمله دو عضو خانواده منتظر الزيدي- به شهادت رسيدند.
خاندان منتظر الزيدي يك بار ديگر در سال 1378 كه صدام حسين آيت الله «سيدمحمد محمد الصادق الصدر» را به شهادت رسانيد عليه رژيم بعثي وارد عمل شدند كه در جريان اين قيام نيز تعدادي از اعضاي اين خاندان به شهادت رسيدند.
با سرنگوني صدام حسين عشيره الزيدي بار ديگر وارد مبارزه شده و عليه اشغالگران بپاخاستند به گونه اي كه در جريان اين مبارزات منتظر الزيدي توسط نيروهاي آمريكايي دستگير شد و 9 ماه در حبس بود تا اين كه در اواخر سال 58 آزاد گرديد.
منتظر الزيدي بعد از آزادي از زندان به همكاري با شبكه تلويزيوني خصوصي «البغداديه» روي آورد و توانست حقايق زندان هاي مخوف آمريكايي ها را منعكس نمايد. او توانسته بود صدها عكس بي بديل و مستند از جنايات آمريكايي ها عليه مردم عراق فراهم كند و از اين رو نقش بسيار مهمي در انتفاضه كنوني مردم عراق عليه اشغالگران ايفا كرده است.
2- منتظر الزيدي يك عراقي است و ميليون ها نفر مثل او در عراق و نيز ده ها ميليون نفر مثل او در منطقه حساس خاورميانه وجود دارند. هيچ تفاوتي نمي كند كه آنان شيعه باشند يا سني، عراقي باشند، اردني باشند، مصري باشند و يا ايراني همه به يك اندازه از آمريكا، انگليس، رژيم صهيونيستي و هر فرد، گروه و يا دولتي كه به آنها ربط داشته باشد متنفرند. از همين رو پس از آن كه در روز يكشنبه هفته قبل لنگه كفش هاي الزيدي چهره كريه رئيس جمهور نگون بخت آمريكا را نشانه رفتند، همه لنگه كفش هاي شيعيان، سني ها و كردهاي عراقي دچار حسرت شدند چرا كه هركدام مايل بودند جاي لنگه كفش هاي «منتظر» باشند.
بعضي تلاش مي كنند تا نسبت او را به «طايفه» و «مذهب خاص» انكار كنند و حتي در مقابل آن نشان دهند و بعضي هم تلاش كرده اند تا او را صرفاً به «طايفه و مذهب خاص» ربط دهند اين هر دو نادرست است چرا كه الزيدي بالاخره طايفه و مذهب خاصي دارد و در عين حال اجماع ملي عراقي ها بر درستي اقدام او نشان مي دهد كه او نماينده هر فرد عراقي است. البته حمايت عمومي جمعيت هاي شيعي و سني منطقه خاورميانه موقعيت او را ارتقا مي بخشد و او را به نماينده منطقه تبديل مي كند. درست به همين دليل شهروندان شهر سني فلوجه به اندازه شيعيان نجف به ابراز شادماني پرداختند، سني هاي رمادي به اندازه شيعيان كربلا اقدام الزيدي را تحسين كردند و كردهاي الحويجه به اندازه سني هاي سامرا و شيعيان بغداد شادمان شده و هر كدام دست اندركار ساخت مجسمه اي از لنگه كفش الزيدي براي نصب در ورودي شهر خود شده اند.
3- يكي از مهمترين نتايج اقدام «منتظرالزيدي» اتحاد و همبستگي مردم در عراق و در منطقه خاورميانه بود. در واقع به اندازه اي كه تصويب «توافقنامه امنيتي بغداد- واشنگتن» در دولت و مجلس عراق به بروز شكاف در عراق و در منطقه منجر شد، كفش هاي منتظر الزيدي صفوف مردم و نخبگان را در عراق و منطقه منسجم كرد و حتي دامنه هاي تاثير مثبت آن به آمريكاي لاتين رسيد. سه روز پيش «يورونيوز» با اشاره به تحسين عمومي مردم خاورميانه از اقدام الزيدي گفت: «منتظر الزيدي قهرمان جهان عرب است». جالب اين است كه اقدام الزيدي باعث واكنش فوري در اردن گرديد، اتحاديه هاي صنفي اردن در حمايت از الزيدي و براي آزادي او تحصن كرده و در بيانه خود اعلام كردند: «اين اقدام خبرنگار عراقي نشان دهنده خشمي است كه از سينه عراقي ها و همه اعراب و مسلمانان و هر آزاده اي در جهان زبانه مي كشد.»
همزمان با اردن، در پاكستان مردم براي آزادي الزيدي در مقابل كنسولگري آمريكا در لاهه متحصن شدند. مردم تركيه نيز در مقابل سفارت عراق در آنكارا دست به تظاهرات زدند. در لبنان، فلسطين، سوريه، ايران و در همه شهرهاي عراق تظاهرات گسترده اي در تجليل از اقدام «منتظر الزيدي» صورت گرفته است-تقريباً-اكثر شبكه هاي تلويزيوني در منطقه با پخش پي در پي تصاوير پرتاب لنگه كفش هاي الزيدي از اقدام عليه بوش و ساير مقامات آمريكايي تجليل كرده اند. در يك جمعبندي بايد گفت مبارزه با آمريكا وحدت بخش بوده و از حمايت فراوان برخوردار است در حاليكه هر نوع كنار آمدن با آمريكا به تفرقه ملي و منطقه اي منجر مي گردد و بايد از آن اجتناب كرد.
4-درباره تاثير فرهنگي پرتاب لنگه كفش به سوي رئيس جمهور آمريكا سخنان زيادي گفته شده است. در فرهنگ مردم عراق- و فرهنگ بسياري ديگر از مردم منطقه- پرتاب كفش به سمت كسي- ولو اينكه برخلاف اقدام الزيدي با ملايمت صورت گيرد و هدف اصابت به فرد نباشد- از بالاترين بار توهين برخوردار است لذا حتي اگر در عراق كسي لنگه كفش خود را به سمت كسي پرتاب نكند و صرفاً خطاب به او بگويد: «رأسك تحت قندرتي»- يعني سرتو زير كفش هاي من- اين به عنوان بزرگترين توهين تلقي شده و اي بسا بخاطر اين جمله نزاع شديدي شكل گرفته و چندين نفر كشته شوند.
اقدام خبرنگار عراقي اقدام يك نفر عرب باديه نشين نيست كه بگوئيم فرد به معاني كاري كه كرده واقف نبوده است. الزيدي از يك خاندان ريشه دار فرهنگي است و خود او بعنوان مديرخبرشبكه تلويزيوني «البغداديه» فعاليت مي كرده و داراي تحصيلات عالي بوده است. بنابراين كار او علاوه بر آنكه كاملاً سياسي است، فرهنگي نيز مي باشد. دقيقاً به دليل جنبه فرهنگي اقدام منتظر الزيدي بود كه مردم بغداد بلافاصله پس از آنكه از اقدام او خبردار شدند به خيابانها ريختند و در هر شهر و معبر عراقي لنگه كفش ها به نشانه همبستگي بر بالاي چوب ها رفته و به نمايش درآمدند. اقدام الزيدي بلافاصله در عرصه فرهنگي منطقه نيز جلوه گر شد واژه «انتفاضه كفش» امروز كاملاً آشناست و هر شهري خود را آماده مي كند تا از كفش هاي زيدي يك نماد بسازد؛ نماد مبارزه جدي با آمريكا و استيلاي غرب.
5-اما نكته آخر اين است كه دستگاه سياسي ما مثل اكثر اوقات از قافله عقب ماند و نتوانست تكليف خود را ميان قافيه ديپلماتيك و يك رخداد كه سايه خود را بر همه تحولات جهان انداخته است، بيابد و موضعي بگيرد اين -به دليل وجهه انقلابي ايران در نزد مردم منطقه- آنقدر دور از انتظار بود كه آمريكايي ها و عوامل آن دست بكار توليد دروغ بزرگي شدند:« منتظر الزيدي توامان مخالف ايران و آمريكاست» و حال آنكه رويترز يك روز پس از رخداد فوق با تكيه بر گزارش خبرنگار خود در تهران اعلام كرده بود:«ايراني ها به شدت از اقدام منتظر الزيدي خوشحالند و از آن حمايت مي كنند.»
كارگزاران
«وحدت اسلامي با قرائت ايراني» عنوان سرمقايهي روزنامهي كارگزاران به قلم جلال جلاليزاده است كه در آن ميخوانيد؛دين اسلام دين وحدت و اتحاد است و همه شعارها و برنامههايش به نوعي بر اين مقوله دلالت ميكنند. البته وحدت و اتحاد نه به معناي يگانگي اجباري از نوع متحداللباس شدن و يك فكر و يك سليقه و يك انديشه داشتن است. بلكه بازگشت به اصول مشترك و مبادي كلي است كه اسلام بر آنها تاكيد كرده و همه مسلمين و همه انسانها در آنها مشتركند، امروز هيچكس منكر وجود اختلاف تفكر و سليقه يا حتي اختلاف احكام در بين مذاهب مختلف اسلامي نيست و در صدر اول تاريخ اسلام و حتي دوره تابعين و پيشوايان مذاهب اختلاف قرائت و ديدگاهها در جامعه اسلامي وجود داشته است. اما هرگز اين اختلافات موجب رويارويي و نقشهها و دسيسهها و تخريبها نشده است ولي متاسفانه از زماني كه مذهب ابزاري در دست قدرتمندان جهان قرار گرفت، پيروان شاخههاي مختلف يك دين چنان به جان هم افتادند كه هر يك حذف ديگري را از صحنه به عنوان جهادي مقدس ميدانستند و عبادتي بزرگ برميشمردند كه متاسفانه خاطرات و نكات سياه آن در طول تاريخ بر صفحه اذهان بر جاي مانده است.
اين هم مربوط به دو فرقه بزرگ شيعه و سني نيست. نگاهي به كشمكشهاي فرقهها يا كلا مذاهب اسلامي اين نكته را تاييد ميكند كه هميشه انسانهاي آگاه، منطقي، مخلص و دلسوز به دنبال برافروختن آتش كينه و تفرقه و اختلاف نبودهاند. زيرا تاكيد كلي اسلام بر اتحاد و گفتوگو و بيان اهميت آن نشانگر اين شيوه است كه اين دين در راستاي رساندن پيام خود با تاكيد بر استدلال و ديالوگ و دوري از مونولوگ و تحميل عقيده، زمينه رسيدن به نقاط مشترك را در همه اعصار و ادوار فراهم ميكند و ديني كه در مقابل مخالفان بر آوردن برهان و دليل پافشاري ميكند در حوزه درون ديني ابايي ندارد كه هميشه مسلمانان را به تجمع پيرامون محور وحدت و گفتوگو دعوت كند.
در ميان علما و انديشمندان اسلامي بسياري از شخصيتها بودهاند كه تفرقه و اختلاف را عامل انحطاط و به هدر رفتن نيروها دانسته و بر اين ضعف و ناتواني تاسف خوردهاند، چه كساني در حوزه علم كلام تلاش نموده تا با تبيين اعتقادات و زدودن شبههها اركان اعتقادات را مستحكم كنند يا فقهايي كه با نوشتن كتابهاي فقه مقارن به تقريب اذهان كمك كردهاند و حتي كساني كه در لباس سياستمدار به تشكيل نشستهايي براي تجميع علما كوشيدهاند و همگي به نوعي احساس تعهد و مسووليت كرده و دين خود را ادا كردهاند.
آنچه كه امروز اهميت وحدت مسلمين را بيش از پيش آشكار ميسازد توطئهها و نقشههاي گوناگون و استفاده از رسانههاي مختلف براي تقابل ميان دو فرقه شيعه و سني در كشورهاي اسلامي است كه متاسفانه بهعنوان يك پديده شوم سايه خود را در جوامع اسلامي گسترانيده است و اظهارنظرهاي برخي از علما و رسانهها موجب تشديد و سوءاستفادههاي كساني قرار گرفته است كه هميشه از دشمني بين مسلمانان و اختلاف آنان سوءاستفاده كردهاند، هر چند پيشتر علماي اسلامي در ارتباط با اهميت حفظ وحدت، توصيهها و پيشنهادهايي دادهاند اما سخنان اخير رهبر جمهوري اسلامي از چند نظر حائز اهميت است. چنانكه با توجه به جايگاه ايشان و در اختيار داشتن رسانهها و حرفشنوي بسياري از كساني كه خود را مطيع ايشان ميدانند و در نهادها و ارگانها، مسووليتهاي مختلف در مناطق گوناگون دارند و ارتباط ايشان با حوزهها و اشراف كامل بر قوههاي مختلف و تسلط بر مسائل سياسي و آگاهي بر حوزههاي گوناگون مديريتي، سياسي و اوضاع جهان و مقبوليت در ميان علماي فريقين ايشان ميتوانند بزرگترين نقش را در مقطع كنوني ايفا نمايند.
چون در شرايط كنوني سخن گفتن از وحدت بدون پشتوانه قدرت بيتاثير و بيفايده خواهد بود. بهويژه آنكه سالها بحثهاي زيادي درباره وحدت شده اما تنها در قالب الفاظ و كلمات مانده اما سخنان اخير مقام رهبري كه بر اهميت وحدت مسلمين تاكيد كردهاند، مقطع كنوني بشارت و نويدي است براي همه مسلمان بهويژه هموطنان ايراني كه با تمام توان در زدودن موانع اختلاف بكوشند و هر گونه ابزار تفرقهانگيزي را از سر راه رسيدن به وحدت بردارند و اين هم جز با عملي كردن شعارها و انجام گفتوگو و رفع تبعيضها و بيعدالتيها در جامعه و تغيير نگاههاي گذشته و آغاز مرحله نوين زندگي با قرائت ايراني از دين اسلام كه قرائتي متساهلانه و متسامحانه و با تاكيد بر حفظ منافع ملي و همبستگي و استقلال ارضي بهعنوان نمادي و الگويي براي ديگر مسلمين جهان است، محقق نخواهد شد. البته به شرطي كه قدرتمندان جاهل و جاهلان زورگو دين و مذهب را ابزار حفظ قدرت و منافع خود قرار ندهند.
جمهوري اسلامي
«آنچه پير در خشت خام بيند» عنوان سرمقالهي روزنامهي جمهوري اسلامي است كه در آن ميخوانيد؛ اقدام خبرنگار عراقي منتظرالزيدي كه كفش خود را به طرف بوش رئيس جمهور آمريكا پرتاب كرد و به او گفت « اين بوسه خداحافظي با تو است اي سگ » اعلام مخالفت همه ملت هاي آزاديخواه با سلطه طلبي هاي آمريكا بود.
اين اقدام شجاعانه را نبايد در يك فرد يا يك قشر از مردم و يا يك ملت خلاصه كرد حتي محدود كردن آن در ملت هائي كه كشورشان تحت اشغال ارتش آمريكاست مثل عراق و افغانستان نيز درست نيست . منتظرالزيدي به نمايندگي از همه ملت هاي تحت ستم كه به نوعي از زياده طلبي هاي آمريكا لطمه ديده اند اقدام به پرتاب كفش خود به بوش كوچك كرد تا خشم و نفرت عمومي توده هاي مردم تحت فشار را نسبت به او و سياست هاي تجاوزكارانه دولت آمريكا نشان دهد.
آنچه اين واقعيت را به روشني ثابت مي كند استقبال گسترده مردم سراسر جهان از اين اقدام است . اينكه خبر حمله يك خبرنگار با لنگه كفش به بوش ظرف چند دقيقه به سراسر جهان مخابره شد اينكه هيچ عكس العمل منفي از طرف مردم جهان نسبت به اين اقدام مشاهده نشد اينكه بلافاصله در بسياري از كشورها تظاهرات با پرتاب كفش به سوي نماد حكمرانان ظالم به راه افتاد و اينكه عليرغم گذشت چند روز از اين واقعه همچنان اين خبر داغ است و تجزيه و تحليل رسانه هاي جهان درباره آن ادامه دارد اينها همه نشان ميدهند رئيس جمهور آمريكا و خود آمريكا به عنوان سمبل ظلم و تجاوز بشدت نزد مردم جهان منفورند. كما اينكه حمايت مردم عراق از منتظرالزيدي و تحسين وي توسط ملت هاي ديگر و قيمت گذاري بي سابقه براي كفش هاي او در سطح جهان نيز نشان دهنده اهميت و جايگاهي است كه مبارزه عليه آمريكا نزد مردم جهان دارد.
اين واقعه ايجاب مي كند به چند نكته كليدي توجه نماييم .
اول آنكه شدت نفرت مردم جهان از رئيس جمهور آمريكا يادآور جمله ايست كه امام خميني در آغاز نهضت اسلامي در سال 1343 درباره عمق نفرت مردم ايران از رئيس جمهور آمريكا بداند منفورترين فرد نزد ملت ايران است .در همان زمان امام خميني اين وعده را نيز داده بودند كه رئيس جمهور آمريكا و خود آمريكا با ادامه خوي استكباري گرفتار نفرت عميق همه ملت ها خواهند شد. اكنون با استقبال گرم و گسترده اي كه مردم جهان از تحقير رئيس جمهور آمريكا توسط يك خبرنگار عراقي در بغداد كردند آنچه امام خميني حدود نيم قرن قبل فرموده بودند تحقق يافت .
دوم آنكه علاوه بر اين پيش بيني امام خميني در سال 1367 در نامه به گورباچف ضمن اعلام نظر درباره فروپاشي سريع شوروي سقوط آمريكا از جايگاه ابرقدرتي را نيز پيش بيني كرده بودند. ابراز شادماني مردم جهان از تحقير رئيس جمهور آمريكا در بغداد سقوط معنوي آمريكا نزد ملت ها را نشان داد و آنچه در زمينه هاي اقتصادي و شكست ارتش اشغالگر آمريكا در عراق و افغانستان مشاهده مي شود نيز نشانه هاي روشني از تحقق پيش بيني امام خميني در مورد فروپاشي آمريكاست كه در سالهاي اول بعد از پيروزي انقلاب اسلامي توسط بنيانگذار جمهوري اسلامي با عنوان « شيطان بزرگ » و « ام الفساد قرن » شناخته شد. آنچه آن روز امام خميني گفت براي بسياري از اهل نظر باور كردني نبود ولي امروز بار ديگر مشخص شده است كه « آنچه پير درخشت خام بيند » ديگران در آينه هم نمي توانند ببينند.
سوم آنكه استقبال گسترده مردم عراق از اقدام منتظرالزيدي و « قهرمان ملي » ناميدن وي قبل از هر چيز به معناي عدم پذيرش « توافق نامه امنيتي آمريكا با عراق » توسط مردم عراق است . اين خبرنگار عراقي توافق نامه را با پرتاب لنگه كفش به سوي بوش وتو كرد و مردم عراق نيز با تظاهرات متعدد خود و پرتاب كفش هايشان به سوي نمادهائي از آمريكا نشان دادند كه امضاي توافق نامه توسط دولت و تصويب آن توسط مجلس را قبول ندارند.
چهارم آنكه حتي مردم آمريكا نيز با تظاهراتي كه در آن لنگه كفش به نماد بوش پرتاب كردند نشان دادند كه بوش حتي نزد آنها نيز منفور است .
و پنجم آنكه مجموعه اين واقعيت ها نشان مي دهد مقاومت در برابر ظلم نتيجه بخش است و حتي بزرگترين قدرت ها را به زانو در مي آورد. مقاومتي كه امروز در فلسطين عراق لبنان و افغانستان در برابر رژيم صهيونيستي و آمريكا صورت مي گيرد درحال رسيدن به نتيجه نهائي است . همين واقعيت نشان مي دهد برخلاف تبليغات فريبكارانه رسانه هاي استكباري و عناصر مرعوب راه مقاومت راه درستي است كه قطعا به نتيجه خواهد رسيد و آمريكا و صهيونيسم و سر انگشتان آنها را در هر جا كه باشند به زانو درخواهد آورد. اين سنت الهي است كه ستمگران درهم كوبيده مي شوند و در سنت الهي تغيير و تبديل راه ندارد.
آفتاب يزد
« خود عدالت بيني!» عنوان سرمقالهي روزنامهي آفتاب يزد است كه در آن مي خوانيد؛ يكي از جالبترين ادعاهايي كه توسط رئيس و اعضاي دولت نهم مطرح ميشود «انتقادپذيري» در بالاترين حد ممكن است. مسئولان دولت نهم با تاكيد بر اينكه تاكنون هيچ دولتي به اندازه اين دولت تحت حملات انتقادي و مخالفتهاي متنوع نبوده است مرتبا تحمل خود در برابر انتقادات را به رخ منتقدان ميكشند. اين در حالي است كه به نظر ميرسد در همين دولت، بيش از همه دولتهاي گذشته، از امكانات موجود براي مقابله و پاسخگويي به منتقدان استفاده شده است. البته انصاف آن است كه اعتراف شود طيف منتقدان دولت نهم نسبت به همه دولتهاي گذشته از تنوع بالاتري برخورداري بوده و همين مسئله ميزان انتقادات از اين دولت را در مقايسه با دولتهاي پيشين در سطح بالاتري قرار داده است. اما اين مسئله، نه نشانه كمانصافي منتقدان است و نه دليلي بر «تنزّه» بيش از حد دولت و آلودگي منتقدان. بلكه اين وضعيت ميتواند ناشي از عملكرد دولت باشد كه موجب اجماع نسبي رقبا و مخالفان ديروز- طيفهايي از اصولگرايان و اصلاح طلبان- و اعلام مخالفت علني آنها با بخشهايي از اقدامات دولت شده است. به عبارت ديگر، تنوع و تكثر اشكالات دولت - در كنار ويژگيهاي مثبت آن- موجب كثرت منتقدان و انتقادات شده است.
بهرهگيري دولت از امكانات موجود براي پاسخگويي و حمله به منتقدان نيز به هيچوجه قابل مقايسه با دولتهاي پيشين- به ويژه دولت خاتمي- نميباشد. مسئولان دولت نهم درحالي بر انتقادپذيري خود تاكيد ميكنند كه با همكاري رسانه ملي، اتهامات سنگين به بسياري از منتقدان وارد مينمايند و آنها را »بازماندگان رانتخواران« يا »كساني كه منافع آنها به خطر افتاده است« مينامند و به لطف علاقهمندي زايدالوصف رسانه ملي به دولت نهم، اين اتهام افكنيها بارها از طريق شبكههاي مختلف راديو تلويزيوني به گوش مردم ميرسد؛ در حالي كه انتقادات عليه دولت، تنها توسط چند رسانه مكتوب منتشر ميشود. از سوي ديگر، دولت از امكانات ويژه خود نيز براي نوازش منتقدان استفاده ميكند كه اقدامات كم نظير در لغو امتياز و متوقف ساختن انتشار برخي جرايد منتقد و نيز نحوه اختصاص امكانات دولتي به رسانههاي منتقد- در مقايسه با رسانههاي شيفته دولت- نشانههايي است كه ميتواند براي ارزيابي »انتقادپذيري دولت« مورد استناد قرار گيرد.
متأسفانه در سال پاياني فعاليت دولت دكتر احمدي نژاد، هم رفتارهاي نه چندان پسنديده با رسانههاي منتقد افزايش يافته و هم بر كيفيت و كميت حملات عليه منتقدان افزوده شده است. در آخرين نمونه، رئيس جمهور بار ديگر در خصوص اعتراضها به عملكرد دولت خود اظهار داشت: »ثروتهاي بادآورده ناشي از تبعيض و فرصتهاي استثنايي است كه در اختيار برخي افراد، هم حزبيها و خاندان آنهاست و ما وقتي ميخواهيم آن را استيفا كنيم و در اختيار عموم مردم قرار دهيم ميگويند دولت كوتاهي كرده و سياستهايش غلط است.« احمدي نژاد در همين سخنراني بار ديگر علت اصلي مخالفتها با دولت خود را تلاش اين دولت براي اجراي عدالت دانست كه باعث مقاومت عدالتستيزان و برخاستن اعتراض آنها ميشود. رئيس جمهور، قبلاً هم تاكيد بعضي فعالان سياسي و صاحبنظران اقتصادي در مورد لزوم هماهنگي قواي گوناگون كشور براي اجراي طرح تحول اقتصادي را با عباراتي طعنا~ميز مورد حمله قرار داده و اظهار داشته بود: »ميگويند قبل از طرح اين مسائل با مردم، آن را با ما و گروه و قبيله ما در ميان بگذاريد«.همزمان با سخنان اخير رئيسجمهور، مشاور اقتصادي او هم معترضان به مهمترين طرح اقتصادي دولت را اينگونه توصيف كرد كه »بسياري از افراد و گروههايي كه فقط به فكر منافع شخصي خود هستند با تحولات اقتصادي در دولت كنوني مشكل دارند زيرا اين تحولات از تحقق منافع شخصي آنها جلوگيري ميكند«. در مورد اين نحوه برخورد دولت با منتقدان، تحليلهاي گوناگون ميتوان ارائه داد اما به نظر ميرسد مهمترين دليل، توهّمي است كه بعضي مسئولان دولتي به آن مبتلا شدهاند. آنها گويي خود را عين عدالت ميپندارند و همين «خود عدالت بيني» باعث ميشود تمام برنامههاي خويش را نشانهاي از عدالت بدانند و مخالفتها را عدالت ستيزي! نكته جالب آن است كه افشاگري دولتمردان در مورد عدالت ستيزان معمولا هنگامي آغاز ميشود - و عموما نيمه تمام ميماند- كه يك شخصيت برجسته سياسي، انتقاداتي را متوجه دولت مينمايد. اين در حالي است كه اگر كساني در برابر «عدالت منشي» دولت ايستادگي كنند و يا از راههاي غيرعادلانه به ثروتهايي دسترسي پيدا كرده باشند دولت موظف به استيفاي حقوق ملت و استرداد ثروت مردم از «رانتخواران عدالت گري» است؛ حتي اگر آنها همه روزه به تمجيد از دولت بپردازند! اما در سه سال گذشته، ادعاها در خصوص وجود ليست مفسدان اقتصادي، بهرهگيريهاي نامشروع برخي افراد و حزب و قبيله آنها، اعطاي وامهاي چند ده ميلياردي به بعضي قلدرها و ... معمولا در مقاطعي مطرح شده كه سياستهاي دولت مورد انتقاد جدي قرار گرفته است.
در اين مقاطع، مسئولان دولتي حملات خود عليه منتقدان را به گونهاي تنظيم ميكنند كه ذهن مخاطبان به طرف يك يا چند رقيب جدي دولت و رئيسجمهور برود؛ درحالي كه نگاهي كوتاه به اخبار منتشره در همين فواصل زماني نشان ميدهد بسياري از انتقادات، فاقد هرگونه مرزبندي سياسي است. مثلاً در مورد طرح تحول اقتصادي، خالي شدن صندوق ذخيره ارزي، تورمزا بودن برخي برنامههاي دولت نهم و عدمتوجه كافي به مشاورههاي دلسوزانه، هم زباني غيررسمي ميان خاتمي، باهنر، توكلي، رفسنجاني، ناطق نوري، كروبي و تعدادي از همكاران تازه جدا شده از دولت نهم قابل مشاهده است. بعضي انتقادات ديگر به دولت نيز با اظهارنظر انتقادي تعدادي از مراجع عظام و گروهي از اصولگرايان سرشناس سنتي تقويت ميگردد. اما متاسفانه توهّم «خود عدالت بيني» هرگونه فرصت براي بررسي احتمال «حقانيت منتقدان» را از مسئولان دولت نهم سلب نموده است.
رئيس جمهور بارها اعلام كرده است كه هرگاه دولت برنامهاي براي اجراي عدالت آغاز ميكند عدهاي با نفوذ، مخالف خواني را آغاز ميكنند.آيا او حاضر است كه از زاويه ديگر به انتقادات بنگرد تا مشخص شود «انتقادات معمولا هنگامي افزايش مييابد كه دولت نهم بدون توجه به هشدارهاي غيرجناحي، بر اجراي برخي برنامههاي سياسي، اقتصادي و بينالمللي تاكيد ميكند و مشاورههاي درون دولتي را براي به كرسي نشاندن حرف خود كافي ميداند». البته اگر رئيس جمهور كماكان مخالفتها با دولت خود را هزينه عدالت خواهي اين دولت ميداند بهتر است فرصتي فراهم آورد كه با حاكم شدن «عدالت رسانهاي»، منتقدان دولت نيز براي طرح ديدگاههاي خود از همان رسانههايي استفاده كنند كه ادعاهاي رئيس جمهور و همكارانش در مورد رانتخوار خواندن منتقدان در آن رسانهها منعكس ميشود.
آقاي رئيس جمهور اگر قدري به تجربه بخشهايي از دوره سازندگي بنگرند به اين نتيجه خواهند رسيد كه برخي ضعفها و مفاسد آن دوره، ناشي از همين «بي عدالتي رسانهاي» و «كمتحملي سران دولت» بوده است كه انصافاً هم بيعدالتي رسانهاي در دوره فعلي، دهها بار شديدتر از دوره سازندگي است و هم كم تحملي يا بيتحملي مسئولان!
ابتكار
«بحران كنوني و نظم جديد جهاني» عنوان سرمقالهي روزنامهي ابتكار به قلم محمدعلي وكيلي است كه در آن ميخوانيد؛ بحران مالي بحث هاي فراواني را در پي داشته است و مدتي است كه تيتر اصلي خبرهاست و روزنامه نگاران، محققان به بحث و بررسي پيرامون چگونگي شكل گيري، لوازم و پيامدهاي آن و راه كارهاي برون رفت از آن مي پردازند به هر حال بحران كنوني نقطه عطف جديدي در نظام سازي جهان آينده است. اينكه كدام گروه و نظريه بتواند براساس اين بحران نظام مورد علاقه اش را جهاني نمايد آينده جهان را او ساخته است. آيا بحران مالي كنوني مي تواند نشانه عقب گرد از حركت جهاني به سمت نظام بازار آزاد باشد؟ آنچه در غرب تاكنون اتفاق افتاده است درگير شدن فعالانه تر دولت در اقتصاد مي باشد، راهكارها باعث بازگشت به سمت مالكيت دولتي بيشتر شركت ها در بخش غيرمالي و مالي مي باشد با شروع بحران كنوني بزرگترين شركت هاي بيمه جهان و برخي از بزرگترين بانك هاي آمريكايي ملي اعلام شد و حالا نوبت صنايع اتومبيل سازي در آمريكا رسيده است.
گزارش شده است كه در صورت تصويب كنگره و سنا، دولت آمريكا با اعطاي وام 15 ميليارد دلاري به دو غول اتومبيل سازي آمريكا، جنرال موتورز و كراسيلر به صورت بزرگترين شريك اين دو شركت در خواهد آمد و هر دو كمپاني موظفند به مديري كه از سوي دولت انتخاب مي شود وضعيت خود را گزارش كنندو زير نظر او انجام وظيفه نمايند. وضعيت كنوني جهان علامت سوال بزرگي است بر راهي كه تاكنون تحت عنوان بهشت نظام سرمايه داري و بازار آزاد طي شده است. ده ها سال است كه مردم جهان براي رسيدن به استانداردهاي نظام سرمايه داري بهاي سنگيني پرداخت كرده و مي كنند ده ها سال است كه نظام سرمايه داري به عنوان مقياس براي ديگر نظامات مبناي ارزش گذاري بوده است و كشورها در تناسب با اين مقياس به كشورهاي توسعه يافته و غيرتوسعه يافته تعريف مي شوند. تاكنون آنچه تبليغ و ديكته مي شد، خصوصي سازي، تجارت آزادتر، اقتصادهاي بازار مدار بود و اين فاكتورها نظام سرمايه گذاري آزاد را تشكيل مي داد. بحران كنوني و راهكارهايي كه تاكنون به كار گرفته شده است علامت سوال جدي بردرستي اين نوع نظام گذاشته است. نارسايي و شكست بازار در اقتصاد جهان دخالت دولت ها را موجه ساخته است و اين وضع موجب حيراني و سرگرداني نظريه پردازان و كارشناسان اقتصاد شده است.
بعد از شكست نظام سوسياليسم كمتر كسي اعتبار و اتقان "نظام بازار آزاد" شك داشت بحران امروز جهان موجب سرگشتگي كارشناسان مي باشد و بيم آن مي رود كه وضعيت كنوني موجب برگشت به نظام شكست خورده سوسياليسم باشد. وحشت تئوري پردازان نظام سرمايه داري تنها در نتيجه پذيرش شكست اقتصاد آزاد نيست بلكه پذيرش شكست معادل زير سوال رفتن تمام لوازم سياسي، فرهنگي، اجتماعي و معرفتي نظام سرمايه داري است. تاكنون بيشتر اقتصاددانان و رهبران سياسي پاي بندي شديدي به ايدئولوژي بازار آزاد داشتند كه مي گفتند بازارها مستحكم و خود تنظيم شونده هستند. تجربه مقررات زدايي، خصوصي سازي و موفقيت هاي اقتصادي پس از فروپاشي كمونيسم تائيد دو چندان گرفت.
اولويت سود در نظام سرمايه داري در طول ساليان گذشته باعث افزايش فقر و نابرابري اقتصادي در ابعاد هولناكي شد. برجمعيت گرسنگان جهان، هر سال چهار ميليون نفر افزوده شد. غارتي كه توسط سفته بازان و پول صوري صورت مي گيرد، سطح زندگي در بسياري از كشورها، به ويژه كشورهاي در حال توسعه، را به نابودي كشانده است. تخريب محيط زيست، جهان را با بحراني جدي مواجه ساخته است. براي جلوگيري از در افتادن به ورطه اضمحلال كل نظام سرمايه داري تعدادي از كارشناسان و تئوري پردازان به دنبال راهكار ميانه اي به عنوان "تلفيق دولتي و خصوصي" مي باشند و سعي دارند با تزريق پول دولتي شايد بتوانند جلوي دامنه بحران را بگيرند. اما واقعيت اين است كه بحران كنوني يك شبه پيدا نشده است كه يك شبه بر طرف شود.
اين بحران محصول پروسه غلط نظام سرمايه داري است. بنابراين سرخوشي عده اي از اينكه روز بازگشت به سوسياليسم فرا رسيده است، اميد به سرابي است كه هيچ انگيزه اي براي كسي ايجاد نمي كند. در اين ميان يك راه مانده است و آن اقتصاد اسلامي است البته اقتصاد اسلامي هنوز در قالب كليات و به صورت مكتب مي باشد و علماي مربوطه تاكنون به خصوص در اين سي سال نتوانسته اند راه روشني به نام علم اقتصاد اسلامي جلوي روي بشريت قرار دهند، هر چه هست هماني است كه مرحوم شهيد صدر و مرحوم مطهري متناسب با شرايط خود زمانه ارائه داده اند. تجربه عملي اقتصاد ايران به دليل اقتباسي بودن نيز كارآمدي لازم را ندارد. در نهايت بايد ديد بحران كنوني نقطه عطف جهاني سازي كدام نظريه خواهد شد؟؟ همواره آينده جهان در چنين مواقعي ساخته مي شود به اميد آن كه اين ايران باشد كه به نظم جديد جهان خوش آمد خواهد گفت.
اعتماد ملي
«نياز به تجربه سفيد از سقوط طلاي سياه» عنوان سرمقاله روزنامهي اعتماد ملي است كه در آن مي خوانيد؛اتفاقي كه اين روزها براي قيمت نفت رخ ميدهد بدون شك ميتواند تجربه مفيدي براي اقتصاد جهاني و در راس آن توليدكنندگان نفت محسوب شود. اوپكيها دو روز پيش 2/2 ميليون بشكه سقف توليد خود را كاهش دادند اما بازار جهاني نفت در حركتي معكوس سقوط شديد بهاي نفت تا مرز 35 دلار را تجربه كرد.
اين در حالي است كه چند روز پيش نيز اوپكيها به ميزان 5/1 ميليون بشكه از توليد خود را كاهش داده بودند. اينكه شاخصهاي نفتي بدون توجه به رفتار اوپكيها حركت ميكنند درواقع همان نقطهعطفي است كه ساكنان اقتصاد جهاني بايد با
حالا ديگر سادهتر ميتوان اين واقعيت را درك كرد كه تكيه بر منابع نفتي، در بطن خود خطري بزرگ را براي اقتصاد نهفته است. بدون شك از اين پس اتفاقات تازهاي براي اقتصادهاي وابسته به نفت رخ ميدهد، مخصوصا براي آن دسته از كشورها كه بيپروا درآمدهاي نفتي را براي راهبردهاي سياستزده اقتصاد هزينه كردهاند. از اين پس بايد تاريخ تازهاي را براي اقتصاد جهاني باز كرد؛ تاريخي كه نشان ميدهد در مدتزماني كوتاه نفت تا 147 دلار بالا رفت و اين مساله موجب شادماني كشورهاي نفتي شد اما بلافاصله طلاي سياه از سكوي 147 دلاري تا سكوي 35 دلاري به عقب پرتاب شد.
بدون شك در حال حاضر كشورهايي بايد هزينه اين رفت و برگشت بهاي نفت را بدهند كه در مدت گراني نفت برنامههاي آنها فقط بر پايه هزينه كردن بهاي نفت شكل گرفته بوده و در شرايط كنوني كه قيمت طلاي سياه، به كف رسيده است چارهاي جز تحمل شرايطي سخت در محدوده اقتصاد را ندارند. اكنون و در فضاي سقوط بيسابقه نفت، تنها بايد پرسيد كه آيا توليدكنندگان نفت يا صاحبان بينش نفتي از اين اتفاق ميتوانند تجربهاي براي آينده خود به ارمغان ببرند؟
سياست روز
«سفرهاي استاني حركتي پربركت» عنوان سرمقاله ي روزنامهي سياست روز به قلم علي يوسف پور است كه در آن ميخواند؛
1-در نظام جمهوري اسلامي به تاسي از پيامبر گرامي(ص) و امامعلي(ع)، مسئولين ميبايستي ارتباطي نزديك و تنگاتنگ بامردم داشته باشند و اين عمل در سيره حضرت امام خميني و مقام معظم رهبري هم در سيسال گذشته كاملا مشهود بوده است.
اگرچه در دولتهاي گذشته روساي محترم جمهور و وزراء سفرهايي به استانهاي كشور داشتهاند اما در دولت نهم سفرهاي استاني به عنوان يكي از راهبردهاي اصلي به اجرا درآمده است وبه گونهاي كه تاكنون 49 سفر استاني انجام گرفته كه در تاريخ ايران يك آمار بينظير ميباشد.
2- ايران كشوري وسيع و پهناور است. فاصله زياد بين شهرستانها و روستاها و مراكز استانها با مركز كشور يكي از مهمترين معضلات براي دسترسي مردم به ادارات ميباشد ديوان سالاري پيچيده و ناكارآمد به جا مانده از گذشته مانع از تسهيل در خدمات رساني به مردم شده است، قوانين موازي و ناسخ و منسوخاز ديگر مشكلات ارتباط مردم با دولت ميباشند از سوي ديگر ساختار ناكارآمد و تصديگري و تمركز امور در دست دولت در مركز دليل ديگر ضعف در خدماترساني به مردم شده است.
روحيه تكبر و آقابالاسري برخي از مديران و كارگزاران
را بايد از ديگر موانع ارتباط نزديك مردم و دولتمردان بر شمردكه معمولا مردم را در مراجعات با دربهاي بسته مواجه ميسازند.
3- براي غلبه بر مشكلات فوق سفرهاي استاني يكي از راهكارهاي بسيار موثر اما كوتاه مدت ميباشد و لازم است مجلس و دولت با طرحهاي دراز مدت به حل مشكلات فوق بپردازند اما امتيازاتي كه ميتوان براي سفرهاي استاني در نظر گرفت به قرار ذيل ميباشد.
الف: شناخت رئيسجمهور و اعضاي محترم هيئت دولت از مسائل و مشكلات و همچنين تواناييها و مواهبطبيعي وانساني استانها از طريق ارتباط نزديك با مردم، در حالي كه در دولتهاي گذشته وزرايي بودند كه حتي نام برخي مراكز استانهاي كوچك را هم نميدانستند.
ب ـ كم كردن فاصله ميان مردم با كارگزاران استاني و كشوري
ج ـ قطع دست افراد واسطه ، چاپلوس و متملق
د ـ جمعبندي مشكلات برجسته و واقعي مردم در قالب مصوبات استاني
و ـ حل برخي از مشكلات مردم كه در پيچ و خم بوروكراسي اداري مانده است با حضور رئيسجمهور و وزراء در محل و جرات پيدا كردن مديران استاني در صادر نمودن دستورات قاطع براي حل اين مشكلات
4- در كنار اين امتيازات سفرهاي استاني از نگاه منتقدان ضعفهايي هم دارد از جمله اين كه منتقدان اين سفرها اظهار ميدارند كه سطح توقعات مردم بالا ميرود بودجههاي عمراني دولت كفاف تقاضا و مصوبات استاني دولت را نميدهد اما به نظر ميرسد در كنار آن همه امتيازات ميبايستي با استفاده از تجارب سفرهاي استاني نسبت به كم كردن عوارض آنها تلاش شود همين اينكه مردم احساس كنند كه مسئولين مشكلات آنها را درك كرده و درصدد حل اين مشكلات ميباشند باعث رضايتمندي و تسكين آنها خواهد شد و به طبع دولتمردان هم در اين راستا تلاش خواهند كرد كه ازنمونههاي آن ميتوان به جهش كارهاي عمراني در دولت نهم اشاره كرد كه از افتخارات اين دولت ميباشد كه اين خود باعث گرديده است وزارتخانههايي كه عهدهدار كارهاي عمراني ميباشند بدهيهاي زيادي به پيمانكاران داشته باشند و اين نشان ميدهد كه دولت جلوتر از بودجه حركت كرده است.
مردم سالاري
«از دوپينگ اقتصادي تا كسري بودجه» عنوان سرمقالهي روزنامهي مردم سالاري به قلم محسن دقت دوست است كه در آن مي خوانيد؛
1- طي روزهاي اخير مقامات مسوول كشور در بخش اقتصادي بارها اعلام كرده اند كه روند افزايشي تورم كنترل شده و در آينده اي نزديك نرخ كالاهاي اساسي رو به كاهش خواهد نهاد. اين خبرهاي خوب در حالي اعلام مي شود كه نگراني هاي كارشناسان امر در مورد ديدگاه هاي حاكم بر فضاي اقتصاد كشور همچنان پابرجاست و اين انگاره قويا وجود دارد كه پديدآمدن وجوه مثبت در شاخص هاي كلان اقتصاد ملي نه بر پايه انديشه هاي مدبرانه و تمهيدات دورانديشانه مديران اين بخش، بلكه بر اساس خوش بيني نسبت به اثرات بحران جهاني و سقوط قيمت ها در سطح بين المللي و اتخاذ سياست واردات پرحجم براي جبران كمبود عرضه در داخل قرار دارد. نكته مبهم قضيه اينجاست كه آيا اين كاهش و كنترل را بايد دستاورد دولت از طريق برنامه ريزي و مديريت مكانيسم هاي جاري در عرصه اقتصاد كشور بدانيم يا ناشي از ايجاد يك فرايند «ناخودآگاه» و پيش بيني نشده و از شرايط «دوران گذاري» كه اقتصاد جهاني با آن دست وپنجه نرم مي كند.
ارزيابي عملكرد مجريان بخش توليد و تجارت كشور مبين اين مساله است كه تحرك عمده اي كه متقاعدمان كند تغييرات مورد انتظار مسوولين، حاصل تلاش با برنامه و هدفمند اين عزيزان بوده است وجود ندارد و اگر راهكاري نيز تعبيه شده باشد، دادن ثمري به اين سرعت و چنين سهل الوصول دور از عقلانيت است. دلبستن به فراز و فرودهاي اقتصاد فرامرزي، راضي شدن به كسب منفعت هاي «زودگذر» و ناپايدار ناشي از آن و تقلاي بدون منطق براي خلاصي از معضلات گريبانگير داخلي با توسل به آن، طغيان مجدد همان مرض ديرپايي است كه اقتصاد ما را به چنين حال وروزي درآورده.
اگر روزي فقدان هدفمندي در تزريق درآمدهاي جهش يافته نفتي به بستر اقتصادي كشور و عدم برنامه ريزي براي استفاده صحيح از ظرفيت هاي نوين ايجاد شده عاملي شد براي لجام گسيختگي نقدينگي و تورم و ايجاد التهاب و در فضاي كسب وكار و توليد، امروز نيز اگر سقف مطلوبيت ما محض كاستن از نرخ تورم و ايجاد آرامش «كاذب» تنها با تكيه بر «سو»استفاده» از حوادث غيرمترقبه باشد، عملي «ناشيانه» و يك «دوپينگ اقتصادي» انجام شده است. راهبرد نزديك بين افزايش «درآمد ملي» به هر روش و ترفندي يك خطاي آشكار است، جهت گيري برنامه ها با ديدن افق هاي دوردست بايد به سمتي باشد كه در هر شرايطي و در هر قيمت نفتي، «توليد ملي» روندي صعودي داشته باشد. اين مقوله با توجه به درپيش داشتن طراحي و تصويب قانون پنجم توسعه در سال آينده اهميتي صدچندان دارد.
2- طرح تحول اقتصادي كه از جانب دولت براي ساماندهي نظام اقتصادي كشور درنظر گرفته شده حول هفت محور شامل نظام مالياتي، گمركي، بانكي، توزيع كالا و يارانه ها، بهره وري و ارزشگذاري پول ملي پي ريزي شده. دولت مدعي است كه نتيجه تحقيق و پژوهش او در باب معضلات ساختاري اقتصاد و بهره وري و راه حل هاي مورد نظرش را در اين طرح گنجانده و تنها نقطه برون رفت و رهايي كامل از مشكلات نيز اجراي بدون تاخير اين طرح آن هم با اولويت پرداخت نقدي يارانه ها و آزادسازي قيمت ها در بخش «انرژي» است.
غالب كارشناسان مطلع از كاستي هاي ريشه اي و مقطعي اقتصاد كشور برسر نيازمندي به راهكاري كه بتواند شيوه هاي مرسوم در تجارت و توليد را دچار تغييرات بنياني نمايد متفق القول هستند، لاكن همانگونه كه انتظار مي رود در اينباره كه آيا «طرح تحول اقتصادي» همان «نقش هاي» است كه ما را به سرمنزل مقصود مي رساند يا خير، يا اينكه با توجه به شرايط خاص روابط متغيرهاي اقتصادي در كشور ما كه از الگويي تقريبا منحصربه فرد تبعيت مي نمايند، «گام هاي عملي» چنين طرحي بايد چگونه برداشته شود و مراحل آن چگونه طراحي شود، بحث و مناظره فراوان است.
البته روشي كه دولت براي اجرايي نمودن اين طرح درپيش گرفته بر سنگيني گمانه هايي كه اين طرح را «ناكارآمد» ارزيابي مي كنند افزوده است. چرا كه در عوض تلاش براي تبيين جزئيات و ايجاد مفاهمه و تعامل با كارشناسان و نظام قانونگذاري كشور، سعي مي شود با اتخاذ تصميماتي «يكجانبه» همگان را در برابر عمل انجام شده قرار دهند.
اين در حالي است كه بسياري از كارشناسان اقتصادي بر اين باورند كه برنامه ريزي براي اجرايي شدن قوانين مصوب موجود مانند سند چشم انداز 20 ساله كشور، قانون برنامه چهارم توسعه و به ويژه قانون سياست هاي كلي اصل 44 قانون اساسي كه هم در بهبود شاخص هاي خرد و كلان اقتصاد ملي در كوتاه مدت موثر بوده و هم جنبه آينده نگري داشته و اهداف توسعه اي بلندمدت و پايداري را در بخش اقتصادي منظور داشته اند، به مراتب از ارجحيت و كارايي بالاتري برخوردارند. چراكه آزادسازي قيمت ها زماني حقيقتا قابل دستيابي است كه «خصوصي سازي» واقعي صورت گرفته باشد و تا وقتي كه دولت در توليد و عرضه دخل وتصرف تام دارد و تعيين قيمت ها دستوري است، اين آزادسازي بي معني و داراي عواقب خواهد بود. وضعيت كنوني دولت به گونه اي است كه در اكثر مولفه هاي مورد هدف در برنامه هاي ذكرشده چندين مرحله عقب بوده و پايبندي نسبت به تحقق شرايط مورد نظر در اين قوانين ديده نمي شود.
ايجاد و گسترش «عدالت اقتصادي» مصرح در قانون اساسي و آرمان هاي انقلاب اسلامي كه مرجع اصلي عملكرد اين چنيني دولت معرفي شده است، به گونه اي به اثبات و فراگير از راه امدادهاي موردي حاصل نمي شود. تا اوضاع كسب وكار در كشور سامان نيابد، توليد رقابتي توسط بخش خصوصي رونق نگيرد و مديريت هوشمند و قوانين كارآمد بر اركان اقتصادي كشور حاكم نشوند، تفاوت فاحش در شرايط مادي و درآمدي ميان دهك هاي پايين و بالاي جامعه تغييري نخواهد كرد و هرچه به پيش رويم بر عمق اين «شكاف» افزوده خواهد شد. چرا كه بخش اعظم اين فاصله ناشي از موانع متعددي است كه در مسير تحركات اقتصادي سودآور كل جامعه وجود دارد. لطفا به مردم «ماهي» ندهيد، زمينه مالكيت «تور ماهيگيري» را فراهم كنيد و در انتظار صيدهاي درشت آنها باشيد.
3- آثار منفي بحران اقتصادي جهان به همان شدتي كه در صادرات نفتي و محصولات پايه نفتي مشخص است، در توليدات و محصولات غيرنفتي كشور نيز اثرگذار بوده است. به علت پايين آمدن نرخ رشد كشورهاي در حال توسعه و ركود و تعطيلي پروژه هاي عمراني در اين كشورها، صنايع توليدي عمده جهاني به ويژه در بخش صنايع مادر مانند فلزات و معدن و همچنين ساختمان با كاهش شديد تقاضا مواجه شده و براي نيفتادن به ورطه سقوط كامل و ورشكستگي دست به دامان دولت ها شده اند. همچنين با پيش بيني هاي نه چندان خوبي كه براي بهبود اوضاع در آينده نزديك وجود دارد، چنين شركت هايي اجبارا به سمت اتخاذ سياست هاي تعديل رفته اند و كاهش نيروي انساني و صرفه جويي در عوامل قيمت تمام شده را در دستور كار قرار داده اند.
در اين جريان كه كشورها براي ديدن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
-