واضح آرشیو وب فارسی:آفرينش: كوتاه از آخرين ساخته
فيلم برادران كوئن، همهاش به جستجو و تعقيب ، جستجوي چيزي و شايد بتوان گفت در جستجوي خوشبختي ميپردازد. قهرمانهاي ماجرا، مثل بسياري از شخصيتهاي كوئنيها، چيزي با ارزش به دستشان ميافتد، اما به شدت دنبال چيز ديگري هستند و به طور احمقانهاي نيز تصور ميكنند كه ميتوانند ازاين موضوع خلاص شوند. در اينجا ترفند حساب شده برادران كوئن از اين قرار است كه ابتدا يك جاسوس واقعي گندهدماغ ظاهرا بيآزار را نشان ميدهند و به تعدادي افراد نادان هم اجازه ميدهند كه او را دست كم بگيرند. برادرها داستانشان را نيز همراه ميكنند با تصويرهايي هجوآميز از همان سينماي هيجان انگيز جاسوسي- تصويري ماهوارهاي در ابتداي فيلم، موسيقي متن تند و نماهاي دوربينهاي امنيتي تا آخر - ولي با اين همه مخلفات يك كمدي است با قابليتهاي شيرين و جذاب. دقت و وسواس حيرت انگيز برادران كوئن را بگذاريد كنار خاصيت ديگر فيلمهاي بدنه اصلي سينماي آمريكا و رجزخوانيهاي بازيگران يك دست و فوقالعاده فيلم را كه مستقل با هاليوودي ها در هم آميخته مقايسه كنيد با شلختگي ديگر كمديهاي روز، يا در اين زمانه به فيلمنامههاي معيوب نگاه كنيد به ساز و كاردقيق چرخش فيلمشان. فيلم يك پيام فراگير دارد كه شايد مهم باشد وآن اينكه برادران كوئن قرار نيست بازنشسته و در سيستم توليد فيلم وپروسههاي هاليوودي درگير شوند. آنها سينماگراني هستند كه سعي ميكنند مخاطب را سرمست كارشان كنند تا جايي كه بيننده از ديدن فيلمشان واقعا لذت ببرد. آنچه كه حائز اهميت است خود فيلم ميباشد. فيلمي كه البته اين بار برخلاف ديگر آثار كوئن ها كمي تا قسمتي بازيگر محور از كار درآمده است ، روندي كه شايد در هم وجود داشته باشد،اما در اين نكته غير قابل انكار است. به نظر مي رسد بيشتر فيلم هاي كوئن ها كه عمدتاً مردم و منتقدان آنها را پسنديدهاند اين بار، رايها نصف به نصف با كمي بالا و پايين است. با همه اينها به نظر مي رسد تماشاگران شيفته سينما، برادران كوئن و سينماي آنها را مي خواهند. نميشود از آنها صرف نظر كرد، چه زماني كه فيلمي مانند "جايي براي پيرمردها" نيست را كارگرداني كنند و چه موقعي فيلمي مانند " قاتلين پيرزن" را بسازند و حتي هنگامي كه بيايند و يك كمدي سياه و تريلري مانند "پس از خواندن بسوزان> را ارائه كنند. به هر شكل سينما به آنها احتياج دارد و تماشاگران هم به كوئن ها. فيلم هاي برادران كوئن هميشه اين حس را به بيننده مي دهند كه همه در گذشته اتفاق مي افتد. حتي آنهايي كه ماجراي شان در زمان معاصر ميگذرد. گويي در زمان، معلق هستند. برادرها فيلم هايشان را با دقت و وسواس تدارك ميبينند.نماها تا كوچك ترين اجزايشان دقيقاً نوشته و طراحي مي شوند. ولي موفقيت و درست به هدف زدن شان، تا حدي بسته به اين است كه اين دقت و وسواس در طراحي، موقع تماشاي فيلم، زيادي فرماليستي به نظر نرسد و بين بيننده و داستان فاصله نيندازد. همين كنترل زياده ازحد است كه وكيلها دساكر را در آن واحد چشمگير و به طرز عجيبي يك بعدي و نچسب كرده است. حتي بازسازي به خاطر فقدان يك زندگي واقعي، از هم فرو ميپاشد. البته در اين ميان به نوعي تعادل دست يافت و هيجان و تعقيب و گريز را با تامل و تفكري تجريدي يك جا در خود داشت.يكي از جالبترين چيزهايي كه برادران در فيلم آخرشان لحاظ كردهاند، لوكيشن فيلم است يعني رويدادهاي فيلم عمدتا در واشنگتن پايتخت ايالات متحده آمريكا به وقوع مي پيوندد وهمين عامل سبب مي شود كه داستان عمدتا ما را به بافت قديمي يا مركز شهر ببرد و از سوي ديگر به حومه واشنگتن كه ما چند آدم را ميبينيم كه عمده آنها ارتباطي با سازمان سيا پيدا ميكنند. خب اين چند نفر بدشان نميآيد كه از شخصي كه به زودي بازنشسته ميشود باج و يا حق سكوتي بگيرند. بعضيها هم هستند كه با واسطه به اين نهادها مربوط ميشوند، مانند همسر آزبورن كه هر چند تصميم دارد از او جدا شود، اما به خاطر آشنايي و دوست شدنش با يك آدم گيج، فيلم به ماجرا ربط پيدا مي كند . در" پس از خواندن بسوزان" بخش هايي از هجو اوضاع فعلي، كلي است - فرهنگ بدنسازي، خدمات اتوماتيك به مشتري و غيره - ولي با مزه ترين شوخي فيلم ، تلويحاً بيان شده، اين فيلم كمدي درباره بي قابليتي، ناشي گري و تهديدي خنده دار است. خلاصه هجو، هرج و مرج و كله خرابي در قالب يك كمدي سياه شايد فضاي اصلي " پس از خواندن بسوزان" را تشكيل مي دهد، چرا كه ديالوگ هاي ابتدايي فيلم هم از هر جمله اش 3 تا 4 كلمه نظير آدم دغلباز، گيج چاقو به دست و نظاير اينها شنيده مي شود و جالب اين جاست كه سكانس شروع فيلم بدون معطلي يكراست آدم را مي برد به اصلي ترين مقر سازمان سيا در جايي كه يكي از فرماندهان اصلي به همكارش مي گويد اين كارمندان به جاي رسيدن به كار اصلي شان، يك اخاذي در اين شلوغي راه انداخته اند . در هر صورت لحن شيطاني فيلم در بيان بعضي از ديالوگ ها و حتي در فيزيك حركتي بعضي از بازيگران به ويژهبراد پيت و جرج كلوني و در مواقعي مك دورماند محصول همين شلوغيهاست كه خيلي به دل مينشيند. ضمن اينكه آنها در اين كمدي سياه شيطاني، يك مك گافين فوق العاده هم ارائه ميكنند كه باعث ميشود اين هرج و مرجها در كمال ناباوري، منطقي هم جلوه كند. در جايي خوانده بودم كه يافتن عنوان صحيح براي بعضي از فيلمهاي خارجي بسيار دشوار و گاه ناممكن است، از جمله همين فيلم جديد برادران كوئن.در كه رئيس سازمان از طريق نواري ماموريتش را به زيردستان جاسوسش ابلاغ ميكرد و هميشه در پايان نوار، صدايي شنيده ميشد كه اين نوار در عرض چند ثانيه خود به خود ميسوزد، )Burn( و خاكستر ميشود، اما در عصر كامپيوتر و رايت كردن DVD و CD كلمه Burn به معني كپي كردن هم استفاده مي شود، ضمن اينكه در نرمافزارهاي كامپيوتري هم واژه Burn براي كپي كردن CD به كار ميرود به مفهوم بنابراين در اينجا با عنواني دوپهلو روبرو هستيم كه هم به حال و هواي همان فيلمهاي جاسوسي اشاره دارد و هم اينكه در اين فيلم، همسر يكي از شخصيتها تعدادي از فايل خصوصي و حرفهاي شوهرش را كپي )Burn( ميكند.
يکشنبه 17 آذر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفرينش]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 154]