واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: او علیرغم بازی قدرتمند به خاطر ظاهر متفاوت و جذابش نیز مورد توجه مردم قرار گرفت. قد بلند، اندام زمخت و قوی چهرهای پهلوانی از او ساخته بود ضمن این که... گرگوری پک، پنجم آوریل سال 1916 در شهر «لاجولا» ایالت کالیفرنیای آمریکا به دنیا آمد. وقتی که فقط پنج سال داشت پدرش که یک داروساز اهل «سان دیگو» بود، از مادرش جدا شد و گرگوری را که تنها فرزند خانواده بود، نزد مادربزرگش فرستادند تا با او زندگی کند. پک بعدها گفته بود که هیچ وقت دوران کودکی درست و حسابی نداشته و بهترین خاطراتش از آن سالها یکی سگی بود که داشت و او هرجا که میرفت آن سگ دنبالش میآمد و دیگر خاطره مادربزرگش که هر هفته او را به سینما میبرد و اینگونه عشق به سینما را در دل او نشاند. گرگوری بعد از گذراندن نوجوانی و اتمام تحصیلاتش در دبیرستان تصمیم گرفت در رشته پزشکی ادامه تحصیل دهد و به همین منظور وارد دانشگاه «برکلی» شد. در همان سالهای اول حضورش در دانشگاه برکلی وسوسه بازیگری گریبانش را گرفت و بعد از مبارزه ای نه چندان طولانی با این وسوسه، پک تصمیم گرفت رشته تحصیلی خود را تغییر داده و بر بازیگری متمرکز شود. بنابراین به نیویورک رفت و در یک دوره بازیگری که در تماشاخانه ای در حواشی شهر برگزار میشد ثبت نام کرد. استعداد او در زمینه بازیگری به حدی بود که بلافاصله پس از اتمام دوره بازیگری مورد توجه کارگردانان و تهیه کنندگان تئاتر قرار گرفت و بدین ترتیب اولین حضور او بر صحنه تئاتر برادوی بازی در نمایش «ستاره صبحگاهی» در سال 1942 شکل گرفت.موفقیت او در اجرای این نمایش به حدی بود که همه اطرافیانش تشویقش کردند تا بخت خود را در عالم سینما هم بیازماید. بنابراین پک در سال 1943 به هالیوود رفت و تنها یک سال بعد، اولین حضورش را در مقابل دوربین سینما با بازی در فیلم «روزهای افتخار» جشن گرفت. اما درخشش پک به عنوان یک ستاه سینما با بازی در فیلم دومش «اسرار سلطنت» (محصول سال 1944) آغاز شد که برای او نامزدی دریافت جایزه اسکار آن سال را به ارمغان آورد. او علیرغم بازی قدرتمند به خاطر ظاهر متفاوت و جذابش نیز مورد توجه مردم قرار گرفت. قد بلند، اندام زمخت و قوی چهرهای پهلوانی از او ساخته بود ضمن این که متانتی در صورتش موج میزد که او را از نقشهایی که بازی میکرد، فراتر میبرد. موفقیت بعدی گرگوری بازی در فیلم «طلسم شده» (محصول سال 1945) به کارگردانی آلفرد هیچکاک بود. در این فیلم او نقش پزشکی را بازی کرد که از بیماری فراموشی رنج میبرد و متهم به قتل بود. او در سال 1946 با بازی در فیلم «یک ساله» بار دیگر نامزد دریافت جایزه اسکار شد و برای بازی در همین فیلم جایزه گوی طلایی (گلدن گلوب) آن سال را نیز از آن خود کرد. بعد از آن پک در چند فیلم وسترن ظاهر شد. از جمله «دوئل در خورشید» (محصول سال 1946)، «آسمان زرد» (محصول سال 1949) و «تفنگدار» (محصول سال 1950). طی این مدت دو بار دیگر نیز یکی در سال 1947 برای بازی در فیلم «توافق آقایان» و دیگری در سال 1949 برای ایفای نقش در فیلم «آفتاب ساعت دوازده» نامزد دریافت مجسمه طلایی اسکار شد. اما هر چهار نامزدی او به جایزه ختم نشدند. پس از آن، پک در جایگاهی قرار گرفته بود که چهره اش به عنون یک ستاره بر پیکر سینمای هالیوود نقش بسته و در فیلمهای پرفروش زیادی نقش آفرینی کرده بود. بنابراین تصمیم گرفت تا صرفا ً در فیلمهایی بازی کند که واقعا ً برایش جذاب بودند. تعدادی از نقشهایی را که انتخاب کرد قهرمانانی فراتر از اندازه طبیعی بودند در فیلمهایی نظیر «کاپیتان هورایتو هورنبلوئر» (محصول سال 1951) و «موبی دیک» (1956). در ضمن در سال 1953 نیز با آدری هپبورن ، در اولین حضورش به عنوان یک ستاره سینمایی، در فیلم «تعطیلات رمی» همبازی شد. سرانجام پس از چهار بار نامزدی، او در سال 1962 برای بازی در نقش «آتیکوس فینچ» در فیلم «کشتن مرغ مقلد» اسکار بازیگری مرد را از آن خود کرد. از فیلمهای دیگری که او در دهه شست در آنها حضور داشت میتوان به دو فیلم ترسناک «تنگه وحشت» (محصول سال 1962) و «کاپیتان نیومن» (محصول سال 1962) اشاره کرد.البته او در سال 1961 با بازی فوق العادهاش در نقش «کاپیتان کیت مالدوی» در فیلم مشهور «تفنگهای ناوارون» (این فیلم در ایران به «توپهای ناوارون» معروف است) گیشهها را تسخیر کرد و این فیلم یکی از پرفروش ترین آثارسینمایی آن سالها شد. در اوایل دهۀ هفتاد، پس از آنکه ستاره بازیگری اش در سینمای هالیوود مدتی افول کرد، رو به تهیهکنندگی آورد و دو فیلم «محاکمه نه نفر اهل کاتونسویل» (محصول سال 1972) و «کبوتر» (محصول سال 1974) را تولید کرد. پس از آن در سال 1976 با بازی در نقش «رابرت تورن» در فیلم «طالع نحس» تولدی دیگر در عالم بازیگری داشت. پس از آن، در سال 1977 نقشی قهرمانانه در فیلم «مک آرتور» و در سال 1978 نقش منفی «دکتر منگل» را در فیلم «پسران برزیلی» بازی کرد.در دهه هشتاد پک به تلویزیون روی آورد و با بازی در سریال «آبی و خاکستری» (محصول سال 1982) و فیلم تلویزیونی «سکارلت و سیاه» (محصول سال 1983) خود را مشغول کرد.در سال 1991 مارتین اسکورسیزی بر اساس فیلم تنگه وحشت (محصول سال 1962) فیلم جدیدی ساخت با بازی «رابرت دنیرو». «جسیکا لانک» و «نیک نولتی». اسکورسیزی در این فیلم بنا به احترام، نقش کوچکی را برای گرگوری پک (که خود سالها پیش نقش اصلی این فیل را بازی کرده بود) در نظر گرفت. پک در سال 1967 جایزه انسان دوستی و نیکوکاری «جین هرسهولت» را از آن خود کرد. او همچنین مفتخر به مدال ویژه آزادی نیز بود. از لحاظ سیاسی گرگوری یک لیبرال بود و همیشه در برنامههای خیریه سهیم بود.پک سرانجام در روز دوازدهم ژوئن سال 2003 میلادی و در سن 87 سالگی درگذشت. کوتاه و گویا از گرگوری پک: * پک دو با ازدواج کرد. بار اول در سال 1942 با «گرتا کوکونن»، که این ازدواج سیزده سال به طول انجامید و در همان سال جدایی اش از گرتا، یعنی سال 1955 با «ورونیک پاسانی» ازدواج کرد که تا زمان مرگش در سال 2003 با همسر دومش زندگی کرد. پک از ازدواج اولش سه فرزند دارد و از ازدواج دوم دو فرزند.* خود او در میان تمام فیلمهایش «کشتن مرغ مقلد» را از همه بیشتر دوست داشت. * پسر بزرگش «جان پک» در سال 1975 با اسلحه خودکشی کرد.* او در سال 1966 به عنوان رئیس کمیسیون بینالمللی موسسه سرطان آمریکا برگزیده شد.* پس از این که «آوا گاردنر» (ستاره بزرگ سینمای کلاسیک آمریکا) در سال 1990 فوت کرد، یک خدمتکار و سگ او را به ارث برد!* در راهپیماییهای «مارتین لوترکینگ» با او همراه میشد و پس از ترور لوترکینگ در سال 1968، یک پیشنهاد داد تا مراسم اسکار بعد از مراسم ختم او برگزار شود.* در ماه می سال 2003 و تنها دو هفته قبل از مرگش، انستیتوی فیلم آمریکا نقش او، «آتیکوس فینج» در فیلم «کشتن مرغ مقلد» را به عنوان «برترین قهرمان پردههای سینما در همه دوران» برگزید. «ایندیانا جونز» در رتبه دوم قرار گرفت و پس از آن «جیمز باند» سوم شد.* به همراه عده ای از دوستانش در شهر «لاجولا» (شهری در آنجا به دنیا آمد) تماشاخانه ای ساخت و هر وقت که برنامه کاری اش به او اجازه میداد، نمایشیش را به روی صحنه میبرد تا عطش کار کردن در تئاتر را در خود سیراب کند.* در روزهای جوانی، قبل از اینکه ستاره سینما شود، از طریق «راهنمای سالن کنسرت» و «مدل لباس مجلهها» امرار معاش میکرد.* او و «چارلتون هستون» که در فیلم «کشور بزرگ» با هم همبازی بودند، هر دو نقش منفی «دکتر جوزف منگل» (افسر ستمگر ارتش آلمان نازی) را بازی کردند. پک در فیلم «پسران برزیلی» و هستون در فیلم «پدرم، روا آلگوئم».* قرار بود در فیلم «چارلی و کارخانه شکلات سازی» نقش «پدربزرگ جو» را بازی کند، اما قبل از آغاز پروژه درگذشت.* بنا به مصاحبه ای بازیگران زن مورد علاقه اش «آدری هپبورن»، «اینگرید برگمان» و «آواگاردنر» هستند.نقل قولها:* «تو فیلم کشتن مرغ مقلد، من هر چه توان داشتم به کار بردم. همه احساساتم رو و هر چی رو که تو 46 سال زندگی ام درباره زندگی خانوادگی و روابط پدرا با بچههاشون یاد گرفته بودم. و همه احساساتم رو درباره مبارزه با نژادپرستی، ستم گری و حق خوری.»* «میگن نقشهای منفی جذابترن، ولی مسئله این نیست. نقش آدمهای خوب رو بازی کردن سخت تره، چون خیلی مشکله که این نقشهارو جذاب بازی کنی.»* «من فقط کارایی رو میکنم که دوست دارم. من عاشق بازیگری ام وقتی دارم میرم سر فیلمبرداری تو ماشینم آواز میخونم. من عاشق کار و زن و بچه و دوستامم. بعضی وقتا به خودم میگم: تو آدم خوشبختی هستی گرگوری پک. واقعا ً خوشبختی».* «گرگوری پک بهترینه. بعضیها میگن که اون گری کوپر دومه، ولی من میگم اون گرگوری پک اوله!»* «ایمان یه نیروی خیلی قویه. برای من مثل یه بادنما میمونه. خیلی وقتا، زمانی که مشکلات زیادی دارم، ایمان منو از این مشکلات به بیرون راهنمایی کرده و خیلی وقتا، به موفقیت و خوشبختی رسونده.»دستمزدها: روزهای پرافتخار (1944) _ 000/10دلار فقط یک دلار (1951) _000/10دلار سفتۀ یک میلیون پوندی (1953) _000/ 250 دلار دست ارغوانی (1954) _ 000/250 دلارفیلم شناسی: روزهای افتخار (1944) اسرار سلطنت (1944) دره تصمیم (1945) طلسم شده (1945) یک ساله (1946) دوئل در خورشید (1946) شکارچی بزرگ سفید (1947) توافق آقایان (1947) پرونده پاراداین (1947) آسمان زرد (1948) گناهکار بزرگ (1949) آفتاب ساعت دوازده (1949) تفنگدار(1950) کاپیتان هوارتیو هورنبلوئر(1951) فقط یک دلاور(1951) دیوید و باتشبا (1951) برفهای کلیمانجارو (1952) دنیا در دستانش (1952) سفتۀ یک میلیون پوندی (1953) تعطیلات رمی (1953) به طرف پاریس (1954) مردم شبانه (1954) دشت ارغوانی (1954) مردی با لباس خاکستری (1956) موبی دیک (1956) زن خیالباف (1957) براوادوها (1958) کشور بزرگ (1958) تپه پورک چاپ (1959) کافر محبوب (1959) کنار ساحل (1959) تفنگهای ناوارون (1961) تنگه وحشت (1962) چگونه غرب تسخیر شد (1962) کشتن مرغ مقلد (1962) پروژه مجهول (1963) (مجموعه تلویزیونی – بازی در یک قسمت) کاپیتان نیومن (1963) اسب کهررابنگر(1964) مرداب (1965) عربسک (1966) ماه ناظر (1968) طلای مکنا (1969) رئیس (1969) رها شده (1969) روی خط راه میروم (1970) شلیک (1971) بائو یاغی (1974) طالع نحس ( 1976) مک آرتور (1977) پسران برزیلی (1978) گرگهای دریایی (1980) آبی و خاکستری (1982) (مجموعه تلویزیونی) سکارلت و سیاه (1983) (فیلم تلویزیونی) صدای خاموش (1987) گرینگوی پیر(1989) پول دیگران (1991) تنگه وحشت (1991) پرتره (1993) (فیلم تلویزیونی) موبی دیک (1998) (فیلم تلویزیونی)جوایز و افتخارات مهم: اسکار: 1968: جایزه انسان دوستی و نیکوکاری «جین هرسهولت» 1963: برنده جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بازی در فیلم «کشتن مرغ مقلد» 1950: نامزد دریافت جایزه بهترین نقش اصلی مرد برای بازی در فیلم «آفتاب ساعت دوازده» 1948: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بازی در فیلم «توافق آقایان» 1947: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بازی در فیلم «یک ساله» 1946: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش اصلی مرد برای بازی در فیلم «اسرار سلطنت» جشنواره بین المللی فیلم برلین: 1993: برنده جایزه افتخاری خرس طلایی جشنواره فیلم کن: 1989: برنده جایزه ویژه رامی: 1998: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد مجموعهها یا فیلمهای تلویزیونی برای بازی در فیلم «موبی دیک» گلدن گلوب (گوی طلایی): 1999: برنده جایزه بهترین بازیگر نقش مکمل مرد مجموعهها یا فیلمهای تلویزیونی برای بازی در فیلم «موبی دیک» 1979: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «پسران برزیلی» 1987: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «مک آرتور» 1969: برنده جایزه «سلسبیل ب.دمیل» 1964: نامزد دریافت جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «کاپیتان نیومن» 1963: برنده جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «کشتن مرغ مقلد» 1955: برنده جایزه «هنریتا» 1951: برنده جایزه «هنریتا» 1947: برنده جایزه بهترین بازیگر مرد برای بازی در فیلم «یک ساله»
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 544]