واضح آرشیو وب فارسی:مردم سالاری: نگاهي به جنبه هاي ژنتيكي اختلالات رواني
مدت هاي مديدي تحقيقات روانپزشكي سعي داشتند تا ريشه هاي بيماري رواني را دريابند. براي مدتي قابل توجه دو جبهه وجود داشت كه با هم قرين وهمراه بودند: طبيعت و تربيت.
طبيعت: بيماري رواني بعضي وقت ها درست همان چيزي است كه با آن متولد مي شويم، آنچه كه اتفاق مي افتد، مهم نيست، ما نمي توانيم از رنج سرنوشت خلاص شويم.
تربيت: سلامت هيجاني يك فرد به وسيله مجموع تجربيات زندگي اش تعيين مي شود، از اين ديدگاه مسئول سلامت هيجاني تربيت يا ديگر تجربيات زندگي است.
پژوهش هاي متعددي براي حمايت از اين ديدگاه هاي تا حدي مخالف هم مورد مشاهده قرار گرفت.
از ديددگاه طبيعت، مطالعاتي وجود دارد كه جنبه ژنتيكي بيماري هاي رواني را مورد بررسي قرار داده اند. به عنوان مثال مطالعات خانوادگي نشان داده اند كه تقريبا براي تمام اختلالات اضطرابي كه ممكن است مردم از آن رنج ببرند شامل اضطراب پانيك، اختلا ل اضطراب منتشر (GAD)، اضطراب اجتماعي يا آگورا فوبيا و اختلال وسواس عملي (OCD) فرواني اين اختلالات در خويشاوندان بيماران مذكور بيش از جمعيت كلي مي باشد. به عبارت ديگر اگر شخصي خويشاوند درجه اول داشته باشد كه مبتلا به اختلا ل اضطرابي باشد، تقريبا حدود 5برابر بيشتر از كسي كه در خويشاوند درجه اول خود اين اختلا ل را ندارد، در معرض ابتلا به اين اختلا ل خواهد بود. به عنوان مثال، در حالي كه اختلال پانيك به طور كلي 2 تا 3 درصدجمعيت عمومي را در سرتاسر عمر مبتلا مي كند، افرادي با يك والد يا خواهر و برادر مبتلا به اختلال پانيك حدودا 10 درصد شانس ابتلا به آن را خواهند داشت. يعني يك نفر از هر 10 نفر اگر چه به سبب اينكه بيشتر ما اغلب به وسيله والدين بيولوژيكي خود برانگيخته مي شويم، جدا كردن تاثيرات ژنها و محيط خانوادگي كه مطالعات خانواده آنها را جدا مورد استفاده قرار داده اند مشكل خواهد بود.
مطالعه در مورد دوقلوها راه ديگري براي بررسي بيماري هاي ژنتيكي است. دانستن اينكه دوقلوهاي يكسان از نظر ژنتيكي شبيه به هم هستند، اما دوقلوهاي غيرهمسان يا دو تخمكي فقط شبيه خواهر و برادرهاي معمولي هستند به پژوهشگران اجازه داده است تا تاثيرات ژنهايي كه از والدين به فرزندان به ارث رسيده است را از تجربيات كودكي كه در خانواده به ارث رسيده اند، جدا كنند. مطالعاتي كه در گروه روانپزشكي توسط دكتر كندلر و همكارانش انجام شد، نشان داد كه نه تنها اختلالات اضطراري در خانوده ها جريان مي يابد، بلكه دليل اصلي اين امر مربوط به ژنها مي باشد اگر چه به ارث رسيدن بيماري هاي پيچيده ژنتيكي مثل اختلال اضطرابي مانند آنچه كه مربوط به رنگ چشم است نيست. مثلا اگر شما «چشم آبي» را از هر دو والد خود به ارث ببريد، چشمان آبي خواهيد داشت، اما اگر از يكي از والدين خود يا هر دوي آنها ژن چشمان قهوه اي را به ارث ببريد، چشمان قهوه اي خواهيد داشت. پژوهشگران روانپزشكي ژنتيكي معتقدند كه تعداد بسيار زيادي ژن وجود دارد كه فقط در صورتي كه در تركيبي خاص قرار بگيرند، سبب مستعد شدن افراد براي ابتلا به اختلالات اضطرابي خواهد شد.
به عنوان مثال كودك ممكن است تعدادي ژن مربوط به اختلالات وسواس عملي (OCD) را از يكي از والدين خود به ارث ببرد ولي مبتلا شدن كودك به OCD يا مبتلا نشدن او وابسته به چگونگي قرار گرفتن تعداد زيادي از ژنهايي است كه براي آشكار شدن OCD ضروري است.
آنچه كه در مورد موقعيت تربيتي مطرح است:
مطالعات زيادي وجود دارد كه نشان مي دهد رويدادهاي استرس زاي زندگي (مانند مورد تجاوز قرار گرفتن در دوران كودكي، از دست دادن فردي مورد علاقه، تضادهاي زناشويي و غيره) ميزان ريسك ابتلا به اختلال اضطرابي را افزايش مي دهد. در واقع براي اختلال استرس پس از سانحه (PTSD)، بايد يك رويداد دردناك جدي براي شخص وجود داشته باشد تا دچار اين اختلال شود. حتي مطالعات دوقلوهاي يكسان نشان داد كه موضوع ژنتيك نمي تواند توضيح تمام تفاوت هاي موجود بين شخصي كه دچار اختلال اضطراب مي شود و كسي كه دچار آن نمي شود، باشد. بنابراين چگونه مي توان اين موضوع را جمع و جور كرد؟ چگونه مي توان بين موضوع تربيت و طبيعت آشتي برقرار نمود؟
شيوه اي كه محققان تكه هاي متفاوت اين اطلاعات را كنار هم قرار مي دهند، مدل بيماري پيچيده است. اين مدل بيان مي دارد، براي اينكه شخص به بيماري شبيه اختلال پانيك يا OCD مبتلا شود نيازمند پيش زمينه ژنتيكي، استرس زاهاي زندگي يا هر دو مي باشد. به عنوان مثال شخصي با تاريخچه خانوادگي خيلي قوي براي ابتلا» به اختلالات اضطرابي با استرس زاهاي خيلي كم ممكن است به اختلال اضطرابي دچار شود. بنابراين افرادي كه داراي حساسيت بالاي ژنتيكي هستند، استرس زاهاي نسبتا كوچك مي تواند آنها را به آستانه بيمار شدن بكشاند. از طرف ديگر يك شخص ممكن است تاريخچه خانوادگي براي ابتلا به اختلال اضطرابي نداشته باشد اما بين مشكلات چندگانه زندگي كرده باشد و با مصائب مختلفي احاطه شده باشد و دچار اختلال اضطرابي شود. اكثر مردم احتمالا تركيبي از طبيعت و تربيت را با هم دارند كه كاركرد با هم آنها سبب توليد بيماري مي شود.
اطلاعات ما درباره ريشه هاي اختلالات اضطرابي و ديگر انواع بيماري هاي رواني در حال افزايش است. هم اكنون مطالعات مقدماتي وجود دارد كه در حال مشخص كردن ژن هاي خاصي از انسان هستند كه ممكن است در ميزان ريسك ژنتيكي ابتلا به اختلال پانيك سهيم باشند مطالعات ديگر در جست وجوي ژن هاي مرتبط با ديگر موارد اضطراب هستند.
دانستن ريشه هاي زيست شناختي بيماري رواني مي تواند محققان را قادر سازد تا درمان هاي بهتر اين بيماري ها و ديگر بيماري ها را در آينده گسترش داده و اميدواري بيشتري براي اشخاصي كه خودشان يا ديگر اعضاي خانواده شان از اين بيماري ها رنج مي برند به ارمغان آورند.
منابع در روزنامه موجود است
جمعه 17 آبان 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مردم سالاری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 174]