واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > آسیا - سه انتقاد بسیار اساسی به فعالیت و هزینه های سیاسی امریکا در قبال هسته ای شدن هند مطرح است که مقاله زیر به آن پرداخته است مهرداد پهلوانی: یکی از عوامل موثر و کارآمد در همگرایی هند و امریکا، هسته ای شدن آسیای جنوبی است. این عامل (هسته ای شدن) همانند سایر مناطق به یک ابزار در دست بازیگران فعال تبدیل شده و علاوه بر ویژگی بازدارندگی به یک عامل سیاسی و نوعی از فاکتورهای حساس، تغییر شکل داده است. تکثیر در جنوب آسیا همانند زنجیره ای است که سایرین را ملزم به تبعیت می نماید. این جریان با هسته ای شدن کشور چین آغاز می گردد؛ بعد از شکست هند از چین در جنگ 1962 که بر سر در گیری های مرزی رخ داد و بعد از آزمایش هسته ای چین در سال 1964- که هر دو همانند پتکی بر سر هند بوده و چین را به عنوان یک عامل تهدید کننده بالقوه مطرح می کرد - هند را مجبور به واکنش و عمل مقابله به مثل ساخت. به عبارت دیگر ماجرای هسته ای در آسیای جنوبی با افتادن دومینوی چین آغاز می گردد و هند دومین قطعه این دومینو می باشد. بعد از درگیری هند و چین، هندی ها به دنبال حفظ خود در برابر چینی ها بودند. در این هنگام با شکل گیری نوع جدیدی از تقسیم بندی های بعد از دوران استعمار مواجه هستیم ؛ درگیری های هند با بخش های جدا شده ای چون پاکستان و بنگلادش ادامه می یابد. پاکستان در جنگ سوم خود با هند در سال 1971 شکست خورده و با آزمایش هند در سال 1974، تلاش کرد تا جریان صلح آمیز هسته ای خود را به سمت فعالیت های غیر صلح آمیز جهت ایجاد برابری با هند تغییر دهد زیرا پاکستان معتقد است برای حفظ تمامیت خود و ایجاد "بازدارندگی حداقل" باید بتواند به سلاح هسته ای دست یابد. بحران 1990 کشمیر سبب تسریع رقابت هسته ای در آسیای جنوبی شد زیرا هند و پاکستان تا حد یک جنگ هسته ای پیش رفتند. بسیاری کشمیر را به عنوان جرقه هسته ای تلقی نمودند. مهمترین نگرانی پاکستان توانایی هسته ای و متعارف هند است که به وسیله NPT محدود نشده است. موضع پاکستان در مباحث هسته ای وابسته به عامل هند است. لذا هنگامی که هندی ها در سال 1998 به آزمایش هسته ای مبادرت می ورزند، پاکستانی ها چند روز بعد با آزمایش هسته ای خود به هند پاسخ می دهند و توان خود را برای بازدارندگی و ضربه دوم اعلام می دارند. بنابراین پاکستان به عنوان قطعه سوم هسته ای شدن در دومینوی آسیای جنوبی محسوب می گردد. برخی معتقدند که تلاش هند برای هسته ای شدن در محوری از "بازدارندگی حداقل" تا "اعتبار حداکثر" در نظام بین الملل در نوسان است. به عبارت دیگر هند برای تبدیل شدن به یک ابرقدرت در سال 2025، باید تلاش کند تا ملزومات ابر قدرت شدن را فراهم نماید. همکاری های هند و امریکا در چارچوب قراردادها ی هسته ای در این چارچوب قابل تفسیر است ؛ هند برای کسب مشروعیت هسته ای در نظام بین الملل و همچنین توسل به نیرویی که بتواند تکنولوژی هند را به روز نماید، نیازمند ارتباط با امریکا است. لذا این ارتباط علی رغم اعمال تحریم های سال 1998، در سال 2005 به یک "رابطه استراتژیک" تبدیل می شود و رایس و بوش هند را شریک استراتژیک و پاکستان را کشور دوست می نامند. برخی معتقدند که بعد از آزمایش هسته ای چین در سال 1964، پنتاگون به این نتیجه می رسد که زمینه سلاح هسته ای هند را با مسئولیت امریکا تامین نماید لذا امریکا قانون داخلی خود را تغییر داده و از سایر اعضای باشگاه هسته ای می خواهد که با هند همانند یک عضو عادی باشگاه هسته ای رفتار نمایند. انتقاداتی که به فعالیت و هزینه های سیاسی امریکا در قبال هسته ای شدن هند مطرح است شامل سه مورد است : 1- امریکا باعث شد تا پایه های NPT فرو ریزد و زمینه برای کمک هسته ای چین به پاکستان و همچنین کشورهای غیر عضو فراهم گردد. 2- امریکا نمی تواند هند را کنترل نماید و لذا هند به عنوان یک خطر هسته ای است زیرا در آسیای جنوبی هر چیزی که وارد می شود کپی برداری شده و صادر می شود. 3- امریکا می بایست در ابتدا نظر هند را نسبت به ایران - در آژانس، سازمان ملل و سایر سازمان های بین المللی - با خود همراه سازد. مقامات امریکایی معتقدند که با هسته ای شدن هند توانستند هند را به جریان اصلی عدم تکثیر هدایت کرده و هند را به عنوان متحد امریکا در عدم تکثیر تبدیل نمایند. برخی معتقدند که مهمترین عامل در همکاری امریکا با هند، منافع امریکا است زیرا امریکا بازار هسته ای هند را فضای مناسبی می داند تا با حمایت از آن مبادرت به سرمایه گذاری های کلان نماید. از طرفی هند نیز با رشد نیاز به انرژی، خود را ملزم به همکاری با امریکا می داند. دو خطر در توسعه سلاحهای هسته ای در آسیای جنوبی مشاهده می گردد. خطر سریعی که احتمال دارد اتفاق بیفتد آزمایش هسته ای است. انجام آزمایش توسط هند یا پاکستان، واکنش دیگری را به دنبال دارد. اگر این گزینه اتفاق بیفتد رقابت تسلیحاتی رخ می دهد. امّا خطر بلند مدت که محتمل تر است از بین رفتن کنترل بین المللی بر صادرات هسته ای در آسیای جنوبی است زیرا هند و پاکستان نیز برنامه هسته ای خود را وارد کرده اند. اگر این دو بتوانند به صادرات (هسته ای) بپردازند روشن خواهد شد که هیچ نظارت و کنترلی وجود ندارد. در نهایت دستیابی هند به انرژی هسته ای می تواند هم امنیت فیزیکی هند را در برابر خطرهای احتمالی دو تهدید بالقوه یعنی چین و پاکستان تامین نماید و از طرفی می تواند به عنوان تکیه گاه محکمی برای منابع انرژی هند باشد. زیرا نیاز هند به انرژی از فاکتورهای کلیدی در هند محسوب می گردد. امریکا نیز با دادن مشروعیت هسته ای به هند و پرداختن هزینه های سیاسی برای هند در عرصه بین الملل، می تواند این کشور را در زمره یکی از متحدین استراتژیک خود در سطح منطقه ای، بین الملل و سازمان های بین المللی قرار دهد و بازار هند را به عنوان یک هدف برای تامین منافع خود در نظر بگیرد. نگرانی امریکا و هند از هسته ای شدن آسیای جنوبی در این است که هر دو از استفاده گروههای رادیکال و یا تروریست های منطقه ای از سلاح هسته ای نگران هستند زیرا می توانند هم هند و هم نیروهای امریکایی در افغانستان را مورد حمله قرار دهند و یک حادثه هسته ای را جایگزین 11 سپتامبر 2001 نیویورک یا حادثه 13 دسامبر 2001 بمبئی نمایند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 563]