واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: بین الملل > خاورمیانه - دکتر محمد کاظم سجادپور سیستم بین المللی کنونی، در مرحله ای انتقالی به سر می برد. در دوره جنگ سرد پیچیدگی کنونی را شاهد نبودیم و وضعیت سیستم بین المللی مشخص بود. اما اکنون پس از فروپاشی سیستم دو قطبی، نظام بین الملل دارای سیستمی مشخصی نیست و در مرحله ای انتقالی به سر می برد و مراحل انتقالی نیز همیشه و همه جا مراحل بسیار حساسی هستند. منطقه غزه منطقه ای بین المللی است. ارتباط سیستم بین المللی با این منطقه همیشه جدی بوده اما این ارتباط شاید هیچ گاه به اندازه اکنون جدی نبوده است. علاوه بر این مسئله تهاجم اسرائیل به غزه مسئله ای است که همه مردم دنیا به نحوی در آن درگیر هستند. در مورد ارتباط بین سیستم بین المللی و مسئله غزه، سه محور را می توان مطرح کرد: بحران غزه و رابطه بین زمین، هژمونی و مقاومت؛ تحول در رابطه قدرت و مشروعیت و شکستگی قدرت و جهانی شدن احساسات؛ و تکثر بازیگرانی که در این عرصه تاثیر دارند و در آینده روابط بین الملل نیز تاثیر خواهند داشت. سیستم بین المللی که ما اکنون وارث آن هستیم، سیستمی است عمدتا غرب محور که در چهار یا پنج قرن گذشته شکل گرفته است. این سیستم در مراحل اولیه ای که شکل می گیرد اروپا محور است؛ البته امریکا را نیز باید ادامه ای از اروپا در نظر گرفت. ثروت و قدرت عمدتا در اروپا متمرکز می شود و این قدرت اروپا محور گسترش سرزمینی را از طریق استعمار آغاز می کند. استعمار به همه جای دنیا نفوذ می کند. در آسیا تنها سه کشور ایران، ترکیه و تایلند هیچ گاه مستعمره مستقیم نمی شوند. این گسترش سرزمینی در نهایت در اثر جنبش های ضد استعماری متوقف شده و اداره کنندگان سیستم بین المللی مجبور می شوند در اثر مقاومت مردم، به این سرزمین ها استقلال دهد. در واقع غرب در هیچ جایی به صورت اختیاری به سرزمینی استقلال نداده است و مردم این سرزمین ها بوده اند که با مقاومت در برابر هژمونی بین المللی استقلال را به دست آورده اند. اما یکجا هنوز وجود دارد که مسئله بین هژمونی بین المللی و زمین در آن حل نشده و آن مسئله غزه است. سازمان ملل در سال 1948 قطعنامه ای را تصویب کرد و خواستار تشکیل دولت مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل شد. اما با گذشت شش دهه هنوز دولتی به نام دولت مستقل فلسطینی وجود ندارد. اسرائیل به عنوان تداوم قدرت های غربی در این منطقه در نظر گرفته می شود، بنابراین اسرائیل با توجه به بهره مندی از حمایت غرب، در واقع مظهر آن هژمونی است و مردم فلسطین هم مظهر مقاومت. این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است و نشان می دهد که هم سرزمین و هم قومیت هنوز در سیستم بین المللی دارای اهمیت هستند. ادامه مقاومت در سرزمین فلسطین به این دلیل است که هنوز این سرزمین فاقد استقلال است. به تعبیر عده ای، مسئله فلسطین آخرین مبارزه ضد استعماری در رابطه با زمین است. البته مسئله فلسطین از زاویه دینی، مذهبی، و اعتقادی حائز اهمیت می باشد که خود بحث مستقلی را می طلبد. در مورد مسئله غزه، ما همچنین شاهد تحول در مفهوم قدرت و مشروعیت و جهانی شدن احساسات نیز هستیم. تا مدتی پیش قدرت نظامی تنها مبنای تامین کننده امنیت و تولید ترس بود. کشورها، ابراقدرت ها و قدرت های جهانی بر اساس تولید ترس ناشی از قدرت نظامی، به اهداف خود دسترسی پیدا می کردند. یکی از نمونه هایی که در این تفکر ایجاد شکاف کرد انقلاب اسلامی ایران بود که ترس از قدرت نظامی را فرو ریخت و رژیمی که مسلح به قدرت نظامی بود را سرنگون کرد. بعد از آن نیز روز به روز اهمیت ترس از قدرت نظامی در جهان کمتر شده است. البته این بدین معنی نیست که قدرت نظامی اهمیت خود را از دست داده است، اما ترس از قدرت نظامی اهمیت خود را از دست داده است. نمونه دیگر و نزدیکتر برای کاهش اهمیت ترس از قدرت نظامی، عدم موفقیت قدرت نظامی ایالات متحده در عراق است. اسرائیل همیشه سعی کرده است برتری نظامی خود را حفظ کند اما این قدرت نظامی، خصوصا در مورد انتفاضه اول و دوم، نتوانست جلوی مردم عادی را بگیرد. اسطوره شکست ناپذیری قدرت نظامی اسرائیل را مقاومت حزب الله لبنان در سال 2006 از بین برد. در تهاجم اخیر، اسرائیل قصد داشت قدرت نظامی خود برای سرکوب همه جانبه حماس استفاده کند تا بتواند بار دیگر این ترس را در منطقه حکمفرما کند. مسئله دیگر جهانی شدن شدن احساسات است که در مورد وقایع رخ داده در غزه شاهد آن هستیم. هیچ کس در مورد تهاجم اسرائیل و قتل عام مردم در غزه نمی تواند بی تفاوت باشد. مردم دنیا قدرت نظامی و سرکوب گر اسرائیل را می بینند اما در مقابل شاهد کشتار مردم نیز هستند. این باعث می شود احساس کنند این روش، روشی غیر انسانی و غیر اخلاقی است. بنابراین از این منظر فلسطینی ها بازنده نخواهند بود. نکته دیگر در این زمینه پیوستگی قلمروی کشورها و از بین رفتن مرزها است. درواقع بسیاری از دولت های عربی صرفا به خاطر مسائل داخلی با فلسطینی ها همراهی می کنند؛ چرا که جهانی شدن احساسات و غلیان احساسات در منطقه بقای حکومت آن ها را در گرو موضع گیری در قبال این قضیه قرار می دهد. مسئله سوم در مورد ارتباط سیستم بین المللی و غزه، مسئله تکثر بازیگران است. سیستم بین المللی پیش از این دارای تعداد بازیگران محدودی بود، اما در حال حاضر در این سیستم شاهد بازیگرانی هستیم که اسما دولت (state) نیستند، مانند حماس. با این حال، حماس یک بازیگر عمده در سیستم بین المللی و در مورد غزه است. حماس بازیگری است که با همه بازیگران منطقه ای تعامل جدی دارد؛ یعنی بازیگری که حتی اگر شامل شناسایی بین المللی قرار نمی گیرد، اما در سیستم بازیگری می کند. علاوه بر این، نقش جدید رسانه ها را نباید فراموش کرد. به طور مثال نقشی که الجزیره در بحران فعلی بازی می کند از نقشی که بسیاری از دولت ها بازی می کنند جدی تر و بیشتر است و بنابراین نقش آن به عنوان یک بازیگر دارای اهمیت است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 400]