واضح آرشیو وب فارسی:خراسان: مولانا شاعري كه شرق به ما هديه كرد
«ادوارد استرلينگ»، از جمله شيفتگان و دوستداران مولاناست. وي كه سال هاست در دانشگاه هاروارد در سمت استاد، به تدريس ادبيات انگليسي مشغول است، انجمني را در اين دانشگاه، تحت عنوان «در مكتب مولانا» تاسيس كرده است.
«استرلينگ» در اين انجمن ضمن بهره گيري از ادبيات عرفاني مشرق زمين، پژوهش ها و تحقيقات فراواني را درباره «سروده هاي مولانا»، «تاثير اشعار وي بر تفكر فيلسوفان، عارفان و شاعران غربي» و «آموزه هاي ادبي- عرفاني مولانا»، به انجام رسانده است. وي تاكنون چندين كتاب و رساله را، در زمينه تفسير و شناخت «مثنوي معنوي» مولانا نيز به چاپ رسانده است. به نوشته پايگاه اينترنتي «ديسكاوري»، «استرلينگ» با اشاره به محبوبيت روزافزون مولانا در جوامع غربي، به ويژه آمريكا، مي گويد: مضمون سروده هاي مولانا به رغم پيچيدگي هاي خاص خود، بسيار دلنشين و از لطافت شعري ويژه اي برخوردار است. هرگاه آنها را براي دانشجويانم مي خوانم، برخي از آنان بهت زده شده و مجذوب اشعار وي مي شوند. «استرلينگ» با تاكيد بر استقبال مجامع و محافل ادبي- عرفاني آمريكا، از سروده هاي مولانا تصريح مي كند: به باور من يكي از مهم ترين دلايل اين استقبال، جنبه موزون و تصويري شعرهاي اوست. در سروده هاي او، جسم و روح كلمه از هم جداناشدني و تفكيك ناپذيرند.
من شيفته مولانا هستم. چون در بيشتر سروده هاي او پيامي از «مدارا»، «تفاهم»، «صلح» و «انسان دوستي» موج مي زند.وي چشم مرا به حقايقي باز كرد كه تاكنون، كوچك ترين توجهي به آنها نداشتم. «استرلينگ» مي گويد: نه تنها غربيان بلكه تمامي آن ها كه معنويت و روحانيت را، در لابه لاي واژه و كلمات مي جويند، با خواندن اشعار مولانا اين بركات را از سخن وي مي گيرند.بي شك مولانا در سروده هايش به تفكري قابل درك، براي همه انسان ها رسيده است. بسياري از كساني كه با انديشه ها و افكار مولانا آشنايي چنداني ندارند، بر اين گمانند كه براي فهم بيشتر آثار وي بايد «اسلام»، «مسيحيت» و «تصوف» را شناخت. زيرا در اين صورت «مثنوي معنوي»، برايشان همچون دريايي مي شود كه مي توانند بسياري نكات از آن بياموزند. «استرلينگ» تاكيد دارد: انديشه جهان شمول مولانا سبب شده است تا خوانندگان آثارش، در هر نقطه از جهان، او را شاعر سرزمين خود بدانند. وي كه مطالعاتي درباره اشعار «حافظ» نيز دارد معتقد است: ادبيات «حافظ» نسبت به «مولانا»، پيچيده تر و سنگين تر است به اين سبب كه درك و فهم سروده هاي مولانا، بايد با شناخت «عرفان» و «تصوف شرقي» همراه باشد.
بارها از خودم پرسيده ام اين شاعر يگانه چه دارد كه آوازه شهرتش، چنين فراگير شده و در سراسر جهان پيچيده است؟ اما هنگامي كه به خود مي آيم پاسخم را مي گيرم: مولانا قرن هاست كه در قالب ادب دوستان، عارفان و تشنگان حقيقت و معنويت، در نقاط مختلف جهان -به ويژه آمريكا- جاي دارد. اكنون به اين نتيجه رسيده ام كه سروده هاي مولوي حتي با شناخت اندكي از عرفان، تصوف و سنن اسلامي، مي تواند پاسخ گوي نيازهاي روحي و التيام بخش نگراني هاي بشر معاصر باشد. «ديويد استرلينگ» مي افزايد: جنبه هاي ادبي، كلامي، فلسفي و عرفاني سروده هاي مولانا، چنان شگرف، عميق و تاثيرگذار است كه به دشواري، از خاطر و ذهن آدمي محو مي شود.امروزه مولانا ديگر متعلق به مشرق زمين نيست. او همچون ستاره اي درخشان، در آسمان ادبيات جهان جلوه گري و خودنمايي مي كند. انساني كه تمامي بشريت را به صلح، وحدت، يگانگي، آرامش و انسان دوستي فرامي خواند.برخي اديبان و شاعران مغرب زمين، سروده هاي مولانا را به نفع خود تفسير و توجيه كرده و با حذف جنبه هاي ديني اشعار وي فقط به غزليات عاشقانه وي استناد مي كنند. اما به گمان من آثار او حتي بدون حذف وجوه ديني- اسلامي، پيام آور انسانيت، دوستي، عشق و يكتاپرستي است.
«استرلينگ» مولانا را شاعر تمام زمان ها خوانده و تصريح مي كند: سروده هاي چنين شاعري اينك حد و مرز نمي شناسد و طرفداران خود را، در سراسر جهان يافته است. از اين رو هرگز موجه نيست كه مولانا را، محدود به ديار و سرزمين خاصي كرد.به همان اندازه كه شرقي ها از چشمه تمام نشدني حكمت او بهره مي گيرند، ما هم اين حق را داريم كه مولانا را با توجه به مليت وي، از خود بدانيم. شاعري كه وحدت و همبستگي، تمامي اشعارش را همچون زنجيره اي به هم پيوند داده است.
امروز كمتر كسي است كه تحت تاثير سروده هاي «مولانا»، از خود بي خود نشده باشد.
رمز جاودانگي و گيرايي سروده هاي مولانا، عمق و تاثير كلام اوست. شاعري كه شرق به ما هديه كرد و ما نيز همچون گوهري، او را حفظ خواهيم كرد. شايسته است همگام با مولانا ترانه وحدت، يگانگي و انسان دوستي را بر لبهايمان زمزمه كنيم.
دوشنبه 8 مهر 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خراسان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]