محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826818163
مردي كه همسر و فرزند چهارماهه خود را براي ازدواج مجدد كشته بود ,به قصاص محكوم شد
واضح آرشیو وب فارسی:فان پاتوق: مردي كه همسر و فرزند چهارماهه خود را براي ازدواج مجدد كشته بود ,به قصاص محكوم شد
مرد جواني كه براي رسيدن به دختر مورد علاقه اش همسر و فرزند چهارماهه خود را به قتل رسانده بود به قصاص، حبس، تبعيد و پرداخت ديه محكوم شد.
به گزارش خبرنگار ما اين جوان 24ساله كه محمد جواد نام دارد در جلسه دادگاه ادعا كرد مرتكب قتل نشده اما براي اينكه ديگر نمي خواهد در اين شرايط زندگي كند اتهامش را مي پذيرد و خود را مجرم معرفي مي كند.
او كه با ديدن عكس هاي جسد فرزندش به شدت دگرگون شد با عصبانيت از قضات دادگاه خواست ديگر اين عكس ها را به او نشان ندهند.
در ابتداي جلسه محاكمه كه در شعبه 71 دادگاه كيفري استان تهران برگزار شد محمد شادابي به عنوان نماينده دادستان براي محمد جواد تقاضاي اشد مجازات كرد. او در توضيح ماجرا گفت؛ 21 فروردين ماه سال گذشته به ماموران پليس خبر رسيد زن جواني به نام ساحل و فرزند چهار ماهه اش پارسا به طرز دلخراشي به قتل رسيده اند. زماني كه بازپرس در خانه حاضر شد تا تحقيقات خود را آغاز كند با جسد غرق در خون مادر و فرزند كه با ضربات متعدد چاقو به قتل رسيده بودند مواجه شد. در همان ابتداي تحقيقات با توجه به وضعيت قرار گرفتن اجساد و ضرباتي كه به آنها وارد شده بود فرضيه قتل با انگيزه كينه جويانه توسط بازپرس مطرح شد و ماموران براي پي بردن به راز اين جنايت شوهر ساحل را بازداشت كردند. وي كه متهم حاضر در دادگاه است ابتدا گفت نمي داند چه كسي اين قتل فجيع را مرتكب شده است و به كسي هم مظنون نيست. اما محمد جواد عنوان كرد احتمالاً همسر و فرزندش قرباني يك سرقت خونين شده اند. اين حرف مورد پذيرش بازپرس قرار نگرفت چراكه اولاً هيچ كودك چهار ماهه يي قادر به شناسايي و حتي صحبت كردن نيست كه شخصي از ترس شناسايي او را به قتل برساند و دوم اينكه جسد اين مادر و فرزند در تختخواب پيدا شد و اين به آن معنا است كه آنها اصلاً بيدار نبودند كه بتوانند كسي را شناسايي كنند. شادابي ادامه داد؛ با توجه به اينكه مشخص شد محمد جواد با همسرش اختلاف داشته انگشت اتهام به سمت وي گرفته شد و بازجويي ها از او ادامه پيدا كرد و مشخص شد زن جوان و فرزند چهار ماهه اش به دست محمد جواد به قتل رسيده اند. درست زماني كه اين مرد به قتل همسر و فرزندش اعتراف كرد دختري جوان به نام شبنم به بازپرس پرونده مراجعه كرد و گفت محمد جواد از مرگ همسر و فرزندش خبر داشته و به او نيز در اين باره مطالبي گفته است. با توجه به ادعاي اين زن و بازجويي هايي كه از وي انجام شد مدارك عليه محمد جواد تكميل و بازسازي صحنه قتل انجام و معلوم شد اين مرد براي رسيدن به دختر مورد علاقه اش اين جنايت را انجام داده است. شادابي ادامه داد؛ هيات محترم، من به عنوان نماينده دادستان با توجه به اينكه پارسا ولي دمي ندارد به عنوان ولي دم قهري تقاضاي ديه دارم و خواهان اشد مجازات براي متهم در مورد ديگر اتهاماتش هستم.
در ادامه پدر و مادر ساحل در جايگاه حاضر شدند و تقاضاي صدور حكم قصاص كردند. سپس به دستور قاضي عزيزمحمدي، محمد جواد به عنوان متهم در جايگاه حاضرشد تا در برابر اتهام دو فقره قتل از خود دفاع كند. وي گفت؛ من مرتكب قتل نشدم اما اين اتهام را قبول مي كنم چون ديگر نمي خواهم در اين شرايط زندگي كنم. روز هاي زندان براي من خيلي سخت است و ديگر نمي خواهم به اين وضعيت ادامه دهم. من زندگي ام را دوست داشتم و حتي زماني كه به دادگاه خانواده رفتيم و حكم طلاق من و ساحل صادر شد حاضرنشدم از همسرم جدا شوم و باهم آشتي كرديم. در بازجويي ها بارها گفتم به من الهام شده بود اين اتفاق مي افتد و هر لحظه منتظر آن بودم.
پرسش و پاسخ
متهم بعد از گفتن اين جمله به سوالات قاضي دادگاه پاسخ داد.
قاضي؛ بعد از اينكه قتل در خانه ات اتفاق افتاد تو با شبنم تماس گرفتي و گفتي همسر و فرزندت كشته شده اند و از او خواستي با تو تماس نگيرد، در حالي كه به پليس خبر ندادي و تا شب منتظر شدي، چرا؟
متهم؛ چون شبنم بي گناه بود و من مي دانستم اگر او با من تماس بگيرد چون باهم رابطه داشتيم پليس به من مظنون مي شود به همين خاطر هم به او گفتم به من زنگ نزند.
قاضي؛ تو كه مي دانستي همسر و فرزندت كشته شده اند پس چطور به خانه مادرت رفتي و تا شب خوابيدي، بعد كيك خريدي تا همراه والدينت به خانه خودت بروي؟
متهم؛ من 230 قرص خواب آور و مسكن خورده بودم تا خودكشي كنم اما فقط خوابم برد و هيچ اتفاق ديگري برايم نيفتاد.
قاضي؛ اما اعترافات اوليه تو با واقعيت كاملاً منطبق است. اگر مرتكب قتل نشده بودي چطور قتل ها را كامل توضيح دادي؟
متهم؛ هر چه گفتم القا بود. من هيچ چيز از واقعيت نمي دانستم. فقط به من الهام شده بود همسر و فرزندم كشته شده اند.
در اين هنگام قاضي عزيزمحمدي عكس هاي گرفته شده از جسد پارسا را به متهم نشان داد و گفت؛ مدعي شدي هيچ چيز از واقعيت نمي دانستي در حالي كه جاي تمامي ضرباتي را كه بر بدن پارسا وارد كردي به طور كامل توضيح دادي، در اين باره چه مي گويي؟
متهم كه به شدت تحت تاثير قرار گرفته بود با عصبانيت و صدايي بغض آلود گفت؛ چرا اين عكس ها را به من نشان مي دهيد. پارسا فرزند من بود و از ديدن آن ناراحت مي شوم. شما مي خواهيد جوسازي كنيد و من را تحت تاثير قرار دهيد.
قاضي؛ ما جوسازي نمي كنيم آنچه به عنوان مدرك در پرونده است به تو نشان مي دهيم تا بتواني از خودت دفاع كني، اما تو به جاي توضيح آنچه اتفاق افتاده است، حرف هاي غيرواقعي مي زني. تو آزاد هستي وارد آوردن اين ضربات را بپذيري يا نه. اينكه تو تحت تاثير قرار مي گيري و حاضر نيستي اين عكس ها را مرور كني به خاطر اين است كه به تو يادآوري مي شود چه كارهايي كرده يي .
در ادامه قاضي عزيزمحمدي از شبنم خواست در جايگاه حاضر شود. وي كه به عنوان شاهد احضار شده بود بعد از اداي سوگند گفت؛ من و محمدجواد در دانشگاه باهم آشنا شده بوديم. يك روز او به من گفت شماره تماسم را مي خواهد و قصد دارد با من ازدواج كند. من هم قبول كردم. ما بيشتر در دانشگاه همديگر را مي ديدم. يك روز متوجه شدم حلقه در دست دارد. به او گفتم اين حلقه براي چيست. به من گفت با دختري عقد كرده اما حالا در آستانه جدا شدن هستند و من نمي دانستم او همسر و فرزند دارد. مدتي بعد از او پرسيدم با همسرش چه كرده است. بهمن گفت آنها باهم ازدواج كرده اند و همسرش مي خواهد از او فرزندي داشته باشد تا بعد از جدايي راحت زندگي كند و مجبور نشود دوباره به خانه پدرش برود. مدتي بعد زني با من تماس گرفت و گفت همسر محمدجواد است اما ديگر حرفي با من نزد. دوباره زني با من تماس گرفت و خود را مادر دوست محمدجواد معرفي كرد و به من گفت بايد از زندگي محمدجواد بيرون بروم. من هم جواب دادم كاري با او ندارم و اين محمدجواد است كه دست از سر من برنمي دارد. محمدجواد مرتب من را تهديد مي كرد و مي گفت كاري مي كند تا آبرويم برود. تهديد هايش آنقدر جدي بود كه مي ترسيدم عملي كند. يك بار به من گفت خواب ديده همسرش كشته شده است. روز حادثه هم تماس گرفت و گفت همسرش كشته شده و از من خواست ديگر با او تماس نگيرم. وقتي به تلفن هايم جواب نداد به سراغ بازپرس رفتم و در آنجا بود كه متوجه شدم محمدجواد فرزندي هم داشته و او را هم به قتل رسانده است.
بعد از پايان جلسه محاكمه هيات قضات (سري، رحيم، عزيزمحمدي، محمدي كشكولي و بومي) براي صدور راي پرونده وارد شور شدند و متهم را به يك بار قصاص به خاطر قتل همسرش، 10 سال تبعيد و 10 سال حبس به جرم قتل فرزندش و پرداخت ديه به جرم قتل پسرش محكوم كردند.
چگونگي قتل
متهم ساعت 30/6 صبح روز چهارشنبه 21 فروردين ماه همسر 24 ساله اش به نام نجمه و كودك چهارماهه اش به نام پارسا را به قتل رساند. او يك ساعت و نيم بعد به محل كارش رفت و به خاطر جراحتي كه در پي اين جنايت در دستش ايجاد شده بود مرخصي گرفت و به منزل مادرش مراجعه كرد. وي بدون آنكه حرفي از كشتن اعضاي خانواده اش بزند به استراحت در آنجا پرداخت و سرانجام ساعت 30/9 شامگاه همان روز به همراه مادر و خواهرش به منزل خود بازگشت و با صحنه سازي پليس را در جريان كشته شدن نجمه و پارسا قرار داد. وي همان روز با توجه به سرنخ هاي موجود به عنوان مظنون اصلي قتل بازداشت شد و سرانجام در بازجويي هاي تخصصي در برابر حسين اصغرزاده - بازپرس شعبه دوم دادسراي امور جنايي - به جنايت هولناك خود اقرار كرد و گفت به خاطر بيكاري و مشكلات مالي از بچه دار شدن بسيار ناراحت بوده و همين مساله وي را به فردي عصبي تبديل كرده بود.
محمدجواد توضيح داد شب قبل از قتل پارسا گريه مي كرد و نجمه هم نمي توانست او را آرام كند. «گريه هاي پسرم تا 4 بامداد ادامه يافت و مرا به شدت عصبي كرد به همين خاطر نيز ساعت 30/6 صبح او و همسرم را كشتم.»
در كنار اعترافات متهم تحقيقات نشان داد وي كه چهار سال قبل با همسرش آشنا شده و بعد از يك سال و نيم نامزدي با او ازدواج كرده بود پيش از اين نيز بر سر مسائل مختلف با نجمه اختلاف داشته و حتي يك بار تصميم گرفته بود او را طلاق دهد. با روشن شدن جزئيات قتل مادر و پسر، محمدجواد براي ادامه تحقيقات به اداره 10 پليس آگاهي انتقال يافت تا اينكه ديروز دختري جوان با حضور در شعبه دوم دادسراي امور جنايي تهران ابعاد تازه يي از كشتار در شهرك صدف را برملا كرد. اين دختر از نقشه قبلي محمدجواد براي از بين بردن همسرش خبر داد و گفت؛ من دو سال قبل در دانشگاه با محمدجواد آشنا شدم و او كه خودش را مجرد معرفي كرده بود، باب دوستي با من را باز كرد و با ابراز علاقه گفت قصد دارد با من ازدواج كند. پس از گذشت مدتي از اين جريان محمدجواد اظهاراتش را تغيير داد و گفت؛ با دختري ديگر عقد كرده اما بدون برگزار شدن مراسم عروسي به خاطر مشكلات به وجود آمده قصد دارد وي را طلاق دهد. اين مساله شكل رابطه ما را تغيير داد و من به محمدجواد گفتم به خاطر ازدواج اول وي و همچنين وضع مالي نامناسبش پدرم به خواستگاري او جواب رد خواهد داد. با اين وجود محمدجواد همچنان اصرار داشت به دوستي اش با من ادامه دهد. وي به من گفت چون در حال حاضر بايد اقساط مهريه نامزدش را بپردازد وضع مالي اش مساعد نيست اما به زودي پولدار مي شود. به هر حال دوستي من و محمدجواد در سايه دروغگويي ها و فريب هاي وي ادامه يافت. هرگاه هم به محمدجواد مي گفتم رابطه ما سرانجام خوبي نخواهد داشت او توجهي نمي كرد و حتي يك بار چاقويي زير گلويم گذاشت و گفت اگر بخواهم از جدايي مان حرف بزنم ابتدا من و سپس خودش را مي كشد. در نارضايتي و سكوتي اجباري هر از گاهي با اين مرد به تفريح مي رفتم تا اينكه فهميدم وي متاهل و همسرش باردار است. پس از آن بود كه به محمدجواد گفتم ديگر به هيچ وجه حاضر نيستم به خواسته اش عمل كنم. محمدجواد كه خود را در بن بست ديده بود به من گفت سمي خريده تا با ريختن آن در غذاي نجمه، جنين او را سقط كند.
دختر جوان ادامه داد؛ از آن زمان به مدت 5 ماه هيچ ارتباطي با محمدجواد نداشتم تا اينكه يك روز كه والدينم در منزل نبودند او سوار بر موتورسيكلتش به مقابل خانه ما آمد و در حالي كه يك گالن بنزين در دست داشت گفت آنجا را به آتش مي كشد من هم از ترس پذيرفتم به دوستي ام با وي ادامه دهم تا اينكه صبح روز حادثه به من تلفن زد و گفت افرادي نجمه و پارسا را كشته اند. محمدجواد به من گفت چون احتمال دارد پليس به وي مظنون شود نبايد به موبايل او زنگ بزنم يا برايش پيامك بفرستم. البته او به من اطمينان داد كه خودش در اين قتل نقشي نداشته است. محمدجواد گفت پس از گذشت چند روز خودش با من تماس مي گيرد و رابطه مان را مجدداً به حالت عادي بازمي گرداند.پس از اظهارات اين دختر جوان مشخص شد هر چند محمدجواد مردي عصبي بود و از مشكلات اقتصادي رنج مي برد اما اين مسائل و گريه شبانه كودكش تنها انگيزه او از اين جنايت نبوده و وي قصد داشته با برداشتن نجمه و پارسا از سر راهش به دختر مورد علاقه خود برس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فان پاتوق]
[مشاهده در: www.funpatogh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 272]
-
گوناگون
پربازدیدترینها