واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: جناب آقای فردوسی، صلاح است فعلا سر صحنه باشید! نامه های سرگردان جناب آقای حکیم ابوالقاسم فردوسیبا عرض سلام و آرزوی بهروزی
بدین وسیله به اطلاع می رساند با توجه به شرایط کنونی کشور که به نظر می رسد زیاد شرایط جالبی نباشد، از حضرت عالی انتظار می رفت با درک وضعیت موجود، حضور فعال تری در صحنه داشته باشید. اما متاسفانه با اینکه مسوولین عزیز چند ماه و بلکه چند سالی است که متوجه اهمیت و نقش مثبتی که حضرتعالی می توانید در تهییج تمایلات میهن دوستانه ایرانیان داشته باشید ، شده اند و روی خوش شما نشان می دهد، گویا شما همچنان از قضایای اخیر دلگیر بوده و آنچنان که از حکیم فرزانه ای چون شما انتظار می رود در صحنه حاضر نمی شوید. این در حالیست که اگر بیننده و شنونده صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران باشید متوجه شده اید که اخیراً حتی آنقدر نظر لطف مسوولان به شما زیاد شده است که در مورد شما سریال هم می سازند، سهل است خود این حقیر به گوش خود شنید که یک نفر در برنامه ای می گفت شاهنامه شما باید همچون قرآن در خانه هر ایرانی باشد! قاعدتا متوجه هستید که این شاهنامه ای که قرار است مثل یک کتاب مقدس در خانه هر ایرانی باشد همان شاهنامه ای است که در ابتدای انقلاب شکوهمند بنیاد آن ویران شد و "بنیاد شاهنامه" به عنوان مرکزی که بر روی کفریات و مدعیات طاغوتی کتاب شما تحقیق می کرد به سرعت تعطیل شد و همان کتابی است که توسط بسیاری از دوستان چریک و انقلابی (اصلاح طلبان فعلی!) به عنوان کتابی نامطلوب یا دست کم، کم فایده مورد حمله قرار می گرفت. اما همانگونه که شما حکیم فرزانه هم بارها و بارها در آثار خود تاکید داشته اید، بهتر است که دل آدمی جای کینه و بغض نباشد، بخصوص وقتی که مورد نیاز باشد. اینجانب به عنوان یکی از دوستداران قدیمی شما و شاهنامه، به شما حق می دهم که عنایت یکباره صدا و سیما و سایر منابع رسمی به شما و گنجینه ایران باستان شاهنامه را پس از این همه سال که به تمام شخصیت های اسلامی و ایرانی و عرب، از حضرت عبدالعظیم حسنی تا عزالدین قسام پرداخته شده است را کمی مشکوک قلمداد کنید، ولی باور کنید آنطورها هم که شما فکر می کنید نیست. یعنی راستش را اگر بخواهید... هست، ولی همچون هم نبوده که در هیچ یک از سطوح توجهی به پندها و سخنان گرانبهای شما نداشته باشند. مثلا آیا می دانستید با توجه و سرلوحه دادن این بیت حضرتعالی که: دریغ است ایران که ویران شود کنام پلنگان و شیران شودمسوولان محترم چنان بلایی بر سر این پلنگان و شیران نگون بخت آورده اند که الان تقریبا نسل آنها در ایران در حال انقراض است؟ نمی دانستید؟ از حکیم فرزانه ای چون شما بعید بود! جناب فردوسی توسی حتی باید به اطلاع شما برسانم که در سایه تلاش های پیگیر جناب دکتر حداد عادل (ربطی به کاوه آهنگر یا انوشیروان عادل ندارد، لطفا تهمت نزنید!) و مولفان بعدی کتب درسی در مجموع کتاب های درسی مقاطع مختلف تحصیلی چند بیتی از اشعار شما وجود دارد که همگی در وصف خوبی و ذم بدی هستند و اینکه نسل جوان ما، تقریبا مطلقا با شخصیت هایی مثل ایرج و کیومرث و گیو و تور و سیاوش و سودابه آشنایی ندارند، نباید باعث دلخوری شما بشود؛ چرا که "ستاره سازی" با اهداف ارزشمند و اصولی ما همخوانی ندارد! تازه به فرض تمام ندانم کاری، شما نباید فقط نیمه خالی لیوان را ببینید و بلکه ته استکان پر را هم باید ببینید. آیا همین که اجازه داده شد شما هنوز در برخی میادین و خیابان حضور داشته باشد و حتی در میدان هایی مثل میدان فردوسی تهران و میدان فردوسی مشهد آزادانه اتومبیل ها را تماشا کنید و پذیرای یادگارهای (!) پرندگان باشید، نباید باعث شکرگزاری شما باشد؟ فراموش نکنید که شما در چنین فضایی اجازه ادامه حضور یافتید که حتی رودکی هم طاغوتی تشخیص داده شد و تالارش از "تالار رودکی" به نام "تالار وحدت" تغییر نام داد. فردوسی عزیر!به هر حال هر چه که بوده گذشته است و شما به صلاح خودتان و مملکت است که تا زمانی که مسوولان محترم صلاح بدانند در صحنه حضور داشته باشید و به جوانان غیور میهن یادآوری کنید که فارغ از جهان اسلام که (قربانش بروم نصفی اش پایگاه جنگنده های آمریکایی است!) چیزی به نام میهن، بنام خراسان بزرگ ،به نام ایران وجود داشته و دارد که آن هم به نوع خود ارزشمند و مقدس است. چیزی که هزاران سال است هست و باید بماند و چیزی که "دریغ است کنام پلنگان و شیران شود، منتها نه از اون لحاظ! آقای فردوسی!الان زمانی است که مقامات محترم تشخیص داده اند شما بهتر است باشید، همانطوری که شب های انتخابات صلاح می دانند ایران متعلق به همه ایرانیان است و بهتر است سرود "این مرز پرگهر" پخش شود. پس شما باید بمانید تا زمانی که دوستان دیگر کاری نداشته باشند و بعد می توانید مثل مواردی که ذکر کردم، تا زمان صلاحدید بعدی به گنجه یا پستو یا حتی دنبال تهیه جهیزیه برای دخترتان بروید. بیشتر از این مصدع اوقاتتان نمی شوم و امیدوارم که با سرسنگینی و روشنفکرنمایی نامناسب، کاری نکنید که مجوز تجدید چاپ شاهنامه به مشکلات احتمالی بر بخورد، بخصوص آنکه پرونده تعلقات ملی گرایانه شما باز است! قربان شما فارو
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 181]