واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: ایران و رشد دیننماهای جدید (1)
جنبشهای نوپدید دینی، كه مخففاً تحت عنوان NRMS) ) شناخته میشوند، دینهای جایگزین آیینها و كیشها هر یك در ادبیات علوم اجتماعی تعریف فنی خاصی دارند، همچنین گاه از واژه معنویت استفاده میشود. با چشمپوشی از بررسی تعاریف و تمایزات ظریف معنایی میان این مفاهیم كه مجالی دیگر میطلبد،میتوان موضوع نوشتار حاضر را با تعریفی گسترده عبارت دانست از گروههایی كه پس از جنگ جهانی دوم، خصوصاً در دهه هفتاد و مابعد آن، در غرب و بهویژه آمریكا ظهور یافته، آگاهانه و عامدانه یا به غفلت، متصدی ارائه پاسخ به برخی پرسشهای غایی شدهاند كه ادیان اصلی پیشتر بدانها میپرداختند: آیا خدایی وجود دارد؟ خدا را باید كجا و چگونه یافت؟ هدف و معنای غایی زندگی چیست؟ پس از مرگ بر ما چه اتفاقی میافتد؟ چه مناسك و شعائری به ارضای وجودی انسان میانجامد؟ …. این شبه تعریف، حتی برخی «ادیان» و فلسفههای الحادی همچون برخی فرقههای بودیزم و جنبش پتانسیل انسانی كه اعضایش را وامیدارد تا به دنبال «خدای درونی» بگردند یا جنبشهای مختلف اجتماعی (همچون برخی جنبشهای سبز) را نیز در بر میگیرد.از جمله جنبشهای مشهور میتوان از مونیها (كلیسای وحدتبخش)، انجمن بینالمللی هارا كریشنا، علمشناسی، جنبش راجنیش و جنبش خانواده (كه گاه تحت عنوان فرزندان خدا نامیده میشود) یاد كرد.
همه ادیان در زمان خود، دینی نوظهور تلقی میشدند: مسیحیت، زرتشت، اسلام، متودیسم…. خصوصیت ویژهای كه در NRMS معاصر وجود دارد و آنها را از ادیان سنتی جدا میكند، تكثر، تنوع و التقاط گرایی شدیدی است كه در میان آنها یافت میشود. اولین موج ظهور فرق جدید در غرب نظیر «بیداریهای بزرگ» در امریكا یا آیینهایی نظیر « علم مسیحی »، «شهود یهوه» و «مورمونها» كه در قرن نوزده ظهور كردند، تقریباً همگی مشتركاتی با سنت یهودی- مسیحی داشتند؛ اما موج جدیدتر، اولاً به ادیان غیر ابراهیمی نظیر هندوئیزم، بودیزم و شینتو تمایل و تشابه فراوان نشان دادهاند و ثانیاً تركیبی التقاطی از ادیان رسمی، مفاهیم اومانیستی و سایكولوژیك در قالبی تجربهگرایانه مهیا ساختهاند؛ علاوه بر این، جامعهشناسان دین از یك نوع ادیان بسیار جدید نیز یاد كردهاند كه خصوصیت فروكاهشی دین در آنها بسیار ملموستر و مشهودتر است. به طور كلی سیری فروكاهشی در ادیان جدید دیده میشود:1. به مثابه وحی لایتغیر الاهی به دین چونان عناصر معنوی و تجربی؛متفرق و انتخابی اما معطوف به غایت الاهی2. از این دین معنوی فروكاسته به دین معنوی معطوف به غایات اومانیستی3. از دین اومانیستی به دین مصرفی عرضهشده در بازار دینی4. از بازار دینی به دین چونان ابزاری معطوف به اهداف اقتصادی دونپایه.معمولاً اعضای این فرقهها، دلبستهتر و پایبندتر و حتی متعصبتر از كسانی هستند كه در ادیان اصلی به سر میبرند.البته در این مجال به همین فهرست بسنده میشود و توضیح هر مرحله از مراحل فوق به مجالهای دیگر ارجاع میشود و تا حدی جنبش پتانسیل انسانی كه اعضایش را وامیدارد تا به دنبال «خدای درونی» بگردند را نیز دربرمیگیرد ولی اكنون به سه مطلب مهم دیگر باید پرداخت:الف. وجه تمایز میان یك دین جدید و ادیان رسمیب. اهمیت مبحث ادیان جدید برای ایرانج. آنچه باید انجام دادالف. وجه تمایز میان یك دین جدید و ادیان رسمیتنوع این ادیان به لحاظ سن اعضا، محل زندگی آنان (شهر، روستا، زندگی مدرن یا پسامدرن)، نحوه زندگی آنان (زندگی ریاضتبار در عزوبت یا غوطهور در هرزگی جنسی)، اعمال و شعائر (از سرود و نماز گرفته تا مدیتیشن، رقص و حتی قربانی شعائر) آنقدر چشمگیر و عمیق است كه شاید در آغاز امر، هرگونه وجود وجه تمایز واحدی میان این ادیان و ادیان اصلی مورد انكار قرار گیرد.در این میان صفات مشتركی وجود دارد كه كمابیش در تمام NRMS دیده میشود:1. معمولاً اعضای این فرقهها، دلبستهتر و پایبندتر و حتی متعصبتر از كسانی هستند كه در ادیان اصلی به سر میبرند.2. عضویت، وضعیتی غیر معمول برای كل جامعه دارد. برخی فرقهها در غرب و عموم آنها در كشوری با دین رسمی قوی مانند ایران، تشكیلاتی كمابیش مخفی و شاید بتوان گفت زیرزمینی تشكیل میدهند و اعضا را از بازگویی آنچه در محافل خصوصی میگذرد برحذر میدارند.3. رهبر كاریزماتیك غیر مقید به سنت كه تمام جوانب زندگی مریدان از نوع غذا، محل مسكن، همسر، لباس و حتی حق حیات را تعیین میكند.4. چنین وانمود میكنند كه روایات روشنتری از حقیقت دارند، حتی روشنتر از ادیان كهن.5. تمایز دقیق میان «آنان» و «ما». «آنان»، به طور متجانس، خوب و الاهی هستند، «ما» نیز به طور متجانس، بد و شاید شیطانی هستیم.6. بر این ادعایند كه راهی سریع، كاملاً مرحلهبندی شده و قابل اجرا برای رسیدن به حقیقت دارند.ب. اهمیت مبحث ادیان جدید برای ایرانبسیاری از تحلیلگران علت پیوستن افراد خصوصاً جوانانی از قشر متوسط تحصیلكرده را در شستشوی مغزی جستهاند. بمباران محبت از سوی فرقهها (همچون وعده شغل، مسكن، تسكین آلام روحی، بهبود امراض مزمن یا صعبالعلاج جسمی، قرار گرفتن در محیطی كاملاً صمیمی، یافتن یاران شفیق و …) توجیهی است كه این تحلیلگران اجتماعی ارائه میدهند. ولی اگر از این تحلیل با مزایا و كاستیهایش صرفنظر كنیم، شاید بتوان علل اجتماعی ذیل را برای پدیده گرایش به فرق جدید برشمرد:1. از چیزی فرار میكنند؛ مثلا از خانوادهای با محبت اما بیش از اندازه انحصارگرا، دوستی بد یا زندگیای نامرضی.2. معتقدند دینهای سنتی گرفته و خفه، خستهكننده، ریاكارانه و بیحس و بیعاطفه هستند؛ درحالیكه ادیان جدید، جمعهای كوچكتر، صمیمیتر، هیجانانگیزتر و جذابتر ایجاد میكنند.3. برخی جویندگان میخواهند رابطهای نزدیكتر با خدا یا جهانی بهتر (با ملكوت خداوند) داشته باشند.4. برخی دوست دارند به جامعه دوستانهای از افراد خوش فكر تعلق داشته باشند.5. برخی نیز دوست دارند با كشف «خود حقیقیشان» خط مشی زندگی یا روابط خود یا سطح موفقیت خود در درس یا كار اقتصادی را بهبود بخشند.خطراتی همچون اخذ پول زیاد از افراد و مشتریان و كسب پولهای بادآورده كلان، تخریب قدرت كار و شغل در اعضا، عدم ازدواج یا بیبندوباری جنسی، احساس ترس یا گناه، از میان بردن تام احساس مسئولیت، هدایت كردن افراد به زندگی پرحیله، بیرحمانه و جنایتكارانه از جمله خطرات بالفعل این گروه هاست.توجه به عوامل فوق، برای آنچه در این راستا در شهرهای بزرگ ایران خصوصاً تهران مشاهده میشود مهم است. وجود برخی فرقهها كه نیمه مخفیانه تحت عناوین آموزش مدیتیشن و یوگا به عضوگیری و فعالیت مشغولند، ظهور افرادی كه با تكیه بر فن بیان، چهره جذاب، نیروهای طبیعی فوقالعاده همچون انرژیدرمانی و … به جذب افراد میپردازند، گسترش نشر و اقبال به كتب برخی اساتید مشهور فرق جدید همچون سایی بابا، چاپهای متوالی و با تیراژ بالای كتب پائولوكوئلیو، اشو، خوزه سیلوا و … ، تشكیل و تبلیغ كلاسهای خصوصی یا نیمهخصوصی، آموزشهای وسیعالطیف تحت عنوان موفقیت، مدیریت، آرامش و... كه میكوشند مجموعه كاملی از پاسخهای لازم به سوالات غایی ارائه كنند و انسان را از رجوع به ادیان سنتی بینیاز سازند، همه و همه سیگنالهای كاملاً معناداری از رشد ادیان جدید در ایران دارند.خطرات این ادیان جدید، جای بسی تامل دارد. مهمترین خطر، متوجه مفهوم دین است. ادیان جدید با فروكاستن مفهوم دین، زدودن اتوریته الاهی آن، جایگزینی خودمحوری بهجای خدامحوری و فرعیسازی دین نسبت به غایات اومانیستی، بزرگترین ضربه را بر كیفیت تدین وارد میآورند؛ هرچند كمیت دینداران را احیاناً بالا میبرند (ذیلا این نكته تفصیل بیشتر مییابد). علاوه بر این، ادعای NRMS در مورد انحصار در داشتن حقیقت، ساختارهای اتوریتهای كه اطاعت بیچون و چرا میطلبند، تشویق به وابستگی فزاینده به جنبش از نظر مادی، معنوی و منابع اجتماعی، بریدن گروه از جامعه، همه و همه، خطرات بالقوه دیگری هستند كه نباید از آنها غفلت كرد. خطرات بالفعل از یك فرقه تا فرقه دیگر فرق دارد، خطراتی همچون اخذ پول زیاد از افراد و مشتریان و كسب پولهای بادآورده كلان، تخریب قدرت كار و شغل در اعضا، عدم ازدواج یا بیبندوباری جنسی، احساس ترس یا گناه، از میان بردن تام احساس مسئولیت، هدایت كردن افراد به زندگی پرحیله، بیرحمانه و جنایتكارانه.نویسنده: بهزاد حمیدیه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 520]