محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1845809435
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: عكسهای بجا مانده از وی همه در میان دانشجویان و نقاشانی است كه گرد او را گرفتهاند و از نظریات استاد خود بهره میبرند. اخم میكرد... تندیس شكوه ریاضی كمتر كسی چون او توانست بر ذهن هنرمندان نوگرای معاصر، از جنبه معلمی، تأثیری اینچنین عمیق بر جا نهد.او، اولین زنی است كه در نقاشی نوین ایران نقشی چون نقش كمالالملك - برای نقاشان سنتگرا - را دارا بوده است. همچون كمالالملك (محمد غفاری) تمایلات انسانگرایانه و منشهای بارز اخلاقی داشت، و دقیقاً به مخالفت با ذهنیت كمالالملكی در هنر، نوع دیگری از نقاشی را در این سرزمین معمول كرد. او و مادام آشوب، در دهه 30، تنها معلمینی بودند كه در آموزش هنر رویكردی غربشناسانه داشتند. در شرایطی كه سفارتخانهها در تهران از پی یك اندیشه اقتصادی- سیاسی پُر از مستشرقین شده بود و همگی پیگیر كوزهها و كاسههای تپه مارلیك و شیفته جام حسنلو بودند؛ این دو معلم سر كلاسهای درس از عجیبنگاریهای واسیلی كاندینسكی و كودكنگاریهای پُل كِلِه میگفتند. هرچند نقاشی نخستین هنر اروپایی است كه در ایرانِ زمان شاهطهماسب صفوی- تقلید شد، اما واقعیت این است كه ذهنیت سنتی و، مهمتر از آن، در اختیار بودن نقاشان به دربار و پادشاهان؛ اجازه تكامل طبیعی، از جنبه سیر تكمیلی آن در غرب، را در ایران ممكن نكرد. پادشاهان خوش داشتند صورت خود و جمالوكمال كاخها را در نقاشی به رخ بكشند؛ و در چهره و كمالات پادشاهی چیزی جز سنت هزارس اله دیده نمیشد. اولین تلنگر به ذهن پادشاهان جهت در اختیار گرفتن نقاشان به جای كاتبان از دوره صفویه شروع شد. در همین دوره است كه برای ارتباط گرفتن با كشورهای دیگر، زبان مشترك از كتابت به نقاشی تبدیل میشود. پادشاهان غرب تصاویری از خود و كاخهای سلطنتی، به رسم هدیه توسط سفیران و مسافران برای پادشاهان ایران میفرستند و همین نقاشیهاست كه یك نوع شیفتگی جهت تصویرگری در ذهن اینان به وجود آورد. تا دوره رضاشاه نیز، علیرغم این كه صنعت عكاسی ذائقه نارسیسیسم حكومتیان را ارضا میكرد، نقاشی مختص به دربار بود؛ و درباریان هنوز از همان جواهرات و همان تختوتاج قدیمی استفاده میكردهاند. كمالالملك از مهمترین و، در حقیقت، آخرین فرد از این دسته نقاشان بود كه با ایجاد یك مدرسه نقاشی (تنها مدرسه هنری موجود) با حمایت دولت بر همه نقاشان نسل بعد- كه به اجبار و به واسطه دانشآموزی در مدرسه او شاگرد وی تلقی میشدند- تأثیر گذاشته بود. در نتیجه، تا پیش از آن كه مادام آشوب و دیگر تحصیلكردگان مدرسه بوزار پاریس به ایران دعوت شوند، ذهنیت كمالالملكی معمول هنر نقاشی بود. آثار نقاشان جنبش مدرنیسم در جهان، اول بار توسط این دو معلم به دانشجویان ایرانی نشان داده شد. شكوه ریاضی تمایلی به هنر نداشت. از كودكی در مهمترین تنفسگاه هنر مدرن (پاریس) زندگی كرده بود؛ چون استادان قدیم، غیر دسترس نبود. نگاه تفاخرآمیز نمیكرد. دستور نمیداد. به اجبار یك تابلو را نشان نمیكرد تا هنرجویان همه از روی آن كپی كنند. با هنرجو مشورت میكرد. از او حرف میگرفت. به او حرف میداد. این خصوصیات معلمی؛ به اضافه خصوصیات اخلاقیاش از او تندیسی ساخته بود كه شیفتگی میآورد.كم حرف میزد. تنها بود. كسی او را با كسی نمیدید، اما همیشه در جمع دیده میشد. عكسهای بجا مانده از وی همه در میان دانشجویان و نقاشانی است كه گرد او را گرفتهاند و از نظریات استاد خود بهره میبرند. اخم میكرد، اما خنده هم داشت. به شدت مقررات را رعایت میكرد، و این میراث پدرش بود. اما مقرراتی نبود. خوش داشت تنها باشد. سر كلاس بغض هم داشت. این اواخر كه داشت میمرد، میدانست. سرطان را به او گفته بودند. یك جا ساكن نبود. كارهای خود را نكرد تا دیگران كه راه را نمیدانستند، كارهاشان را به سرانجامی برسانند. جدیدترین حرفها را از دهان او میشنیدند. جدیدترین آثار نقاشان را در دستان او میدیدند. گویی كه همه جهان را دیده بود و هنر جدید دنیا را میخواست به اینجاییان نشان دهد. از كودكی به واسطه شغل پدر در سفر بود. شكوه ریاضی، در 1300 هجری شمسی، در یكی از مهمترین خانوادهها و یكی از بهترین خانههای آن دوره تهران چشم به جهان گشود. پدر او سرلشكر میرزا علیخان ریاضی بود كه ده سال پیش از تولد شكوه و در 1290 با هزینه دولت به پاریس اعزام شد تا در مدرسه نظامی ورسای (مدرسه مهندسی نظام) آموزش نظامی بیاموزد. در بازگشت از فرانسه، به واسطه دوستیاش با سیدضیاء، درجه كلنلی میگیرد و رئیس ژاندارمری تهران میشود. بعدتر- در هفتسالگی شكوه- به سال 1307، كه در دولت قانون اعزام محصل به خارج به تصویب رسید، همراه خانواده به كشور مورد علاقه خود میرود و سرپرست محصلین ایرانی در فرانسه را بر عهده میگیرد1. شكوه با دو فرهنگ ایرانی و فرانسوی رشد میكند. پس از قطع رابطه ایران و فرانسه، او چهاردهساله است كه پدرش را از پاریس به تهران احضار و از وی خلع درجه میكنند. تلاطمهای زندگی سیاسی پدر در روحیه نوجوان او تأثیر خود را میگذارد. مدتی عملاً پدر را بیكار نگه میدارند. بعد او را به وزارت فرهنگ منتقل میكنند. در همین وزارتخانه است كه موزه پارس در شیراز را تأسیس میكند. یك سال بعد او را به شیراز میفرستند و رئیس فرهنگ فارس میشود. در همین سال آرامگاه حافظ را مرمت میكند. زندگی در شیراز برای دختر پانزدهسالهای كه سالها در پاریس درس میخواند، دشوار است. پدر بارها از دولت میخواهد تا او را به پایتخت منتقل كنند. در هجدهسالگی شكوه، تیمسار ریاضی با ارتقا به درجه سرتیپی به ارتش بازگشت و رئیس اداره مهندسی در تهران شد. شكوه مدتی درس طب خواند، اما نیمهكاره رها كرد و وارد دانشكده هنرهای زیبا شد. علاقه او به هنر نوین و تب رفتن به مدرسه بوزار پاریس- كه در این دهه آرزوی پسران و دختران تهرانی است- گریبان او را نیز میگیرد. در 1325، كه فارغالتحصیل هنرهای زیبا شد، برای تكمیل تحصیلات به فرانسه میرود. یك سال بیشتر از زندگی او در پاریس نمیگذرد كه پدرش در فروردین 1326 میمیرد. شكوه تا 1955 (1333) در بوزار درس میخواند و در همین سال با رتبه عالی و یك مدال طلا دانشنامه میگیرد و به ایران بازمیگردد. دهه 30 در ایران، هنر به طور كلی از ذهنیت اجدادی خود جدا شده بود و اغلب دانشجویانی كه محصل نقاشی بودند، به هنر مدرن غرب رویكرد داشتند. در نتیجه، حتا خانوادههای اعیان پایتخت، كه كودكان و نوجوانان خود را جهت تحصیل و یادگیری هنر میخواستند به جایی بفرستند، دیگر به مدرسه صنایع مستظرفه نمیفرستادند، بلكه استادانی مییافتند كه تحصیلات خارجه داشتند و هنر نوین را میخواستند از طریق این كسان به فرزندان خود بیاموزانند.ریاضی، دو سال در هنرستان عالی هنرهای تزئینی به تدریس طراحی- و نقاشی- میپردازد و در این دوره شاگردان ممتازی را تربیت میكند كه بعدتر از سرآمدان هنر نقاشی نوگرا میشوند. او شیوه آموزش هنر در دانشگاه را دگرگون كرد. لزوماً خود را مقید به درسآموزی از دروس پایه نمیكرد. اختیار میداد تا هنرجو هر طور كه میپندارد بر بوم و كاغذ نقش بكشد. بر خلاف استادان دیگر بالای سر كار، ایراد نمیگرفت. ایرادات هنرآموزان را نوعی كار میدانست. هنرجو را مجبور به پیروی از یك سنت فكری خاص نمیكرد. خوش داشت تا جدا از آموزههای خود، هنرجو خلاقیتهایی بیشتر از آنچه میآموزد، نشان دهد. پیوسته بر این بود تا قیدوبندها را برای نقاشی پاره كند. میفهمید و میدانست و میخواست تا هنرجو از حقیقت معمول فرار كند؛ چون خوانده بود و نسل خود را در پاریس دیده بود كه از فرط فرار از حقیقت، به افیون پناه آورده بودند. نسل بعد از جنگ جهانی دست به هر كاری میزد تا حقیقت، غیر واقعی گردد. او میدانست كه حقیقت مستتر در مینیاتورهای ایرانی با واقعیت انسان امروز در تعارض است. پیوسته میگفت كه هنرمند از زمانه خود جلوتر است. منشهای رفتاری او موج جدیدی از هنرجو به وجود میآورد كه دیگر نه این كه به پشت سر خود محترمانه نمینگریستند، بلكه با نمایش آثاری بدیع و امروزین به نوعی مجادله و مقابله با ذهنیت نقاشی سنتی میپرداختند. اندیشه نوخیز او بر كسانی تأثیر گذاشت كه بعدتر آثارشان شروع آوانگاردیسم در هنر این مملكت تلقی شد.طلیعه كامران - از آوانگاردهای دهه 40 كه شاگرد وی بوده است - در مصاحبهای میگوید، شیوه كلاسیك را به سفارش استاد خود- شكوه ریاضی- كنار گذاشته است. به همین علت میگوید، “سوژه به آن صورت كه عدهای فكر میكنند، لااقل از نظر من در نقاشی مطرح نیست، و بیشتر به كمپوزیسیون و هماهنگی رنگها فكر میكنم”، و این از آموزههای شكوه ریاضی است. حسین زندهرودی- پیشگام دیگری از هنر نوگرایی- یادگیری اصول نقاشی خود را وامدار ریاضی میداند.از او چند طرح، چند تابلو نقاشی و چند مجسمه بر جا مانده است. لازم به یادآوری است كه قسمت اعظم آثار او آزمایشیاند؛ یعنی بیشتر برای آموزش به هنرجویان كشیده شدهاند. در نتیجه، طرحهای بجا مانده از او با مداد، مداد رنگی، مداد رنگی بومی، مداد زغالی و مداد شمعی اتود زده شده است.در طرحهای زغالی نوعی فضاسازی را با ایجاد خطوط نشان میدهد. در عین حال، از فن مدادسایی استفاده میكند؛ یعنی جدا از خط به نوعی از رنگ و حجم خود خط استفاده ابزاری را مورد نظر دارد. دو نوع خط در طرحهای او دیده میشود. یك نوع خط درشت كه وجه ستونی (طولی) آنها مد نظر است و بیشتر چارچوب طرح را به وجود میآورد. در این نوع خط به ندرت انحنا دیده میشود. حتا انحنای فك و حالت چهره (فیس) نیز، مجموع خطهایی است كه آن قدر كشیده و روی هم رفته تا فرم چانه را به وجود آورده است. در این نوع طرحها او بیشتر تمایل دارد تا به هنرجو نشان دهد: این خطوط هستند كه اندام را میسازند، نه رنگها و درونمایه مُدل. در حقیقت، او بر وجه خط برای طراحی تأكید دارد. به همین علت انواع مختلفی از خط را میسازد. در طرحهای او خط ملیح، خط كتیبهای، خط سایه، خط دورگیر و حتا خط تحریری دیده میشود، و این نشان میدهد كه او همه چیز را در خط میبیند. حتا بعدتر در آثار نقاشی خود نیز نشان میدهد كه یك نقاش بیشتر از این كه باید نقاشی كند، باید طراح باشد. در طرحهای با خط ملیح و نازككاری؛ از انحناهای ماتیسوار استفاده میكند. ماتیس نیز با خطوط به رؤیت لخت فیگور به جای هرزهنگاری، جانی خداگونه میدهد. این تمایل در شكوه ریاضی به نقاشی كه میرسد، طبیعتاً شیفته مودیلیانی میگردد. خود او بارها در سر كلاسها و در آتلیه، برهنه نشسته از مودیلیانی را نشان میداد و تأثیر طراحی بر نقاشی را گوشزد میكرد. تمام این اثر مشخصههایی خطگونه و طراحیوار دارد. او از طریق این اثر میآموخت كه خط مهمتر از رنگ، نقاشی را به جلوه میآورد. از پی همین مهم اشاره به نفسكشی در بوم داشت؛ یعنی نمیگذاشت بوم با رنگ خفه شود و بار رنگها را بر خطوط استوار میكرد. در نتیجه، حتا در آسترزنیهای تابلوهای نقاشی او با چپ و راست زدن فرچه و قلممو از سطح تابلو، جدا از رنگ، نوعی خط نیز به وجود میآورد. در هیچ یك از نقاشیهای او رنگ پایه، خام ریخته نشده، بلكه با قلممو، خطخطی شده است. ریاضی با نشان دادن تصویر مادام سونیا از مودیلیانی اشاره میكرد، مهم نیست سرشانهها همانی باشد كه در مدل دیده میشود. گردنهای باریك و دراز و دستهای كلفت این تابلو را نشان میداد و میگفت، خارج شدن از نمونه عادی- كوچكتر یا بزرگتر كردن آن- از حقیقت مدل، حقیقتی دیگر میسازد! در اینجاست كه دیگر حقیقت همانی نیست كه در بیرون از تابلو دیده میشود، بلكه حقیقت همانی است كه مودیلیانی در تابلو به وجود آورده است. جالب این كه او به شاگردان تأكید میكرد، گرفتار پرسپكتیو نشوند. خوش داشت تا هر چه در پس تابلو میبایست باشد، در یك فضای فلوگونه ترسیم شود. او در آثار خود نیز این ذهنیت مودیلیانی را به اجرا درآورد؛ چون در آثار مودیلیانی “دراز كردن سروگردن و كوچك كردن چشم و ساده كردن طرح صورت و سادگی رنگ و پرهیز از پرسپكتیو و سایه روشن، نكاتی است كه آثار او را ممتاز میكند و صورتی نو میبخشد2”. شكوه ریاضی به این خاطر شیفته مودیلیانی بود كه او در درجه اول، پیش از آن كه نقاشی قابل باشد، طراحی بینظیر بود. خود نیز بر این اعتقاد بود كه برای نقاش شدن باید طراح بود. در هیچ كدام از پرترههای بجا مانده از وی چشم همانی نیست كه در بیرون تصور میشود. در معروفترین پرتره كشیده شده به دست او، ظاهراً پس از به اتمام رساندن كار، با فشار قلممو یكی از چشمها را پخش و پُر كرده است. آنچنان كه در لحظه دیدن، یك چشم خط سیاه و باریكی است كه چشم را تداعی میكند و چشم دیگر همان خط سیاه و باریك به صورت فرچهای با قلممو پخش شده است. در تابلوی دیگری از او گوش یك لكه سیاه است كه به فیگور اضافه شده و دقیقاً و به عمد نشان داده كه پس از كشیدن فیگور با چند خط، گوش درست شده ا ست. شكوه ریاضی در اغلب كارهای خود تعمد داشت تا ظریفكاری از بین برود. علاقه داشت تا با خطوط پیگیر و بیواسطه عقل، اثری به وجود بیاید كه لزوماً عقلانی نباشد. او برای ساختن پسزمینه تابلو به شدت قلممو را فشار میداده و از چپ به راست و از بالا به پایینو برعكس- رنگ را به تابلو میچسبانیده است. حتا به عنصر رنگ نیز در كار، بیاعتقاد بود. پیوسته به شوق میگفت كه رنگ در كار مودیلیانی در خدمت خط است و این بدین معنی است كه او از رنگ برای گویا كردن خطوط افقی و عمودی و گاهی منحنی استفاده میكرده است. حسین زندهرودی، كه شاگرد شكوه ریاضی در هنرستان هنرهای زیبای پسران بوده است، به خاطر میآورد: “خانم شكوه ریاضی آثار مودیلیانی را میستود و هر گاه هنرجویان فیگورهایی با گردنهای افراشته میساختند، به آنان نمرههای بهتری میداد3.” در طرح مركبهایی كه از او بجا مانده لكههای ابری با خطهای مركبی نوعی سكون و سكوت را تداعی میكند. او مركب را نیز جهت استفاده از خطوطش به كار میبرده است. چند نقاشی از او نیز روی تختههای فیبری دیده میشود كه به مرور زمان پوسته انداختن رنگ بر فیبر فضای تازهای در پسزمینه فیگور به وجود آورده است. او در تلاش بوده تا همچون مودیلیانی، كه خط را به موسیقی نزدیك كرده است، نقاشی را به شعر پیوند دهد. در آثار بجا مانده از او یك نوع بیبندوباری و بیقیدی شاعرانه به وضوح دیده میشود. شاعران زمانه او، علیرغم تعهد در اركان عروضی و اخلاقیات كهنالگویی، فضاهایی از زندگی بیرون را در شعر میساختند- كه هر چند نوعی رمانتیسیم عوامانه را تبلیغ یا توجیه میكرد- اما آن تصاویر همانی نبود كه در زندگی روزمره دیده میشد. در نتیجه، شاعر، نقش پیامآوری را بازی میكرد كه هر آنچه نسل فریبخورده و توسریخورده بعد از جنگ جهانی نداشت، به او نشان میداد. در حقیقت، در خیال، به او میداد. شكوه ریاضی، مهمترین معلم نقاشی مدرن و یكی از مثبتترین مخالفان ذهنیت نقاشی كمالالملكی در این مملكت، خون دل خورد تا ذهنیتی تازه اما سالم را بیاموزاند. همه وقت خود را در آتلیه و در سر كلاس درس دانشكده محدود كرد. همچون پدر خود، كه میخواست برای ایران و ایرانی قدمی پیش ببرد، سرخورده، قدم واپس كشید. ناشاد زندگی كرد. همچون دیگر هنرمندان همعصر خود در جهان، كمتر به زنده بودن درك شد. هیچ گاه سیلی و قندرهای كه رضاشاه به صورت و پشت پدرش زد، فراموش نكرد.4 دانست كه در اینجا یك ذهنیت ایلیاتی و اخلاق ددمنشانه بیمارگونه، همه چیز را از مغز تهی كرده است. خواست تا مغز را نشان دهد. هر یك از شاگردانی را كه دوست میداشت و استعدادی در آنها میدید، توصیه میكرد تا در شرایط زاییده از اختناق نمانند. توصیه میكرد برای تحصیل هنر به پاریس بروند و در اینجا خام، تلف نشوند. اما خود در پایان دهه چهارم زندگیاش، دوشنبه 18 تیر 1341، به درد و بیماری سرطان به چشم خود دید كه در این مملكت، چون پدر و اجداد خود، كه همه از ریاضیدانان به نام بودند، چه طور تلف شد.از او جز چند طرح، چند اتود، چند نقاشی، یكی دو مجسمه آموزشی و یك نام نیك در هنر ایران، هیچ دیگر نماند. پینوشت:1- در خرداد 1307 هجری شمسی قانون اعزام محصل به خارج به تصویب رسید. به موجب این قانون، دولت همه ساله یكصد نفر محصل را، به هزینه خود، برای انجام تحصیلات عالیه به اروپا اعزام مینمود. در همین سال سیدمحمدعلی جمالزاده- از پیشگامان داستاننویسی جدید در ایران- سرپرست محصلین ایرانی در آلمان بوده است. در هر كشوری كه محصلین اعزام میشدند، یك نفر سرپرست به همراه آنها فرستاده میشد.2- نقاشی نوین، تألیف احسان یارشاطر، جلد دوم، چاپ اول 1345، صص 133 و 134.3- به نقل از: پیشگامان هنر نوگرای ایران (حسین زندهرودی)، به كوشش پاكباز و امدادیان، نشر ماهریز، چاپ اول 1380، ص 27.4- پدر شكوه ریاضی در شهریور 1320، در شورای عالی نظام، طرح مرخصی سربازان و استخدام سرباز پیمانی را تهیه و به تصویب و اجرا رسانید. سرتیپ ریاضی و یكی دو تن دیگر، كه مدافع جدی این طرح بودند، در حضور گروه كثیری از درباریان مورد ضربوشتم شدید رضا شاه قرار گرفتند. در همین جلسه، به دست رضاشاه، از او خلع درجه میشود و در ملا› عام، شاه به او توهین میكند و به زندانش میفرستد. هرچند پس از استعفای رضاشاه، از او اعاده حیثیت شد و القاب و عناوین مهمی یافت، اما آن ضربوشتم هیچ گاه از ذهن او، خانوادهاش و ملت ایران زدوده نشد.- عكس آثار: سعید بهروزی، از كتاب پیشگامان نقاشی معاصر ایران، نشر هنر ایران. تهیه شده توسط: مجله تندیس /culture اختصاصی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 513]
صفحات پیشنهادی
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی ...
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی. عكسهای بجا مانده از وی همه در میان دانشجویان و نقاشانی است كه گرد او را گرفتهاند و از ...
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی. عكسهای بجا مانده از وی همه در میان دانشجویان و نقاشانی است كه گرد او را گرفتهاند و از ...
زنی که برادران همسرش به او تجاوز میکنند!
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی · فيلم كوتاه صداي سكوت در حوزه هنري كردستان توليد شد ...
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی · فيلم كوتاه صداي سكوت در حوزه هنري كردستان توليد شد ...
روش دائمی پیشگیری از بارداری
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی · بانوان کاراته کار قشم به مقام سومي استان هرمزگان دست يافتند ...
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی · بانوان کاراته کار قشم به مقام سومي استان هرمزگان دست يافتند ...
كشتي گير كاشاني بر اثر انفجار گاز جان خود را از دست داد
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی · مهدویكیا : از شرایطم در هامبورگ راضیام · پول خود را درست خرج كنيد ...
شکوه ریاضی، اولین زن نقاشی نوین ایران و مخالف ذهنیت نقاشی كمالالملكی · مهدویكیا : از شرایطم در هامبورگ راضیام · پول خود را درست خرج كنيد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها