تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):روزه دارى (در حكم) دهانى است كه جز به خير سخن نگويد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804821728




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

رمان کافه پیانو


واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: رمان کافه پیانو
هیچ وقت خدا یک چیز واقعی را ، حالا هرچه که می خواهد باشد ؛پشت یک ظاهر دروغین پنهان نکرده ام . یعنی یاد نگرفته ام
عکس چیزي باشم که هستم .یا به چیزي تظاهر کنم که به بعضی آدم ها ،منزلت معنوي می دهد . از این منزلت هاي معنوي
دروغینی که خوب به شان دقیق شوي؛تصنعی بودن شان پیداست
.
پس بی هیچ تکلفی ؛ به تان می گویم و برایم اهمیتی ندارد که تا چه حد ممکن است ازش برداشت نادرستی داشته باشید .
اعتراف می کنم که حالم دارد از بیشتر چیز ها به هم می خورد و قبل از همه ، از خودم
.
از این که شش هفت سال آزگار است نتوانسته ام یک دست کت و شلوار تازه بخرم که وقتی می پوشمش،آنقدر به هم
شخصیت بدهد که فکر کنم باید یک کاري بکنم . وگرنه ؛ قدر و قیمت کت و شلوار به این قشنگی را ندانسته ام
.
و هیچ سالی توي همه ي این سال ها نبوده است که همیشه دو جفت کفش داشته باشم که یک جفت شان ؛واکس خورده و تمیز
باشد.که وقتی پایم می کنم؛حس کنم باید قدم بزرگی بردارم و گرنه حق مطلب را درباره ي کفش به این قشنگی اُدا نکرده ام .
وهیچ پیراهنی هم نداشته ام که وقتی دکمه هایش را یکی یکی روبه روي آینه می بندم ؛با خودم فکر کنم لعنتی از آن پیراهن
هایی است که وقتی تنت می کنی ،بهت تکلیف می کند که زود باش ،بجنب .یک کاري بکن
.
پایم کرده ام که پاي آدم بدجوري تویشان احساس سبکی و جلفی « سه جفت هزار تومن » و همیشه خدا هم از این جوراب هاي
می کند و اعتماد به نفس را از آدم می گیرد.طوري که هربار به شان نگاه می کنی؛به خودت می گویی نه .با این پاپوش ها،همان
بهتر که سرت توي لاك خودت باشد
.
کره اي اصلاح کرده ام .و هر وقت کشیده ام « سه بسته ي پنج تایی هزار تومن » و ریشم را همه ي این مدت ؛با این تیغ هاي
شان روي پوست صورتم ،و بعد که نگاهی توي آینه بهش انداخته ام؛به خودم گفته ام یادش به خیر. ژیلت چه اعتماد به نفسی
بهت می داد
.
کافه را باز کرده ام ،براي این که با در آمدش بتوانم یکی دو دست کت و شلوار تازه بخرم که تویش احساس هویت کنم. دو
جفت کفش تخت چرم بخرم که وقتی می پوشمشان ؛فکرکنم حالا هرچی ،اما باید قدمی بردارم. پیراهنی بخرم که وقتی دکمه
هایش را می بندم؛فکر کنم یک چیز دیگر هم جور شد براي اینکه تکانی به خودم و دور و برم بدهم
.
از این جوراب ها بپوشم که اصلا گران نیست، اما پاي آدم تویش احساس سبکی نمی کند و می تواند قدم هاي بلندي بردارد.
ریشم را هم دوباره بتوانم با مچ تري اصلاح کنم . و البته بتوانم مهریه ي پري سیما را هم جفت و جور کنم که برود پی کار و
زندگی اش و از تحقیر کردنم دست بردارد
.
مان . و اگر می بینید « چگونه بودن » این همه حرف زدم براي این که به تان بگویم : لباس ها اینقدر مهم اند توي بودن و توي
کسی کار بزرگی نمی کند ،براي این است که یا لباسی ندارد که بهش تکلیف کند؛یا اساساُ ،آدم کوچکی است
.
این بار آلبالویی شو بخر
!
از در که آمد تو ،دماغش را گرفت و گفت :واي خدا. بوي سیگارت آدمو خفه می کنه . و بعد ؛با یک جور لا قیدي قشنگ که
طبیعت اوست ،کیف کوله پشتی شکل سرمه اي رنگش را که داده ایم اسمش را رویش دوخته اند؛انداخت گردن یک صندلی
لهستانی نزذیک بار و خودش آمد رو به من که داشتم قهوه بخار می دادم نشست
.
گفت :سلام
.
گفتم : سلام بابایی
.
پرسید :سفارش چی داري ؟
همین طور که شیر جوش را دور میله ي بخار دستگاه ،مثل رقص زمین می چرخاندم و تاب می دادم،گفتم:چیزي نیس که تو از
پسش بربیاي ...امروز موهاتو چه شکلی بستی ؟مث جودي آبوت یا دم اسبی ؟
بی حوصله ؛مقنعه ي سفیدش را کند و داد بگذارم توي بار.جایی که پیش چشم مشتري ها نباشد و خودم ببینم که موهایش را
مثل جودي آبوت بسته است نه دم اسبی مثل مادرش.بعد هم گفت که دیکته اش را شده هفده
.
هنوز داشتم قهوه را بخار می دادم و بو می کشیدم .گفتم : چه خوب
.






این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 119]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن