محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826098508
اخبار خواندنی : اخبار غير آشپزي
واضح آرشیو وب فارسی:آشپز آنلاین: کم گوی و به جز مصلحت خویش مگوی
چـیزی که نپرسند تو از پیش مـــگوی
دادنـد دو گــوش و یـــک زبـان از آغــاز
یعنی که دو بشنو و یکی بیش مگوی
تجارت ماهی قرمز مدت هاست که در دوره زمانی ۱۵ اسفند تا ۱۵ فروردین شکل
میگیرد تجارتی که محصول آن هیچ ریشه ای در تاریخ باستانی عید نوروز ایرانی
ندارد .
۸۰ سال پیش به همراه ورودچای به ایران ماهی قرمز نیز که سمبل عید چینی ست
به سفره های هفت سین مراسم عید نوروز ما وارد شد غافل از اینکه در عید چینی
ماهی قرمز را رها میکنند تا زندگی جریان یابد و ما ماهی قرمز را اسیر تنگ
بلورین میکنیم تا همزمان با رشد سبزه های سفره هایمان و باروری زمین هر روز
او را به مرگ نزدیک و نزدیک تر کنیم .
جالب است بدانید در هیچ کدام از مراسم سنتی مان در مورد نوروز ماهی قرمز
جایگاهی ندارد ،ماهی قرمز سمبل عید چینی هاست، در میان رسوم زرتشتی در سفره عید انار به نشانه باروری و عشق
و یا سیب سرخ درون ظرف آب مقدس رها میشود تا عشق و باروری همچنان پاینده
بماند. اگر ایرانی ها می دانستند که ماهی قرمز هیچ ریشه تاریخی در سفره هفت
سین ندارد به جای پرداخت برای خرید و قتل ماهی های قرمز به بهانه عید، سیب
قرمز یا انار را در آب رهامیکردند که ریشه در تاریخ این دیار دارد .
هر سال ایام عید ۵ میلیون قطعه ماهی میمیرند. ۵ میلیون قطعه ماهی قرمز به
خاطر رنگ و لعاب سفره هفت سین، به خاطر هیچ و عجیب نیست اگر بدانیم در
صورتیکه ایرانی ها از خرید ماهی قرمز منصرف شوند این تجارت سیاه روزی پایان
خواهد یافت. عجیب نیست اگر باور کنیم سیب سرخ یا انار همان سرخی هفت سین
ایرانی ست که ریشه در تاریخ چند هزار ساله سنت ما دارد .
عجیب نیست اگر تابلوی معروف هفت سین کمال الملک را در کاخ گلستان به تماشا
بنشینیم و ببینیم که او نیز ماهی قرمز را میان سفره هفت سینش طراحی و نقاشی
نکرده است .
ماهی قرمز در سفره هفت سین ایرانی جایی ندارد پس لطفاًماهی قرمز نخرید.
نیروی انتظامی برای جلوگیری از وقوع جعل چك توصیه كرد جهت تنظیم اسناد و چكها از خودكار استفاده كنید.
جعل یكی از جرائمی است كه مجرمان بدون اطلاع افراد از هویت آنها استفاده میكنند و افراد را طعمه خود میكنند.
نیروی انتظامی برای مبارزه با این جرم به شهروندان توصیههایی كرد كه در زیر میخوانیم.
1- متن چك را شخصا و با یك قلم بنویسید تا در صورت دست بردن در مندرجات چك، جعلی بودن آن مشخص شود.
2- مبلغ چك را هم بصورت ریال و هم بصورت تومان درج كنید.
3- روی نوشتهها، مخصوصاً مبلغ عددی چك، چسب شیشهای بچسبانید.
4- جهت تنظیم اسناد و چكها از خودكار استفاده كنید.
5- افراد بیسواد تا حد امكان از اشخاص امین و مورد اعتماد جهت تنظیم چك و هرگونه سند معتبر كمك بگیرند.
6- سعی كنید امضاء روی اسناد و چكها دارای نام و نام خانوادگی باشد.
7- از گذاشتن اسناد، اوراق بهادار، دستچك و مهر روی میز كار تا حد امكان خودداری كنید.
8- سعی كنید چكهایتان را قبل از صدور، امضاء و مهر نكنید.
9- از صدور چك سفید امضاء، خودداری كنید.
10- از صدور چك به عنوان امانت یا ضمانت خودداری كنید.
11- از در اختیار گذاردن چك به افراد غریبه و ناشناس خودداری كنید.
12- به محض فقدان یا سرقت اوراق بهادار و چك در اسرع وقت بانك مربوطه و مرجع قضایی و انتظامی را كتباً مطلع كنید.
13- مندرجات اسناد و چكها را طوری تنظیم كنید كه قابل الحاق یا حذف نباشد.
14- هیچگاه از افراد ناشناس كه معروفیت و اعتبار كافی ندارند چك قبول نكنید زیرا احتمال دارد مسروقه یا جعلی باشد.
15 - درباره دریافت چكهای تضمینی، رمزدار و مسافرتی ضمن شناسایی كامل پرداخت كننده قبل از انجام معامله به نزدیكترین شعبه بانك مراجعه و اصالت چك را احراز كنید.
16- هنگام تحویل اسناد و اوراق بهادار و دسته چك از مرجع صادر كننده حتماً برگشماری كنید.
17- توصیه میشود در تمام مدت استفاده از دستهچك، مندرجات متن چك بطور كامل در ته چك نوشته شود و افراد غیرمطمئن و ناآشنا از میزان موجودی حسابها بیاطلاع باشند و وضعیت حسابها به وسیله شخص صاحب حساب مورد بررسی قرار گیرد.
18- در مورد گذرنامه و ویزا لازم است شخص متقاضی با ارائه گذرنامه به سفارتخانهها مراجعه و از دادن مدارك به افراد غیر و خارج از ضوابط اداری خودداری كنید.
19- از در اختیار گذاردن اسناد و مدارك معتبر خود نظیر شناسنامه، گذرنامه، گواهینامه رانندگی، اسناد و مدارك زمین و مغازه، منزل، جواز ساختمان، جواز كسب و غیره به افراد ناشناس و غیرمطمئن جهت انجام امور اداری خودداری كنید.
20- چنانچه افرادی با جعل عنوان در پوشش مأموران سازمانهای مختلف به شما مراجعه كردند قبل از شناسایی كامل و رؤیت كارت و مدارك شناسایی آنان از هرگونه پاسخگویی و مساعدت به آنها اكیداً خودداری كنید.
پشت پرده تکان دهنده يک کاروان غيرقانوني سفر به حج
روزنامه خراسان در گزارش خود نوشت:
اين يک ماجراي واقعي است. ماجراي رنج هاي مرد و زني که به عربستان سفر
کرده اند. آن ها در واقع فريب افرادي را خورده اند که به صورت باندهاي سازمان يافته
در طول سال به جلب مشتري براي سفر حج اقدام و مبالغ هنگفتي از آنان دريافت مي
کنند.
اين ماجراي مردي است که به همراه همسر خود وارد اين ماجرا شده
است.
تابستان سال ۸۹
تيرماه سال ۱۳۸۹ در يک ميهماني خانوادگي، يکي از
بستگان از فردي صحبت به ميان آورد که افراد را بدون نياز به معطل ماندن در نوبت هاي
طولاني براي حج تمتع به مکه مي برد. او گفت که فرد مذکور خارج از سيستم حج و زيارت
اين کار را انجام مي دهد و هر سال عده اي را به حج مي برد قبل از اين هم از زبان
عده اي که از همين طريق به حج رفته بودند شنيده بودم که بدون برخورد با مشکل جدي
رفته و برگشته بودند.
به همين دليل با همسرم مشورت کردم و قرار شد در اين
باره بيشتر تحقيق کنم بعد از صحبت با همان فرد قرار شد با آقاي(ب) که به گفته او
رئيس کاروان بود ملاقات کنم چندين بار اين ملاقات به تعويق افتاد تا اين که در
ذيقعده سال گذشته، بالاخره آقاي(ب) را با قرار قبلي ملاقات کردم فردي که از بستگان
ما بود مرا به آقاي (ب) معرفي کرد و گفت که خواهان سفر حج هستم آقاي (ب) بي درنگ
گفت: جا نداريم و امکان پذيرفتن افراد جديد وجود ندارد بعد از چند دقيقه چانه زني
شماره تلفن مرا گرفت و گفت در صورت امکان تماس مي گيرم. چند روز به پايان ذيقعده
آقاي(ب) تماس گرفت و گفت: گذرنامه هايتان را بياوريد.
من با عجله و اشتياق
گذرنامه هاي خود و همسرم را بردم و آقاي(ب) ضمن دريافت گذرنامه ها براي هرکدام از
ما مبلغ ۴ ميليون تومان به صورت علي الحساب گرفت بدون آن که حتي يک رسيد دست نويس
بدهد.
تا اين که آخرين پروازهاي حج هم انجام شد و از آقاي(ب) خبري نشد روز
بعد آقاي(ب) تماس گرفت و گفت: فوري خودتان را به تهران برسانيد ساعت ۱۱ شب از
فرودگاه مهرآباد پرواز داريم. ما هم بلافاصله با هواپيما به تهران رفتيم در فرودگاه
مهرآباد آقاي(ب) را ملاقات کرديم هنوز چند ساعت تا پرواز مانده بود و افراد کم کم
مي آمدند معلوم بود برخي از افراد با آقاي (ب) کاملا آشنايي دارند و انگار به کمک
هم اين کار را سامان داده اند.
من هر وقت براي پرسيدن سوالي به آقاي (ب)
نزديک مي شدم مي گفت: شما برويد روي صندلي ها بنشينيد و تکان نخوريد! رفت و آمدها و
طرز رفتارهاي (ب) با افراد به نظرم غير عادي مي آمد اما نمي توانستم از کار آن ها
سر در بياورم لحظه پرواز رسيد و همه ما سوار هواپيما شديم. گمان مي کنم حدود ۲۰۰
نفر در هواپيما بودند.
هياهو در فرودگاه جده
وارد فرودگاه جده که
شديم من و همسرم جزو اولين نفراتي بوديم که در صف کنترل ويزا و گذرنامه قرار گرفتيم
ماموران سعودي پس از کنترل گذرنامه ها اجازه عبور دادند و ما از کانتينر ماموران رد
شديم چند نفر ديگر هم رد شدند که آقاي(ب) هم در ميان آن ها بود.
چند دقيقه
بعد متوجه شدم بقيه مسافران آن سوي کانتينر کنترل مانده اند از آقاي (ب) پرسيدم
موضوع چيست؟ گفت: شما به اين کارها کاري نداشته باشيد.
۲ يا ۳ ساعت گذشت و
بقيه مسافران هواپيما نيامدند من مشکوک شدم رفتم از نزديک نگاه کردم ديدم مسافران
در آن سوي کانتينر ضجه مي زنند و ماموران سعودي با لحن بسيار بدي مي گفتند: ايراني
کذاب!
پرسيدم قضيه چيه گفتند ويزاي تعدادي از اين افراد جعلي است که حدود 5۰
نفر بودند.
آن ها با خواهش و التماس سعي مي کردند دل ماموران سعودي را به
رحم بياورند بلکه بتوانند رد شوند در حال نظاره اين صحنه تلخ بودم که دستي روي شانه
ام خورد برگشتم ديدم آقاي (ب) پشت سرم ايستاده، پرسيد تو اين جا چه مي کني گفتم
آمدم سوال کنم.
برخورد تندي با من کرد و گفت: تو و همسرت با اولين اتوبوس به
«جوفه» برويد گفتم مگر قرار نيست همه کاروان با هم بروند گفت: شما برويد، مشکلي پيش
آمده ما بعدا مي آييم من متوجه شدم که آقاي(ب) نمي خواهد ما در فرودگاه جده بمانيم.
ناچار به اتوبوس هايي که به جوفه مي رفتند مراجعه کرديم و براي هر نفر هزار و ۱۲۷
ريال سعودي داديم تا ما را به جوفه ببرد در جوفه محرم شديم و بدون آن که آقاي(ب) و
ديگر اعضاي کاروان را ببينيم به طرف مکه راه افتاديم ساعت ۳ نصف شب به مکه رسيديم،
سرگردان و آواره!نمي دانستيم چه کار کنيم تا اين که از همان جا به همان کسي که ما
را به آقاي (ب) معرفي کرده بود زنگ زدم ماجرا را گفتم او آدرس ساختماني را در مکه
داد و گفت شما به آن جا برويد و به آقاي(د) بگوييد از مسافران (ب) هستيد تاکسي
گرفتيم و به آدرسي که داده بود در محدوده قبرستان ابوطالب رفتيم ساختمان را پيدا
کرديم در بسته بود و ظاهر ساختمان نشان نمي داد که کسي در آن ساکن
باشد.
جرات نکردم همسرم را جلو ببرم او را کنار خيابان گذاشتم و خودم جلو
رفتم در زدم بعد از چند بار در زدن بالاخره کسي جواب داد پرسيد چه مي خواهي؟ گفتم
با آقاي (د) کار دارم از مسافران(ب) هستم بعد از چند دقيقه در باز شد و مردي بيرون
آمد و شروع به سوال کردن کرد بعد از کلي حرف زدن با من، شماره کسي را گرفت و شروع
به صحبت کرد آن قدر رمزي حرف مي زد که نتوانستم بفهمم با چه کسي صحبت مي
کند.
بعد از آن که تلفنش تمام شد ما را به داخل ساختمان برد و اتاقي به ما
داد البته اجازه خروج از ساختمان را نداشتيم بعد از ۲۴ ساعت تعداد ديگري از افراد
کاروان وارد ساختمان شدند من کمي پرس و جو کردم متوجه شدم تعدادي مسافر در اين
ساختمان هستند که روزهاي زيادي است در اين جا حضور دارند بدون آن که اجازه داشته
باشند از ساختمان خارج شوند آن ها مي گفتند زماني که مراسم حج آغاز شود از اين جا
خارج مي شويم مسافراني هم بودند که از طريق بحرين، ترکيه، امارات و کشورهاي ديگر
آمده بودند يکي از مسافران به نام (م- د) که از اصفهان آمده بود مي گفت از او ۱۸
ميليون تومان پول گرفته اند يکي ديگر از مسافران به نام (الف-الف) از استان خراسان
رضوي مي گفت ۱۱ ميليون تومان از او گرفته اند و گفته اند که ۱۲ ميليون تومان ديگر
هم بايد بدهي!
از آن جا که هرگز اجازه خروج از ساختمان را به افراد نمي
دادند کم کم به شک و ترديد من افزوده مي شد غذايي که به افراد مي دادند سيب زميني
آب پز و يا نخود جوشيده بود يک روز به آقاي (ب) گفتم اين غذاها چيست که به زائران
مي دهيد، گفت: مگر تو نمي داني که اينجا ذبح در اختيار وهابيت است و آن ها هم کافر
هستند بنابراين گوشتي که در اين جا عرضه مي شود حرام است وما غذاي حرام به مسافران
خود نمي دهيم، گفتم به فتواي مجتهدين، اين جا بلاد اسلامي است و ما در بازار بلاد
اسلامي هر چه بخريم و بخوريم حلال است (ب) گفت: من به مجتهدين کاري ندارم! اين جمله
باعث شد که به فکر فرو روم براي همين در يک فرصت مناسب از (د) پرسيدم که شما مقلد
چه کسي هستيد؟ (د) گفت: ما به فتوا عمل نمي کنيم ما جنبه احتياط را در نظر مي گيريم
بعدها از ديگران شنيدم که اين ها اخباري هستند.
روز هشتم
بالاخره
ايام حج فرا رسيد و ما از آن ساختمان خارج شديم. همه حجاج بايد روز نهم ذيحجه قبل
از اذان ظهر در صحراي عرفات باشند براي اين که ترافيک زياد است، کاروان ها معمولا
شب حرکت مي کنند که مردها هم بتوانند در اتوبوس سقف دار سوار شوند به همين دليل
کاروان هاي حج و زيارت روز قبل يعني هشتم ذيحجه اعضاي کاروان را به عرفات مي برند و
آن ها شب را در عرفات مي مانند.
اما آقاي (ب) اعضاي کاروان را شب نهم ذيحجه
به جاي عرفات به «منا» برد در اين شب در منا خبري نبود چادرها خالي و جز ما کسي در
آن جا نبود بعدها فهميدم که آقاي (ب) چون پول چادر در عرفات را پرداخت نکرده،
مسافران در عرفات جايي براي ماندن نداشتند لذا همه را به منا برده است.
صبح
روز بعد در هواي گرم، اعضاي کاروان را که عموما پيرمرد و پيرزن بودند پياده به طرف
عرفات بردند ساعت ۱۰صبح بود که ديگر کسي توان راه رفتن نداشت با اعتراض برخي
مسافران بالاخره آقاي (ب) اتوبوسي کرايه کرد وزن ها در داخل و مردها روي سقف اتوبوس
نشستند آقاي (ب) اعضاي کاروان را به پشت جبل الرحمه در عرفات برد و در آن جا پياده
کرد و گفت: ما بايد به حد چادر ايراني ها برويم.
چادر ايراني ها تا جايي که
ما پياده شده بوديم ۷يا۸کيلومتر فاصله داشت دوباره در هواي گرم پياده روي شروع شد
تا ساعت ۳بعدازظهر که به حد چادرهاي ايرانيان رسيديم چادرهاي ايراني بخش بخش است و
حفاظت و انتظامات هر بخش بر عهده يک «مدفف» عربي است آقاي (ب) ما را جلوي چادر همين
مدفف ها روي زمين نشاند صحنه بسيار زشت و زننده اي بود از صبح زود همه پياده روي
کرده بودند خسته و تشنه و گرسنه. به طوري که تقريبا همه اعضاي کاروان روي زمين ولو
شدند همسرم که ناراحتي کليه دارد به شدت ناراحت بود و اعضاي ديگر کاروان هم حال و
روز خوبي نداشتند.
در عرفات امراي حکومت آل سعود طبق رسمي که دارند مقداري
غذا صدقه مي دهند خودروهايي مي آيد در عرفات و ظرف هاي بزرگ غذاي صدقه اي را بين
زائران کشورهاي آفريقايي که معمولا نيازمند هستند توزيع مي کند آقاي (ب) و همدستانش
رفتند و از همان غذاهاي صدقه اي که عدس پلو با قرمه بود بگيرند و براي اعضا بياورند
بعضي افراد که از گرسنگي و تشنگي طاقت از دست داده بودند به مدفف هاي عربي مراجعه
کردند و باقي مانده غذاي آن ها را گرفتند و خوردند آقاي (ب) هم براي بقيه از غذاي
صدقه اي که گرفته بود آورد و جالب بود که از گوشت اين غذاي صدقه اي خودش هم مي خورد
در حالي که قبلا گفته بود اين گوشت ها حرام است!
به سمت مشعر
غروب
بايد به سمت مشعر حرکت مي کرديم حج و زيارت در مشعر براي زن ها و پيرمردها يک وقوف
اضطراري قائل مي شود و براي آن که آن ها در شلوغي زير دست و پا آسيب نبينند آن ها
را با اتوبوس به «منا» مي برند که جمره را انجام دهند صبح روز بعد که مردها وارد
منا مي شوند پيرمردها و زن ها برگشته اند و در چادرها استراحت مي کنند اما اين
آقايان زن و مرد را پياده از عرفات به منا بردند و گفتند همين جا بنشينيد تا صبح
شود، تا صبح عذاب کشيديم روز بعد از مشعر به منا رفتيم.
در کاروان هاي حج و
زيارت معمولا رئيس کاروان وکالت مي گيرد و براي تعدادي از زائران در قربانگاه
گوسفند قرباني مي کند اما اين ها گفتند اين کار درست نيست و هرکس بايد خودش قرباني
کند از جمره سوم تا قربانگاه حدود ۱۴ تا پل و تونل وجود دارد و راه زيادي است اعضاي
کاروان ۲شب بود که نخوابيده بودند جمره را که انجام داديم زن و مرد را پياده به
قربانگاه بردند زن ها را هم به سالن قربانگاه بردند که اصلا مرسوم نيست مي گفتند
استنباط ما اين است که زن ها هم بايد به قربانگاه بيايند.
بعد از آن که
قرباني کرديم گفتند بعدازظهر بايد براي طواف برويم.
در صورتي که کاروان هاي
حج و زيارت روز سوم به طواف مي روند و تا روز سوم وقت دارند. بالاخره از قربانگاه
ما را پاي پياده براي طواف بردند. طواف را به جا آورديم کسي که روز عيد قربان طواف
را انجام مي دهد بايد حتما يک نيمه شب در منا باقي بماند يا بايد تا صبح در
مسجدالحرام بيدار بماند که با توجه به اين که ۲ شب بود نخوابيده بوديم و پياده روي
زيادي کرده بوديم امکانش نبود لذا گفتند بايد به منا برگرديم اما راه هاي منتهي به
منا بسته بود و بايد پياده مي رفتيم يک تونلي در مسير هست به نام تونل ملک خالد که
شيب بسيار تندي دارد تا آن جا همه با هم رفتيم در آن جا يک مرتبه حال همسرم بد شد و
چون ناراحتي کليه داشت به درد شديدي مبتلا شد و بعد از چند دقيقه از هوش رفت همه
همراهان ما رفته بودند و من زبان عربي هم بلد نبودم از هر کسي کمک خواستم بي فايده
بود همسرم در کنار خيابان افتاده بود. به هر طرف مي دويدم و فرياد مي کشيدم و طلب
کمک مي کردم اما فايده اي نداشت تا اين که فردي را ديدم که با يک ويلچر مي آ يد
جلوي او را گرفتم و با زبان اشاره از او خواستم کمک کند و بالاخره ويلچر را از او
کرايه کردم به هر سختي بود همسرم را روي ويلچر گذاشتم اما شيب مسير بسيار زياد بود
و توان جلو بردن ويلچر را نداشتم چند قدم به جلو مي رفتم ولي خستگي و کم خوابي
توانم را از بين برده بود بالاخره افرادي پيدا شدند و کمکم کردند تا توانستم همسرم
را به آن سوي تونل برسانم. سايه اي پيدا کردم و همسرم را در سايه قرار دادم بعد از
چند دقيقه به هوش آمد حالش بسيار بد بود ولي با هر سختي بود خود را به منا رسانديم
وقتي به منا رسيديم اذان صبح بود و همراهان ما رفته بودند با سختي نماز خوانديم و
جمره دوم را زديم و براي يافتن اعضاي کاروان به راه افتاديم حدود ساعت ۳بعدازظهر
بود که آن ها را پيدا کرديم.
وقتي به آن ها رسيديم و همسرم را به درمانگاه
سعودي ها بردم در آن جا متوجه شدم که کف پاهايم مي سوزد وقتي جوراب از پايم درآوردم
تمام پوست کف پايم همراه جوراب کنده شد که در درمانگاه پاهايم را پانسمان کردند
ساعت ۴ بعدازظهر شده بود و از ناهار خبري نبود آقاي (ب) رفت و از چادرهاي ديگر
غذاهاي مانده و اضافي را گرفت و براي اعضاي کاروان آورد شب هم قوطي هاي تن ماهي که
شب قبل باز شده بود و حدود ۲۰ ساعت در گرما مانده بود را به مسافران دادند به هر
صورت چند روز منا و عرفات را گذرانديم و به مکه رفتيم و از آن جا راهي مدينه شديم
در مدينه همسرم را به بيمارستان بردم و خودم هم به دليل ضعف و ناتواني تحت درمان
قرار گرفتم و ۲۴ساعت در بيمارستان بستري شديم بعد از ۲۴ ساعت به همان ساختماني که
آقاي (ب) در مدينه اجاره کرده بود برگشتيم در راهرو ساختمان آقاي(ب) مرا ديد با
عصبانيت پرسيد کجا بوديد؟ گفتم براي درمان همسرم به بيمارستان رفته
بوديم.
آقاي(ب) گفت مگر نگفته بودم کسي حق ندارد ساختمان را ترک کند گفتم:
حال همسرم خوب نبود و بايد او را به بيمارستان مي بردم اما آقاي(ب) با فحاشي به من
حمله کرد و در مقابل چشم همسر بيمارم مرا مورد ضرب و شتم قرار داد به شکلي که به
زمين افتادم و از حال رفتم و فقط صداي گريه و زاري و التماس همسرم را مي شنيدم
بالاخره ديگران آمدند و آقاي(ب) را گرفتند و مرا به گوشه اي بردند بعد از اين که
حالم بهتر شد آقاي(ب) دستور داد که ما را از ساختمان بيرون کنند در حالي که از
ناحيه کمر و صورت مجروح شده بودم من و همسرم را از ساختمان بيرون کردند و ما در
کنار خيابان آواره و سرگردان مانديم. شب را در مسجدالنبي گذرانديم صبح روز بعد يک
حاجي ايراني که حال و روز مرا ديد راهنمايي ام کرد که به بعثه بروم اما من که مي
دانستم آمدن ما به مکه و مدينه از طريق قانوني نبوده جرات نمي کردم ولي بالاخره با
مشورت همسرم به بعثه رفتم و همه چيز را گفتم در بعثه برخورد خوبي با من شد و چون
مجروح بودم فوري مرا به درمانگاه فرستادند.
به يکي از مسئولان بعثه گفتم من
با همسرم آمده ام و اين جا سرگردان شده ايم ايشان گفت: تا زماني که در مدينه هستيد
ميهمان ما هستيد و هر نيازي داريد ما رفع مي کنيم. به اين وسيله خود و همسرم نجات
پيدا کرديم روز بعد وقتي از مسجدالنبي برمي گشتم مردي به من نزديک شد و مرا به اسم
صدا کرد و گفت: از آقاي (ب) برايت پيغام دارم او گفته حالا که به بعثه مراجعه کردي
هر چه ديدي از چشم خودت ديدي! و بعد در ميان جمعيت گم شد خيلي ترسيده بودم مي
دانستم که از دست آن ها هر کاري برمي آيد بلافاصله به اتفاق همسرم به هتل برگشتيم و
تا ساعتي قبل از پرواز به ايران از اتاق خارج نشديم.
چکيده گزارش
سفر به
حج آن هم خارج از سيستم هاي معمول کشور مشکلات و مخاطراتي در پي دارد هرچند تعدادي
از هموطنانمان هر سال به همين شکل و با کاروان هاي غيرقانوني به عربستان سفر مي
کنند و مشکلات آن را نيز به جان مي خرند اما گاهي اتفاقاتي در اين گونه سفرها رخ مي
دهد که تاسف بار است اين گزارش در واقع گزارشي عيني است از سفر يک گروه زائر که به
صورت غيرمعمول و در قالب يک کاروان به کشور عربستان عزيمت کرده اند در اين گزارش
مشکلات، خطرات و مصيبت هايي که براي مسافران اين کاروان پيش آمده به رشته تحرير در
آمده است.
up
به نقل از چین
نیوز "روز ملی تناسب اندام" یکی از روزهایی است که چینی ها در تقویم خود دارند. در
این روز معمولا پروژه های ورزشی مختلفی در قالب رقابت های عمومی برگزار می شود که
امسال یکی از دانشگاه های چین مبتکر رقابت هوش با بازی شطرنج بود که ده ها هزار نفر
علاقمند به شطرنج را در گروه های مختلف سنی به طور همزمان به گرد هم فراخواند و
مسابقه ای که تصاویرش را می بینید صورت داد.
www.Persian-Star.org" rel="nofollow" href="http://oohoo.ir/" target="_blank">
www.Persian-Star.org" rel="nofollow" href="http://oohoo.ir/" target="_blank">
www.Persian-Star.org" rel="nofollow" href="http://oohoo.ir/" target="_blank">
www.Persian-Star.net" rel="nofollow" href="http://oohoo.ir/" target="_blank">
www.Persian-Star.org" rel="nofollow" href="http://oohoo.ir/" target="_blank">
تجاوز ....
تجاوز یعنی تو تاکسی خانوم بغل دستی از نوع نشستن من
احساس راحتی نکنه
تجاوز یعنی دختری به خاطر نگاه هرزه من تو گرمای تابستون
روسریشو تا پیشونی جلو بکشه
تجاوز یعنی من و دوستان سر کوچه واساده باشیم..خانوم مجبور
باشه یه کوچه رو دور بزنه تا ما مزاحمش نشیم
تجاوز یعنی زن از بی معرفتی من امنیتی نداشته باشه
......تجاوز یعنی با دوچرخه ام تک چرخ بزنم بعد یه دختر
دوچرخه سوار دیدم تیکه بندازم.
تجاوز یعنی دوستت دارم گفتنت هزار تا معنی بده
بله تجاوز به معنی زورکی هم آغوش شدن نیست
عزیزم کاشکی بین خط هات فاصله میدادی که خوندنش مشکل نباشه
هم
اكنون نه تنها زنان تایلندی بلكه زنان چینی، فیلیپینی، اندونزیایی،
اروپای شرفی و حتی آسیای میانه برای تامین درآمد خود در خانه های فساد
تایلند مشغول كار می شوند...
سال
1957 بیست هزار زن روسپی كه عمدتا نیز خارجی بودند، در خانههای فساد
زندگی میكردند اما ظرف مدت هفت سال تعداد زنان روسپی به 400 هزار نفر
رسید و تایلند در كنار فیلیپین به بهشت جنسی سربازان آمریكایی تبدیل شد.
طی
نزدیك به 10 سال نبرد سنگین در ویتنام مهم ترین اولویت برای فرماندهان
نظامی آمریكا و مقامات س*ی*ا*س*ی این كشور حفظ روحیه سربازان آمریكایی برای
ادامه اشغال این كشور بود.
جنایات بی شمار، نبود یك هدف مشخص برای نبرد
و سربازان جوانی كه هزاران كیلومتر دورتر از خانه و خانواده خود در حال
نبرد با دشمنی سرسخت بودند، شرایط ناگواری را از لحاظ روحی و روانی برای
ارتش ایالات متحده آمریكا فراهم كرده بود.
تمرد از دستور مافوق، خودكشی، استفاده از مواد مخدر تنها گوشه ای از مشكلاتی بود كه گریبانگیر نیروهای آمریكایی شده بود.
از
همین مسئولان ارتش ایلات متحده برای تخدیر فضای ذهنی سربازان آمریكایی و
پیش گیری از معضلاتی كه ناشی از نبود روحیه نبرد در بین سربازان آمریكایی
می شد، شروع به برگزاری برنامه هایی در قالب سفرهای تفریحی به كشورهای هم
پیمان آمریكا همچون تایلند، فیلیپین، كره و ژاپن كرد.
این برنامه ها در
واژگان ارتش ایلات متحده معنایی جز فراهم كردن شرایط مناسب برای ارضای
جنسی سربازان ایالات متحده از طریق خانه های فساد نداشت.
فساد و تن فروشی ارمغان آمریكایی برای كشورهای جنوب شرقی آسیا
سابقه
گسترش فحشا و خانه های فساد برای استفاده سربازان آمریكایی در منطقه جنوب
شرق آسیا به تصرف فیلیپین در اوایل قرن یستم بر می گردد.
فیلیپین كه
پیش از این به صورت مستعمره ای در اختیار كشور اسپانیا قرار داشت، بار
دیگر در جنگ های بین آمریكا و اسپانیا تحت كنترل یك قدرت استعماری دیگر
قرار گفت.
تن فروشی تا زمان ورود اسپانیایی ها در فیلیپین ناشناخته بود
و هیچ واژه بومی برای آن وجود نداشت. حتی در دوران تسلط اسپانیا هم این
كار كاملا ناشناخته بود و در سال 1900 میلادی سرشماری ها نشان می داد كه
در شهر مانیل تنها 11 زن تن فروشی می كردند كه چهار تن از آنان خارجی
بودند.
اما در اوایل قرن بیستم و پس از اشغال فیلیپین به واسطه حضور
ارتش ایالات متحده روسپی گری سازماندهی شده در مقیاسی وسیع پایه گذاری شد.
ارتش ایالات متحده در همان زمان قانونی را به تصویب رساند كه براساس آن
"خانه های فساد " جهت "محافظت " از نیروهای آمریكایی در مقابل بیماریهای
مقاربتی اجازه تأسیس پیدا می كرد.
پس از پیروزی آمریكا در جنگ جهانی
دوم نیز ارتش ایالات متحده خود برای این كار وارد عمل شد و به پایگاه
"كلارك ایر " در كشور فیلیپین فرمان داد تا برای سرگرمی سربازان آمریكایی
ده خانه فساد را تأسیس كند و از كشورهای مجاور زنانی را در اختیار سربازان
آمریكایی قرار دهند.
نكته جالب در اینجا بود كه درصد وسیعی از این خانه فساد در تصاحب نیروهای ارتشی پیشین ایالات متحده قرار داشت.
فیلیپین پایگاه اصلی عیاشی سربازان آمریكایی در ویتنام
در
دوران جنگ ویتنام به دلیل حضور صدها هزار سرباز آمریكایی در منطقه آسیای
جنوب شرقی، فیلیپین به دلیل موقعیت آن و سابقه طولانی حضور ارتش آمریكا
تبدیل به پایگاه اصلی برای عیاشی سربازان آمریكایی شد.
در دهه 60 و
اوایل دهه 70، آمریكایی ها و سرمایه داران فیلیپنی چندین مركز "استراحت و
سرگرمی " برای سربازان آمریكایی ایجاد كردند كه به این ترتیب روزانه
10.000 سرباز آمریكایی برای استفاده از این خانه های فساد توسط هواپیماهای
آمریكایی از جبهه های ویتنام به این كشور منتقل می شدند.
در اوج جنگ
ویتنام حدود 7000 زن فیلیپینی مشغول سرگرم كردن سربازان آمریكایی در
اوكیناوا، ژاپن و فیلیپین بودند. البته تمام این اقدامات با پشتیبانی بانك
جهانی از سیاست دولت فیلیپین در رابطه با توسعه خانه فساد بود و كلیسای
كاتولیك نیز به عنوان اصلی ترین مرجع مذهبی مردم این كشور نسبت به این
سیاست هیچ اعتراضی تكرد.
50 هزار كودك بدون پدر ثمره توریسم جنسی
نتیجه
پیگیری چنین سیاستی درفیلیپین از سوی آمریكا بر جای ماندن پنجاه هزار كودك
بی پدر تا سال 1992 بود كه اغلب زنان فحشه فیلیپینی موفق به سقط كردن آن
ها نشده بودند.
بسیاری از این كودكان بار دیگر به چرخه توریسم جنسی بازگردانده می شوند و یا به گروهای قاچاق انسان فروخته می شوند.
گذشته
از تبعات اجتماعی چنین مسئله ای گسترش بیماری های مقاربتی در فیلیپین و به
خصوص گسترش ایدز از مهم ترین تبعات اتخاذ چنین سیاستی در این كشور بود.
فیلیپین
هنوز هم از گسترش فحشا و خانه های فساد در دوران جنگ ویتنام كه زمینه های
آن از زمان تسلط ایالات متحده در این كشور فراهم شده است، رنج می برد.
تایلند، قربانی دیگر سرگرمی آمریكایی
تایلند كشوری كه امروز به عنوان مهد توریسم جنسی مطرح است، تا قبل ازجنگ ویتنام میانه ای با این صنعت كثیف نداشت.
درحقیقت
اولین نشانه های مرتبط با گسترش صنعت فحشا زمانی بود كه برخی از زنان چینی
كه توسط سربازان ژاپنی به اجبار برای تن فروشی به سربازخانه های ژاپنی
برده شده بودند، برای كسب درآمد بیشتر از این طریق وارد تایلند شدند.
با وجود این هم چنان تعداد زنان روسپی در تایلند به هیچ عنوان درصد بزرگی از جمعیت این كشور را تشكیل نمی دادند.
بر
طبق آخرین آمار سال 1957 تنها بیست هزار زن روسپی كه عمدتا نیز خارجی
بودند، در خانه های فساد زندگی می كردند، اما ناگهان با آغاز حضور نظامی
آمریكا در جنگ ویتنام همه چیز عوض شد.
مسئولان آمریكایی گسترش خانه های
فساد را به عنوان سیاستی پر رونق برای گسترش گردشگردی در كشورهای منطقه به
دولتمردان آسیای جنوب شرقی معرفی كردند.
رشد آمار حیرت آور است. ظرف
مدت هفت سال تعداد تعداد زنان روسپی به 400 هزار نفر رسید و تایلند در
كنار فیلیپین به بهشت جنسی سربازان آمریكایی تبدیل شد
رونق بی نظیر
خانه فساد سبب شد تا تایلند در سال 1967 خود را به عنوان مركز توریسم جنسی
و در رقابتی نزدیك با فیلیپین معرفی كند. كاری كه تنها انگیزه آن دلارهای
سربازان آمریكایی بود كه روزانه بالغ بر 180 هزاردلار می شد.
نتیجه چنین سیاستی تبدیل تایلند به مركز توریسم جنسی بود
با
پایان جنگ ویتنام، نه تنها ازادامه روند تبدیل شدن تایلند به مركز توریسم
جنسی نكاست، بلكه دولت تایلند كه به دلارهای آمریكایی معتاد شده بود،
مجبور به پیگیری این سیاست در دهه 70 شد.
بانك جهانی به رهبری "رابرت
مك نامارا " وزیر سابق آمریكا نیز دولت تایلند را به بهانه توسعه گردشگری
و جهانگردی با دادن اعتبارات چشمگیر تشویق به گسترش این سیستم كرد.
نتیجه چنین سیاستی تبدیل تایلند به مركز توریسم جنسی بود.
هم
اكنون نه تنها زنان تایلندی بلكه زنان چینی، فیلیپینی، اندونزیایی،
اروپای شرفی و حتی آسیای میانه برای تامین درآمد خود در خانه های فساد
تایلند مشغول كار می شوند.
البته عواقب چنین سیاستی نیز كاملا روشن
است. گسترش بی بند و باری، تجاوز، فرزندان بدون والدین مشخص همه و همه
نتیجه عیاشی سربازان آمریكایی در این منطقه بوده است
گردآوری:گروه سرگرمی سیمرغ
یک زن تایوانی بصورت غیر مترقبه ای فوت کرد در حالیکه نشانه هایی از خونریزی از گوش بینی و دهانش مشاهده شده است. پس از کالبد شکافی علت مرگ مسومیت به دلیل وجود "آرسنیک" در شکم بیمار تشخیص داده شد. سوال این است که این آرسینیک از کجا آمده ؟!
یک متخصص پس از بررسی محتویات شکم آن زن نتیجه را چنین اعلام می کند :
ندانم کاری شخص فوت شده! و چنین توضیح می دهد که این فرد روزانه از قرص های "ویتامین ث" استفاده می کرده که بصورت عادی ضرری ندارد. همچنین شب قبل برای شام "میگو" میل نموده که اینهم هیچگونه مشکلی ندارد. ولی به طور خلاصه ترکیب داروی "ویتامین ث" و ماده غیر سمی "پتاسیم آرسینیک 5" باعث تولید "تری اکسید آرسینیک" در بدن می شود که همان آرسینیک سمی است.
پس چنانچه روزانه از قرص "ویتامین ث" استفاده می کنید به عنوان یک اقدام احتیاطی مراقب باشید بطور همزمان یا در فواصل زمانی مصرف این دارو، از خوردن "میگو" خودداری کنید.
منم خیلی ویتامین ث مصرف میکنم !!!!!!
ممنون نوشین جون از اطلاع رسانیتون!!!!!!!!!
بنتون BENETTON
این برند ایتالیایی در سال 1965 توسط اعضای خانواده بنتون
تاسیس شد. درحالحاضر این شرکت در بیش از 120 کشور نزدیک 7
هزار مرکز فروش احداث کرده است.
بنتون که اکثر محصولات خود را در چین تولید میکند و در این
میان چندین کارخانه هم در ایتالیا باقی مانده که تعداد کمی از
این تولیدات کارخانه ایتالیایی به بازار ایران راه پیدا میکند
و چینیها بازهم نشان میدهند که در محصولات برند دار هم
میتوانند حضور چشمگیری داشته باشند. همین تفاوت در محل تولید
نیز باعث ایجاد یک تفاوت غیرقانونی در قیمت شده است. به
گونهای که لباس و کفشهایی که در چین تولید میشود به طور
میانگین 30 هزار تومان پایینتر از محصولات ایتالیایی به فروش
میرسد. با اینکه هیچ تفاوتی بین لباسهای تولید شده در چین و
ایتالیا وجود ندارد. و حتی سایت بنتون به شدت تاکید میکند که
هیچ تفاوتی بین محصولات چینی و ایتالیایی از نظر کیفیت و قیمت
وجود ندارد اما آنچه که در بازار ایران میگذرد با خبرهای سایت
کاملا متفاوت است. به عنوان مثال کتانیهای معمولی را میتوان
با قیمتهای میان 33 تا 80 دلار در سایت بنتون پیدا کرد اما
همین کفشهای معمولی با شماره سریال یکسان از 110 هزار تومان
شروع میشود و تا 220 هزار تومان هم قیمتها بهصورت نجومی
بالا میرود!
البته کفشهایی که تکنولوژی و مواد متفاوتتری به کار رفته
باشد را میتوان با قیمت 300 یا حتی 400 هزار تومان پیدا کرد
در حالی که همان کفش در سایت بنتون برای فروش در ایران بین 200
دلار یا 250 دلار قیمت میخورد. این افزایش چندین درصدی در
حالی صورت میگیرد که هیچ گونه نظارتی بر روی عملکرد این
نمایندگیها وجود ندارد و آنچه که در بازار ایران میگذارد با
قیمتگذاری خود بنتون کاملا متفاوت است. تفاوتی که خریداران
این محصولات باید جبران کنند. البته این تفاوت در سایر محصولات
نیز ادامه پیدا میکند. مثلا یک بلوز بنتون با تفاوت قیمتی 30
هزار تومانی با رقمهای اعلام شده در سایت برای فروش در بازار
ایران، در نمایندگیها اتیک میخورد. اما این تفاوت قیمتی در
بخش پیراهنهای ورزشی کمتر دیده میشود. در بخش لباس زنان، بحث
به شکل متفاوتتری میگذرد زیرا به خاطر محدودیتهایی که از
لحاظ قانونی برای ورود لباس زنان وجود دارد، این نمایندگیها
تنها اجازه دارند برخی از محصولات محدود این برندها را وارد
ایران کنند که آن هم با نظارت شدید اتحادیه پوشاک و اماکن صورت
میگیرد. اما در بخش لباس مردانه بحث به شکل دیگری پیگیری
میشود و در این بخش هم داستان قسمتهای کفش تکرار میشود و
تفاوت قیمتی رقمهای موجود در سایت با آنچه که در نمایندگیها
به فروش میرسد خیلیها را از خرید این محصولات پشیمان میکند.
پیراهن مردانه در پاساژ اسکان بین 70 تا 150 هزار تومان قیمت
میخورد که همان شماره سریال در سایت با قیمت 40 دلار به فروش
میرسد که تا 80 دلار نیز ارتقا پیدا میکند.
آدیداس ADIDAS
آدیداس یکی از بزرگترین شرکتهای تولید کننده وسائل ورزشی در
دنیا است که چندین شرکت برند دیگر همچون ریبوک، تیلور مید و
مکس فلی را در زیر مجموعه خود قرار داده است. این شرکت دومین
تولید کننده لباسهای ورزشی در جهان است که در آمد آن در سال
2009 بیش از 10 میلیارد یورو بود و بیش از 40 هزار کارمند در
این شرکت بزرگ مشغول به فعالیت هستند. این برند خارجی همانند
بنتون چندین نمایندگی در ایران دارد که زیر مجموعه شرکت ادیب
اسپرت کار میکنند. وجود فروشگاههای این برند در خیابان
شریعتی، آپادانا، جردن، ونک و فروشگاههایی همچونهایپراستار،
میلاد نور و الماس ایران به چشم میخورد و همچنین در مشهد،
مازندارن، آمل، شهسوار، نور، کرج، اصفهان و تبریز هم میتوان
سراغ محصولات این برند را گرفت. البته پیدا کردن محصولات
آدیداس با برند Reebok کار سادهای است اما این تفاوت تاثیر
زیادی از لحاظ قیمت روی محصولات گذاشته است.
آدیداس هم همانند برندهای دیگر برای نمایندگیهایش قیمتهای
متفاوتی را عرضه کرده که با مراجعه به سایت این شرکت میتوان
به این مساله پی برد. این شرکت هم همانند سایر شرکتها برای
محصولات خود شماره سریال در نظر گرفته که با مراجعه به سایت
آدیداس میتوان از قیمت واقعی محصولات این برند در ایران پی
برد. اما نمایندگیهای آدیداس همچون بنتون بهدلیل نبود نظارت
قوی در زمینه قیمت، محصولاتشان را باچندین برابر قیمت به فروش
میر سانند. مثلا اگر به سایت آدیداس نگاهی بیندازید، جورابهای
این شرکت با نرخ 8 یا 9 دلار حداکثر به فروش میرسد اما در
ویترینهایپراستار، جوراب با مارک آدیداس به قیمت 40 هزار
تومان هم میتوان پیدا کرد! این وضعیت در زمینه کلاههای پشمی
نیز ادامه پیدا میکند. البته آنچه که برند آدیداس را در ایران
به سرزبانها انداخته کفشهای آن است که زیر 110 هزار تومان
نمیتوان در نمایندگیهای این برند پیدا کرد در صورتی که همان
شماره سریال برای فروش در ایران با 40 هزار یا در برخی مواقع
80 هزار تومان پایینتر قیمتگذاری شده است. لباسهای ورزشی با
اسامی ورزشکاران مشهور نیز 30 هزار تومان تفاوت قیمتی دارد که
میانگین قیمت در فروشگاههای ایران 50 هزار تومان است. البته
ناگفته نماند که برندهای فعال در ایران، به میزان حیرتآوری
سعی در گران فروشی در زمینه کفش و کتانی هستند.
دولچه و گابانا G & D
G & D یکی از برندهای مشهور در زمینه مد و طراحی لباسهای روز
است که محل اصلی آن در ایتالیا است. آنچه که سایت این شرکت
نشان می دهد هیچ نمایندگی از این برند در ایران وجود ندارد اما
محصولاتش به وفور در بازار ایران دیده میشود. حتی در بازار
ایران برای برچسب زدن بر روی محصولات معمولا از این برند
استفاده میکنند و حتی کمربندهای بسیاری در بازار با مارک G &
D به فروش میرسد. حجم معاملات این برند در سال گذشته به 750
میلیون یورو رسیده است که برای برند لباس یک موفقیت بزرگ محسوب
میشود. نبود نمایندگی رسمی در بازار ایران باعث نشده تا این
برند به بازار ایران راه پیدا نکند. اما همین نبود نمایندگی
باعث شده تا محصولات این شرکت با قیمتهای سرسام آورتری به
فروش رود.
این تفاوت قیمتی زمانی آشکار میشود که با قیمتهای تهران را
با نمایندگی آنها در دبی مقایسه کنیم. البته این را نباید
فراموش کرد که مارک G & D اصولا یکی از برندهای گران قیمت
محسوب میشود که کیفها و لباسهای زنانه آن به خصوص لباسهای
شب و مهمانی اش با قیمتهای سرسامآوری به فروش میرسد. حتی
این شرکت برای لباسهای گران قیمت خود بخش جداگانهای را تهیه
کرده است. در قسمت لباسهای معمولی هم میتوان به تفاوت قیمتی
بین این برند و سایر برندهای خارجی پی برد. به عنوان مثال
کیفهای چرم زنانه این برند از 70 دلار قیمت میخورد تا 500
دلار هم میرسد. البته در تهران قیمتها 100 برابر نمایندگی
این برند متفاوت است. همان کیف 70 دلاری در بازار ایران به
قیمت 150 هزار تومان به فروش میرسد. یا لباسهای شبانه اش از
250 دلار شروع میشود و به قیمتهای بالاتر از 10 هزار دلار هم
میرسد. البته این قیمتها درباره بخش معمولی است. در زمینه
بخش کالاهای لوکس میتوان گفت که هیچ محدودیت قیمتی وجود
ندارد. در زمینه لباس مردان و شلوار لی نیز وضعیت به گونهای
متفاوتی میگذرد. شلوار لی معمولی این برند از 70 دلار آغاز
میشود که همان شلوار در بازا ایران حداقل 150 هزار تومان قیمت
میخورد.
پوما PUMA
پوما یکی از برندهای مطرح در زمینه کفش و پوشاک ورزشی محسوب
میشود. این شرکت آلمانی توسط آدولف داسلر - بنیانگذار آدیداس
و بردارش به ثبت رسید. از همان ابتدا این شرکت کفشهای ورزشی
راحت و سبک و نه چندان گران نسبت به کفشهای دیگر مانند آدیداس
را ارایه کرد که اتفاقا طرفداران زیادی را پیدا کرد.
درحالحاضر این برند مشهور ورزشی در 80 کشور دنیا نمایندگی
رسمی دارد و در سال نزدیک یک و نیم میلیون یورو سود دارد. در
اکثر موارد این کمپانی به عنوان حامی تیمهای ملی و بازیکنان
یک بازی انتخاب میشود. پوما که یکی از برندهای زیرمجموعه
آدیداس است، برای خود نمایندگی جداگانهای افتتاح نکرده اما
محصولات این برند را میتوان به راحتی در بازار منیریه یا حتی
در نمایندگیهای آدیداس در تهران پیدا کرد.
نکته قابل توجه این برند نسبت به سایر برندهای خارجی این است
که محصولات آن در همه جای دنیا به کیفیت و قیمت مناسب عرضه
میشود به گونهای که تمام اقشار یک جامعه میتوانند محصولات
این برند را خرید کنند اما بازهم ایران در این زمینه مستثی
است. زیرا کفشی که سایت پوما 30 دلار قیمت خورده در بازار
ایران به قیمت 90 هزار تومان به فروش میرسد. یا حتی کلاههای
ورزشی که 20 دلار درایران باید به فروش برسد اتیک 60 هزار
تومانی برآنها نصب میشود. متاسفانه وضعیت آشفته و عدم نظارت
برخی ارگانهای مسئول باعث شده تا محصولات این برندها با هر
قیمتی به فروش برسد.
زندگی روزانه یک پلیس زن در افغانستان + تصاویر
زیستن در برخی از کشورهای جهان بی شباهت به زندگی در برزخ نیست؛ زندگی در این کشورها ریسک بالایی دارد اما زن بودن در این کشورها خودبخود ریسک زندگی کردن را بالا می برد. حال تصور کنید در این جامعه زن باشید و قرار باشد به عنوان پلیس هم انجام وظیفه کنید! محاسبه ریسک عمل با خودتان! این کشور بعد از آنگولا، دارای بالاترین نرخ مرگ و میر در دنیاست و بیشترین نرخ مرگ زنان هنگام زایمان در مقیاس جهانی در این کشور رخ می دهد. از هر هزار نوزاد هنگام تولد، 150 نفر آنها به سن یک ماهگی نمی رسند و 77 درصد جمعیت 30 میلیونی افغانستان در روستاها زندگی می کنند. هر زن به طور متوسط شش بچه بدنیا می آورد آن هم در حالی که برای هر پنج هزار نفر فقط یک پزشک وجود دارد. از هر 100 نفر فقط 28 نفر سواد خواندن و نوشتن دارند و این آمار در مورد زنان فاجعه بارتر است: از هر 100 زن افغان فقط 12 زن. نشریه فارن پالیسی به همین مناسبت از زندگی یکی از پلیس های زن افغان گزارشی تهیه کرده که با هم مرور می کنیم:
"شاپیرا شیرزای" افسر پلیس 35 ساله افغان حدود دو دهه است که در نیروی پلیس خدمت می کند. وی زمانی که 14 ساله بود به عقد افسر پلیس در استان بلخ درآمد و تصمیم گرفت همپای همسرش کار کند. وی در ابتدا به عنوان یکی از محافظ های زندان مشغول خدمت شد و هم اکنون در ورودی شهر مزار شریف در پست بازرسی پلیس کار می کند. وی صبح ها کار می کند
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آشپز آنلاین]
[مشاهده در: www.ashpazonline.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 349]
-
گوناگون
پربازدیدترینها