واضح آرشیو وب فارسی:ايسنا: /طرح جمعآوري اطلاعات اقتصادي به روايت مردم/ از درآمد ٣٠٠ هزار توماني يك طلافروش تا اميدواري به پولي كه هر ماه ميدهند
خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس: اقتصاد
با وجود اينكه حدودا سه هفته از اجراي طرح جمعآوري اطلاعات اقتصادي خانوارهاي كشور ميگذرد و كمتر از يك هفته تا پايان آن فرصت باقي است، بر اساس اعلام مركز آمار ايران هنوز حدود هفت ميليون خانوار به پايگاهها مراجعه نكرده و پرسشنامهها را تحويل ندادهاند. در اين بين براي بسياري از مردم حتي آنان كه در طرح مشاركت داشتهاند سوالهاي بسياري مطرح بوده و هنوز از نشاني پايگاهها و چگونگي دريافت نقدي يارانه ميپرسند.
خبرنگار اقتصادي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) براي بررسي چگونگي استقبال مردم و تصورات آنها از طرح هدفمندكردن نظام توزيع يارانه گزارشي از پايگاههاي مركز آمار مستقر در مدارس تهيه كرده و از مردم و ماموران درباره اين طرح سوال كرده است.
پس از گرفتن مجوز از استانداري تهران، در تعطيلات هفته گذشته به مدرسه سيدرضي در منطقه دو آموزش و پرورش رفتم. پس از عبور از حياط مدرسه وارد سالني شدم كه فقط سه نفر از ماموران مركز آمار در آن حضور داشتند و يكي از آنها مشغول خواندن نماز بود و دو نفر ديگر با هم صحبت ميكردند. پس از معرفي خود و نشان دادن مجوز استانداري از آنها درباره نحوه استقبال مردم پرسيدم. يكي از آنها پاسخ داد: "در روزهاي تعطيلي تعداد مراجعان بسيار كم است زيرا بيشتر مردم در سفر هستند."
مامور ديگر كه مردي حدود 45 ساله بود درباره مشكلات مراجعان گفت: "افراد بيشتر درباره كد طبقه شغلي، وارد كردن درآمدشان مشكل دارند و يا هنگام مراجعه مدارك لازم را همراه ندارند."
وي ادامه داد: "اگر ميخواهي با مردم صحبت كني در روزهاي عادي بيا." روز بعد به مدرسه شهيد چمران در منطقه 6 آموزش و پرورش رفتم. تعدادي از ماموران مركز آمار و فردي كه براي تحويل فرم به اين پايگاه آمده بود در اتاقي كه شبيه راهرو بود و درهاي اتاقهاي ديگر به آنجا باز ميشد حضور داشتند.
يكي از ماموران كه خانم جواني بود، گفت: "مردم از نامفهوم بودن فرمها شاكي هستند و در وارد كردن كد طبقه شغلي، متوسط درآمد سه ماهه و ارزش ملك مشكل دارند."
وي ادامه داد: "بعضي از آنها ميگويند ما اطلاعات خود را راست نمينويسيم از كجا متوجه ميشوند؟"
يكي ديگر از آنها كه مشغول پركردن فرم يك سرپرست خانوار بود نيز گفت: "عدهاي به اين طرح اميد بستهاند و باور دارند كه با اجراي آن وضعيت اقتصاديشان بهتر خواهد شد، اميدواريم اين طراح اجرا شود تا وضع مردم بهبود يابد."
در اين مدرسه نمايندگان مركز آمار از مشكلات خود در روزهاي اول طرح صحبت كردند و گفتند: "روزهاي اول امكانات مدرسه بسيار كم بود حتي پنكه و گاز هم نداشتيم و براي تهيه ناهار با مشكل روبرو بوديم."
پس از اين مدرسه به دبستان امام سجاد در منطقه 11 رفتم. اين مدرسه هم خلوت بود و علاوه بر نمايندگان مركز آمار دو نفر كه براي تحويل دادن فرمهاي خود آمده بودند نيز در مدرسه حضور داشتند.
خانمي هم، همراه پسرش كه به نظر ميرسيد در همين مدرسه تحصيل ميكند در راهرو مشغول گفتوگو با مسئول مدرسه بود و از وي درباره چگونگي دريافت فرم و مدارك لازم براي شركت در طرح سوال ميكرد.
از او پرسيدم آيا از چگونگي اجراي طرح اطلاع داريد؟ پاسخ داد: "نه! آمدهام فرم بگيرم." وي از پرداخت يارانه نقدي اطلاعي نداشت و زماني كه متوجه شد با پرداخت يارانه نقدي قرار است قيمت برخي كالاها مثل حاملهاي انرژي آزاد شود، روش فعلي را ترجيح داد.
نمايندگان مركز آمار در اين مدرسه در دو اتاق جداگانه مستقر بودند، خانمها در يك اتاق و آقايان در اتاق ديگر.
از يكي از آقايان درباره مشكلات مردم هنگام مراجعه سوال كردم گفت: "برخي مدارك لازم را همراه ندارند. بعضي نيز از كم بودن اطلاع رساني شكايت ميكنند."
وي ادامه داد: "مردم ميگويند هدف طرح مشخص نيست."
به اتاق خانمها رفتم. يكي از آنها درباره استقبال مردم گفت: روزهاي اول، استقبال مردم عالي بود اما هفته اول به بعد تعداد مراجعان كمتر شد.
اين نماينده مركز آمار افزود: "در اين مدرسه و مدرسههاي ديگر فرمها از كليه افراد خانواده كه به سن قانوني رسيده باشند تحويل گرفته ميشود اما حساب بانكي فقط به نام سرپرست خانوار باز ميشود."
خانمي حدودا 55 ساله كه روبه روي يكي ديگر از ماموران مركز آمار نشسته بود و با انگشت سبابه فرم صورتي رنگ را تاييد ميكرد،
پرسيدم آيا از اين طرح اطلاع داريد؟ پاسخ داد: "فقط ميدانم ميخواهند ماهانه پول بدهند اما از اينكه چقدر است خبر ندارم." دوباره پرسيدم آيا روش نقدي را ترجيح ميدهيد؟ با شك و ترديد اظهار بياطلاعي كرد و گفت: "نميدانم كدام بهتر است!"
پس از اين مدرسه به هنرستان فيروزكوهي رفتم. ماموران مركز آمار در اتاقي بزرگ مستقر و مشغول خوردن هندوانه بودند. مردي هم مشغول پركردن فرم خود با كمك يكي از ماموران بود.
خانمي كه مسئول نمايندگان مركز آمار در اين مدرسه بود، پس از ديدن مجوزي كه از استانداري گرفته بودم راضي شد با من صحبت كند. او به استقبال خوب مردم در هفته اول اشاره كرد و دليل كم شدن مراجعان در اين روزها را كمتر بودن تعداد خانوارهاي پنج و شش نفره دانست.
مسئول اين پايگاه گفت: "مردم در روزهاي اول بيشتر مشكل داشتند اما با توجه اطلاعرساني صدا و سيما و رسانهها اين مشكلات برطرف شده است. اما مردم هنوز درباره دليل اينكه چرا بايد فرم پركنند اطلاعات دقيقي ندارند."
او در پاسخ به اين سوال كه آيا فرمهاي تكميل شده را به پايگاه مركز آمار ميفرستيد؟ گفت: "فرمها فقط به آموزش و پرورش منطقه فرستاده ميشود مگر اينكه مسئول منطقه بگويد فرمها را به جاي ديگر بفرستيد."
پس از اين مدرسه به هنرستان هفتم تير رفتيم. با وجود اينكه اين مدرسه نيز به عنوان پايگاه مركز آمار اعلام شده بود، جلوي در آن بروي كاغذ نوشته شده بود: «جمعآوري فرمهاي جمعآوري اطلاعات اقتصادي خانوارها در مدرسه شهيد بهشتي انجام ميشود.»
به مدرسه شهيد بهشتي رفتم و با دو نفر از ماموران مركز آمار كه در حياط نشسته بودند روبهرو شدم. به محض ورود پرسيدند آيا براي تحويل فرم به مدرسه آمدهاي؟ پس از اينكه متوجه شدند براي تهيه گزارش رفتهام به سوالاتم جواب دادند.
در اين مدرسه هم در روزهاي اول تعداد مراجعان بسيار زياد بوده است: "مردم از اطلاع رساني درباره آدرس پايگاهها شكايت ميكنند" اينها را يكي از ماموران گفت.
مامور ديگر ادامه داد: "عدهاي اطلاعاتشان را درست نمينويسند. به طور مثال طلافروشي آمده بود ميگفت ماهي 300 هزار تومان درآمد دارم. اما فردي آمد و تا ريال درآمدش را هم درست نوشت و گفت تا به حال به دليل صداقت در آمارگيريها سه بار تشويقي گرفتهام."
در اين مدرسه با مردي جوان صحبت كردم كه براي تحويل دادن فرم خود آمده بود. او گفت: "دولت هيچي نميدهد، اين اطلاعات را فقط براي گرفتن ماليات ميپرسند!"
بعد از اين مدرسه به دبستان دخترانه ابوالفضل غياثي در منطقه هجده رفتم. از خانمي 25 ساله كه جزو خانوارهاي چهار نفره بود پرسيدم براي چه به مدرسه آمدهايد؟ پاسخ داد: "آمدهام فرم را تحويل دهم اما نميدانم چرا بايد فرم پركنم."
"همه مراجعان درباره پولي كه قرار است ماهانه به حسابشان واريز شود صحبت ميكنند و اينكه اين پول چقدر است". اينها را نماينده مركز آمار در اين مدرسه گفت.
سپس به دبستان پسرانه امين در منطقه 17 رفتم بالاي در ورودي مدرسه دو تابلو نصب شده بود. روي يكي نوشته شده بود: «دبستان شهيد شهسواري و روي ديگري دبستان پسرانه امين.» پس از ورود به مدرسه و عبور از حياط وارد راهرو مدرسه شدم. روي ميز كاغذي چسبانده شده بود كه روي آن نوشته بودند: «طبق دستورالعمل مركز آمار از ثبت نام و پذيرش افراد نظامي معذوريم. اين افراد براي ثبتنام به يگانهاي مربوطه مراجعه كنند.»
وارد اتاق نسبتا بزرگي شدم كه دو خانم و يك آقا كه از ماموران مركز آمار بودند در آن حضور داشتند و مردي براي تحويل فرم خود به آنجا آمده بود. يكي از خانمها گفت: "بعضي از مردم ميگويند اگر ما حقيقت را ننويسيم از كجا ميفهمند؟ اما ما توضيح ميدهيم كه از طريق پايگاههاي اطلاعاتي متوجه خواهند شد."
اين پايگاه تنها جايي بود كه افراد براي تحويل فرم خود بايد در روزهاي مشخص شده توسط مركز آمار مراجعه ميكردند.
مامور ديگر اضافه كرد: "مردم فكر ميكنند ما كارهاي هستيم و ميتوانيم مشكلاتشان را حل كنيم."
مدرسه جوادالائمه در منطقه 19 آخرين مدرسهاي بود كه به آن رفتم. اما مدير مدرسه با وجود ديدن مجوزي كه از سوي استانداري صادر شده بود گفت: "من بايد از مافوقم اجازه بگيرم بايد به منطقه بروي و از آنجا مجوز بگيري."
اين پايگاه هم خلوت بود و در زمان حضورم خانمي مراجعه كرد كه شناسنامه يكي از افراد خانوادهاش را همراه نداشت به همين دليل رفت تا با مدارك كامل مراجعه كند. از او پرسيدم آيا ميدانيد براي چه فرم پر ميكنيد؟ پاسخ داد: "كامل كه نه، اما ميدانم كه قرار است هر ماه به خانوادهها پول بدهند!"
انتهاي پيام
دوشنبه 4 شهريور 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]