تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833119347
درمورد بهشت و دوزخ
واضح آرشیو وب فارسی:سایت دانلود رایگان: دوزخ
وقتي كه پروردگار، براي بندگان نيكوكارش پاداش بهشت در نظر گرفته، بزه كاران و گناهكاران را به خاطر ارتكاب اعمال زشت و گناهان كبيره، با آتش دوزخ، سخت مجازات مي كند.
جهنم خانه و محل عذاب است و نامهايي به شرح زير دارد: 1- هاويه
پرتگاه و محل سقوط اشياي است كه امكان مراجعت آنها وجو ندارد.
(و اما من خَُفَّتْ موازينُهُ فاُمُّهُ هاوية وما ادراك ماهية. نارٌ حامية)_ (قارعه:8-11)
"اما كسي كه ترازوي (حسنات و نيكيهاي) او سبك شود مادر او پرتگاه (ژرف دوزخ) است و تو چه مي داني، پرتگاه دوزخ چيست و چگونه است؟! آتش بزرگ بسيار سوزاني است".
2- آتش سعير
(واعتدنا لهم عذاب السعير)_ (ملك:5)
"براي ايشان عذاب آتش سوزاني را آماده كرده ايم".
3- لظي (شعله ي خالص)
(كلا انها لظي نَزَّاعةً لِلشوي. تدعُو من اَدْبَرَ و تَوَلي. و جمع فأوْعي)_ (معارج:15-18)
"هرگز! اين آتش سوزان و سراپا شعله (دوزخ) است. پوست بدن را مي كند و با خود مي برد. به سوي خود مي خواند (و نام مي برد0 كسي را كه پشت (به فرمان خدا) كرده است و (از اطاعت او) روي گردان بوده است و دارايي را جمع آورده است و در خزينه ها نگاهداري كرده است".
يعني به شدت پوست سر را مي كند و هر اندامي را كه از حق و طاعت و فرمانبرداري پروردگار رويگردان بوده يا در صدد جمع آوري ثروت و حرص و ولع دنيا و انباشتن و خزينه كردن آن كوشش نموده است، به خود جذب كرده و مي سوزاند.
4- سقر
(ساُصليهِ سَقَرَ و ماَدراك ما سَقَرُ لا تُبقي و لا تَذَرُ لوّاحةٌ لِلْبشر عليها تسعَةَ عشر) _(مدثر:26-30)
"هر چه زودتر او را داخل دوزخ مي سازيم و بدان مي سوزانيم. تو چه مي داني كه دوزخ چگونه است؟! دوزخ نه مي ميراند و نابود مي كند و نه رها مي سازد. پوست تن را به كلي سياه و دگرگون مي سازد. نوزده (فرشته) بر آن گمارده شده اند".
يعني، هر چه در آن انداخته شود، مي سوزاند و چيزي از آن باقي نمي گذارد و بدن را سياه و دگرگون مي سازد.
5- حطمه (درهم شكننده و خرد كنند)
(لُينبذَنَّ في الحطمة و ما ادراك ما الحطمة نارُ اللهِ الموقدةُ التي تطلِعُ علي الأفئدةِ اِنّها عليهم مُؤصدةٌ في عَمَدٍ مُمَدّدَة)_ (همزه:4-9)
"او بدون شك به خرد كننده و در هم شكننده ي (اعضا و اندام، گتش دوزخ نام) پرت مي گردد و فرو انداخته مي شود. تو چه مي داني كه حطمه چيست، آتش بر افروخته ي خدا است. آتشي كه بر دلها مسلط مي شود. آن آتش ايشان را در بر مي گيرد كه سر پوشيده و در بسته است. در حالي كه آنان در ستونهاي درازي بسته مي شوند".
موقعيت وحشتناك جهنم
خداوند، موقعيت وحشتناك جهنم را بسيار هولناك ترسيم مي كند، به گونه اي كه هفت بند انسان از شنيدن آن به لرزه مي افتد و قلبها وحشت زده مي شوند تا گمراهان و تجاوزگران از خواب غفلت بيدار شده و دست از گناه و معصيت بكشند و بدانند كه آفروزينه ي شعله جهنم انسانها و سنگها هستند.
(يا ايّها الذين آمنوا قوا اَنفُسَكم و اَهليكم ناراً وقودُها الناسُ والحِجارَةُ عليها ملائِكةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يعصونَ اللهَ ما أمَرهُم و يفعلون ما يؤمَرون)_ (تحريم:6)
"اي مؤمنان! خود و خانواده ي خويش را از آتش دوزخي بر كنار داريد كه افروزينه ي آن انسانها و سنگها است. فرشتگاني بر آن گمارده شده اند كه خشن و سختگير و زور مند و توانا هستند. از خدا در آنچه بديشان دستور داده است نا فرماني نمي كنند و همان چيزي را انجام مي دهند كه بدان مأمور شده اند".
دوزخ، اتشهاي سيري ناپذير دارد و هر چه در آن انداخته شود، فرو مي بلعد و تا هنگامي كه در آن جاي خالي وجود دارد، دايماً تقاضاي افزون دارد.
(يوم نقولُ لِجَهنَّمَ هَل امتلأتِ و تَقولُ هَلْ مِن مزيد)_ (ق:30)
"روزي به دوزخ خواهيم گفت آيا پر شده اي؟! و دوزخ مي گويد: مگر افزون بر اين هم هست".
مجاهد گفت: در اينجا سخني و گفتگويي رخ نمي دهد، بلكه تمثيلي است براي بيان حال جهنم كه آنقدر پر مي شود تا جايي خالي باقي نماند.
خوراكشان "زقوم" است و آن درختچه اي است بدبو و تلخ مزه از بدترين نوع درختان، خداوند در سوره ي صافات مي فرمايد:
"آيا آن كه با آن بهشتيا را پذيرايي مي كنند، بهتر است، يا درخت زقوم. ما آن را مايه ي رنج و محنت ستمگران كرده ايم. زقوم درختي است كه در ته دوزخ مي رويد. شكوفه و ميوه ي آن انگار كله هاي شياطين است. دوزخيان از آن مي خورند و شكمها را پر و آكنده مي سازند. سپس آب داغ كثيف و آلوده را بر آن مي نوشند".
لباس دوزخيان از آتش است. خداوند در سوره ي حج مي فرمايد:
"اينان كه دو دسته ي مقابل هم مي باشند در باره ي (ذات و صفات) خدا به جدال پرداخته و به كشمكش نشسته اند. كساني كه كافرند جامه هايي براي آنان از آتش بريده (و دوخته) شده است. از بالاي سرهايشان (بر آنان) آب بسيار گرم و سوزان ريخته مي شود. (اين آب جوشان آن چنان در بدنشان نفوذ مي كند كه) آنچه در درونشان است بدان گداخته و ذوب مي گردد و هم پوستهايشان و تازيانه هايي از آهن براي (زدن و سركوبي) ايشان (آماده شده) است. هر زمان كه دوزخيان بخواهند خويشتن را از غم و اندوه عظيم آتش برهانند، بدان برگردانده شوند (و آمرانه بديشان گفته مي شودك) بچشيد عذاب سوزان را.
ابو هريره (رض) حديثي از پيامبر(ص) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: ان الجحيم ليصبُّ علي رؤسهم فيفذُ الحميم حتي يخلصَ الي جوفهِ فيسلت ما في جوفه حتي يُمرقَ من قدَميه وهو الصّهر ثم يعاد كما كان.
گدازه هاي سوزنده ي جهنم بر سر جهنميان ريخته مي شود. اين آب سوزان از پوست عبور كرده و به درون مي رسد و تمام محتويات آن را بيرون مي كشد تا اينكه به پاهايش برسد. اين گداختن و ذوب كردن است. بعد به حالت اوليه برگردانده مي شود.
آتش دوزخ از هر طرف جهنميان را در بر گرفته و به محاصره ي خود در مي آورد و داراي طبقات ولايه هاي متراكم است. خداوند در سوره ي اعراف مي فرمايد:
"بيگمان كساني كه آيات ما را تكذيب مي كنند و خويشتن را بالاتر از آن مي دانند كه بدانها گردن نهند، در هاي آسمان بر روي آنان باز نمي گردد و به بهشت وارد نمي شوند مگر اينكه شتر از سوراخ سوزن خياطي بگذرد اينچنين ما گناهكاران را جزا و سزا مي دهيم".
در سوره ي زمر مي فرمايد:
(لهم من فوقهم ظُلَلٌ من النار و مِن تحتهم ظللٌ ذلك يخوِّف اللهُ بهِ عبادَهُ يا عبادِ فاتّقون)_(زمر:16)
"بالاي سرشان سايبانهايي از آتش و در زير پاهايشان سايبانهايي از آتش دارند. اين چيزي است كه خداوند بندگان خود را از آن مي ترساند. پس اي بندگانم خويشتن را از (عذاب) من بپرهيزيد".
جهنميان نه مي ميرند و نه استراحت دارند ونه از زندگي آسوده برخوردار هستند.
(و يَتَجنَّبُها الأشقي الذي يصلي النارَ الكبري ثم لايموتُ فيها ولا يحيي) _(اعلي:11-13)
"و بد بخت ترين فرد از آن دوري خواهد گزيد. آن كسي كه داخل عظيم ترين و (هولناكترين) آتش خواهد شد و بدان خواهد سوخت سپس در آن آتش نه مي ميرد ونه زنده مي شود".
جهنميان محروم از رحمت خدا و بي بهره از لقاي پروردگارند.
(كلا اِنّهم عن رَبّهم يومئذٍ لَمحجُوبون)
"هرگز! هرگز! قطعاً آنان در آن روز از (رحمت) پروردگارشان محروم و مطرودند".
و اين شديد ترين نوع شكنجه و عذاب مي باشد. و در اين باره پروردگار مي فرمايد:
(ان الذين كفروا بآياتِنا سوف نصليهم ناراً كلّما نضجت جُلودُهُم بَدَّلناهم جلوداً غيرها ليذوقوا العذابَ اِنّ الله كان عزيزاً حكيماً)_ (نساء:56)
"بيگمان كساني كه آيات و دلايل ما را انكار كرده و انبياء ما را تكذيب نموده اند بالاخره ايشان را به آتش شگفتي وارد مي گردانيم و بدان مي سوزانيم هر زمان كه پوستهاي (بدن) آنان براين و سوخته شود پوستهاي ديگري بجاي آنها قرار مي دهيم تا مزه ي عذاب را بچشند. خداوند، توانا و حكيم است".
در اين آيه آمده كه: هرگاه پوست بدنشان سوزانده شود، خداوند پوستهاي ديگري بجاي آنها مي روياند و علتش اين است كه رگهاي عصبي كه احساس درد و سوزش مي كنند، در زير پوست قرار دارند و ساير عضلات و رگها و اعضاي داخلي بدن چندان احساس درد نمي كنند به همين خاطرو پزشك به خوبي مي داند كه سوختگي پوست و سطح بدن، درد و سوزش بسياري دارد. اما سوختگيهاي عمقي كه به رگها و درون بدن سرايت كرده، با وصف اينكه بسيار خطرناك و كشنده است، اما چندان دردناك و زجر آور نمي باشد.
خداوند پاك خطاب به ما بندگان مي فرمايد: هرگاه آتش جهنم پوستي را كه داراي سيستمهاي عصبي است، بسوزاند، خداوند دوباره و پي در پي آن را باز مي گرداند تا درد و عذاب و شكنجه ي بيشتري را بچشد و در اينجا حكمت خداوندي آشكار مي شود، پس از آنكه انسان آن را بشناسد و "كان الله عزيزاً حكيما" خداوند قدرتمند و حكيم و داناست.
شدت هول و هراس و مصيبت به حدي است كه گناهكار آرزو مي كند، خويشتن را به دوستان و آشنايان و... باز رهاند؛ ولي نه فدا كردن سود مي بخشد و نه تمنا ها و آرزوها اثر بخش خواهد بود.
(يَوَدُّ المجرمُ لو يَفْتَدي مِنْ عَذاب يومئذٍ ببنيه و صاحبته و اَخيهِ و فصيلتِهِ التي تُوؤيه و من في الارض جميعاً ثمَّ يُنجيه كلا)_ (معارج: 11-15)
"شخص گناهكار آرزو مي كند كاش مي شد براي رهايي خود از عذاب آن روز، پسران خود را فدا سازد همچنين همسر و براردش را و حتي تمام كساني راكه در روي زمين هستند (همگي را فدا كنند) تا اينكه مايه ي نجاتش شود".
نسبت آتش دنيا با آتش قيامت
ابو هريره (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: "ناركم هذه التي توقِدون جزءٌ من سبيعن جزاً من حرّ جهنّم، قالوا: واللهِ اِنْ كانتْ لكافية يا رسول الله. قال: فانها فضلتْ بتسعه و ستين جزءاً كلهن مثلُ حرِّها".
آن آتشي كه شما بر مي افروزيد تنها يك جزء از هفتاد جزء جهنم است. گفتند: به خدا قسم، اي رسول خدا! تنها خودش براي عذاب كافي بود. فرمود: آتش جهنم شصت و نه جزء بر آن برتري دارد كه از لحاظ حرارت هر جزئش با آن برابري مي كند.
خفيف ترين نوع مجازات مردم
نعمان فرزند بشير (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: خفيف ترين نوع مجازات از آن كساني است كه دو كفش محافظ و پوششي ضد آتش سوزي بر تن دارند آن آتش همچون شعله هاي زير ديگ زبانه مي كشد و خود فرد چنان مي پندارد كه هيچ عذابي از او سخت تر وجود ندارد در حالي كه آن ساده ترين و خفيف ترين نوع شكنجه و عذاب جهنم است.
مؤمن در آشت دوزخ جاويدان نمي ماند
در احاديث صحيح از پيامبر روايت هست كه مؤمن براي هميش در جهنم باقي نمي ماند. اگر مرتكب برخي گناهان كبيره شده باشد و اقدام به توبه حقيقي ننموده و يا به مصيبت، بيماري، حدزدن و چيزي كه موجب كفاره ي گناهان است، دچار نشده باشد، اعمال و كارهايش مورد بازخواست و حسابرسي قرار مي گيرد. خداوند اعمال شايسته اش را با گناهاني كه بر آن توبه ننموده، مي سنجد. اگر كفه ترازوي اعمال نيكش سنگين و يا با گناهانش برابر بود، به بهشت مي رود. خداوند مي فرمايد:
(و نَضَعُ الموازين القسط ليوم القيامة فلا تظلم نفسٌ شَيئاً و اِن كان مثقالَ حبّةٍ من خردلٍ أتينابها و كفي بنا حاسبين)_ (ترجمه آيه از پيش گذشت).
اما اگر كفه اعمال زشت و گناهانش بر نيكيها برتري داشت به جهنم مي رود و به اندازه ي جرمها و گناهاني كه مرتكب شده، شكنجه و عذاب مي بيند و پس از اينكه كاملاً از آلودگي گناهان پاك شد و خداوند به مقتضاي عدالت و حكمتش او را مستحق پاداش دانست، از زندان جهنم آزاد مي گردد.
اپو سعيد خدري (رض) از پيامبر (ص) روايت مي كند كه فرمود: بهشتيان به بهشت و جهنميان به جهنم مي روند سپس خداوند مي فرمايد: هر كس به اندازه ي دانه اي خردل ايمان در قلب داشته باشد، از جهنم بيرون آوريد. سوخته و غبار آلود خارج مي شوند. بعد در رودبار انداخته مي شوند، مانند دانه اي گندم، بدنهايشان شاداب و سرحال مي رويد. آيا نمي بيني كه چگونه زرد رنگ، شاداب و تابدار خارج مي شوند؟! انس (رض از پيامر (ص) روايت مي كند كه فرمودند:
يخرج من النار من قال: لا اله الا الله، و في قلبه وزن شعيرة من خير.
يخرج من النار من قال: لا اله الا الله، و في قلبه وزن بُرَّة من خير.
يخرج من النار من قال: لا اله الا الله، و في قلبه وزن ذرّة من خير.
از آتش خارج مي شود: كسي كه لا اله الا الله گفته و در قلبش به اندازه دانه اي جو خير و نيكي وجود داشته باشد.
و از آتش خارج مي شود: كسي كه لا اله الا الله گفته و در قلبش به اندازه ي دانه اي گندم خير و نيكي وجود داشته باشد.
و از آتش خارج مي شود: كسي كه لا اله الله الله گفته و در قلبش به اندازه ي ذره اي خير و نيكي موجود باشد.
شفاعت گناهكاران
در قيامت، پيامبر اسلام (ص) با اجازه ي پروردگار، پس از اتمام مدت عذاب و شكنجه گناهكاران در آتش، شفاعت مي كند. در احاديث صحيح آمده است كه پيامبر (ص) براي افرادي كه مرتكب گناهان كبيره گشته اند، پس از ورود به آتش عذاب، نزد پروردگار شفاعتشان مي كند و خداوند با پذيرفتن شفاعتش، آنان را از جهنم بيرون مي آورد و اين شفاعت كردن، عظمت، احترام و بزرگواري شفاعتگر را نزد خدا به اثبات مي رساند. ابو هريره (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: هر پيامبري دعاي مستجابي دارد و با آن دعا مي كند. و من مي خواهم دعاي مستجابم را براي شفاعت كردن امتم در قيامت بكار گيرم. امام بخاري اين حديث را روايت نموده و مسلم اين جمله را هم بدان افزوده است" اين شفاعت و دعا كردن، اگر خدا بخواهد، آمدني است. ما دام، كسي از امت من بيمرد و به خدا شرك نورزيده باشد".
عمران بن حصين (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: "يخرجُ قوم من النار شفاعة محمد (ص) فيدخلون الجنة يسمون الجهنميين" گروهي از آتش جهنم با شفاعت پيامبر (ص) رها مي شوند و به بهشت مي روند، به جهنميان معروفند.
گفتگو مابين بهشتيان و جهنميان
پس از اينكه بهشتيان در بهشت و جهنميان در جهم استقرار مي يابند، مذاكره و گفتگو لفظي بين آنان بالا مي گيرد. هر كدام اعمال و كارهاي دنياي خود را بر شمرده و جزا و پاداشي را كه دريافت نموده است، براي ديگري بيان مي نمايد.
اما با وجود دوري زياد و تفاوت فاحش بين بهشت و جهنم، چگونه اين گفتگو صورت مي گيرد؟ بايد گفت: كه آن اموري غيبي و مربوط به قيامت است و ما از چند و چون آن اطلاع و آگاهي درستي در دست نداريم. شايد خداوند، قيافه ي فيزكي انسان را دگرگون كرده و به شكل و شمايل ديگري در آورد و يا او را با حواس و نيروهاي فوق العاده اي مجهز نمايد كه به مراتب از حواس و نيروهاي دنيايي او قوي تر باشد و اين چيز عجيب و دور از ذهني نيست، چنانچه در همين دنيا با اختراع وسايل و دستگاهاي ماهواره اي و تلويزيوني، انسانها مي توانند در مسافتهاي بسيار دور با همديگر تماس بر قرار كنند و حتي صدا و تصوير يكديگر را مشاهده نمايند. خداوند مي فرمايد:
(نحنُ قدرْنا بينكم الموتَ و ما نحنُ بمسبوقين علي اَنْ نُبَدِّلَ اَمثالكم و ننشِئكم فيما لا تعلمون)_ (واقعه:61)
"ما در ميان شما مرگ را مقدر و معين ساخته ايم و هرگز بر ما پيشي گرفته نمي شود. هدف (از قانون مرگ) اين است كه گروهي از شما را ببريم و گروه ديگري را جاي آنان بياوريم و شما را در جهاني كه نمي دانيد آفرينش تازه ببخشيم".
قرآن كريم، به ذكر گفتگو و مذاكره ي مسائلي كه بين بهشتيان و جهنميان رد و بدل مي گردد، مي پردازد و آن را از جانب بهشتيان، نشانه ي رحمت و از طرف دوزخيان، نشانه ي عذاب و شكنجه مي داند. ما مؤظفيم بدان ايمان آورده و حقيقت و چن و چون آن را به خداوند غيب دان واگزار نماييم. خداوند مي فرمايد:
"روزي مردان مؤمن و زنان مؤمن را خواهي ديد كه نور (ايمان و اعمال خوب) ايشان، پيشاپيش آنان و در سمت راستشان در تلألو و درخشش است و (فرشتگان بديشان مبارك باد مي گويند:) مژده باد كه امروز در بهشتي در مي آييد كه در زير (كاخها و درختان) آن رود بارها جاري است و جاودانه در آنجا به سر مي برند و مي مانند... پيروزي بزرگ و سترگ، اين است. روزي مردان منافق و زنان منافق به مؤمنان مي گويند: منتظر بمانيد تا از نور شما فروغ و پرتوي استفاده كنيم! بديشان گفته مي شود: به عقب برگرديد (و مجدداً به دنيا برويد) و نوري به دست آوريد! در اين حال ناگهان ديواري ميان آنان زده مي شود كه دري دارد. داخل آن رو به رحمت است و خارج آن رو به عذاب است. منافقان، مؤمنان را فرياد مي دارند مگر ما (در دنيا) با شما نبوده ايم؟ مي گويند: بلي، وليكن (با نفاق) خويشتن را گرفتار بلا كرديد و چشم به راه مانديد وشك و ترديد ورزيديد و آرزوها و پندارها شما را گول زد و اهريمن فريبكار شما را فريب داد تا اينكه فرمان خدا در رسيد، پس امروز هم از شما و هم از كافران عوض و غرامتي پذيرفته نمي شود. جايگاه شما ها آتش دوزخ است.
دوزخ سر پرستتان است و چه بد سرنوشتي و چه بد جايگاهي است!
در جاي ديگري قرآن كريم، گونه ي ديگري از گفتگو بهشتيان و دوزخيان را به تصوير مي كشد:
"بهشتيان، دوزخيان را صدا مي زنند كه ما آنچه را پروردگار مان به ما وعده داده بود همه را حق يافته ايم. آيا شما هم آنچه را كه پروردگار تان به شما وعده داده بود حق يافته ايد؟ مي گويند: بلي! ندا دهنده اي در ميانشان ندا در مي دهد كه نفرين خدا بر ستمگران باد!. آن ستمگراني كه (مردمان را) از راه خدا باز مي داشتند و راه خدا را كج و نادرست نشان دادند و آناني كه به آخرت كفر مي ورزيدند".
سپس قرآن كريم مي فرمايد:
"دوزخيان بهشتيان را صدا مي زنند كه مقداري از آب يا از چيزهايي كه خداوند قسمت شما فرموده است به ما عطا كنيد. بهشتيان مي گويند: خداوند آب و چيزهايي بهشت را بر كافران قدغن كرده است. آن كساني كه خوشگذراني و بازي را آئين خود كردند و زندگي دنيا آنان را گول زد. پس امروز ايشان را از ياد مي بريم، چون ايشان رسيدن به چنين روزي را از ياد بردند و آيات ما را انكار كردند".
آخرين فردي كه به بهشت مي رود و آخرين فردي كه از جهنم بيرون مي آيد
ابن مسعود روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمودند: "آخرين فردي كه به بهشت مي رود، مردي است كه يكبار به سوي آن مي رود و يكبار به عقب بر مي گردد و گاهي آتش پوستش را فرا خواهد گرفت و وقتي كه جسته و گريخته از آتش عبور كرد به سويش مي نگرد ومي گويد: خجسته باد نام خداي يكه مرا از دست تو رهاند. خداوند چيزي به من بخشيد كه حتي به اولني و آخرين نبخشيده است. درختي را برايش افراشته مي گرداند. مي گويد: پروردگارا! مرا بدان درخت نزديك گردان تا از سايه اش بهره مند و از آبش سيراب گردم. خداوند مي فرمايد: اي فرزند آدم (ع)! چنانچه اين درخواستت را بپذيرم، آيا درخواستهاي ديگري را ارائه نمي دهي؟ مي گويد: خدايا! چيز ديگري از تو نمي خواهم و تعهد مي دهد كه چيز ديگري درخواست نكند و پروردگار، عذرش را مي پذيرد، چون (مي داند) هر چه را بيند، نمي تواند بر آن صبر پيشه كند. او را به درخت نزديك مي سازد تا از سايه اش بهره مند گردد و از آبش بنوشد. بعد، درختي زيباتر و نيكو تر از درخت اولي پديدار مي گردد. مي گويد: پروردگارا! مرا به اين درخت نزديك گردان تا از سايه اش بهره گيرم و از آبش بنوشم و ديگر غير از آن چيزي از تو نخواهم. پروردگار مي فرمايد: اي فرزند آدم! مگر با من پيمان نبستي و چيز ديگري را در خواست نكني؟ اگر اين را به تو ببخشم، از كجا معلوم خواسته ي ديگري پيش نياري؟ باز با او عهد مي بندد، چيز ديگري نخواهد. و پروردگار، عذرش را مي پذيرد، چون (مي داند) او هر چه را ببيند، شيكباييش را از دست داده، نمي تواند برايش صبر كند. بدان نزديكش مي گرداند. از سايه اش بهره مي گيرد و از آبش مي نوشد. سپس در (باب الجنه) درختي بسيار زيباتر و نيكو تر از آن دو پديدار مي گردد. مي گويد كه پروردگارا! مرا بدان نزديك ساز تا از سايه اش بهره مند گردم و از آبش بنوشم. و ديگر هيچ چيز او تو درخواست نمي كنم. خداوند مي فرمايد: اي فرزند آدم! مگر تعهد ندادي كه چيز ديگري را از من نخواهي؟ گويد: آري. خدايا! چيز ديگري را از تو درخواست نمي كنم. و پروردگار عذرش را مي پذيرد. چون (مي داند) كه بنده اش تاب مقاومت و صبر كردن را از دست داده است. پس بدان نزديكش مي گرداند. هنگامي كه بدان درخت نزديك شد، سر و صداي بهشتيان را مي شنود. مي گويد: اي خداي من داخل بهشتم گردان. مي گويد: اي فرزند آدم! خواسته ات كجا پايان مي يابد. مگر مي خواهي به اندازه ي دنيا و مانندش را به تو ببخشم. مي گويد: خدايا! تو پروردگار جهاني. آيا ريشخندم مي كني؟ ابن مسعود خنديد و گفت: از من نپرسيديد كه چرا خنديدم؟ گفته شد، چرا خنديدي؟ گفت: پيامبر(ص) هم اين چنين خنديد. و از پيامبر پرسيدند، چرا خنديدي؟ فرمود: به خاطر خنديدن پروردگار هنگامي كه گفت: تو پروردگار جهاني و آيا ريشخندم مي كني؟ مي فرمايد: خير، به تو ريشخند نمي كنم، ولي بر آنچه كه بخواهم، توانايم. (اين حديث را مسلم روايت كرده است).
بهشت
جنت در لغت به نخلستان خرما يا باغي با درختان و جنگلهاي انبوه، اطلاق مي شود. ريشه ي لغوي آن از ماده ي جن به معني (ستر) پوشيد، است. بدين خاطر نامگزاري شده كه داراي جنگلهاي انبوه، و درختان و شاخ و برگهاي درهم و فشرده مي باشد كه همديگر را پوشانده و بر زمين سايه گستر شده اند. و منظور از بهشت، در اين بحث، همان جايگاهي است كه خداوند به بندگان مؤمن و پرهيزگارش وعده داده تا در آن به پاداش ايمان راستين و اعمال نيكو خود برسند.
قرآن كريم، برايش نامهاي زيادي بر شمرده كه عبارتند از: جنة المأوي، بهشت عدن (جايگاه اقامت و جاودانگي0 دار الخلود، فردوس، دارسلام، درالمقامه، جنات النعيم و مقام الامين.
در قرآن كريم آمده كه بنايش به اندازه ي آسمانها و زمين است.
روايت هست، از پيامبر (ص) پرسيدند: حالا كه پهناي بهشت به اندازه ي آسمانها و زمين مي باشد، مكان جهنم كجاست؟ فرمود: (سبحان الله، فأين الليل إذا جاء النهار" پاك و منزه است خدا، هرگاه روز آيد، شب كجا باشد؟
بهشتيان
بهشت مخصوص پرهيزكاراني است كه داراي اعمال بزرگ و با شكوه و صفات برجسته و خدا پسندانه باشند. خداوند در سوره توبه مي فرمايد:
"بيگمان خداود جان و مال مؤمنان را به (بهاي) بهشت خريدراي مي كند.
(آنان بايد) در راه خدا بجنگند و بكشند و كشته شوند. اين وعده اي است كه خداوند آن را در تورات و انجيل و قرآن (به عنوان سندي معتبر ثبت كرده است) و وعده ي راستين آن را داده است و چه كسي از خدا به عهد خود وفا كننده تر است؟ پس به معامله اي كه كرده ايد شاد باشيد و اين پيروزي بزرگ و رستگاري سترگي است. (از جمله ي اوصاف اين مؤمنان و ساير مسلمانان اين است كه) آنان توبه كننده ي (معاصي) پرستنده ي (دادار) سپاسگزار (پروردگار) گردنده (در زمين و انديشمند در آفاق و انفس) نمازگزار، دستور دهنده به كار نيك، بازدارنده از كار بد و حافظ قوانين خدا مي باشند (اي پيامبر) مژده بده به مؤمنان".
نعمتهاي بهشت
خداوند بهشت را اينگونه توصيف نموده است: نعمتهايش دايم، خوشيهايش پايان ناپذير و بي شمار است. جويبارهاي سرشار و فراوان: جويبارهايي با مزه و بوي گوناگون و متغيرو جويبارهايي از شير خالص و تغيير ناپذير، جويبارهايي از شراب ناب بسيار لذيذ براي نوشندگان، جويبارهايي از عسل پاك و خالص. اين جويبارها از زير كاخها و ويلاهاي بهشت روانند. ميوه هاي متنوع و گوشت فراوان پرندگان، در آن موجود است. هر گاه بخشي از ميوه هاي آنها بديشان داده شود، مي گويند: ما از قبل چنين ميوه هايي نصيبمان گشته بود و حالا همسان آن را آورده اند. چه چنين ميوه هايي در جنس و شكل يكي بوده، ولي طعم و مزه ي جداگانه اي دارند.
(وبشر الذين آمنوا و عملوا الصالحات اَنّ لهم جناتٍ تجري من تحتها الانهارُ كلّما رُزِقوا منها من ثَمَرةٍ رزقاً قالوا هذا الذي رُزِقْنا من قَبْلُ و اُتوا بِهِ متشابهاً و لهم فيها ازواجٌ مطهرةٌ و هم فيها خالدون)_ (بقره:25)
"مژده بده به كساني كه ايمان آورده اند و كردار نيكو انجام داده اند اينكه ايشان را باغهاي (بهشتي) كه در زير درختان آن رودها روان است. هرگاه بعضي از ميوه هاي آنها بديشان عطا شود گويند: پيشتر اين نصيبمان گتشه بود و همسان آنر ا آروده اند و در آنجا همسران پاك و بي عيبئ داشته و در آنجا جاويدان خواهند ماند".
همواره نو جواناني جاودانه، ميانشان مي گردند و اين رزق و روزيها، عذاها و طعامهاي متنوع را بديشان مي رسانند و اگر آنها را بنگري، پيش خود چنين فكر مي كني كه انگار مروايد غلتانند، از بس كه زيبا و خوش قد و قامتند. اين نوجوانان كتابها و ظرفهاي طلايي و قدحهاي بلورين مي را در ميانشان به گردش در مي آروند. خلاصه در بهشت آنچه را نفس درخواست كند و يا چشم از ديدنش لذت برد، موجود مي باشد. لباسهايي از ابريشم نازك سبز و ذيباي ضخيم مي پوشند و با دستبندها و النگوهاي سيمين زينت داده شده اند. خانه هاي بهداشتي و قصرهاي پاكيزه اي دارند كه بالاي يكديگر و چند طبقه ساخته شده اند و در زير آنها رودبارهايي جاري است.
بهشتيان و همسرانشان در زير سايه هاي درختان بهشت بر تختهاي تكيه زده و به استراحت مي پردازند خداوند، همسرانشان را به گونه اي خاص و به شكل و شمايل زيبا و دلربا و هم سن و سال خودشان، مي آفريند و همانطور هم در كنار آنها حوريان سياه چشم و خمار آلود بهشتي، انگار تخمهاي شتر مرغ هستند كه در زير بال و پرش پنهان و از گرد و غبار در امان مانده است. اين زنان زيبا رو، كاملاً از عيبها و نقصهاي زنان دنيايي از قبيل: حيض، نفاس، بد جنسي.كج خلقي، زشتي چهره، به دور هستند. خداوند، كينه و كدورت را از دل بهشتيان بيرون و آنان را برادران دلسوز همديگر مي كند نه به رنج و خستگي گرفتار و نه از بهشت بيرون رانده مي شوند.
در بهشت هيچ اثري از لغو و بيهوده گويي، گناه و زشتيها و جود ندارد. همه خدا را تقديس و تمجيد مي نمايند. خداوند بر مؤمنان درود مي فرستد و آنان هم بر همديگر درود و سلام مي فرستند.
(والملائكةُ يدخلون عليهم مِنْ كلِّ بابٍ سلامٌ عليكم بما صبرتُم فَنِعْمَ عُقبي الدّار)_(رعد:24)
"و فرشتگاني از هر سويي بر آنان وارد مي آيند (بدانان خواهند گفت:) درود تان باد! به سبب شكيبايي و استقامت يكه داشتيد. چه پايان خوبي!".
در حديثي به روايت امام بخاري و مسلم و ترمذي آمده كه پيامبر (ص) فرمود: اولين گروهي كه وارد بهشت مي شوند، چهره اي نوراني همچون ماه شب چهارده دارند. سپس افراد بعدي مانند درخشانترين ستاره ي پهنه ي آسمان وارد بهشت مي شوند. ادرار و دفع مواد زاد بدن، چرك، ريزش بيني و… ندارند، شانه هايشان طلايي و عرق بدنشان، همچون مشك خوشبوست و بخور آنان عود. با حوريان بهشتي ازدواج مي كنند. همه به شكل و قيافه ي يك فرد و آن هم پدرشان، آدم، با شصت ذراع طول قامت، آفريده مي شوند.
اسامه پسر زيد روايت مي كند كه پيامبر (ص) روزي به يارانش فرمود: "كيست كه براي رفتن به بهشت دامن به كمر زند؟ بهشت خطر ندارد به خداي كعبه سوگند (بهشت) نوري است كه مي درخشد و داراي گلها خوشبو و روح افزا است، كاخهاي استوارو رود بارهاي جاري، ميوه هاي رسيده ي فراوان، همسر زيبا و جذاب، لباسهاي نو، جايگاه هميشگي، در رفاه و شادي و جايگاه عالي، خوش و با صفا دارند". گفتند: اي رسول خدا (ص) ما همه خواستار بهشتيم. فرمود: بگوييد: ان شاء الله سپس به ذكر جهاد در راه خدا پرداخت و مردم را بر آن تشويق نمود.
نعمتهاي بهشت با عقل قابل تصور نيست
نعمتهاي بهشت همانند نعمتهاي موجود در كره ي زمين، توصيف شده اند. اما از نظر نوع، شكل و مزه به مراتب از آن بالاتر و برتر است و بشر نمي تواند، حقيقت و ماهيت آن را درك كند.
امام بخاري به نقل از ابو هريره (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: أعددت لعبادي الصالحين مالا عين رأت ولا اذن سمعت ولا خطر علي قلب بشر. اقرأوا ان شئتم "فلا تعلم نفس ما أحفي لهم مِنْ قرّة اَعين" براي بندگان پرهيزكارم نعمتهايي را مهيا كرده ام كه نه چشم آن را ديده، نه گوش آن را شنيده و نه بر ذهن بشري گذشته است. اگر خواستيد اين آيه را تلاوت كنيد "هيچكس نمي داند چه چيزهاي شادي آفرين و مسرت بشخي براي ايشان (مؤمنان) پنهان شده است".
نعمتهاي آخرت هيچگونه شباهتي با نعمتهاي دنيوي ندارند. اگر از نظر نامگزاري مثل هم باشند، از نظر صفت و چند و چون كاملاً متفاوتند.
ابن عباس (رض) در تفسير اين آيه:
وأتوا به متشابهاً ولهم فيها ازواجٌ مطهرةٌ وهم فيها خالدون)_ (بقره:25)
"و همسان آن را آورده اند. و در آنجا همسران پاك و بي عيبي داشته و در آنجا جاويدان خواهند ماند".
مي گويد: نعمتهاي دنيايي و نعمتهايي بهشتي جز در نام، در هيچ چيز ديگر مانند هم نمي باشند.
برترين نعمتهاي بهشت
برترين و بالا ترين نعمتهاي بهشت، رؤيت پروردگار، راز و نياز با او و رسيدن به رضا مندي او است.
(وجوةٌ يومئذٍ ناضِرَةٌ الي رَبِّها ناظِرة) _(القيامه:22-23)
"در آن روز چهره هايي شاداب و شادانند. به پروردگار خود مي نگرند".
(اِنّ اصحاب الجنّةِ اليوم في شُغلٍ فاكهون هم و اَزواجُهُم في ظلالٍ عي الارائكِ متكئون لهم فيها فاكِهةٌ و لهم ما يَدَّعون سلامٌ قولاً مِنْ ربٍ رحيم) _(يس:55-58)
"بهشتيان در چنين روزي، سخت سرگرم خوشي و شادانند. آنان و همسرانشان در زير سايه هاي پر و فراخ، بر تختها تكيه زده اند. براي آنان در بهشت ميوه هاي لذت بخش و فراواني است و هر چه بخواهند در اختيار شان خواهد بود. از سوي پروردگار مهربان بديشان درود و تهنيت گفته مي شود".
(رضوانٌ من الله اكبر) _(توبه:72)
"و خشنودي خدا بالا تر از هر چيز است".
(للذين اتَّقَوا عندَ رَبِّهم جنّاتٌ تجري مِن تحتها الأنهارُ خالدين فيها و ازواجٌ مطهَّرَةٌ و رضوانٌ من الله واللهُ بصيرٌ بالعباد)_(آل عمران:15)
"براي كساني كه پرهيزكاري پيشه كنند در نزد پروردگار شان باغهايي است كه رود خانه ها از پاي آنها مي گذرد. آنان در آنجاها جاويدانه خواهند بود (همچنين ايشان را) همسران پاكيزه و خوشنودي خدا است و خداوند (رفتار و كردار) بندگان را مي بيند".
صهيب (رض) روايت مي كند كه پيامبر (ص) فرمود: وقتي كه بهشتيان وارد بهشت شوند، خداوند پاك و منزه مي فرمايد: چيز ديگري مي خواهيد تا برايتان اضافه كنم؟ مي گويند: آيا روهايمان را سفيد نگردانيدي؟ آيا به بهشتمان داخل نكردي؟ آيا ما را از آتش جهنم نرهانيدي؟ فرمود: حجاب برداشته مي شود. هيچ چيز دوست داشتني تر از نگريستن به جمال پروردگار جهان، به آنان عطا نشده است. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: "للذين أحسنو الحسني و زياده" براي كساني كه احسان كردند، بهشت و زياده بر آن (ديدن پروردگار) است.
جرير بن عبد الله (رض) روايت مي كند كه: پيامبر (ص) به حلقه ماه شب چهارده نگريست و فرمود: شما، آشكارا مانند اين ماه، پروردگار تان را خواهيد ديد. در ديدنش، هيچ شك و ترديدي به خود راه نمي دهيد. اگر توانستيد كه براي نماز صبح و عصر انجام دهيد پس انجام دهيد. سپس اين آيه را تلاوت فرمود: "وسبح بحمد ربّك قبلَ طلوع الشمس و قبل الغروبها".
ولي رؤيت پروردگار در اين دنيا براي هيچ كس دست نمي دهد. حضرت موسي (ع) چنين چيزي را از خدا درخواست نمود. گفت:
(ربِّ اَرني أنْظُرُ اليك. قال: لَنْ تَرَاني ولكن انظُرْ اِلي الجَبَلِ فاِنْ استقرَّ مكانَهُ فسوف تراني فَلما تجلى رَبُّهُ للجَبَلِ جَعَلهُ دكّاً و خَرّ موسي صَعِقاً فَلَمّا اَفاق قال سبحانَك تبتُ اليكُ وانا اولُ المؤمنين)_(اعراف:143).
"خدايا! (خويشتن را) به من بنماي تا تو را ببينم. گفت: مرا نمي بيني و ليكن به كوه بنگر. اگر بر جاي خود استوار ماند تو هم مرا خواهي ديد. اما هنگامي كه پروردگارش خويشتن به كوه نمود، آن را در هم كوبيد و موسي بيهوش و نقش زمين گرديد وقتي كه به هوش آمد گفت: پروردگارا! تو منزهي. من به سوي تو برمي گردم و من نخستين مؤمنان هستم".
ابن عباس (رض) و بسياري ديگر از اهل علم معتقدند كه پيامبر (ص) در شب معراج پروردگارش را مشاهده نمود. ابن عباس (رض) مي گويد: اين آيه كه مي فرمايد:
(وما جَعَلْنا الرُّؤيا التي اريناكَ الا فتنة للناس) _(اسراء:60)
"ما ديداري را كه( در شب معراج) براي تو ميسر كرديم و جز وسيله ي آزمايش مردمان قرار نداده ايم".
گفت: آن يك رؤياي واقعي بود كه به پيامر (ص) در شب معراج نشان داده شد. (امام بخار اين حديث را روايت نموده).
حسن سوگند مي خورد كه پيامبر (ص) پروردگارش را ديد و ام المؤمنين حضرت عايشه (رض) آن را انكار مي نمود.
مسروق روايت مي كند كه به عايشه (رض) گفتم: اي مادر! آيا حضرت پيامبر (ص) پروردگارش را ديد؟ گفت: از سخنت موي بر بدنم سيخ شد. شما را بر اين سه مطلب چكار؟: كه هر كس آنها را به اطلاع تو رساند، دروغگو است.
كسي كه به تو خبر دهد محمد (ص) پروردگار را ديد، دروغ گفته، سپس اين آيه را تلاوت نمود:
(لا تُدْرِكهُ الابصارُ وهو يُدرِكُ الأبصار)_ (انعام:103)
"چشمها(كنه ذات) او را در نمي يابند و او چشمها را در مي يابد".
و كسي كه به تو خبر دهد كه هر اتفاقي فردا رخ دهد، مي داند، دروغگوست. پس اين آيه را تلاوت نمود:
(وما تدري نفسٌ ماذا تكسِبُ غدا)_ (لقمان:34)
"هيچ كس نمي داند فردا چه چيز فرا چنگ مي آورد".
و كسي كه به تو بگويد كه پيامبر(ص) چيزي از وحي الهي را كتمان كرده، دروغگوست. سپس اين آيه را تلاوت نمود:
(يا ايها الرسولُ بَلِّغ ما اُنزِلَ اِليكَ مِن رَبِّكَ)_ (مائده:67)
"اي فرستاده ي (خدا محمد مصطفي) هر آنچه از سوي پروردگارت بر تو نازل شده است (به مردم) برسان".
ولي پيامبر (ص) جبرئيل امين را دوبار در شكل حقيقي خويش ديد.
جاودانگي
بهشت و جهنم هر دو جايگاهي فنا نا پذير و جاودانند و ساكنانشان؛ يعني بهشتيان و دوزخيان هم در آنها جاودانه مي زيند، نه مي ميرند ونه فاني مي شوند.
خداوند در سوره ي هود آيه:103-108 مي فرمايد:
"به حقيقت در اين (مجازات و نا بودي ملتهاي ستمگر و در اين روايات و اخبار گذشتگان) عبرت بزرگي است براي كسي كه از عذاب آخرت بهراسد. آن روزي كه مردمان را در آن (براي حساب و كتاب) گرد مي آروند و روزي است كه مشاهده مي گردد. ما چنين روزي را فقط تا زمان اندكي به تأخير مي اندازيم. روزي كه اين روز فرا مي رسد كسي ياراي سخن گفتن و دم بر آوردن ندارد. مگر با اجازه ي خدا. (در چنين روزوي مردمان دو گروه بيش نيستند: ) دسته اي از آنان بد بختند و دسته اي خوشبختند. و اما آنان كه بد حال و بد بيارند، در آتش دوزخ جاي دارند و در آنجا (در دم و باز دم خود) ناله و فرياد سر مي دهند. آنان در دوزخ جاودانه مي مانند تا آنگاه كه آسمانها و زمين (آنجا) بر پاست. بيگمان پروردگار تو هر كاري را كه بخواهد انجام مي دهد. اما كساني كه خوشبخت شده اند، در بهشت جاودانه مي مانند مادام كه آسمانها و زمين برپا است مگر اينكه خدا بخواهد عطيه ي عظيمي مي دهد كه گسيختگي (وكاستي پذيرفتني) نيست".
علت جاودانه ماندن بهشتيان در بهشت و جهنميان در جهنم اصرار و پافشاري بر عقايد و افكار خودشان مي باشد؛ مثلاً بهشتيان در تمام مدت زندگي و طول عمر خود، جز ايمان و فرمانبرداري خدا، چيزي اراده نمي كنند و همچنين هم اگر كافران ميليونها سال زندگي كنند باز هم بر كفر، ناسپاسي و نافرماني خود ادامه مي دهند. بنا بر اين، پاداش و مجازات هر دو گروه، بر اساس اراده و نيتشان صورت مي گيرد؛ زيرا ايمان و كفر و اعمال متناسب هر يك، گاهي چنان در درون و روح انسان جاگير مي شود كه زدودن آن امكان پذير نيست.
قرآن كريم، اين حادثه را به تصوير كشيده و ياد آوري نموده است كه كافران پس از اينكه، عذاب را با چشمان خود مشاهده كردند؛ اگر به دنيا باز گردند، دوباره همان برنامه ي كفر آميز و اعمال زشت خود را از سر مي گيرند و همان راه را ادامه خواهند داد:
(لو تري اِذ وُقِفوا علي النار فقالوا يا ليتنا نُرَدُّ ولا نُكذِّبَ بآياتِ رَبِّنا و نكونَ من المؤمنين. بل بدالهم ما كانوا يُخفونَ مِنْ قبل ولو رُدُّوا لعادوا لما نُهُوا عنهُ و اِنَّهم لكاذبون)_(انعام:27-28)
"اگر تو (اي محمد!) آنان را مشاهده كني بدانگاه كه ايشان را (در كنار) آتش دوزخ نگاه مي دارند. آنان مي گويند: اي كاش به دنيا بر مي گشتيم و در آنجا ديگر) آيات پروردگار مان را تكذيب نمي كرديم و از زمره ي مؤمنان مي شديم... (اين تمنا، آرزوي دروغيني بيش نيست) بلكه (به خاطر آن است كه در آن جهان، عيوب) كارهايي كه قبلاً مي كرده اند، براي آنان آشكار گشته است. اگر هم (به فرض محال به دنيا) بر گردانده شوند، به سراغ همان چيزي مي روند كه از آن نهي شده اند. ايشان دروغگويند..."
بنا به فرموده ي پيامبر بزرگوار اسلام (ص) اصل در جزا و پاداش، بر اساس نيت و اراده ي فرد، صورت مي گيرد. مي فرمايد:
"انما الاعمال بالنيات، وانما لكل امري مانوي".
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت دانلود رایگان]
[مشاهده در: www.freedownload.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1366]
-
گوناگون
پربازدیدترینها