تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 15 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804624099




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

همه غریبان راستین جهان در خراسان خانه دارند


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اندیشه  - ویژه نامه گروه اندیشه خبرآنلاین در شهادت ثامن الحجج، امام رضا(علیه اسلام) / یادداشتی از استاد پرویز خرسند خراسان ؛همه غریبان راستین جهان اینجا خانه دارند. او همه را به این خانه آورده و بر خوان همیشه گشوده‌اش نشانده تا نیستان وسیع و بیکرانه را بسازد و تعریف و تفسیر کند و هر تنهایی را امکان رویش دهد و شجاعت مردان و سینه و قلب‌شان را به دشنه پولادین بسپرد. در کارگاه درد، زخم بر زخم بنشاند و از قصه‌های غربت و عشق سرشار شود و عاشق و زخماگین دست در دست غریبی بگذارد و جهان را از صدای عاشقان غریب لبریز کند تا عشق و زخم و درد چنان وسعت و اوجی بگیرد که پرده‌نشینان ستر و عفاف و ملکوت هم عاشقانه بگریند و باغ‌‌ها و دشت‌ها و لاله‌زاران و نیستان‌ها را سیراب کنند و هیچ دست عاشق و غریبی را بی‌نی قصه‌گو نگیرند و زنان را به گندمزاران و شالیزارها و باغ‌های پرجوانه گندم و برنج و میوه‌ها و هرچه که می‌تواند پاسخگوی گرسنگان باشد... بفرستند و گندم و برنج و ذرت و میوه و... شیر دهند و بزرگ و بزرگ‌ترشان کنند که گرسنگان تمام این جهان گلوله و بمب و مین را نیرو ببخشد تا بتوانند در برابر ستم، ستمکار و خودکامگان و همه کسانی را که در مثلث شوم و نفرینی زر و زور و تزویر در کار غارت خلق‌هایند... مقاومت کنند، بجنگند و داد خویش بستانند. ای نماد مطلق غربت! از غربت جغرافیایی نمی‌گویم. چون باورش ندارم. خراسان وطن توست. در باغی نشسته‌ای که کمترین میوه‌اش انار و انگورهایی چنان فریبنده و زیبا بوده است که قدرت با چیدن و زهرآگین کردن‌شان، خیال می‌کنند چنان وسوسه می‌شوی که از خوردن دانه‌ای انگور و انار لحظه‌ای تردید نمی‌کنی اما غافل از اینکه با دیدن سرخی خون خاموش انار به فریادهای خشم و خروش و فریادهای «کربلا» می‌رسی و با سبز انگورهای نامتعارف و مثلا درشت و رسیده به جگر پاره‌پاره و در طشت ریخته جدت حسن فکر می‌کنی. فکر می‌کنی خون یا زهر چه تفاوت می‌کند؟ هر دو مبشر شهادتند و به یاد می‌آوری که گفته‌ای آب بوی حیات و گندم بوی زندگی می‌دهد و در آن فرصت کوتاه چقدر در پیچ و تاب زلال آب جویباران، گذر تند آب را تماشا کرده‌ای و در آن سوی دیوارهای باغ ابن‌قحطبه ریزتر و بالاتر بازی نسیم را با گیسوان طلایی گندمزاران، عطر آرزوی سیری را در چشم‌های به گودی نشسته زنان و مردان و کودکان گرسنه آه کشیده‌ای. اگر غریب غریبانت می‌خوانم و می‌خوانند، نه به این خاطر است که زندانی عربستان نشده‌ای. زمین، زمین است و وطن آنجاست که همدلان و همفکران آنجایند و به‌سوی یک قبله رو می‌کنند و جز خدا، رب و ارباب و بزرگی نمی‌شناسند. تو غریبی چراکه شعور و آگاهی و مهر و عطوفت و پاکی و عظمت و عصمت و دانش مطلقی... تو و اجداد و فرزندانت قلب زمین و زمانید و من و ما از زمانی که قلب خود را گم کرده است می‌ترسیم. این دست‌های بیهوده و این چهره‌های بیگانه و این‌گل‌های پلاسیده و درختان فروافتاده و باغ و باغچه‌هایی که دیگر نیست از وحشت سرشارمان می‌کند و از وحشتی هولناک‌تر از مرگی دوزخی جان و جهان‌مان را می‌کند، می‌ترسیم و اگر هنوز نفس می‌کشیم در آرزوی آمدن کسی است که مثل هیچ‌کس نیست و آمدنش را هیچ‌کس نمی‌تواند بگیرد و دستبند بزند و به زندان بیندازد. «و می‌تواند کاری کند که نور «الله» که سبز بود: مثل صبح سحر سبز بود دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان روشن شود...» ای بزرگ ای مفهوم ناب غربت ای گواه و شاهد تمامی دردهای‌مان آیا هنوز وقت آن نرسیده که تو کاری بکنی که «او» وقت آمدنش را جلو بیندازد؟! ای پناه غربت غریبان ! ای تنهای تنهایان ! همیشه و همه جا، فقط از تو می خواهم . /62




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 352]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن