تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 23 شهریور 1403    احادیث و روایات:  حضرت زهرا (س):کسی که عبادت های خالصانه خود را به سوی خدا فرستد، پروردگار بزرگ ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815320440




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده كتاب «كارنامه مولوي‌پژوهي در ايران»:مولوي هزار برابر حافظ از قرآن تاثير پذيرفته‌است


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: نويسنده كتاب «كارنامه مولوي‌پژوهي در ايران»:مولوي هزار برابر حافظ از قرآن تاثير پذيرفته‌است
گروه ادب: «مهدي محبتي» نويسنده كتاب دو جلدي «كارنامه مولوي‌پژوهي در ايران» معتقد است اگرچه حافظ بيشتر با قرآن همنشين شده، اما مولوي هزار برابر حافظ و ديگر شاعران زير نفوذ قرآن قرار دارد به نحوي كه مي‌توان گفت مولوي ذوب در قرآن بوده‌است.
به گزارش خبرگزاري قرآني ايران (ايكنا) «مهدي محبتي» استاد دانشگاه و محقق ادبي با حضور در اين خبرگزاري و در گفت‌وگويي با بيان اين مطلب كه كار نگارش كتاب دو جلدي «كارنامه مولوي‌پژوهي در ايران» به پايان رسيده و به‌زودي از سوي انتشارات «وزارت علوم، تحقيقات و فناوري» به چاپ خواهد رسيد، گفت: كتاب حاضر، شامل مجموعه كتاب‌ها، پايان‌نامه‌ها و مقاله‌هايي است كه از دوره مشروطه تا امروز درباره مولانا نوشته شده‌اند. اين كتاب نخست به انگليسي ترجمه و منتشر شد و اكنون در حال انتشار به زبان فارسي است. البته فارسي آن گسترده‌تر خواهد بود.

او تصريح كرد: يك تيم 14 نفري به مدت دو سال در اين طرح همكاري داشته‌اند. حدود دو هزار مقاله كه در روزنامه‌ها، ويژه‌نامه‌ها، كنگره‌ها و غيره ارايه شده است، در اين كتاب آمده، كه حدود 700 عنوان كتاب و 950 عنوان پايان‌نامه را شامل شده است.

محبتي افزود: آثار به ترتيب حروف الفباي نام خانواده‌گي مولف تهيه شده است كه البته در چاپ‌هاي بعدي ترتيب موضوعي نيز اضافه خواهدشد. مطالبي را كه درباره مولانا به نگارش درآمده، در اين كتاب معرفي كرده‌ايم، تا هر كس بداند چه آثاري در اين زمينه وجود دارد و افراد ديگر تا چه اندازه كار كرده‌اند.

اين متخصص ادبيات كلاسيك فارسي بيان كرد: در ارايه «مقالات» نام مولف، نام مقاله، نام روزنامه يا مجله، سال چاپ و صفحات روزنامه يا مجله كه مقاله در آن منتشر شده است آمده و در مورد «پايان‌نامه» نيز نام پايان‌نامه، عنوان، استاد راهنما، دانشگاه و سالي كه كار شده معرفي شده است.

محبتي به اين پرسش كه «بارزترين ويژگي كه شما در اين مقالات ديدي، چه بود؟» اين‌گونه پاسخ داد: تكرار بيش از حد موضوعات بود. از 950 مقاله، 400 مقاله گِرد سه تا چهار موضوع مي‌گردد؛ براي مثال «عقل و عشق در مثنوي» يا «پير و مُراد در مثنوي» 20 درصد رساله‌ها را به خود اختصاص مي‌دهد. اين مسئله نشان مي‌دهد كه موازي‌كاري و نبود اطلاع از كار يكديگر تا چه اندازه خطرناك است و انرژي نيروها را از بين مي‌برد.

او در پاسخ به اين پرسش ‌كه «به نظر مي‌آيد برخي از اين مقالات نيز از روي هم دست‌نويسي شده است»، اظهار كرد: درست است، اما تنها مي‌توان گفت حدود 15 درصد به موضوع تقليد و از روي دست هم نوشتن مربوط مي‌شود. واقعيت اين است كه مابقي بر مي‌گردد به عدم اطلاع از كار همديگر.

محبتي با اشاره به نبود خلاقيت در اين آثار، گفت: بدتر از همه اين‌كه هيچ خلاقيت تحقيقي يا نگاه تازه‌اي در بيشتر اين مقالات و رساله‌ها نيست! انگار مي‌خواهند رفع تكليف كنند. اين نبود خلاقيت در ‌پرداخت موضوع، انتخاب موضوع و يا ارتباط با جهان معاصر بسيار محسوس است؛ به‌ويژه برخي رساله‌ها كه در دانشگاه آزاد به مولانا پرداخته‌اند، فاجعه‌آميز هستند. اين مسئله در دانشگاه سراسري هم ديده مي‌شود، اما در دانشگاه‌هاي سراسري يك مقدار حساب شده‌تر است.

اين محقق ادبي عنوان كرد: نكته بارز ديگري كه در طي پژوهش به چشم خورد، اين است كه هرچه زمان جلوتر مي‌آيد، اقبال به مولانا بيشتر مي‌شود. يعني از سال 1300 به جز سال 44 و 48 كه ما يك جهشي داريم، پس از انقلاب هر چه جلوتر آمديم اين اقبال به مولانا بيشتر شده است.

او در توضيح افزايش اين گرايش، گفت: اين توجه، چندين دليل دارد. يكي بحران بي‌معنايي است كه در غرب دامنگير بشر شده. منظور حذف «اُتوريته‌هاي» معنايي است. آن دست آويزهاي معنايي كه بشر داشته از او گرفته‌اند و چيزي به او نداده‌اند. بشر بر مي‌گردد به سوي آن، تا دست‌آويزي داشته باشد.

محبتي اظهار كرد: مقداري هم برمي‌گردد به مُد روز؛ چون غربي‌ها به سوي مولانا رفته‌اند، شرقي‌ها هم دنبالشان راه مي‌افتند. يعني كاري را كه آن‌ها شروع مي‌كنند، تازه روشنفكران وطني يادشان مي‌افتد كه دنبال آن‌ها بروند.

او بخشي ديگر از اين گرايش را حاصل شناخت عميق‌تر نسبت به مولانا دانست و افزود: چون قبلاً فكر مي‌كردند كه مولانا يعني «صوفي‌بازي» و «صوفي‌گرايي» گرايش چنداني به آن وجود نداشت. يك نگاه قالبي بر روشنفكران پيش از انقلاب مانند دكتر «حميدي» و «علي دشتي» حاكم بود كه «عطار» و «مولانا» را اسيران پرده‌پندار معرفي مي‌كردند و مي‌گفتند آن‌ها بيشتر در عوالم هپروتي گرفتار هستند. دو سه كتاب هم عليه عطار نوشتند؛ البته اين ديدگاه در مورد مولانا نسبت به عطار كم‌تر بود. دكتر حميدي كتابي دارد با عنوان «عطار در گزيده مثنوي» كه عطار را رد مي‌كند. البته خيلي‌ها هم جوابش را دادند.

اين پژوهش‌گر ادبي گفت: مجموعه اين‌ها باعث شده‌اند، كه به يك نوع خط معناداري در تحقيقات مثنوي‌شناسي برسيم. امروز جاي اين مقاله خالي است كه «چرا مولانا ناگهان مطرح مي‌شود و مي‌آيد بالا و ناگهان مي‌رود پايين؟». اين اندازه تغيير و تحول ناگهاني براي چيست؟

دكتر مهدي محبتي در ادامه سخنانش به يكي ديگر از مشكلاتي كه در مقالات و رساله‌هاي مورد بررسي قرار گرفته در اين پژوهش اشاره كرد و گفت: يك مشكل اساسي عدم ارتباط موضوعات دانشگاهي با مسايل اجتماعي است. اين رساله‌ها بايد كاربردي باشد؛ كابردي نه به معناي كارخانه‌اي، بلكه به معني وسيع و همه‌جانبه. وقتي از يك مطب مولانا ايده مي‌گيريد، اين كاربرد است. وقتي «پائولو كوئيلو» از داستان عربي كه مي‌رود به مصر، ايده مي‌گيرد و «كيمياگر» را مي‌نويسد اين خودش كاربرد است. يا وقتي كسي از مطالب مولانا اميد مي‌گيرد اين هم كاربرد است.

وي عنوان كرد: بزرگ‌ترين آفتي كه ما ديديم اين بود كه موضوعات رسالات دانشگاهي هيچ دردي از مسايل اجتماعي را دوا نمي‌كند. مسايل اجتماعي مانند روحي، فكري، خانوادگي و سياسي؛ همه اين‌ها را دربرمي‌گيرد.

محبتي در ادامه به ارتباط مثنوي با قرآن اشاره كرد و گفت: بخش وسيعي از كارهاي ما معرفي رسالاتي است كه در دانشكده‌هاي الهيات در مورد مولوي كار شده است. مي‌توان گفت 10 درصد كل رسالات، مقالات و كتاب‌ها در مورد بيان تأثيرات قرآن در مثنوي است.

او افزود: سه نوع تاثيرپذيري داريم؛ يكي تأثير مستقيم است كه براي مثال دنبال آيات قرآني در مثنوي مي‌گردند، كه اين ساده‌ترين نوع است. نوع دوم نيز تأثير غير مستقيم. رسالات زيادي به اين دو نوع كه گفتم كار شده است. اما نوع سوم؛ كه پوشيده و پيچيده‌ترين نوع است؛ شناخت زيربناهاي انديشه و زبان مولوي است كه زير نفوذ قرآن است؛ چيزي كه ظاهراً به چشم نمي‌آيد اما هست! مثلاً، رَوش مثنوي كه «تو در تو» و «تكرار در عين تنوع» و «تنوع در تكرار » را دارد، زير نفوذ قرآن است. يعني، كليت مثنوي زير نفوذ كليت بيان قرآن است.

او با اشاره به قصه موسي در قرآن اظهار كرد: براي مثال داستان موسي در قرآن، در يك‌جا دنبال هم نمي‌آيد؛ بلكه در چند جا به صورت دو يا چند آيه مي‌آيد. داستان پخش شده و در آخر جمع مي‌شود. اين روش قرآني است، كه در مثنوي هم ديده مي‌شود.

او در پايان اظهار كرد: نكته‌اي را كه بايد در مورد مولانا توجه داشت، اين است كه، اگرچه كتاب حافظ بيشتر با قرآن همنشين شده، اما مولوي هزار برابر حافظ و ديگر شاعران زير نفوذ قرآن است. مولوي ذوب در قرآن است.
 شنبه 2 شهريور 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[مشاهده در: www.iqna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 180]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن