واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: «نگار» و خبرنگار
امروز به نوعي روز ماست. روز «ماست» منظورم نيست. روز ما است. روز خبرنگار. پس اين روز بر ما شديداً مبارك باد! فعلاً تبريك خودمان را به مقام شامخ خودمان داشته باشيد تا بعد. حالا اگر امروز كساني ديگر هم (اعم از مردم و مسئولين) قدماً، قلماً، مالاً، لساناً، جاناً(!) اين روز خيلي خجسته را به ساحت ما يا از طريق سايت ما به ما تبريك عرض كردند كه فبهاالمراد.
* توضيح خبري: اول خودمان به خودمان تبريك گفتيم تا هم بقيه رويشان بشود به ما تبريك بگويند اين روز را؛ و هم خودمان اولين كسي بوده باشيم كه به دست مبارك قلم خودمان سرشوخي را باز كرده باشيم.
در اهميت خبر و خبرنگاري، سخنها بسيار گفتهاند و گوهرها و درهاي ناياب بسيار سفتهاند. مثلاً شاعري در باب اهميت خبر و خبرگزاري و تلكس خبري، سابقاً چنين فرموده است كه ذيلاً ميفرماييم:
* به حالت خبردار:
عالم بيخبري، طرفه حياتي بوده است
حيف و صد حيف كه ما دير خبردار شديم
خبر از همان قديمالايام هميشه مورد اقبال خاص و عام و استقبال انبوه خواص و عوام بوده است. به طوري كه مثلاً در برخي جاها در وقت خداحافظي، به طرف ميگفتهاند: «الهي بري كه خبرت بياد.»
* قرائت پست مدرن: الهي طوري ـ يا به جايي ـ تشريف ببري كه خبر رفتنت روي تلكسهاي خبرگزاريها بيايد.* تعريف خبرنگار: بسياري از فلاسفه از ما ميپرسند كه چرا به فرد خبرنويس و خبركار (كه در كار خبري است) اصطلاحاً «خبرنگار» ميگويند؟ اجمالاً عرض ميشود كه سابق براين، اين سعدي شيراز نشين ما را ـ حسب آنچه كه گفتهاند يا درز پيدا كرده است ـ گويا يك «نگار» و دلبري در راستاي سنت حسنه ازدواج در نظر بوده است كه ايشان مدام از وي «خبر» ميگرفته و فيالمثل در جايي خطاب به مشاراليها در يك مدتي كه از ايشان جدا و بيخبر و در ازدحام كوچه خوشبختي درگير بوده است، صريحاً فرموده است:
«خبر»ت خرابتر كرد جراحت جدايي
چو خيال آب روشن كه به تشنگان نمايي
فلذاست كه شايد سعدي ـ قبل از نفرات بعدي ـ اولين خبرنگاري باشد كه خبر از نگار خود داده و راجع به او چيز نوشته است. در اين راستا البته ما تحقيقات و تتبعات مبسوط و دامنهداري به عمل آورديم كه تنها گوشهاي از آن را امروز به مناسبت «روز خبرنگار» در اينجا آوريم. بقيهاش را بعد از معلوم شدن نوع هديهاي كه قرار شده امسال به مناسبت امروز، وزارت ارشاد به خبرنگاران بينياز از مال دنيا بدهد، روخواهيم كرد. نشد هم همهاش را رو كنيـم، عجالتاً نيمرو ميكنيم تا بعد... كاچي به از هيچي!بعد از جناب سعدي، حسن ختام را به يك شاعر بعدي اختصاص ميدهيم كه هفشده سال پيش در راستاي يك ماجراي مربوط به يك خبرنگار در جريده شريفه مرحومه «گلآقا» يك رباعي ساخته بود كه از چهار بيت آن، سه بيتش مال حكيم عمر خيام بوده است. زحمت كشيدهاند. ظاهراً اخوي خود ما هم بودهاند. ملاحظه بفرماييد:
* رباعي اشتراكي:
اين كوزه چو من عاشق زاري بوده است
در بند سر زلف نگاري بوده است
اين دسته كه بر گردن او ميبيني
«روزي قلم خبرنگاري بوده است»!
پنجشنبه 17 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 54]