واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: ده فرمان براي خبرنگار شدن
اصلاً قصد نااميد كردن شما را نداريم، اما اگر دوست داريد خبرنگار، روزنامهنگار، نويسنده مطبوعاتي و... شويد، به شما توصيه ميكنيم حتماً اين استعدادها را در خودتان تقويت كنيد:
1ـ تمرين پوست كلفتي
خبرنگاري از آن حرفههايي است كه رابطه عجيبي با تهديد و ناسزا دارد.
خبرنگار انتقادي هميشه در معرض اين محبتها قرار دارد، هر چه نوشته هايش حساسيت برانگيزتر و جسورانه تر باشد،تهديدها و ناسزاها هم خشن تر مي شود و او بايد پوستش را كلفت تر كند.
خيلي از جوانهايي كه از پشت ميزهاي دانشگاه و يا آموزشگاهها و يا همينطوري به خـاطـر علاقهشـان به تحـريريه مـطبوعـات مي آيند، به خاطر آنكه تنها روي زيباي خبرنگاري را در فيلمها و سريالها ديده اند، از اين سختيها در اولين روزهاي كاري به شدت نااميد و مايوس ميشوند و اين نااميدي در حوزه هاي سياسي و حوادث آنقدر شديد است كه خيلي ها را وادار به عقب نشيني مي كند.
بسياري از آنها در نخستين روزها دايم در مغزشان اين سؤال مي چرخد و مي چرخد كه آيا رسيدن به اين عشق ارزش مبارزه و ماندن را دارد يا اينكه بهتر است قيدش را يكسره زد و رفت دنبال حرفه اي ديگر. پشت ميزنشيني و چند تا امضاي بي خطر كردن خيلي راحت تر است، اما اگر به ارزش مبارزه رسيدي آن وقت بهترين تصميم زندگيت را گرفتهاي....
2ـ منحصر به فرد بودن شايد در خبرنگاري
هيچ چيز به اندازه منحصر به فرد بودن، خبرنگار را تندتر از پله هاي ترقي و شهرت بالا نمي كشد و اين شهرت براي خبرنگار يعني اينكه منابع خبري اش بالا و بالاتر برود.
براي منحصر به فرد بودن بايد از ديگران متمايز شد، با سبك نوشتن و موضوعات و حوزهاي كه در آن قلم ميزني. اين تمايز البته بدون هزينه نيست، هزينه هايي كه حتي تا سخت ترين لحظات مي كشاندت، اما وقتي كه متمايز شدي آن وقت ديگر پله ها را ده تا يكي طي ميكني .....
3- نمكدان را بشكن
روزنامهنگاري از آن حرفههايي است كه در آن هديهها جايگاه ويژهاي دارند،متاسفانه برخي از روزنامه نگاران با اين هديه هاي حقير خودشان را مي بازند و به خاطر نمكي كه خوردهاند، سعي ميكنند نمكدان را نشكند و اينطوري مي شود كه خودسانسوري ميشود بزرگترين آفت مطبوعاتي ايران. خبرنگاري كه نمك گير شود برايش همه چيز تمام مي شود، نمك هاي اينطوري را خصوصا در اول كار نخور و اگر هم خوردي تو تنها كسي هستي كه مي تواني نمكدان آلوده را بشكني، خودت را ارزان نفروش
4- چوب استاد گله، هر كي نخوره .... عيب خيلي از خبرنگارهاي نسل سومي اين است كه تا پايشان به تحريريه مطبوعات مي رسد اعتماد به نفسشان بد جوري گل مي كند و آن وقت مي خواهندتنها بر اساس چيزهايي كه در كتابها خوانده اند يك روزه همه چيزها را تغيير دهند، در حاليــكه هرگز به راههاي رســيدن به آن فكر نميكنـند و وقـتي كه نمي توانند اين كار را بكنند بدجوري دلسرد مي شوند. در روزنامه نگاري شايد علم و اندوخته هاي تئوريك اهميت زيادي داشته باشد، اما نقش تجربه بدجوري پررنگ است، براي روزنامه نگار شدن، بايد سالها شاگردي آدم بزرگترهاي مطبوعاتي را بكني كه هميشه فكر مي كني نصف تو هم سرشان نمي شود، اما حقيقت اين است كه تو مو مي بيني و آنها چرخشش را، پس اگر پايت به تحريريه اي رسيد آرام و مطمئن قدم بردار، تو چگوارا نيستي ....
5- بخوان و بنويس و باز بخوان
براي نويسنده مطبوعاتي شدن،بايد خواند و نوشت، خيلي از نويسندگان مطبوعاتي به محض اينكه در تحريريه يك روزنامه يا مجله جا خوش ميكنند و تشويقهاي سردبيرشان را ميشنوند، فكر ميكنند شدهاند مركز دنياي نويسندگي و آنوقت ديگر هيچكس را در سطح خودشان قبول ندارند، در حاليكه براي تكامل نويسندگي بايد خواند و نوشت و خواند و نوشت، يك نويسنده مطبوعات بايد هر روز بداند كه ديگر رقبايش از چه نوشته اند و هر روز و هر روز بنويسد و خودش را نقد كند، خواندن رمال و فيلمنامه جزء لاينفكي براي نويسنده مطبوعاتي موفق شدن است.
6- ديدن نيمه پر ليوان
در روزنامه نگاري لحظاتي پيش مي آيد كه دلت از همه چيز مي گيرد از تمام سختي ها و مشكلاتي كه مثل هفت خوان رستم روبرويت صف كشيدهاند و دشواريهايي كه بر سرت آوار مي شوند؛ از نبود امنيت شغلي و اينكه هنوز اين حرفه در بين مردم جا نيفتاده است، اما اگر اين فاز برايت خيلي طول بكشد، شايد مجبور شوي قيد همه چيز را يكسره بزني و عشقت را براي هميشه فراموش كني، يك بازنده هميشگي، وقتهايي كه ترديد تمام زندگيت را مي گيرد خيلي زود همه چيز را به فراموشي بسپار و به خوبي هاي اين حرفه و نيمه پر ليوان روزنامه نگاري فكر كن.
7- ماهي آزاد باش
يك نويسنده تازه كار مطبوعاتي براي آنكه در كارش موفق باشد، بايد هيچ جا لنگر نيندازد و جا خوش نكند، جاخوش كردن در تحريريه يك روزنامه يا مجله يعني رسيدن به آخر كار، تازه كارهاي موفق مطبوعاتي، آنهايي هستند كه هيچ وقت خودشان را در قيد و بند يك روزنامه محصور نميكنند، آنها به روزنامه هاي مختلف سرك مي كشند و شرايط هر روزنامه را مي سنجند و آنوقت بهترين شرايط را انتخاب ميكنند .....
8- انتقاد پذير باش
اصلي ترين وظيفه يك روزنامه نگار انتقاد كردن است؛ انتقاد به همه ناراستي ها و كجي هايي كه وجود دارد از سوي هركس و به هر شكلي باشد.با اين حساب خيلي بد است كه يك روزنامه نگار خودش انتقاد پذير نباشد.
انتقاد پذيري حتي در شكل خيلي افراطي براي يك روزنامه نگار حسن به حساب ميآيد، متاسفانه انتقاد پذيري در بسياري از روزنامهنگاران در همان سن جنيني باقي مي ماند و هيچوقت رشد نميكند و به اين خاطر بسياري از آنها كه ديگران را در معرض تندترين انتقادات قرار مي دهد، خودشان با كوچكترين انتقادي از كوره به در ميروند. اگر مي خواهي يك روزنامه نگار موفق باشي انتقاد پذير باش تا توانايي آن را داشته باشي ديگران را نقد كني.
9- پول خودش ميآيد
جوانهايي كه وارد مطبوعات مي شوند، هنوز چند ماه از ورودشان نگذشته، هوس پول بدجوري مغزشان را پر ميكند.
نكته خيلي عجيب اين است چطور آدمهايي كه با عشق وارد اين حرفه شدهاند و هنوز جايشان را محكم نكردهاند، هوس پولهاي قلمبه مي آيد به سراغشان. البته در روزنامه نگاري هم مثل هر حرفه ديگري، پول و دستمزدها حرف اول را ميزند، اما در اينجا هم بايد چند وقتي شاگردي كرد تا پول استادي را بتوان گرفت، اگر از همان اول تمام وقت فكرت را صرف دستمزد كني روزنامه نگار موفقي از آب درنميآيي، كمي صبر كن پول خودش ميآيد.
10- فردا دير است
اگر هوس روزنامه نگار شدن به سرت زده، هي اين دست و آن دست نكن، هي كار را براي فردا نينداز، مطمئن باش كه تو هم مي تواني تنها به جاي خواندن روزنامه ها و مطبوعات خودت يك نويسنده حرفه اي بشوي، پس از همين امروز شروع كن...
پنجشنبه 17 مرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 100]