واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: هموطن سلام بعضی وقتها که دلت ميگیرد و مشکلات آوار ميشود، وقتهایی که به اندازه دنیا دلتنگ میشوی و دلت ميخواهد جایی آرام بگيري؟ جایی برای خودت که از همه دغدغهها و اضطرابهای همیشه دورت کند؛ شايد یک چهار دیواری هم... بدون شک همه ما در زندگی با مسائل ناخوشایند روبهرو شدیم. لحظههایی که گاهی تصور ميکنیم آخر دنیاست. اینجور وقتها هر کدام از ما روش بخصوصی برای رو به رو شدن با مشکلات و غصههايمان داریم، روشی منحصر به فرد برای خودمان... لحظههاي خاكستري. شیرین، پنجره ساختمان قدیميشان را در دزاشیب دوست دارد. آنجاست که ميتواند همه آدمها را از بالا نگاه کند. به قول خودش، شبیه پرنده بالای درخت ميشود و خیالش را پر میدهد تا سبک شود؛ آدمها را نگاه میکند و قصهپردازی میکند. گاهی توی خیالش دستهايش در دستهای گرم پیرزن همسایه، که میخندد و شبیه مادربزرگهای قصه است، آرام میگیرد و به غصههایش فکر نمیکند. نرگس وقتهایی دارد که خودش میگوید:«بی بهانه خراب ميشود!» لحظههای پر اضطراب درس و کنکور و فکرهای همیشگی که انگار تمام شدنی نیست. او این وقتها، کنج اتاق کوچک خودش را دوست دارد، گوشه این اتاق صورتی کز ميکند و مينویسد. ميگوید: «اصلا برایم مهم نیست، شعر مينویسم، داستان؟... یا هذیان ميگویم. وقتی که فکرهایم را مینویسم، ذهنم رها ميشود و میتوانم بدون اضطراب به راه حل مشکلاتم فکر کنم، جالب اینکه گاهی نتیجه، شعرهایی ميشود که خودم فکر ميکنم با هزار سال تمرکز هم به دست نميآید.» زهرا پر حرف است، وقتی ناراحت و نگران است به قول خودش همه را عاصی ميکند. میرود جایی که گوشی برای شنیدن باشد؛ شاید مشاور، شاید مادر، شاید دوست و آنقدر حرف میزند که آرام میشود. مهتاب، شبیه هیچکس نیست؛ لحظههایی که بیتاب ميشود، حداکثر 15 دقیقه میخوابد و میگوید: «این ویژگی از نظر خیلیها خندهدار است، اما وقتی از خواب بیدار ميشوم، دیگر به مشکلاتم فکر نميکنم، کاملاً برای انجامدادن کارهایی که برنامهریزی کردم تمرکز دارم.» نگار، پر جنبوجوش است؛ کمتر مضطرب و نگران ميشود و این وقتها ترجیح ميدهد که ورزش کند، پیادهروی، دو! و فکر میکند با این کار نه تنها از دست هیجانهای اضافی خلاص، که فسفر مغزش آزاد میشود. یلدا، که مادر و پدری شاغل دارد و همیشه تنهاست، به کتاب پناه ميبرد. خودش ميگوید: «با قصهخواندن نه تنها برای مدتی دردها و دغدغههایم فراموش میشود، بلکه گاهی از رفتار شخصیتهای قصه استفاده کرده و نتیجه گرفتهام.» یلدا معتقد است کتابها، که حاصل تجربههاي مستقیم و غیر مستقیم نویسندهها هستند، علاوه بر درگیرکردن تخیل آدمها، هزار و یک راه حل را پیشروي ما ميگذارد، به شرط آنکه یاد بگیریم خودمان را از شخصیتهای قصه جدا نکنیم و با درک درست اتفاقهاي آن بتوانیم از تجربههای قصه استفاده کنیم. مشکلات این جهان واقعی... جهان ما ، جهان زشتی و زیبایی نیست؛ جهان واقعیت است و انسان سالم قبول ميکند که مشکلات وجود دارند و باید با آنها به عنوان مسئله برخورد کرد. دکتر سعید بهزادی، روان شناس معتقد است: «هر انسانی به یکی از سه شیوه زیر با مشکلاتش برخورد ميکند: اول مسئلهمدارانه؛ یعنی مشکل را درک میکند و برای حلکردن آن دنبال راه حل میگردد. دومین شیوه هیجانمدارانه است؛ عصبانی ميشود، میترسد و... بالاخره آخرین و ناکارآمدترین شیوه، که شیوه مخرب یا ناسالم است، مثلا روزها ميرود داخل اتاقش و در را روی خودش ميبندد و...» دکتر بهزادی ميگوید: « نوجوان دارد وارد دنیای بزرگسال میشود و باید بداند دنیا پر از اتفاقهاي ناخوشایند است که مسلماً گریبان آنها را هم میگیرد. در این شرایط بهتر است اول مشکل را به چشم یک مسئله بررسی کند. یعنی باور داشته باشد که هیچ انسانی بدون مسئله نیست و باید برای رفع مشکلات، راه حلهای موجود را پیدا کرد. قدم دوم این است که اگر هیجانش درگیر مسئله شد، با آن واقعبینانه برخورد کند. مثلاً اگر پدر و مادرش با خواست او مخالفت کردند، بپذیرد که به لحاظ طبیعی ممکن است ساعتی ناراحت باشد و این اصلاً فاجعه نیست. در نهایت بايد فرآیند حل مسئله را یاد بگیرد، یعنی تمرین کند که مشکلاتش را درست بررسی کند و دنبال راه حلهای سالم باشد؛ مثلاً با والدینش مذاکره کند، یا با دوستی حرف بزند که آرام بگیرد.» او درباره سبکها و سلیقه برخورد ما با هیجانها ميگوید: «وقتی عصبانی هستیم، یا دچار هیجانهاي عاطفی میشویم، آدرنالین خون افزایش یافته و حالت ناخوشایندی برای ما ایجاد ميکند. اگر به خودمان زمان بدهیم، ارگانیسم بدن آرامآرام تنظیم ميشود و ما آرامش خود را به دست ميآوریم؛ در این حالت هر کسی ميتواند روش منحصر به فردی برای آرام گرفتن داشته باشد، روشهایی مثل پناه بردن به غار تنهایی، یا... اما یادمان باشد این روشها نباید براي ما عادت شود، چرا که تبدیلشدن روش به عادت اصلا خوب نیست و نوجوان را با مشکلاتی مثل افسردگی مواجه ميکند.» او ميگوید: «نوجوانی سن پر اضطراب و پر تنشی است و ورزشکردن، به خصوص ورزشی شبیه شنا، در کنترل احساسهاي منفی بسيار مؤثر است.» دکتر بهزادی اضافه ميکند: «از دیگر عواملی که به درک درست مسائل و حل مشکلات ما کمک ميکند، آگاهی از مشکلات است، ما باید یاد بگیریم دانش خودمان را نسبت به مشکل افزایش بدهیم، به این صورت که مثلاً نوع مشکل و دغدغه ذهنیمان را در كتابها و مقالهها جستوجو كنيم.» او ميگوید :«این کار به ما کمک میکند، همه جنبههای مشکل را ببینیم و به راهحلهای منطقی برسیم.» دکتر بهزادی تاکید ميکند: «اگر با مشکل خاصی مواجه شدید، سعی کنید با یک دوست، مشاور مدرسه و یا پدر و مادر حرف بزنید و یا اینکه از آنها بخواهید شما را پیش یک مشاور یا روانشناس ببرند.» هیچ مشکلی در دنیا نیست که راه حل نداشته باشد. اضطرابها، ترس و ناراحتی... رفتارهای واقعی نیستند؛ واکنشی هستند که نسبت به محرکی ناسالم در انسان بهوجود ميآيد و فقط با شاخ و برگهای پیچیده و درهم فضای ذهن را مشغول میکند. مولد باشید و با هرسکردن فکرها و حسهای مزاحم به کشف راهحلهای جدید فکر کنید. .takfal.com پایگاه اینترنتی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 422]