تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 30 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس فرزندش را ببوسد ، خداوند عزّوجلّ براى او ثواب مى نويسد و هر كسى كه او را...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1831582857




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سازشکاري زنان زمينه پذيرش خشونت است


واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: سازشکاري زنان زمينه پذيرش خشونت است زهرا شاه شوازي سال 71 هيات وزيران حمايت از «دختران و زنان آسيب ديده و در معرض آسيب اجتماعي» و مسووليت رسيدگي به مسائل و مشکلات زندگي آنها را به دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي بهزيستي داد. اين سازمان هم به منظور نگهداري و حمايت از اين زنان و دختران اقدام به راه اندازي خانه هاي سلامت و مراکز بازپروري زنان کرد اما نگاه موجود در جامعه و سابقه بدي که از مراکز فحشا در زمان رژيم سابق وجود داشت، باعث شد وقتي بهزيستي شروع به راه اندازي اين مراکز کرد، اين برداشت در جامعه به ويژه در بين عوام به وجود آيد که دولت قصد دارد دوباره آن مراکز را احيا کند. به همين جهت در بسياري از شهرها از جمله يزد مردم در مقابل اين امر موضع گيري کردند به گونه اي که در ابتداي راه اندازي مرکز اورژانس اجتماعي يزد اهالي منطقه با شکستن شيشه هاي مرکز، اعتراض خود را نسبت به راه اندازي آن نشان دادند. اين مقابله تا حدي بود که مسوولان امر را بر آن داشت تا علاوه بر پاسخگويي و روشن کردن افکار عمومي در خصوص فعاليت اين مرکز آن را به مکان ديگري انتقال دهند. بدين لحاظ شروع اين مراکز در کشور و در يزد با موانع فرهنگي همراه بود. طي هفت سال اخير تلاش کارشناسان بر فرهنگ سازي براي قبول، نگهداري، بازپروري و بازگرداندن اين افراد به محيط جامعه بوده است. با وجود مشکلات فرهنگي، بودجه و امکانات، بهزيستي اقدام به گسترش طرح و برنامه هاي خود در زمينه کنترل و کاهش پديده فرار دختران و زنان آسيب ديده کرد. براي اين کار در ابتدا خانه هاي سلامت را از مراکز بازپروري جدا کرد تا از اين طريق بتواند از آسيب هاي وارده به جمعيت هدف بکاهد چرا که کنار هم قرار دادن زنان آسيب ديده با زنان و دختران در معرض آسيب که صرفاً به جهت نداشتن سرپرست موثر، مکان زندگي، نابساماني خانواده و... ناگزير به اقامت در اين مراکز هستند و همجواري آنها با زنان آسيب ديده اي که به دليل اعتياد، فقر، خشونت خانوادگي، ضعف اعتقادات مذهبي، مشکلات رواني و... اقدام به کسب درآمد نامشروع کرده اند، منجر به بروز تاثيرات نامطلوب در آنها مي شد. درجه بندي اين مراکز توسط بهزيستي به نحوي است که زنان و دختراني که به مرکز اورژانس اجتماعي ارجاع داده مي شوند ابتدا بايد به مدت سه تا هفت روز در اتاق هاي انفرادي با امکانات مناسب نگهداري شوند تا ضمن خارج شدن از حالات رواني محيطي که قبلاً در آن بوده اند، خدمات مشاوره اي، مددکاري، روانپزشکي، پزشکي، بهداشتي و حقوقي به آنها داده شود و پس از اطمينان از سلامت جسمي و رواني آنها در صورت فراهم نبودن شرايط بازگشت به خانواده به خانه سلامت و در غير اين صورت به خانه اميد (بازپروري زنان) فرستاده مي شوند. براساس آمار موجود در مرکز اورژانس اجتماعي بهزيستي يزد سال 85 تعداد 111 نفر زن و دختر آسيب ديده و در معرض آسيب پذيرش شده اند که به لحاظ ترکيب سني 32 درصد آنها در فاصله سني 30- 25 سال، 25 درصد در فاصله سني 24- 19 سال، هشت درصد در فاصله سني 18- 13 سال و 37 درصد در سنين 31 سال به بالا قرار دارند. 59 درصد اين زنان خانه دار و داراي سطح سواد ابتدايي هستند. تحصيلات 30 درصد اين زنان و دختران در سطح راهنمايي و دبيرستان و 24 درصد در سطح ديپلم است. همچنين 11 درصد پذيرش شدگان محصل هستند که عمدتاً دختران فراري و بدسرپرست در فاصله سني 18- 13 سال را شامل مي شوند. اختلاف بين والدين، طلاق و جدايي آنها، وجود ناپدري و نامادري، اعتياد والدين، توقع بيش از حد، ترس از تنبيه و توبيخ، فقر مادي و فرهنگي، کمبود عواطف، تبعيض، سوءظن و خشونت در خانه از جمله عوامل فرار دختران از خانه محسوب مي شود. رضوان 27 ساله يکي از زنان خانه سلامت يزد است. او که تاکنون چندين بار از خانه فرار کرده است، علت فرارش را اختلاف شديد با والدين مي داند و مي گويد؛ «در خانه مدام از سوي پدر و برادرم تنبيه بدني مي شدم. هميشه ترس از کتک خوردن داشتم براي همين از خانه فرار مي کردم.»او که در حال حاضر متاهل است پنج سال پيش با همسرش آشنا شده و ازدواج مي کند؛ «فکر مي کردم با ازدواج مشکلاتم حل مي شود و مي توانم در آرامش زندگي کنم اما با همسرم هم اختلاف پيدا کردم. او مرا کتک مي زد ديگر نمي توانستم تحمل کنم چند بار از خانه فرار کردم. جايي نداشتم که بروم تا اينکه توسط نيروي انتظامي به اينجا آمدم.» زهرا 12 ساله کوچک ترين دختر خانه سلامت است. او 10 ساله بود که والدينش به دليل اعتياد پدر و خريد و فروش مواد مخدر از هم جدا شده اند. «پدرم به جرم حمل مواد مخدر در زندان است، مادرم هم بعد از طلاق ازدواج کرد. جايي نداشتم که بروم تا اينکه از طرف مدرسه به اينجا معرفي شدم.» پدر و مادر اعظم هم به دليل اعتياد پدرش از هم جدا شده اند؛ «پدرم دست بزن داشت. هميشه دوستانش را به خانه مي آورد و بساطش را پهن مي کرد. نسبت به من احساس مسووليت نمي کرد. مرا به حال خود رها کرده بود. مدتي به خانه اقوام پناه بردم تا اينکه به خانه سلامت آمدم.» بسياري از اين دختران در خانواده هايي زيسته اند که شرايط متعادلي نداشته و با آسيب هاي مختلف اجتماعي و اقتصادي از قبيل خشونت، اعتياد، فقر، بي سرپرستي و بدسرپرستي روبه رو بوده اند. آنها بيشتر از محيطي مي گريزند که از کمترين احساس امنيت رواني در آن برخوردار نيستند. مرضيه يگانگي مسوول دفتر امور آسيب ديدگان اجتماعي سازمان بهزيستي يزد در اين باره مي گويد؛ «عمده ترين دليل فرار اين زنان و دختران از خانه نابساماني خانواده است. زمينه ساز اين نابساماني ابتدا اعتياد و بعد طلاق است.» وي با بيان اينکه اين دختران مهارت هاي زندگي را نمي دانند، مي گويد؛ «آنها نمي توانند مهارت هاي زندگي را بياموزند چون بايد آن را از مادر بياموزند اما به دليل مشکلات فردي و رواني مادر الگوپذيري درستي براي آنها وجود ندارد که اين خود تعارض هايي در فرد به وجود مي آورد که بي پاسخ مي ماند.» وي مي افزايد؛ «اين تعارض با زياد شدن تشنج در خانواده باعث مي شود فردي که توانايي حل مساله و مشکل را ندارد به اعتياد، فرار از خانه و... روي آورد که اين حل مساله به اشتباه است.» فرار از جدال خانوادگي باعث مي شود دختراني که نمي توانند درگيري هاي بين فردي و مسائل خانوادگي خود را حل کنند و خشم زيادي از طرف چند تن از اعضاي خانواده تحمل مي کنند، محيط خانه را ترک کنند. برخي از دختران هم که جوينده زندگي آرام و به دور از تنش هستند به طرف افرادي فرار مي کنند که به آنها وعده تامين زندگي آرام با امکانات مطلوب داده اند، غافل از اينکه بعد از فرار اين افراد يا آنها را نمي پذيرند يا آنها را وارد باندهاي فساد مي کنند. به نظر حميده قائمي روانشناس مرکز اورژانس اجتماعي يزد اعتقادات مذهبي ضعيف، روابط عاطفي کم، تعهد نداشتن اعضاي خانواده در قبال يکديگر و آشنا نبودن به نقش هاي خود باعث ايجاد خلأ در دختران مي شود که اين خلأ به طور موقت توسط فرد بيروني پر مي شود لذا وقتي فرد از خانه بيرون مي آيد به دنبال منبع عاطفه کشيده مي شود.وي فرار را دو نوع بزرگ و کوچک مي داند که در فرار کوچک فرد ابتدا به خانه همسايه، بستگان و دوستان پناه مي برد.وي مي گويد؛ «در اين فرار فرد با دوستاني آشنا مي شود که او را با فرار بزرگ آشنا مي کنند.»قائمي مي افزايد؛ «اين دختران در فرار کوچک تجربياتي را کسب کرده اند و به واسطه افراد سودجويي که پاي آنها در زمان نابساماني خانواده به خانه باز شده است، راه فرار را پيدا مي کنند. در واقع آسيب از قبل وارد خانه شده بعد زمينه فرار فراهم مي شود.» وي مي گويد؛ «اغلب اين دختران ساعت هاي اوليه خود را با افراد شناخته شده اي که از قبل و در زمان متشنج شدن خانواده با آنها آشنا شده اند، مي گذرانند و بعد توسط نيروي انتظامي و دادگستري به اينجا مي آيند. در واقع بيش از 24 ساعت از فرار آنها گذشته و در اين فاصله آسيب گسترش يافته است و تنها در صورتي مي توان آسيب را کاهش داد که در 24 ساعت اول فرار به اينجا بيايند.» روانشناس مرکز اورژانس اجتماعي يزد محل پناه دختران فراري و زنان آسيب ديده را بعد از فرار اماکن مذهبي، ورودي شهر، مرکز شهر و پارک ها بيان مي کند و مي گويد؛ «برخي از اين دختران سابقه آزار جنسي داشته اند که به دلايل حيثيتي دير بروز پيدا مي کند.»در سال 85 ، 27 مورد نگهداري موقت زنان در مرکز اورژانس اجتماعي به ثبت رسيده که هشت نفر آنها به خانه سلامت و 10 نفر به خانه اميد فرستاده شده اند. از اين 27 مورد نگهداري موقت 16 نفر بومي يزد بوده اند. دختران ارجاع داده شده به خانه سلامت يزد عمدتاً در فاصله سني 24-15 سال قرار دارند که دو نفر آنها دانشجو و بقيه در ساير مقاطع تحصيلي دبستان تا دبيرستان درس مي خوانند. به نظر پوردهقان روانشناس يزدي بيشترين آمار دختران فراري در خانواده هاي بدسرپرست است. وي شاخص آسيب در دختران را فقط فرار نمي داند و مي گويد؛ «افسردگي هم يکي ديگر از شاخص هاي آسيب در مورد دختران يزدي است.» وي مي افزايد؛ «در يزد به دليل وجود نداشتن پناهگاه يا محل مخفي شدن براي دختران فرار کمتر اتفاق مي افتد اما اين آسيب به صورت افسردگي خود را نشان مي دهد. ما دختران افسرده در يزد زياد داريم و اين دختر در آينده مادر مي شود و مادر افسرده با خود آسيب هايي مي آورد که خطر آن کمتر از دختر فراري نيست.» وي تمايل به فرار را با فرار واقعي متفاوت مي داند و مي گويد؛ «ما در يزد فرار واقعي کم داريم اما اينکه تمايل فرد به فرار چقدر است بايد با تحقيقات زمينه آن را مشخص کرد.» عمده زنان آسيب ديده در مرکز بازپروري يزد در فاصله سني 21 تا 26 سال قرار دارند. سطح سواد اين زنان ابتدايي و زير ديپلم است. اين زنان که برخي به دليل فقر اقتصادي و براي کسب درآمد و برخي به دليل عدم پايبندي به ارزش هاي اجتماعي و اخلاقي اقدام به برقراري روابط نامشروع کرده اند، به مرکز بازپروري زنان فرستاده مي شوند. به نظر پوردهقان زن آسيب ديده معلول ازدواج نامناسب، وضعيت اقتصادي نامطلوب، اعتياد، بدسرپرستي و... است و معتقد است جامعه بايد زمينه هاي حمايتي براي زنان به ويژه بعد از طلاق به وجود آورد تا عدم حمايت آنها را جذب آسيب نکند. وي زن آسيب ديده را به دو دسته زن سازشکار و زن سازگار تقسيم مي کند و مي گويد؛ «زن سازشکار بيشتر به آسيب هاي اجتماعي دچار مي شود چون با هر مشکلي کنار مي آيد، به نحوي که اگر همسرش او را وادار به تن فروشي کند، مي پذيرد چون براي خود حد و مرزي ندارد اما زن سازگار براي خود مرز دارد، ممکن است با اعتياد همسرش بسازد اما تا حدي که به خود و فرزندانش آسيب نرسد.» آمار به مواردي اشاره دارد که توسط دادگستري و نيروي انتظامي استان به بهزيستي ارجاع داده شده اند يا زنان و دختران به صورت خودمعرف به اين مراکز مراجعه کرده اند، در حالي که بسياري از اين زنان و دختران در همان ابتداي فرار جذب باندهاي قاچاق و فساد مي شوند و بسياري نيز به دليل عمل نامشروع حمل مواد مخدر راهي زندان شده اند.حميدرضا پوردهقان روانشناس در خصوص مشخص نبودن آمار آسيب هاي اجتماعي در استان مي گويد؛ «مشکل اصلي ديدگاه انکار افراد در مورد کم بودن آسيب هاي اجتماعي استان يزد است و اغلب اين برداشت را دارند که اگر بگويند ميزان آسيب افزايش يافته، جو فرهنگي استان زير سوال مي رود لذا آمارها را به صورت متفاوت ارائه مي کنند تا وجهه مثبتي از وضعيت رواني جامعه وجود داشته باشد.» وي مي افزايد؛ «بايد توجه داشت که اين امر تا يک زماني تاريخ مصرف دارد، بعد از آن آسيب گسترش مي يابد و به بحران مي رسد.» وي در مورد آسيب هاي اجتماعي يزد مي گويد؛ «ما در استان زن معتاد يزدي، کودک و نوجوان آسيب ديده يزدي داريم. اينکه فرافکني کنيم و بگوييم نيست يا غيربومي هستند، اشتباه خودخواسته اي است که با پاک کردن صورت مساله بخواهيم مسووليت آن را از روي دوش خود برداريم.» پوردهقان با بيان اينکه طبقات آسيب پذير در يزد نيز وجود دارد، مي گويد؛ «يزدي بودن دليل نيست که فرد هيچ آسيبي نبيند. چه زن آسيب ديده، يزدي باشد چه غيريزدي، در هر حال آسيب در استان هست و بايد علت اتفاق افتادن آسيب را بررسي کرد و اين قرار نيست فرهنگ ما را زير سوال ببرد چرا که انسان سالم هم مي تواند عصباني شود، فقط فراواني آن کمتر است.» به نظر اين روانشناس فراواني موارد آشکارشده آسيب در يزد کم است و تا زماني که نمود بيروني آن نباشد نمي توان براي پيشگيري از آن با قاطعيت تصميم گرفت. وي مي گويد؛ «آسيب هاي اجتماعي در يزد نسبت به ديگر استان ها که آسيب در آنها مشهود است، مخفيانه است و شايد يکي از دلايل انکار وجود آسيب ها در استان نيز همين اشراف نداشتن به وجود اين آسيب هاست.» اين کارشناس ارشد روانشناسي اصلاح نگرش انکاري در استان را ضروري مي داند و معتقد است تا زماني که آسيب هاي اجتماعي انکار شود و با الفاظ خوش آب و رنگ پوشش داده شود، تبديل به غده سرطاني مي شود که زماني سر باز مي کند. وي بر اين باور است اين غده سرطاني الان دردآلود شده و نياز به جراحي دارد که جراحي آن اصلاح نگرش و تعريف راهکارهايي براي ارضاي ميل ها در جامعه است. منبع: شرق  




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 362]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن