واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: فوتبال ایران و شرطبندي مهدي امير پور سال 2005 وقتي در فينال ليگ قهرمانان اروپا، ليورپول كه در نيم ساعت ابتدايي مسابقه 0-3 از ميلان عقب افتاده بود، بالاخره توانست بازي را در وقت دوم به نفع خودش تمام كند. همه ماجرا را به حساب يك معجزه ورزشي گذاشتند. اما در ويلايي در نوشهر كه درويش، مديرعامل شموشك براي بهمن فروتن گرفته بود، سرمربي شموشك چندان به اين داستان اعتقادي نداشت. فروتن آن شب به چيز ديگري فكر ميكرد كه مدتي بعد از آن پرده برداشت. البته هنوز كسي حرفهاي آن زمان فروتن را جدي نميگيرد ولي او باز هم روي اين قضيه پافشاري ميكند. او اصرار داشت كه سرنوشت فينال ليگ قهرمانان سال 2005 را بنگاههاي شرطبندي رقم زدهاند. توجيه فروتن هم خيلي ساده است. اينكه مدير يكي از بنگاههاي شرطبندي در پايان وقت اول مسابقه فينال زماني كه ديد همه روي پيروزي ليورپول شرط بستهاند، به رئيس ميلان زنگ زده و بالاخره يكجوري به او فهمانده كه بازي را ببازند و سود سرسامآوري كه نصيب بنگاه ميشود را نصفنصف بخورند، با سناريوي فروتن همهچيز با هم ميخواند. ميلان 3گل خورد و در پنالتي باخت. در آن روزها همه به بدبيني «دايي جان ناپلئوني» فروتن ميخنديدند ولي چند ماه پس از آن وقتي يك بنگاه شرطبندي اسپانسر ميلان شد و حتي تبليغش روي پيراهن ميلان را هم اين شركت تصاحب كرد، داستان به همين سرراستي بود. حالا ميتوانيد باور كنيد يا نه. ماجراي مرداني كه كسي آنها را نميشناسد شرطبندها زماني در ورزشگاه امجديه براي خودشان بروبيايي داشتند و زيرساعت ورزشگاه را پاتوق كرده بودند. موضوعاتي كه آنها رويش شرط ميبستند هم براي خودش جالب بود. آنها شرط ميبستند سر اينكه «كدام تيم در شير يا خط برنده ميشود؟»، «كدام تيم اول اوت را ميزند؟»، «چه تيمي آخرين كرنر بازي را ميزند؟»، «اولين خطاي بازي را چه كسي انجام ميدهد؟» و «آيا فلان بازيكن در طول مسابقه روي زمين مينشيند و بندكفشش را ميبندد يا خير؟» البته انگار شرطبندها در آن سالها روي بازيكنان هم نفوذ داشتند و حتي با بعضي از آنها قرار ميگذاشتند كه اگر فلان كار را در مسابقه بكني، نصف مال من، نصف مال تو!به هر حال اين سنت پس از انقلاب برچيده شد. ضلع شمالي ورزشگاه امجديه كه ديگر اسمش به شهيد شيرودي تغيير پيدا كرده بود، خالي شد. اصلا ديگر ورزشگاه شيرودي جز چند مسابقه هيچ وقت پر نشد و كار به جايي كشيد كه پارسال آن سكوها را خراب كردند تا سكوهاي جديدي بسازند. مسابقات به ورزشگاه آزادي كشيده شد و ديگر آنجا هم پاتوقي براي شرطبندها به وجود نيامد. البته باز هم سايه شرطبندها بر مسابقات فوتبال ميافتد.تا حالا بارها پيش آمده كه پيش از آغاز مسابقه يك آدم كت و شلواري مشكوك به رختكن تيمي ميآيد و براي نمايش قدرت خبر ميدهد كه چه تيمي با چه تعداد گل بازي را ميبرد. تا حالا پيش نيامده كه پيشبيني اين آدمهاي مشكوك درست از آب درنيايد. هنوز كسي نتوانسته رد آنها را بگيرد ولي انگار آنها هم با فوتباليستها ارتباط خوبي دارند. گويا پيش از هر مسابقه فوتبال يكسري چكپول از جيب آنها درميآيد و به جيب فوتباليستها ميرود تا شرطبندها بتوانند به سودشان برسند. البته گاهي هم هر دو سوي شرطبندي براي اغواي بازيكنان اقدام ميكنند و اينجوري فوتباليست ميتواند خودش را به بالاترين پيشنهاد بفروشد. داستان شگفتانگيز كريم باقري شرطبندي بين خود فوتباليستها هم مرسوم است. يك بار مهدي هاشمينسب و ادموند بزيك بر سر گلزني به استقلال در دوبي شرط بسته بودند. هر دو در پرسپوليس بازي ميكردند و بالاخره در دوبي هاشمينسب توانست شرط را از بزيك ببرد. با اينكه هيچوقت آنها به چيزي كه بر سر آن شرط بسته بودند، اعتراف نكردند، اما گويا بزيك در آن سال يك استوك گرانقيمت براي هاشمينسب خريده بود. شرطبندي در فوتبال ايران بين گلرها و فورواردها هم زياد ديده ميشود. كافي است گلر يك تيم با فوروارد تيم ديگري رفيق باشد تا بازي بين اين دو تيم زمينهاي شود براي شرطبندي بين آنها. البته شرطبندي بين فوتباليستها به مسابقاتشان محدود نميشود. آنها هميشه خودشان را با شرطبندي روي مسابقات فوتبال خارجي سرگرم ميكنند. با اينكه هيچوقت آماري از اين شرطبنديها درز نميكند ولي انگار ليگ قهرمانان اروپا انگيزه بيشتري براي شرطبندي را بين فوتباليستها تحريك ميكند.البته در اين بين فوتباليستهايي هستند كه براي تفريح سر هر چيزي شرط ميبندند. اينكه «ليدرها پيش از آغاز مسابقه كدام از بازيكنان را زودتر تشويق ميكنند؟ يا پيش از ضربه پنالتي روي اينكه «ضربه به سمت چپ زده ميشود يا راست؟» در اين بين بايد شرطبندي روي چيزهاي مسخره را هم اضافه كرد. البته براي اين يكي، نمونه خوبي هم موجود است. در مسابقات مقدماتي جامجهاني 1998 زماني كه تيم بازي قطر را به پايان رساند، گزارشگر صدا و سيما همراه يك دوربين فيلمبرداري به رختكن ايران رفت تا گفتوگو با بازيكنان تيم ملي به صورت زنده روي آنتن برود. هنوز يكي دو تا مصاحبه روي آنتن نرفته بود كه كريم باقري آمد در زاويه ديد دوربين و با خونسردي تمام لباسش را عوض كرد. تمام تماشاگران تلويزيوني كه آن روز صحنه را ميديدند، كاملا شگفتزده شدند، اما مدتي بعد قضيه لو رفت كه كريم باقري براي اين كار با يكي از فوتباليستهاي تيم ملي، سرانجام اين كار شرط بسته بود و البته پس از انجام اين كار پول خوبي هم به جيب زد. شرط روي برج ميلاد آدمهاي سن وسالدار فوتبال ايران هم سمت شرطبندي ميروند. اصلا جاي دوري نرويم. همين آقاي فيروز كريمي امسال در تمرينات استقلال اهواز سر هر چيزي كه تصورش را بكنيد، شرط بست. سالها پيش زماني كه حشمت مهاجراني، سرمربي تيم ملي ايران بود هم از اين كارها ميكرد. روايتهاي زيادي داريم كه او شب مسابقه با بازيكنان شرط ميبست و به عمد شرط را به آنها ميباخت تا در آستانه مسابقه روحيه بگيرند. اكبر ميثاقيان هم كه امسال در ليگ برتر همراه راهآهن به پليآف سقوط كرد، يك شرطبندي بزرگ داشت كه حتي تمام روزنامهها آن را تيتر زدند. او شرط كرده بود اگر نتواند راهآهن را در ليگ برتر نگه دارد، خودش را از بالاي برج ميلاد پرت ميكند. چند ماه پيش او باز هم شرط كرده بود كه «يا راهآهن را نگه ميدارد يا ديگر زنده نميماند» به هر حال مسابقات پليآف در حال انجام است و تا چند روز ديگر ميتوانيد مطمئن شويد كه ميثاقيان در شرطبندي آدم خوشحسابي است يا نه. منبع: هم میهن
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 532]