محبوبترینها
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
سه برند برتر کلید و پریز خارجی، لگراند، ویکو و اشنایدر
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1826051765
مدرنترين نوع گدايي
واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: خبرگزاري انتخاب : زن ، باردار است. پياده با شوهرش از انتهاي خيابان مي آيند بالا. ساعت 12 نيمه شب است و توي خيابان پاييزي ، کسي جز آنها نيست. مي آيند جلو و مرد با انگشت چند ضربه به شيشه ماشين مي زند. راننده شيشه را مي کشد پايين و همين طور که به شکم برآمده زن نگاه مي کند، مي پرسد: «فرمايش؟» مرد تعريف مي کند که خانه شان ميدان امام حسين ع است. آمده بودند اينجا طلبشان را از صاحب دکه روزنامه فروشي بگيرند که از دوستان قديمي است. ساعتها توي سرما منتظر مانده اند؛ اما مرد نيامده. حالا اگر راننده لطف کند و 2 هزارتومان بدهد، ماشين مي گيرند و مي روند خانه شان. راننده نگاه مي کند به چهره خسته زن و دستي که روي شکمش گذاشته. 2هزار تومان مي گذارد کف دست مرد. مي رود بالاتر، داروها را از داروخانه شبانه روزي مي گيرد. دور که مي زند، زن و مرد را مي بيند که به بالاي پيچ رسيده اند. مرد خم شده و با راننده خودرويي حرف مي زند. زن دستش روي شکمش است و راننده ماشين ، 2هزارتومان مي گذارد کف دست مرد. تکدي گري ، چهره زشت فقر است. در سراسر دنيا، اين زشتي به شکلي رواج دارد و شايد بتوان گفت عمومي ترين شيوه اي است که به وسيله آن ، افراد مي کوشند نيازهاي خود را از طريق ديگران تامين کنند. اين شيوه ناهنجار بيش از هر جا، در جوامعي ديده مي شود که به دلايل گوناگون اجتماعي و سياسي ، از لحاظ اقتصادي دچار افت شديد و مشکلات عديده اند و بحران ها و تحولات نامطلوب اجتماعي و سياسي نيز آن را تشديد مي کند. در بسياري از جوامع جهان سوم ، از کشورهاي آسيايي نظير هند گرفته تا سرزمين هايي در دوردست آفريقا، تکدي گري پديده رايجي است و گاه آن چنان وسعت دارد که افراد جامعه ، آن را به عنوان شکلي از زندگي اجتماعي پذيرفته اند و به آن تن داده اند. سرزمين ما نيز از اين پديده به دور نمانده است. متکديان به شکلهاي گوناگون در همه جاي ايران به تکدي مشغولند. برحسب شرايط گوناگون و آنچه در هر دوره زماني بر اجتماع حاکم است. اين پديده نيز تغيير شکل مي دهد و تعداد متکديان نيز برمبناي ميزان دخالت و حضور عوامل قانوني و سازمان هاي مسوول ، کاهش يا افزايش مي يابد. زشتي اين پديده برهمگان آشکار است ، اما کندوکاوي در دلايل اجتماعي بروز و ظهور آن ، ما را با حقيقت تلخي روبه رو مي کند و آن همان زمينه هاي ذهني ناخودآگاه در ضمير جمعي اجتماع ماست که تکدي گري را رواج مي دهد و گاه با استفاده از حس انسان دوستانه عموم افراد اجتماع ، آن را توجيه و تصديق مي کند. قصه آن گداي سمج! تکدي گري ، شکل ها و شيوه هاي گوناگون دارد. با يک نگاه کلي مي توان دريافت که متکديان نه افرادي بازمانده از پيشرفت اجتماعي و هوش و امکانات فردي ، که بعکس افرادي توانمند و هوشيارند و با استفاده از اين توانايي و هوشياري ، شيوه اي براي کسب آسان درآمد، انتخاب کرده اند. براين اساس ، نه فقط گدايي و تقاضاي مستقيم پول از مردم بلکه بعضي مشاغل نيز به نوعي تکدي محسوب مي شوند. قديمي ترين و شناخته شده ترين شيوه تکدي ، همان چيزي است که ما از آن به عنوان گدايي تعبير مي کنيم. از ديرباز عده اي با حضور در مجامع عمومي و مراکز تجمع مردم بخصوص اماکن مذهبي ، از احساسات انسان دوستانه مردم سواستفاده مي کردند و با طلب پول ، غذا، لباس و ساير امکانات ، نيازهاي خود را برمي آوردند. داستان متکديان سمج که به هر شکل ممکن از مردم پول مي گرفتند و در عزا و عروسي حاضر مي شدند، از داستان هايي است که حتي در ادبيات ما نيز حضورش محسوس است. با گذشت زمان بويژه در زمان حاضر، تکدي گري نيز پيشرفت کرده است! متکديان که با حيله هاي مختلف مي کوشند نظر لطف و مرحمت ديگران را به خود جلب کنند، همواره در ابداع روشهاي جديد تکدي ، کوشيده اند. يکي از قديمي ترين شيوه ها، همان تغيير شکل و تغيير لباس و صورت دادن شکلي هر چه بيشتر ترحم انگيز است. استفاده از گريم ، تغيير حالت دادن اندام هاي بدن و تظاهر به فلج و کوري و بيماري ، شيوه مرسومي است که گاه موثر هم مي افتد. استفاده از کودکان و نوزادان و زنان نيز از شيوه هايي است که براي جلب ترحم بيشتر به کار گرفته مي شود. عزيززاده ، جامعه شناس مي گويد: روش موثر متکديان جلب ترحم افراد است. براين اساس هر چه سر و ظاهر متکديان اسف انگيزتر باشد، انگيزه بيشتري در افراد براي کمک به آنها ايجاد مي شود. سازمان بهينه سازي تکدي گري! به مرور، گدايان قديمي و کم حوصله، در همان حوزه کاري قبلي خود استقرار پيدا کرده اند و به شکل گدايان ثابت يک منطقه يا متکديان حرفه اي نابينا و عليل باقي مانده اند و تازه کارها، به دنبال روشهاي جديدتر رفته اند. در اين سيستم ، تکدي گري وارد نظام پيچيده تري مي شود؛ نظامي که در آن شبکه هاي وسيع سو استفاده ، افراد را از سنين مختلف به کار مي گيرند و با سازماندهي و هدايت آنها، سود کلان به جيب مي زنند. به دنبال بررسي ريشه هاي تکدي و دريافتن محل تجمع و استقرار متکديان ، اغلب به اين سازمان هاي مافيايي مي رسيم. افراد حاشيه نشيني که به دليل فقر و نياز، تبديل به آلتي در دست سودجويان مي شوند. حضور وسيع کودکان در سنين بسيار پايين و در شرايط بد آب و هوايي و با نامناسب ترين وضعيت ظاهري ، آن هم کودکاني که ضعف و ناتواني جسمي هم بر آنها غالب شده و اغلب به هر طريق ممکن مي کوشند پولي به دست بياورند. از راز اين نظام مخوف ، پرده برمي دارد. اصرار و پافشاري آنها، شايد يکي از همان روشهاي نويني است که کارفرمايان براساس روان شناسي اجتماع ، آن را ابداع کرده اند. عزيززاده مي گويد: آنها مي دانند اصرار و التماس در نهايت اثر خود را مي گذارد. وقتي کودکي به شما التماس مي کند و گاه اشک هم مي ريزد، چيزي در عمق وجودتان تحريک مي شود و گاه حتي فقط براي خلاصي از اين فشار، چيزي به او مي دهيد تا رهايتان کند. اين کودکان مسيري طولاني را به دنبال شما مي دوند، دامنتان را مي گيرند و اشک مي ريزند و حتي اگر نخواهيد، وادارتان مي کنند به خاطر نجات آنها از کارفرماي خشن و زورگو، چيزي به آنها بدهيد و از لحاظ عاطفي هم خود را توجيه کنيد. فروشندگاني که گدايي مي کنند نه فقط به اين شيوه هاي آشکار، بلکه در پوشش مشاغل کاذب نيز متکديان سازماندهي مي شوند. متکدياني که اجناس بنجل و بي ارزش مي فروشند و افراد را وا مي دارند براي توجيه عملشان از آن اجناس چيزي بردارند، آدامس فروشهايي که شکلات و آدامس هاي غيراستاندارد و تقلبي در بساط دارند و آنها که با يک دستمال کثيف (و البته گاهي با دستمال تميز و يک قوطي شيشه پاک کن!) به زور شيشه ماشين ها را پاک مي کنند، از اين دسته اند. آن دسته که خانوادگي راه مي افتند و چيزي از هنر بدوي شان مايه مي گذارند و آهنگي مي نوازند و به شکل رمانتيک بازو به بازوي همسرشان قدم مي زنند، نيز همان گداهاي قديمي خودمانند که حالا بزک شده اند. آقاي 35ساله اي مي گويد: سالها پيش وقتي براي اولين بار تصوير کودکي از تلويزيون پخش شد که بساطي پهن کرده بود و با ترازو در قبال سکه اي ، آدمها را وزن مي کرد و همان جا هم مشق مي نوشت ، خيلي ها تحت تاثير قرار گرفتند. نمي دانم قصه آن بچه راست بود يا نه ، اما از آن به بعد بچه هاي زيادي را ديدم که با همين شيوه ، ترحم مردم را جلب مي کردند. مرد نابينايي که بازو به بازوي همسرش راه مي رفت و ويولن مي زد هم همين صورت را داشت. بعد، تا مدتها مد شده بود که گداها ساز بزنند و زنشان بازويشان را بگيرد. اين در حالي است که مردم هيچ وقت از کمک به آنها دست بر نمي دارند. عزيززاده مي گويد: مردم به خاطر جنبه هاي انساندوستانه و حتي گاهي به دلايل مذهبي به اين افراد کمک مي کنند. بعضي با نيت صدقه و به قصد خير، در واقع تن پروري و فساد اين قشر را تقويت مي کنند. خانم جواني مي گويد: مي دانم خيلي از اين افراد نيازمند نيستند و يا اگر باشند، گدايي راه برطرف کردن نيازشان نيست ، اما وقتي با اصرار زيادشان مواجه مي شوم ، نمي توانم مقاومت کنم و دلم مي سوزد. گداهاي شيک و پيک! کاش داستان نوآوري هاي متکديان به همين جا ختم مي شد. اين روزها به جاي جوان معصومي که مي گويد از شهرستان براي کار به تهران آمده و حالا پول بليت برگشت ندارد و به جاي پدر و پسري که با پرونده پزشکي در دست ، شما را گوشه اي گير مي اندازند و داستان بيماري لاعلاج کودک و نياز شديدشان به پول را تعريف مي کنند، راههاي مدرن تري هم براي گدايي وجود دارد. هر جا که باشيد. ممکن است گير يکي از اين گداهاي تحصيلکرده بيفتيد. آقاي مسن شيک پوشي ، روي پله خانه اي نشسته و داستان ورشکستگي و سرشکستگي اش را با نثري شيوا روي کاغذ برايتان نوشته است. او مرد بازنشسته آبرومندي است که چشمهايش را با دستمال بزرگي پوشانده تا شما شرمندگي اش را نبينيد. مادر ميانسال و زن جواني را هم مي توان ديد که با سر و وضعي آبرومند شما را به کنجي مي کشانند و مي گويند کيفشان را جا گذاشته اند. اصلا چرا کيفشان را جا بگذارند؟ همين که شما آنها را با اين سر و لباس ببينيد که در ميان ماشين ها راه مي روند و حتي نيازشان را به زبان نمي آورند، حتما شيشه را پايين مي کشيد و اسکناس درشتي به آنها مي دهيد! از اين جالب تر هم وجود دارد. خانمهاي آنچناني و شيک پوش ، سوار ماشيني مدل بالا، که با اشاره صدايتان مي کنند و از شما پول بنزين مي خواهند. يا آنها که از خودشان هم مايه مي گذارند و سرمايه گذاري مي کنند. برگه و قبض و عکس و رسيد چاپ مي کنند و احساسات مذهبي و انساني تان را به غليان درمي آورند. اين عکس امام علي ع است... اين براي کمک به يتيمان... گاهي سکه اي حلبي را به هزار تومان مي فروشند تا حاجت بگيريد. دختر جواني تعريف مي کند: دو تا خانم يک روز وسط ميدان ونک جلويم را گرفتند و گفتند مي خواهند براي امامزاده صالح نذري بپزند. مي گفتند مي خواهند همه مردم را در ثوابش شريک کنند. به نظرم مشکوک مي رسيدند، اما توي رودربايستي ، 200تومان دادم. آن خانم عصباني شد و گفت بقيه چند هزار تومان کمک کرده اند. عزيززاده مي گويد: عموم افراد جامعه حجب و حياي خاصي دارند و شايد حتي با اين که مي دانند کارشان درست نيست ، شرم مي کنند و به آنها پول مي دهند. اين در واقع همان پول زور است که با استفاده از حياي عمومي مردم و با شناخت روحيات و ويژگي هاي رواني آنها، اخذ مي شود. چه کسي مسوول است؟ از لحاظ قانوني ، تکدي گري جرم است و مقابله با آن نياز به دخالت و مشارکت عوامل قانوني و سازمان هاي اجتماعي و رفاهي دارد. براي مقابله با اين پديده ، يک سر ماجرا به سازمان ها و نهادهاي دولتي برمي گردد و سر ديگر به بخشهاي فرهنگ ساز که مي توانند متحول کننده نوع نگاه اجتماع و مردم به آن باشند. رسول خادم ، رئيس کميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي شهر تهران مي گويد: جمع آوري متکديان و بي خانمان ها، يک کار فراسازماني است. شهرداري ها، نيروي انتظامي ، وزارت بهداشت ، بهزيستي و کميته امداد در اين امر دخيل اند. در حال حاضر مشکل ، جمع آوري اين افراد نيست. در مورد بي خانمان ها که منشا بيماري هاي واگير و خطرناکي مثل ايدز و هپاتيت و... نيز هستند. مشکل اصلي ، نبود امکانات نگهداري است. مراکز نگهداري موقت نمي توانند آنها را خارج کنند و در نتيجه جايي براي نگهداري بقيه آنها وجود ندارد. او با تاکيد بر اين که وظيفه اصلي شوراي شهر، سياستگذاري در اين زمينه است ، مي گويد: البته مساله متکديان از بي خانمان ها جداست. 90درصد متکديان باخانمان و سازمان يافته اند که از حاشيه شهرها مي آيند. در اين مورد، دستگيري تاثيري ندارد و عوامل پيچيده اي دخيل است که در نتيجه آنها، کار سرعت مطلوب ندارد و به نتيجه نمي رسد. در کنار نياز به سازماندهي و برنامه ريزي نهادهاي دولتي براي مقابله با اين پديده ، نقش اجتماعي شهروندان را نبايد ناديده گرفت. شهرونداني که با شناخت اين پديده و برخورد درست با آن ، شايد بتوانند مهمترين نقش را در مقابله با اين پديده ايفا کنند. در کنار آن ، بهبود شرايط معيشتي و اقتصادي مردم ، راهي است براي مقابله با باندهاي مخوف سواستفاده از زنان ، کودکان و جوانان که صيد مناسبي براي خريداران مهر و عاطفه انساني و شهروندي اند. نعيمه دوستدار، جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 266]
صفحات پیشنهادی
مدرنترين نوع گدايي
مدرنترين نوع گدايي. خبرگزاري انتخاب : زن ، باردار است. پياده با شوهرش از انتهاي خيابان مي آيند بالا. ساعت 12 نيمه شب است و توي خيابان پاييزي ، کسي جز آنها ...
مدرنترين نوع گدايي. خبرگزاري انتخاب : زن ، باردار است. پياده با شوهرش از انتهاي خيابان مي آيند بالا. ساعت 12 نيمه شب است و توي خيابان پاييزي ، کسي جز آنها ...
شكم هم حرف میزند
مدرنترين نوع گدايي مرد خم شده و با راننده خودرويي حرف مي زند. زن دستش روي شکمش است و راننده .... مرد نابينايي که بازو به بازوي همسرش راه مي رفت و ويولن مي زد هم همين ...
مدرنترين نوع گدايي مرد خم شده و با راننده خودرويي حرف مي زند. زن دستش روي شکمش است و راننده .... مرد نابينايي که بازو به بازوي همسرش راه مي رفت و ويولن مي زد هم همين ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها