واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > چهرهها - رئیس سابق مرکز اسناد و کتابخانه ملی کار دولت و شخص رئیس جمهور را بسیار ارزشمند میداند، اما اعتقاد دارد برخی رفتارها بسیاری از مردم و نخبگان دینی و فرهنگی جامعه را نگران میکند. علیاکبر اشعری مبادی آداب است خاصه این روزها که ترجیح میدهد درباره حکم تمدید نشدهاش بر صندلی مرکز اسناد و کتابخانه ملی کمتر سخن بگوید، اما این رعایت اخلاقی الزاما به معنای پذیرفتن آنچه که اتفاق افتاده نیست. او با همشهری ماه گفتوگویی انجام داده است که قسمتهایی از آن را انتخاب کردهایم.- من از اینکه رئیسجمهور محترم به رغم اطلاع از انصراف من تاکنون فردی را جایگزین نکردهاند. نگران هستم البته احتمال میدانم مشغلههای و مشکلات دیگر آنقدر ذهن ایشان را درگیر کرده که فعلاً فرصتی برای فکر کردن در مورد این سازمان پیدا نکردهاند. شاید هم به جمعبندی رسیده باشند و من بیاطلاع باشم. هر چند فعالیتهای سازمان براساس برنامههای از پیش طراحی شده پیش میرود و با تعهدی که در همکاران سابقم سراغ دارم بعید میدانم به دلیل نبود رئیس سازمان وقفهای در فعالیتها پیش بیاورند. - من از ابتدای دولت بنای قبول مسئولیت اجرایی نداشتم یادم هست یک روز در دفتر کارم در روزنامه همشهری که آن روزها سردبیر این روزنامه بودم - نشسته بودم. آقای دکتر الهام که آن موقع رئیس دفتر رئیسجمهور بودند با من تماس تلفنی گرفتند و گفتند آقای دکتر احمدینژاد نظرشان این است که حکم مسئولیت سازمان اسناد و کتابخانه ملی را برای شما صادر کنند خودت موافقی من که بنای قبول مسئولیت اجرایی نداشتم مخالفت کردم و گفتم من حتماً با ایشان همکاری میکنم اما نه در مسئولیت اجرایی. - آقای احمدینژاد خودشان زنگ زدند و از جواب منفی من گله کردند و خواستند حتماً این مسئولیت را بپذیرم از ایشان هم عذر خواستم از من خواستند همان شب در دفتر ریاستجمهوری به دیدارشان بروم در این جلسه من دغدغههای خودم در ارتباط با دولت نهم را مطرح کردم و ایشان هم گفتند این سازمان بهترین جا برای همکاری با دولت ایشان را لازم میدانستم موجب شد پیشنهاد ایشان را بپذیرم. - زمانی که من به سازمان اسناد و کتابخانه ملی رفتم هنوز حدود 40 درصد از بنای ساختمان کتابخانه ملی تمام نشده بود و ساختمان گنجینه اسناد را هم به صورت کامل تحویل نگرفته بودند. در حالی که به دلیل برخی بیتوجهیها در احداث بنای گنجینه استاد از همان ابتدا این ساختمان با مشکلاتی مواجه بود و برخی کاربریهای ساختمان کتابخانه ملی هم به دلیل تحول در فنآوریها باید تغییر میکرد. علاوه بر آن به دلیل ناتمام بودن مخازن کتابخانه ملی، روزانه فقط با حدود 200 هزار جلد کتاب و مقداری نشریه خدماترسانی به حدود 100 تا 150 نفر مراجعهکننده انجام میشد. بنابراین ما باید در چندین جهت برنامهریزی و اقدام میکردیم. هم باید کارهای نیمهتمام را با در نظر گرفتن اصلاحات احتمالی مورد نیاز تمام میکردیم، هم باید ظرفیت سازمان را با سرعت به شرایط واقعی نزدیک میکردیم. - همانطور که نیازهای یک فرد همزمان با رشد او متفاوت میشود و باید با درک این تفاوتها به اقتضای هر مرحله از رشد او برنامه ویژهای داشته باشد، سازمانها هم دقیقا همین طور هستند. با رشد سازمان لازم است بزرگان کشور مناسبات جدیدی برای آن تعریف کنند. اگر به هر دلیل این اتفاق نیفتد سازمان دچار رکورد میشود. من که نشانههایی از این بیارتباطی را در عدم صدور حکم دوره دوم مسئولیتم و همچنین عدم امکان ارتباط با آقای رئیسجمهوری - به رغم پیگیری و اصرار - دیدم، فکر کردم بهتر است قبل از اینکه سازمان با رکود مواجه شود فرصتی به وجود بیاورم تا چنانچه آقای رئیسجمهور به هر دلیل مایل به همکاری با فرد دیگری است امکان ارتباط بهتر و بیشتری با ایشان را دارد او را منصوب کند. - به نظر من در نظام اسلامی خدمت به جامعه واجب عینی است و هیچکس نمیتواند به هر دلیلی شانه از زیر بار خدمت به جامعه خالی کند، اما قبول یک مسئولیت خاص واجب کفایی است یعنی در صورتی که مسئولان بالاتر اصرار بر قبول مسئولیت شما داشته باشند و شما که مسئولان بالاتر اصرار بر قبول مسئولیت شما داشته باشند و شما توان انجام آن را داشته باشید، قبول این مسئولیت بر شما مواجب میشود. - در این مورد به همان کیفیتی که قبلا اشاره کردم بار اولی که از من خواسته شد تا مسئولیت اداره سازمان اسناد و کتابخانه ملی را پذیرم. پذیرفتم، اما میدانید که طبق قانون این سازمان حکمی که صادر میشود چهار سال است و در صورت یکه تشخیص بر ادامه کار مدیر فعلی باشد باید مجدداً ابلاغ جدیدی برای او صادر شود. من پس از پایان دوره اول مسئولیتم خدمت آقای احمدینژاد رسیدم و عرض کردم که آمدهام تا امانتی را که چهار سال پیش به من سپرده بودید به شما بازگردانم و برای این کار هم خودم پیشنهاد جایگزین دارم و هم هرکس را صلاح بدانید، بفرمایید تا مسئولیت را به او تحویل دهم. ایشان تاکید کردند باید به کار خود ادامه دهم، اما نمیدانم چرا به رغم پیگیریهای مکرر و ارسال یا تقدیم حضوری پیشنویس صورتجلسه هیئت امنا و حکم ادامه کار، هیچگاه ابلاغ دوره دوم صادر نشد. این اتفاق در کنار برخی رفتارهای بعضی از اطرفایان رئیسجمهور محترم این برداشت را در من به وجود آورد که شاید آقای احمدینژاد برای اداره سازمان تدبیر دیگری در سر بنا به ملاحظاتی تصمیم به تغییر نمیگیرند. بنابراین فکر کردم با کنار رفتنم فرصت تصمیمگیری برای ایشان را فراهم کنم. - ایران عزیز ما استعدادهای فراوانی را در دامان خود پرورده و ما مشکل خلأ نیروی انسانی نداریم. البته من هم نمیخواهم از حوزه فرهنگ و فعالیتهای فرهنگی کنار بروم. در مورد ارائه مشورت هم انشاءالله از این به بعد هم نظرات و پیشنهادهای اصلاحی خودم را برای مسئولان ذیربط ارسال میکنم - دولت نهم که خود یکی از محصولات شعارها و ارزشهای خودباوری و عدالت اجتماعی است، با شعار بازگشت به ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی روی کار آمد. طبعا چنین رویکردی فینفسه تقویت فرهنگ اسلامی و انقلابی محسوب میشود و از این حیث کار دولت و شخص آقای احمدینژاد بسیار ارزشمند است، اما در کنار این رویکرد ما با برخی رفتارها مواجه میشویم که حتی بسیاری از مردم و نخبگان دینی و فرهنگی جامعه را نگران میکند. از جمله یکی از عوامل مهم و بسترهای لازم رشد و ارتقای فرهنگی، اعتماد عمومی به کارگزاران است. کشیده شدن اختلاف نظر بین مسئولان در متن جامعه آسیب جدی به فرهنگ عمومی میزند. - من هم به عنوان یک شهروند ایرانی انتظار دارم دولت و بقیه ارکان نظام به همان اندازه که با دشمنان انقلاب و همراهان فتنهگر داخلی آنها با صلابت برخورد میکنند با دوستان و همراهان انقلاب و مردمی که بار اصلی انقلاب بر دوش آنهاست، مهربانانه عمل کنند و اختلافنظرها را حمل برد دشمنی نکنند به نظر من مهمترین عامل پیشرفت کشور ما وحدت منبعث از توحید است. امروز همه با هر سلیقه درون خانوادگی میتوانیم به خوبی حول محور ولایت فقیه با هم همکاری کنیم.54201
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 648]