واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد کلان - نگاهی به آمارهای اقتصادی نشان می دهد دستاوردهای عظیم اقتصادی ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی قربانی رشد جمعیت شده است. علی پاکزاد: شهر خلوت بود، شلوغی که به این اندازه نبود و... این جملات را بارها از قدیمی تر ها شنیده ایم، سالهایی که شهرهای بزرگ مملو از جمعیت نبود و همه چیز شکل دیگری داشت ولی این رشد جمعیت فقط در خیابانها و شلوغی تبلور پیدا نمی کند.شاخص جمعیت به عنوان تاثیر گذار ترین شاخص توسعه در تمامی ارکان اقتصادی ، اجتماعی، سیاسی و حتی نظامی یک کشور تاثیر دارد و نمی توان آنرا نادیده گرفت. اما از بعد اقتصادی با توجه به تعریف پایه علم اقتصاد یعنی تخصیص منابع محدود به منابع نامحدود یک مفهوم پیدا می کند جمعیت بیشتر سرانه درآمد کمتر و در نتیجه رفاه پایین تر البته این معنی شاید در ساختار جوامع پیش از صنعتی مفهومی دیگر داشته باشد و با توجه به کارکرد جمعیت در ساختار تولید غیر صنعتی که مبتنی بر نیروی کار است افزایش جمعیت مثبت تلقی شود البته در آن جوامع نیز این رشد تا زمانی مطلوب است که منابعی مانند زمین زراعی بازدهی داشته باشد و بعد از آن با مفهومی به عنوان بازده نزولی مواجه شده و افزایش جمعیت به عاملی منفی تبدیل می شود. اما در ساختارهای صنعتی این بازدهی نزولی برای نیروی انسانی بسیار زودتر از جوامع کشاورزی فرا رسیده و تجربه افزایش جمعیت در دوران صنعتی شدن اروپا همیشه با بیکاری و رکود شدید اقتصادی همراه بوده است. البته در ایران و بسیاری دیگر از کشورهای درحال توسعه این تجربه یعنی گذر از جامعه کشاورزی به صنعتی با وضع حمل ناقص صورت گرفته است حداقل با تعاریف رایج غربی ساختار جامعه این کشورها چیزی بین کشاورزی و صنعتی و بعضا فراصنعتی است.البته از بعد اقتصادی در ایران بخش مصرف و تقاضا منطبق با جامعه صنعتی و فراصنعتی است در حالی که هنوز در بخش مولد ارزش تولید صنعتی با ساختارهای حاکم بر جوامع پسا صنعتی کلنجار می رود. این ناموزونی در نهایت با توجه به ساختار وارداتی صنعتی کشورهای در حال توسعه را تبدیل به کشورهای تک محصولی در عرصه تولید و همه چیز خواه در عرصه مصرف و تقاضا بدل می کند که به عنوان بازارهای مصرفی مازاد تولید کشورهای توسعه یافته تر عمل می کنند. در چنین فضایی بیش از دو دهه است که کشورهای در حال توسعه به یک نکته پی برده اند و آن تاثیر منفی رشد جمعیت در ساختار معلول اقتصادی است که نمی تواند متناسب با رشد جمعیت ارزش افزوده برای حفظ رفاه آنها را فراهم کند. بازتاب اقتصادی جمعیت در ایران برای بررسی درستی این بحث کافی است نگاهی به وضعیت تولید ناخالص ملی کشور ایران داشته باشیم ، بر اساس آمارهای صندوق بین المللی پول میزان تولید ناخالص ملی ایران طی سالهای 1359 تا 1388 بر اساس قیمت ثابت سال 1379 از رقم 15 هزار میلیارد تومان به 50هزار میلیارد تومان افزایش پیدا کرده است و به قیمت جای نیز از رقم 93 میلیارد دلار به رقم 330 میلیارد دلار رسیده است. به عبارت ساده بر اساس این ارقام تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت ثابت طی 29 سال معادل 219 درصد رشد داشته است و بر اساس قیمت های جاری نیز حدود 254 درصد افزایش پیدا کرده است.اما این رقم در سرانه تولید ناخالص داخلی که یکی از مبانی محاسبه درآمد سرانه است بازتابی دیگر داشته است. براساس گزارش صندوق بین المللی پول سرانه تولید ناخالص ملی به قیمت ثابت سال 1379 بین سالهای 1359 تا 1388 از رقم 411 هزار تومان به 679 هزار تومان افزایش پیدا کرده است یا به عبارتی درامد سرانه ایرانیان از ماهی 34 هزار تومان در سال 1359 به رقم 57 هزار تومان در سال 88 رسیده است. این ارقام گویای رشد 65 درصدی در درآمد سرانه یا سهم هر ایرانی از تولید ناخالص ملی کشور است. حال سئوال اینجاست چرا به ناگهان رشد 219 درصدی تولید ناخالص داخلی طی دوره مورد بحث به رشدی 65 درصدی تقلیل پیدا کرده است؟ برای پاسخ به این پرسش باید به روش استخراج سرانه تولید ناخالص ملی از کل تولید ناخالص ملی مراجعه کنیم، یعنی کسری که در صورت آن تولید ناخالص قرار می گیرد و در مخرج آن جمعیت کشور و حاصل کسر سرانه تولید ناخالص را به نمایش می گذارد. یک اصل ساده ریاضی عنوان می کند هرچه مخرج کسری بزرگ تر شود حاصل کسر کوچکتر خواهد شد وبر همین اساس می توان گفت چرا توزیع تولید ناخالص ملی بین 74 میلیون جمعیت کشوردر سال 88 در مقایسه با درآمد توزیع شده بین 38 میلیون نفر جمعیت سال 59 از رشدی متناسب با افزایش حجم اقتصاد کشور برخوردار نبوده است و به عبارتی ساده تر می توانیم بگوییم رشد جمعیت ایران رشد اقتصاد کشور با بلعیده است.البته برای انکه بتوانیم تصویر بهتری از کم بودن رشد سرانه تولید ناخالص ملی و یا درآمد سرانه در ایران داشته باشیم باید به رتبه این شاخص بین کشورهای جهان داشته باشیم. براساس آمارهای صندوق بین المللی پول شاخص سرانه تولید ناخالص ملی ایران بر اساس قیمت های جاری دلار بین المللی در سال 1359 معادل 2445 دلار بوده است و رتبه ایران از نظر میزان این شاخص بین 181 کشور جهان 48 بوده است در حالی که همین شاخص در سال 88 برای ایران به رقم 4459 دلار رسیده است ولی رتبه ایران به رقم این رشد 82 درصدی بالغ بر 38 پله نزول کرده و به رتبه 86 رسیده است این در حالی است که متوسط رشد سرانه تولید ناخالص سرانه کشورهای جهان به قیمت جاری طی دوره فوق معادل 260 درصد بوده است یعنی رقمی نزدیک به 254 درصد رشد تولید ناخالص داخلی ایران به قیمت جاری. به این ترتیب می توان گفت رشد 93 درصدی جمعیت کشور در دوره فوق به به راحتی باعث شده است رتبه ایرانیان به عنوان تولید کنندگان ارزش افزوده در اقتصاد جهانی از رتبه 48 به 86 نزول کند و اقتصادی که به رغم جنگ تحمیلی هشت ساله توانسته است با فداکاری تمامی مردم کشور ومسئولین نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران متناسب با متوسط رشد اقتصاد جهانی توسعه پیدا کند نتواند رفاهی متناسب با این دستاوردها را برای اقشار جامعه فراهم کند.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 363]