واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > ادبیات - گلی ترقی در نشست کتاب «خلسه خاطرات» نوشته شهلا زرلک مثل داستانهایش بود، انگار زنی از داستانهای او بیرون پریده و پشت میز نشسته بود و دوباره از خاطراتش میگفت. به گزارش خبرآنلاین، نشست بررسی «خلسه خاطرات» عصر سوم خردادماه در شهر کتاب برگزار شد. گلی ترقی در این نشست از شروع داستاننویسی خود گفت که عمری چهل ساله دارد و اینکه حالا دیگر خاطرههایش را از یاد برده و برای یادآوری آنها باید برود دوباره آنها را بخواند. او فکر میکند دیگر حالا یک قصهگو شده است و خاطرات از او دور شدهاند. او میگوید نوشتههایش همیشه برایش عجیب بوده و نمیداند از کجا آمدهاند. حالا قصهگویی بیشتر برایش مهم است؛ آدمها و فضا و شخصیتها در داستانهایش رنگ گرفتهاند. گلی ترقی چهل سال است که مینویسد. خودش میگوید همیشه گوش و هوش ادبی داشته، اما حسابش صفر و دو بوده است. کلمهها او را محصور کرده و در یادش ماندهاند. کلمات برایش رنگ و بو داشتند؛ شنبه را میدیده که زشت و لاغر و دراز است و هر چه روزها جلوتر آمدهاند برایش قشنگتر و چاقتر شدهاند. «من چهگوارا هستم» ترقی جزو اولین کتابهایی است که از او منتشر شده. او اعتراف کرد نثر این کتاب نسبت به کتابهای دیگر او ضعیف است و هر چه جلوتر آمده نثر کتابهایش قویتر شدهاند. هر چند او سالها پیش ایران را ترک کرد، اما تمام تلاشش را کرد که نثرش را قوی کند. در این سالها مسافت مکانی باعث نشده از ایران و زبان فارسی دور بیفتد. از داریوش آشوری و شاهرخ مسکوب در قوی شدن این نثر کمک گرفته و آنها تاثیر زیادی در زبان او داشتهاند. خودش میگوید اولین داستانش را وقتی که با فروغ آشنا شده نوشته است؛ داستانی به نام «میعاد» که برای فروغ خوانده و او خواسته این داستان را بنویسد، اما ترقی میترسید که بنویسد؛ شعرهای فروغ در او تاثیر زیادی داشت. یکی از علایق او کلنجار رفتن با زبان فارسی است؛ زبانی که عاشق آن است و در عین محدودیتها امکانات زیادی هم دارد. اوایل کارش میترسیده از کلمات استفاده کند؛ خودش میگوید که «اوایل آنقدر پررو نبودم که از کلمات استفاده کنم، اما الان ترسم ریخته و راحت میتوانم با زبان فارسی برویم سواری.» شهلا زرلکی کتاب «خلسه خاطرات» را درباره بررسی آثار ترقی نوشته و این نشست به بهانه همین کتاب بود. او آشناییاش را با ترقی از سال 76 میداند که در جشنواره فیلم «درخت گلابی» را دید که داستانی بود که بر اساس کتاب ترقی ساخته شده بود. همانجا به او علاقهمند شد و بقیه آثار او را به مرور خواند. او بر این باور است که هر نویسندهای دغدغهای در آثارش دارد و بر اساس همین او این کتاب را بر اساس همین الگو نوشته اشت. زرلکی در این کتاب سعی کرده نقد خلاقانه بر آثار ترقی داشته باشد و سعی داشته زبان این کتاب زبانی عصا قورت داده نباشد و لحن سادهای را استفاده کند. فرشته نوبخت هم درباره این کتاب با اشاره به مقاله «اتاقی برای نوشتن» ویرجینیا وولف که هشتاد سال پیش منتشر شد و سر و صدای زیادی در آن زمان ایجاد کرد گفت: «روزگاری نوشتن برای زنان مسئله بوده و مطمئن نیستم بعد از آن جدالها زن اتاقی برای نوشتن داشته باشد. نوشتن برای یک زن نویسنده امری ناگزیر است چه اتاقی برای نوشتن داشته باشد و چه نداشته باشد.» او از ویژگیهای آثار ترقی را نوشتن از خاطراتش میداند که به وقفههای نانوشتن او در طی این سالها اشاره دارد که در هر نویسندهای این نانوشتن اتفاق میافتد. این منتقد ادبی «خلسه خاطرات» را کتابی میداند که زرلکی گاهی در مقام نویسنده و گاهی در هیئت یک منتقد در آن ظاهر میشود. نویسنده جاهایی اعتراف میکند که در مقام منتقد نیست و در مقام خوانندهای است که در زیر زمین منزل پدریاش آثار ترقی را میخواند. در واقع این کتاب داستان بلندی است که از دل نوشتههای ترقی بیرون آمده است. حسن میرعابدینی نیز صحبتهایش را با این سئوال که ترقی در کجای داستاننویسی ما قرار دارد و علت محبوبیت او چیست؟ آغاز کرد. او تاکید کرد: «ترقی معمولا داستانهایش را در چارچوب داستانهای رئالیستی پی میریزد و گرایش دیگریش این است که با وصف مینیمالیسیتی به دنیای شخصیتهایش راه مییابد. او در آثارش تعمدی ندارد که صدای نویسنده را از داستان حذف کند. او مانند هر نویسنده خلاق دیگری داستان خود را مینویسد و داستانهایش با آنچه در زندگی از سر گذارنده است بسیار ارتباط دارد.» او همچنین به دوره سکوت ترقی در آثارش اشاره میکند و توضیح میدهد: «ترقی در این دوره سکوت از خواننده و قهرمان خود میخواهد بنشیند و تامل کند، سکوتی که از قهرمان میخواهد که خود را بشناس. در مرحله دوم قهرمانهای او تغییر کردهاند و در داستانهای این مرحله که بخشی از آن خاطرهای میشود که من آنها را خاطرات ترقی نمیدانم چرا که آنوقت باید به داستاننویسی ترقی شک کرد.» این منتقد ادبی در عین حال اعتقاد دارد که در اغلب داستانهای ترقی جلوههایی از مدرنیته نشان داده میشود. او بر لبه دنیا بودن انسان ایرانی را نمایش میدهد؛ بین سنت و تجدد، مرگ و زندگی و.. و یکی از دلایل موفقیت اثار او این است که وضعیت زندگی ایرانی را نشان میدهد؛ با این همه داستانهای او انتقادی و اجتماعی و سیاسی نیستند، بیشتر داستانهای او عرفانی هستند. او راوی داستانهای ترقی را ترقی نمیداند بلکه انسانی میداند که پشت نقاب شخصیتهایش پنهان میشود. 58244
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 231]