تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 8 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):براى هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835137015




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نويسنده: علي جديد بناب عوامل شكوفايي تمدن اسلامي


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: نويسنده: علي جديد بناب عوامل شكوفايي تمدن اسلامي
خبرگزاري فارس: از امتيازات خاص تمدن اسلامي به عنوان يك ويژگي خاص زبان واحد علمي و ديني آن است كه ميليون‌ها مسلمان همه به يك زبان عبادت مي‌نمايند و زبان علمي آنها عربي بود كه خود عامل مهمي در پيشرفت تمدن اسلامي به شمار مي رود.


ارمغان اسلام

ارمغان جاودانه اسلام براي بشريت فرهنگ و تمدن عظيم و انساني جامعي بود كه بشريت را براي هميشه وامدار خود نمود. اين تمدن در دوره‌اي ظهور نمود كه جهان در تاريكي فرو رفته و مردم در گمراهي بودند. مهم‌ترين و اولين ويژگي تمدن اسلامي اصالت و غناي فرهنگ اسلام است. در اين تمدن قرآن كريم مركز ادبيات مدون عرب و نقطه اساسي علم و علم‌آموزي شد. در مرتبه پس از قرآن، سخنان و تعاليم پيامبر كه از آن به سنت تعبير مي‌شود و در مرحله بعد تعاليم ائمه و بزرگان دين قرار دارد. با استفاده از اين ويژگي بود كه مسلمانان توانستند در همان قرن نخست هجري و پيش از انتقال علوم ديگران، خود صاحب فرهنگي اصيل، وسيع و عميق گردند.
از ويژگي‌هاي ديگر اين تمدن كه باعث تمايز آن شده، عقل‌محوري و ارزش نهادن به معنويت است. تمدن اسلامي در حقيقت همان تمدن عقل مي‌باشد نه هوا و هوس، زيرا محور اساسي اين تمدن تعالي انسان است كه قوام او عقل او مي‌باشد. آيات فراواني در قرآن مجيد انسان را به تفكر و انديشه دعوت مي‌نمايد. اين آيات عقل انسان را ترغيب مي‌كند كه در آيات الهي بينديشد تا به شناخت واقعي و درست دست يابد.

ويژگي ديگر تمدن اسلامي توجه به علم و دانش و توجه ويژه به دانشمندان است. اسلام از همان ابتدا به حمايت از علم و دانش برخاست و تحصيل علم را براي هر فرد لازم شمرد و علما را به آموزش شاگردان و توسعه و گسترش فرهنگ و دانش تشويق و ترغيب كرد.

از امتيازات خاص تمدن اسلامي به عنوان يك ويژگي خاص زبان واحد علمي و ديني آن است كه ميليون‌ها مسلمان همه به يك زبان عبادت مي‌نمايند و زبان علمي آنها عربي بود كه خود عامل مهمي در پيشرفت تمدن اسلامي به شمار مي رود.

از ويژگي‌هاي ديگر تمدن اسلامي عدم تمركز علمي است. با وجود اينكه برخي دانشگاه‌ها و حوزه‌هاي علمي در شهرهاي بزرگ قرار داشت ولي در كنار آن در بسياري از شهرهاي كوچك و حتي روستاها، مخصوصاً در ايران، مدارس علوم اسلامي تاسيس شد كه در آن رشته‌هاي گوناگون علوم تدريس مي‌شد و چه بسا كه به يمن حضور يك يا چند تن از بزرگان اساتيد و شخصيت‌هاي برجسته علمي، يك شهر دورافتاده يا يك روستا، كانون جاذبه علمي نيرومندي مي‌شد كه جويندگان علم و محققان و دانشمندان رده‌هاي عالي را به سوي خود جذب مي‌كرد و حوزه‌هاي معروف و بزرگي چون بلخ، بخارا، نيشابور، مشهد، ري، قم و نجف بدان محتاج بودند.

در كنار اين ويژگي‌ها، ويژگي‌هاي ديگري نيز مانند مساوات و برابري انسان‌ها و ارزش نهادن به انسان، شناخت ديگران و ديگرپذيري، سازگاري و دگرگوني را نيز مي‌توان نام برد. بايد يادآوري نمود كه اين تمدن، تمدن قوم و ملت خاصي نيست و اين امر نيز در جاي خود ويژگي مهمي به شمار مي‌رود.

نهضت شكوفايي علمي در تمدن اسلامي

ارج نهادن قرآن به علم و كتابت و سفارشات موكد پيامبر اسلام و بزرگان دين در امر آموختن علوم و دانش‌ها، مسلمين صدر اسلام را به گونه‌اي شگفت‌آور به فراگيري علم، كتابت و تدوين علوم هدايت نمود. در اين راه قرآن كريم و سيره پيامبر(ص) دو منبع اصلي و پراهميت براي بالا بردن سطح دانش و فرهنگ مسلمين بودند. افكار مسلمانان با آموزشهاي گرانبهاي اين دو منبع بزرگ كه مشتمل بر عقائد، حقوق ، ادبيات و هنر ، ضرب‌المثل‌ها ، داستان‌هاي آموزنده و تاريخ بود در سطح بالايي قرار گرفت. دكتر زرين‌كوب در اين زمينه مي‌نويسد: «آمادگي مسلمين براي اخذ و نشر علوم و احاديثي كه از پيغمبر(ص) در تشويق به دانش‌طلبي نقل مي‌باشد، به علاوه وجود اسباب و موجبات ديگر، شروع يك نهضت علمي را در قلمرو اسلام سبب شد.»

مسلمانان از همان ابتدا با الهام از اين دو منبع شروع به تدوين و تاليف علوم انساني نموده گام‌هاي بزرگي در اين راه برداشتند. نتيجه اين امر تقويت مباني ديني و هدايت فكري و نيز تكامل علمي بود. پيروان اسلام طي معرفت خالق و آشنايي با فلسفه عالي خلقت كه به منزله زيربناي كليه تعاليم دين و سنگ بناي ترقي و تعالي است، با منشا و ريشه علوم نيز آشنا شدند. اين مرحله، آغاز نهضت علمي در اسلام بود كه تدريجا توسعه پيدا كرد و مسلمانان را به كسب علوم و دانشهاي ساير ملل واداشت. نهضت علمي در اسلام نهضتي اصيل بود كه متعاقب نهضت عقيدتي و ايماني و بر اثر آن به وجود آمد. مسلمانان ابتدا هدف اصلي قرآن از توجه و تفكر در هستي را مد نظر قرار داده با تقويت بنيه ايماني به استفاده از ساير علوم پرداختند. اين توجه به علوم ديگران در نيمه دوم قرن دوم هجري صورت گرفت. زيرا مسلمانان تا پايان قرن اول و قسمتي از قرن دوم هجري به دليل اشتغال به فتوحات مجال چنداني براي پرداختن به مسائل غير نظامي نداشتند. لذا در اين مدت گام‌هاي اندكي در فراگيري علوم و تعليم و تربيت برداشته شد. با فروكش كردن تدريجي دامنه فتوحات و ارتباط با ملل ديگر و نيز آرامش نسبي و رفاه اقتصادي نوعي حركت و نهضت علمي در آنها پديد آمد و در كنار علوم نقلي توجه به علوم عقلي نيز رايج شد.

در دوره بني‌اميه در ممالك اسلامي گفتگوي چنداني از علم و حكمت در ميان نبود، اما از دوره عباسيان كم‌كم ميدان براي فعاليت‌هاي علمي باز شد و طولي نكشيد كه سيل دانش مسلمين، سراسر دنياي اسلام را فراگرفت. علاوه بر دو منبع ذكر شده، ترجمه نيز يكي از پايه‌هاي جهش فكري مسلمانان به شمار مي‌رود. آنان پيوسته آثاري از زبان‌هاي مختلف به عربي برمي‌گرداندند. كار ترجمه و نقل علوم از زبان‌هاي مختلف به عربي در قرن دوم و سوم با قوت تمام در بيت‌الحكمه و ديگر مراكز علمي دنبال شد و در قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم ادامه يافت. هارون و مامون مترجمان بسياري را در رشته‌هاي مختلف، مأمور ترجمه و تاليف نمودند و بدين ترتيب كليه آثار و انديشه‌هاي علمي دنياي قديم در اختيار دانشمندان مسلمان قرار گرفت و ايشان با استفاده از آنها و تجارب و اطلاعات خويش قدم‌هاي بلندي در هر يك از علوم برداشتند. حاصل اين فرايند شكوفايي تمدن اسلامي و بارور شدن آن در قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم هجري بود. در اين دوره بزرگ‌ترين علماي اسلامي در هر يك از شعب علوم عقلي و نقلي ظهور كردند.

اين دوره را به دو علت دوره طلايي تمدن اسلامي نام نهاده‌اند: دليل اول اين است كه در اين دوره دولت اسلامي هم از لحاظ ثروت و سيادت و هم از حيث فرهنگ و معرفت به قله مجد و رفعت رسيد. دليل دوم اين است كه بيشتر علوم اسلامي در اين دوره نشأت يافت و بيشتر علوم « دخيله» در اين روزگار به زبان تازي (عربي) ترجمه شد.

از نتايج شكوفايي علمي، طبقه‌بندي علوم توسط دانشمندان مسلمان بود. ايشان علوم را به دو دسته علوم اسلامي و غير اسلامي تقسيم نمودند. علوم اسلامي شامل قرائت، تفسير، حديث، فقه، اصول، كلام، تصوف، عرفان، و علوم غير اسلامي شامل رياضيات، نجوم، فيزيك و مكانيك، طب، كيميا، فلسفه، منطق، تاريخ، جغرافيا و ادبيات مي‌شد.

نهادهاي سياسي، اجتماعي و علمي تمدن اسلامي

براي شناخت تمدن اسلامي بايستي با نهادهاي تشكيل دهنده آن و وظايف هر كدام آشنا شويم.

حكومت اسلامي: مهم‌ترين نهاد در تمدن اسلامي نهاد حكومت است. با تشكيل حكومت اسلامي در مدينه اولين نهاد تمدن اسلامي نيز شكل گرفت. البته اين دولت نوپا كه تحت اداره مستقيم پيامبر بود بيشتر به يك دولت‌شهر ابتدايي شبيه مي‌باشد. زيرا هنوز سازمانهاي اداره كننده‌اي تشكيل نشده بود، ولي سنگ بناي كليه نهادهاي اعصار بعدي ريشه در اين مرحله دارد. هر چه سرزمين‌هاي اسلامي گسترش مي‌يافت، احتياجات جديد، ايجاد موسسات و ديوانهاي خاصي را موجب مي‌شد و سبب تكميل اين نهادها مطابق نيازهاي زمان مي‌شد؛ ولي پايه و شالوده تمام آنها همان اساسي بود كه پيشواي بزرگ اسلام با وحي الهي بنا كرده بود. گسترش اسلام به خارج از مرزهاي شبه جزيره عربستان لزوم اداره اين سرزمين‌ها و شهرهاي بزرگ و ساكنان آنها موجب شد تا دستگاه‌هاي مختلف اداري به نام ديوان به وجود آيد. اين ديوان‌ها بسته به نوع فعاليت، نام‌هاي مختلفي به خود گرفت:

ديوان خراج يا استيفا: يكي از اولين و در عين حال مهم‌ترين ديوان‌هاي تشكيل شده ديوان خراج يا استيفا بوده است. وظيفه اين ديوان آنگونه كه از نامش مشخص است سرپرستي امور مالي سرزمين‌هاي اسلامي بود. ثبت دارايي سرزمين‌هاي اسلامي، گردآوري خراج، تقسيم بيت‌المال و رتبه‌بندي مسلمانان جهت دريافت سهم خود از بيت‌المال مهم‌ترين وظيفه اين ديوان بود. اين ديوان كه در سرزمين‌هاي اسلامي حضور فعالي داشت در اعصار بعدي گسترش بيشتري يافت و فعاليت و وظايف آن نيز پيچيده‌تر شد. محاسبه عايدات عمومي، تنظيم و برآورد هزينه‌ها، و اعزام متوليان مالياتي به نقاط مختلف از وظايف اين ديوان به شمار مي‌رفت.

ديوان بريد: اين ديوان براي خبررساني، انتقال فرامين و اخبار از اطراف به مركز و بالعكس فعاليت مي‌نمود ولي كم‌كم تبديل به مهم‌ترين سازمان امنيتي سرزمين‌هاي اسلامي شد و به تدريج وظيفه جاسوسي نيز بر آن اضافه شد. مسئول اين ديوان كه صاحب بريد ناميده مي‌شد يكي از اركان مهم حكومت به شمار مي‌رفت. در امپراطوري اسلامي نيز به تقليد از تمدن‌هاي ديگر و براي تسريع امر اطلاع‌رساني به توسعه راه‌ها و كاروانسراها توجه خاصي به عمل آمد. در اين كاروانسراها و ايستگاه‌ها هميشه تعدادي اسب تازه‌نفس وجود داشت كه در آنها اقدام به تعويض اسب مي‌نمودند.

ديوان انشاء يا رسائل: از نوشته‌هاي تاريخي چنين به نظر مي‌رسد كه اين ديوان در عصر پيامبر شكل گرفته است زيرا آن حضرت پيوسته با سران قبايل و سرزمين‌هاي همسايه مكاتبه مي‌نمود، اما به مرور زمان وظايف اين ديوان نيز گسترش يافت. مهم‌ترين وظيفه اين ديوان تنظيم و ارسال نامه‌ها و فرامين خلفا و حكام به سراسر قلمرو اسلام بود.

ديوان جيش يا جند: با وحدت شبه جزيره عربستان دولت مدينه صاحب نيروي نظامي شد كه تا آن روز در عربستان تشكيل نشده بود. لذا در زمان خليفه دوم به تشكيل آن به مقياس كوچكي اقدام شد. وظيفه اين ديوان در آغاز تاسيس، سرشماري و تهيه اسامي شركت كنندگان در جنگ‌هاي صدر اسلام بود تا سهم هر يك به ميزان شركت در آنها محاسبه شود. به مرور زمان وظيفه اين ديوان گسترش يافت و سرپرستي نيروهاي نظامي و تهيه آمار جنگاوران و تهيه سلاح و لوازم نبرد و همچنين پرداخت حقوق نظاميان بر عهده اين ديوان نهاده شد. در منابع سرپرست اين ديوان را ناظر‌الجيش نوشته‌اند. اين ديوان بعدها تبديل به «ديوان عرض» شد.

ديوان بيت‌المال: سابقه تشكيل بيت‌المال به صورت يك ديوان به عصر خليفه دوم بازمي‌گردد. در اين دوره قسمتي از مسجد پيامبر(ص) را به محل نگهداري بيت‌المال اختصاص دادند و عده‌اي را براي نگهداري آن به كار گرفتند. به مرور زمان يكي از مهم‌ترين نهادهاي مالي حكومت از دل آن بيرون آمد. اين ديوان درآمدها و مصارف معيني داشت. درآمدهاي آن از محل «فيء» «غنائم» و صدقات فراهم مي‌شد و صرف تهيه وسايل مورد نياز مردم و بالا بردن سطح زندگي مسلمين و نيز جهت پرداختن حقوق مجاهدان، تهيه اسلحه و آزادي اسيران و غيره مي‌گرديد.

ديوان مظالم: يكي از ديوان‌هاي بزرگ اسلامي كه مي‌توان آن را با دادگستري امروز مقايسه نمود، ديوان مظالم است. اين ديوان وظيفه رسيدگي به شكايات و اختلافات مردم را به عهده داشت. كار اداره اين ديوان بر عهده قاضي‌القضات بوده است. منصب قضاوت لقب مخصوص كساني بود كه واجد خصائص برجسته و صفات عالي بودند. اين قضات وظيفه اداره محاكم را به عهده داشتند.

اداره حسبه: نهاد ديگري كه نقش مهمي در كنترل اوضاع شهرها داشت و بر روي فعاليت‌هاي افراد در جامعه و به ويژه اصناف و بازار و جلوگيري از اعمال منافي عفت نظارت داشت حسبه ناميده مي‌شد. مسئول اداره حسبه را «محتسب» مي‌ناميدند كه بايستي داراي شرايط ويژه‌اي بود. وظايف محتسب عبارت بود از 1- نظارت بر بازارها و حرفه‌ها 2- نظارت بر اخلاق عمومي جامعه 3- نظارت برقيمت‌ها و ترازها 4- نظارت براجراي عبادات مردم 5- نظارت بر راه‌ها و ساختمان‌ها 6- وظايف قضايي محدود مانند بررسي كم‌فروشي و حيله در فروش 7- وظايف موردي و متفرقه. محتسب تنها وظيفه نظارتي داشت و نمي‌توانست خطاكاران را تنبيه كند.

مراكز علمي: غير از نهادهاي سياسي، اجتماعي نهاد مهم‌تري وجود داشت كه نقش اصلي را در گسترش و استحكام تمدن اسلامي به عهده داشت. نهادهاي علمي از مراكز مختلفي تشكيل شده بود كه در ادامه به چند نمونه از آن به اختصار پرداخته مي شود.

مسجد: مسجد به عنوان محل تجمع و عبادت نقش خاصي را در عصر نبوي به عهده داشت و علاوه بر مركزيت اداري سياسي، محل علم و آموزش و به منزله محلي براي وعظ و ارشاد و حل و فصل اختلافات مسلمين و نخستين مركز تعليم به شمار مي رفت. در سال‌هاي آغاز قرن دوم تحولي جديد در آن به وجود آمد و نقش عمده‌اي در زمينه آموزشي و علمي به عهده گرفت كه نتيجه آرامش بعد از عصر فتوحات بود. شكوفايي مساجد تا پايان سده سوم هجري ادامه داشت ولي بايستي يادآوري نمود كه در همه مساجد به امر آموزش پرداخته نمي‌شد و اين امر منحصر و محدود به دسته‌اي مساجد بود كه به خاطر شرايط محلي، فرهنگي و مذهبي و برخي عوامل ديگر بر ساير مساجد برتري داشتند و نقش نوعي دانشگاه عمومي را عهده‌دار بودند. نخستين مركز رسمي جهت گسترش علوم و فنون، بيت الحكمه نام داشت كه در بغداد عصر عباسي تاسيس شد. اساس آن از كتابخانه‌اي كوچك پايه‌ريزي شده بود و در زمان مامون توسعه يافت.

از ديگر مراكز علمي دارالعلم‌ها بودند كه در شهرهاي مختلف دنياي اسلام وجود داشتند. مكتب نيز از محل‌هاي آموزش بود كه در نقاط مختلف مخصوصاً در مساجد وجود داشت و توسط مكتبداران اداره مي‌شد. همچنين مدارس نيز كه نخستين آنها توسط ناصر كبير در آمل ايجاد شد در گسترش علوم نقش داشتند.

مشهورترين و مهم‌ترين مركز علمي كه درمقابل الازهر قاهره قرار گرفت مدارس نظاميه بودند كه به سعي خواجه نظام‌الملك، ابتدا در شهرهاي بغداد و نيشابور ايجاد شدند. اكثر اساتيد اين دانشگاه‌ها مانند ابواسحاق شيرازي، غزالي، عمر خيام و... از افراد بنام زمان خود بودند. از مراكز ديگر آموزشي در جهان اسلام بيمارستان‌ها و دانشكده‌هاي پزشكي را مي‌توان نام برد. اين مراكز غير از درمان بيماران مركز تحقيق و مطالعه نيز بود و كتابخانه‌هاي تخصصي در زمينه‌هاي مورد نياز داشتند. غير از اين موارد خانقاه‌ها و رصدخانه‌ها نيز محل انتشار علم در تمدن اسلامي بودند.

علل اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي شكوفايي تمدن اسلامي

در پيدايش و شكوفايي تمدن اسلامي علل و عوامل مختلفي نقش داشتند كه پرداختن به همه آنها كاري بس دشوار و خارج ازحوصله بحث ماست. آيين اسلام مهم‌ترين قوه محركه تمدن اسلامي بوده و هنوز هم يكي از عوامل اساسي اين تمدن است و شالوده‌اي لايتغير بدان داده است. لذا به برخي از مهم‌ترين آنها به صورت خلاصه اشاره مي‌شود.

توصيه قرآن و سنت: بي‌ترديد قرآن و تعاليم پيامبر(ص) مهم‌ترين عامل توجه مسلمين به كسب علم و دانش بود. نخستين آيه‌اي كه بر پيامبر نازل شد نيز تاكيد بر همين امر داشت: «بخوان به نام پروردگارت.» اگر قرآن را به دقت بخوانيم برتري انسان نسبت به ساير مخلوقات را در علم و دانش او مي‌داند. قرآن عامل بسيار موثري در بالا بردن فكر و انديشه مسلمانان بود و ايشان را به تفكر و تحقيق سوق مي‌داد. «قرآن، پس از جلب نفوس به فلسفه خلقت و پي‌ريزي شالوده ايمان و زيربناي اصلاحات، افكار را براي هرچه بهتر و بيشتر انديشيدن و آموختن بسيج كرد، پي در پي مردم را به تفكر و تعقل ترغيب كرد و جهل و بي‌خبري را نكوهش نمود و مردم نادان و بي فكر را كر و كور و لال و در رديف چهارپايان به شمار آورد. در سراسر قرآن كلماتي از ماده علم و حكمت، معرفت، بصيرت، شعور، فكر، فهم، عقل، تدبر، و استنباط، با اسلوبي موثر و موكد، بسيار آمده است. اين بيانات موجب افزايش ارزش علم و تفكر در نزد عموم و در نتيجه جامعه نيز به سوي دانش و انديشه سوق يافت. در كلام نبوي و ائمه نيز مطالب بسياري در مورد آموختن علم و دانش وجود دارد.

وجوب طلب علم: دعوت اسلام به ايمان همراه با آگاهي و شناخت بود. هر مسلماني مكلف بود كه تحصيل ايمان كند و در اين نظام كسب آگاهي و شناخت بر هر مسلمان به عنوان مقدمه ايمان شخصي و اجتهادي به اندازه توانايي عقلي او واجب است.

برتري دانشمندان: اهميتي كه دين اسلام به عالمان و دانشمندان داده است بسيار روشن است. اگر آيات الهي و سخنان پيامبر و ائمه را در تكريم دانشمندان گرد آوريم صفحات چندين جلد كتاب را پرخواهد نمود. همين تعاليم والا بود كه جامعه اسلامي را از بزرگ و كوچك به سوي طلب علم و آگاهي سوق داد. بعضي احاديث رسول اكرم(ص) كه به اسناد مختلف نقل مي شد حاكي از بزرگداشت علم و علماء بود. از ديدگاه امام علي(ع) پاداش عالم نزد خداوند از پاداش روزه‌دار نماز‌شب‌خوان كه در راه دين جهاد نمايد، بيشتر است و امام صادق(ع) عالمان را ميراث‌داران پيامبران معرفي نموده است. با توجه به اين مطالب مسلمين دين، علم و اخلاق را ملاك بزرگي اشخاص مي دانستند و در اين فرايند رنگ و نژاد و مليت نقشي نداشت.

شوق، شور و اراده: غير از موارد مذكور و عوامل تحت تاثير آنها، اراده و شور و شوق زيادي نيز براي كسب علم ايجاد شد. گوستاولوبن در اين مورد مي‌نويسد: جديتي كه مسلمانان در فراگرفتن علوم از خود نشان دادند، حقيقتاً حيرت‌انگيز است. آنها هر وقت شهري را مي‌گرفتند اولين اقدامشان بناي مسجد و آموزشگاه بوده است.

نقش حكومت‌هاي اسلامي: اميرالمؤمنين حضرت علي(ع) ضمن بيان يك رشته سخنان پرارزش، توسعه علم و دانش و گسترش و بسط فرهنگ را از وظايف حكومت اسلامي دانسته مي‌فرمايد: «اي مردم من بر شما حقي دارم و شما نيز بر من حقي، اما حق شما بر من اين است كه همواره شما را اندرز و نصيحت كنم و خيرخواهتان باشم و سرمايه‌هاي مالي و حقوقي‌تان را زيادتر كنم و براي آنكه در جهل و ناداني نمانيد و در مقام عمل خوشرفتار و مودب باشيد نسبت به آموزش و پرورش و تعليم و تربيت شما قيام كنم.»

حكومت‌هاي اسلامي به دلايل مختلف علاقه‌مند بودند امور رعايا را در مسير طبيعي و صحيح قرار دهند. لذا تا حدود زيادي امور تعليمات را به دست گرفتند. فرزندان اقشار مختلف در مقابل مبلغي اندك در مدارس مشغول تحصيل بودند. اكثر معلمين توسط حكام به كار گماشته مي‌شدند و در برخي موارد آموزش رايگان بود. رقابت حكام در حمايت و جذب علما نيز در بالا بردن علم و دانش نقش زيادي داشت.

ايجاد مدارس و دانشگاه‌ها: به تدريج كه جامعه اسلامي جلوتر مي‌رفت نياز به موسسات تعليمي در آن بيشتر احساس مي شد. مساجد و مكتب‌ها نخستين محل تعليم و تربيت بودند. تشكيل دارالعلم‌ها و در مرحله بعد بيت‌الحكمه و در كنار آن كتابخانه‌ها و رصد‌خانه‌ها نقش عمده‌اي در شكوفايي تمدن مسلمانان داشت. اين روند با تاسيس جامع‌الازهر و نظاميه‌ها به اوج خود رسيد. غير از موارد يادشده علل ديگري مانند ممنوع بودن احتكار علم و دانش، قائل نبودن زمان خاص براي كسب علم، كسب علم از هر كس كه باشد و لو غير مسلمان، نيز در سير و پيشرفت مسلمين موثر بوده است.

تأثير فرهنگ‌ها و تمدن‌هاي پيشين

فرهنگ و تمدن اسلامي تمدني اصيل و بر پايه قرآن و سنت بود و اين اصالت در همان سده اول خود را نشان داد. ولي در كنار اين دو، بر اثر فتوحات عظيمي كه در نيمه اول همين قرن نصيب مسلمين گرديد ايشان خود را در مقابل تمدن‌ها، فرهنگ‌ها و عقايد گوناگون و ريشه‌داري يافتند و جامعه اسلامي محل تلاقي اين تمدن‌ها گرديد و فرهنگ نوپاي اسلامي علاوه بر سرمايه‌هاي عظيم معنوي خود ميراث‌دار تمدن‌هاي مختلف آن روز شد. البته نبايد از اين نكته غافل شد كه تمدن اسلام كه بدينگونه وارث فرهنگ قديم شرق و غرب شد، نه تقليد كننده صرف از فرهنگ‌هاي سابق بود، نه ادامه دهنده محض؛ بلكه تركيب كننده بود و تكميل سازنده.

زماني كه مسلمين به اخذ علوم ديگران روي آوردند صاحب روحيه اجتهادي و تحقيقي بودند. ايشان با نظري مشرفانه به استفاده از علوم ديگران پرداختند. برخي از مطالب را پسنديدند و برخي را نه، و هرچه را نيز نپسنديدند در بوته تحقيق گداختند و آن را تنقيح كردند و به اصلاح آن مبادرت نمودند.

آلفرد گيوم در اين مورد مي‌نويسد: «عده‌اي ممكن است بگويند كه تمدن اسلامي آنچه اشاعه و انتشار داده چيزي به غير از آنچه از ديگران به ارث برده نيست، ولي اين موضوع تا اندازه‌اي منصفانه نيست و اگر چنين بگوئيم اهميت واقعي معرفت دنياي اسلامي را كوچك كرده‌ايم.»

چهار مركز عمده كه مسلمين از ايشان متاثرشدند عبارتند از: ايران، مصر (اسكندريه)، مراكز سرياني و هند.

ايران: ايران از جمله مراكزي است كه قبل از ظهور اسلام داراي تمدن درخشاني بود و با وجود حاكم بودن نظام طبقاتي به عنوان كانون علم و دانش محسوب مي‌شد. از مراكز مهم علمي در عصر ساساني شهرهاي مداين، جندي‌شاپور و ريواردشير و برخي مراكزعلمي ديگر را مي‌توان نام برد. ايرانيان تا اين زمان در علوم مختلف مانند موسيقي، طب و رياضيات بر اثر ارتباط با مشرق و مغرب و مللي مانند هندوان و بابليان و ملل آسياي صغير به پيشرفت‌هايي نائل شده بودند. در عصر ساساني رياضيات و نجوم از علوم مورد توجه بوده و وجود زيج‌هايي كه مورد استفاده منجمين اسلامي قرار مي‌گرفت، پيشرفت ايرانيان در اين زمينه را روشن مي‌كند. علاوه بر آن كتابخانه‌هايي مشتمل بر كتب مختلف پهلوي و يوناني وجود داشت. بعضي از اين كتاب‌ها را ابن‌مقفع و پسر او محمد به عربي ترجمه كردند.

مصر (حوزه علمي اسكندريه): از دوره بطالسه يعني جانشينان بطلميوس (323 - 282‌ق.م‌) يكي از سرداران اسكندر كه كنترل مصر را به دست گرفت، اسكندريه كم‌كم مركزيت علمي پيدا نمود و تبديل به وارث تمدن يوناني و محل تلاقي افكار علمي به ويژه در زمينه فلسفه شد و كم كم مدارس و كتابخانه و رصدخانه‌اي در آن ايجاد شد و دانشمندان بزرگي در رياضيات و نجوم و طبيعيات و طب و جغرافيا از آنجا ظهور كردند كه عمدتاً دنباله‌رو فلاسفه يونان بودند. از جمله علماي تربيت يافته اين حوزه اقليدس، ارشميدس، ابولونيوس و بطلميوس را مي‌توان نام برد. شهرت اين مركز در طب و تشريح به خاطر وجود اطبايي مانند سقراط است. علاوه بر اين در فلسفه نيز مقام والايي داشت و روش‌هاي جديدي را در فلسفه ارائه نمود. از فلاسفه معروف، فيلون اسكندراني و سكاس بنيانگذار فلسفه افلاطوني جديد، وابسته به اين مركز علمي بودند. اين حوزه تا اواخر قرن اول هجري فعال بود ولي اندكي بعد به انطاكيه منتقل شد. تقريباً همه آثار آن مورد استفاده مترجمان و طبيبان حوزه‌هاي علمي بعدي بخصوص حوزه علمي بغداد قرار گرفت.

سوريه (مركز علمي سرياني): سرياني يكي از لهجه‌هاي آرامي است. در آغاز دوره مسيحيت آراميان در ناحيه وسيعي كه شامل سوريه، بين‌النهرين، شوش و الجزيره مي‌شد پراكنده بودند و به زبانهاي مختلف كه ريشه آرامي داشت صحبت مي‌كردند. اين مناطق در محل برخورد دو قدرت آن روز قرار داشت و غالباً دست به دست مي‌گشت، لذا از هر دو تمدن ايران و روم تاثير پذيرفته بود. از شهرهاي مهم اين بخش رها، نصيبين، قنسرين و آمد مشهورتر بودند. شهر رها بعدها تبديل به مركز تبليغ مسيحيت شد و انجيل به سرياني نوشته شد و لهجه سرياني تبديل به زبان كليسا گرديد و در شرق فرات انتشار يافت. ايشان براي تمايز از آراميان غير مسيحي خود را سرياني ناميدند. از منسوبين به اين حوزه البرديصاني وهرمونيوس را مي‌توان نام برد. دانشمندان سرياني‌زبان در عين اثبات اصول معتقدات ديني و مذهبي خود به علومي يوناني مثل منطق، رياضيات، طبيعيات، الهيات، نجوم، كيميا و طب سرگرم بوده و به ترجمه كتب معتبر يوناني خاصه ارسطو، افلاطون و افلاطونيان جديد به سرياني توجه بسيار داشته و از كتب پهلوي نيز ترجمه مي‌كرده‌اند. اين مدارس بعد از اسلام نيز مدتي رونق خود را حفظ كردند. اين قوم واسطه نقل علوم يوناني به عربي شدند و تقريبا كليه كتب فلاسفه، اطباء، رياضي و نجوم يوناني و اسكندراني را به عربي ترجمه كردند و بيش از ساير اقوام در انتقال علوم يوناني به تمدن اسلامي نقش داشتند. ايشان در عصر اسلامي نيز به عنوان معلمين و اساتيد برخي از قدرتمندان نقش واسط را ايفا نمودند.

معارف هندوان: يكي ديگر از مراكز علمي تاثيرگذار در تمدن اسلامي علوم هندوان است كه انتقال آن عمدتاً به وسيله ايرانيان صورت گرفت و در اين انتقال مركز علمي جندي‌شاپور نقش زيادي داشت. مهم‌ترين آثار طبي، رياضي و نجومي هندوان در فاصله ميان قرن سوم پيش از ميلاد و قرن هشتم ميلادي به وجود آمد. دانشمندان و پزشكان هندي در آغاز دوره عباسي در ترجمه كتب هندي به عربي نقش داشتند. از جمله اين افراد كنكه و ابن‌دهن و سندهانتا را مي‌توان نام برد.

در اينجا بايستي اين نكته را نيز روشن نمود كه بغداد مهم‌ترين محل گفتگو و تلاقي اين تمدن‌ها بود و اسلام موفق شد بسياري از علوم را به زبان اصلي خود كه در همه جا، چه در نزد توده‌ها و چه به وسيله بزرگان به كار گرفته مي‌شد، بيان نمايد.

خدمات متقابل اسلام و ايران

خدمات متقابل اسلام و ايران را مي توان به دو برهه زماني تقسيم كرد:

الف- ارتباط و تعامل قبل از عصر فتوحات

ب- ارتباط و تعامل بعد از تشكيل امپراطوري اسلامي

از همان ابتداي اسلام، ايرانيان مقيم يمن به رهبري باذان و شهربن‌باذان موجب تقويت اسلام در آن ناحيه شدند. شهيد مطهري در اين‌باره مي‌نويسد:

علاقه ايرانيان به دين مقدس اسلام از همان آغاز ظهور اين دين مقدس شروع شد. قبل از اينكه شريعت مقدس اسلام توسط مجاهدين مسلمان به اين سرزمين بيايد، ايرانيان مقيم يمن به آيين اسلام گرويدند و با ميل و رغبت به احكام قرآن تسليم شدند و از جان و دل در ترويج شريعت اسلام كوشش نمودند و حتي در راه اسلام و مبارزه با معاندين نبي اكرم(ص) جان سپردند.»

اين ايرانيان در زمان انوشيروان يمن را تصرف نموده و دولتي ايراني در آنجا ايجاد نمودند. همزمان با دعوت اسلامي باذان اسلام آورد و در پي آن عده‌اي از ايرانيان مسلمان شدند. در زمان جنگ‌هاي رده و ارتداد، ايرانيان نقش خاصي ايفا نمودند و شورش اسود انسي را كه نخستين مرتد در اسلام بود با كشتن وي از بين بردند. اين نخستين خدمت ايرانيان به اسلام بود. از جمله ايرانياني كه در اين جريان نقش داشتند، فيروز، دادويه، جيش ديلمي، آزاد و شهر‌بن‌بازان را مي‌توان نام برد. اين حوادث پيش از رحلت پيامبر(ص) بود‌ه است. بعد از رحلت پيامبر، قيس بن عبد يغوث از دين خارج شد و با فيروز به جنگ پرداخت. او با مكر و فريب سعي در از ميان برداشتن سرداران ايراني كرد و عده‌اي را با نيرنگ كشت. در اين جريان نيز ايرانيان خدمتي ديگر به اسلام نمودند. با شروع فتوحات و سقوط امپراطوري ساساني دوره‌اي جديد در حيات ايرانيان آغاز شد و عظمت و واقعيت اسلام را در نظر ايرانيان بيشتر كرد. خدمتي كه اسلام به ايرانيان نمود به صورت برآوردن يك نياز مقطعي نبود و بسيار اساسي بود و بيشتر در ايجاد تحول در انديشه و روح يك ملت بود و موجب ايجاد طرز فكري نو و واقع‌بينانه شد و جامعه از نظر اخلاقي و تربيتي بهبودي حاصل نمود و سنن و نظامات كهنه و دست و پاگير را برانداخت. اسلام به جاي عقايد شرك‌آميز ايمان و ايده‌اي عالي به ايرانيان بخشيد و هيجان كار، كوشش، دانش‌طلبي، نيكوكاري و ازخودگذشتگي را در جامعه تقويت نمود. بررسي اوضاع فكري و اعتقادي، اجتماعي، خانواده، اخلاق و سياست ايران عصر ساساني و مقايسه آن با بعد از اسلام عمق و عظمت خدمت اسلام به ايران را به روشني نشان مي‌دهد. در اينجا به اختصار چند نمونه مورد بررسي قرار مي‌گيرد:

اديان و ايران: همزمان با شروع دعوت اسلامي شاهد حضور جدي اديان و مذاهب مختلف در ايران ساساني مي‌باشيم كه هر يك در ناحيه‌اي خاص در حال گسترش بودند. از جمله اين اديان يكي آيين مسيحيت بود كه بعد از فشارهاي مختلف راه خود را در ايران باز كرد و آسيب‌پذير بودن مبادي اعتقادي زرتشتيان نيز بدان ياري مي‌رساند. اين دين در اواخر عهد ساساني چنان گسترش يافته بود كه حتي وابستگان به دستگاه حكومت و برخي خاندان‌هاي اصيل زرتشتي نيز بدان گرويده بودند. اگر اسلام ايران را فتح نكرده بود مسيحيت در غرب ايران گسترش مي‌يافت و آيين زرتشت به دست عيسويان از بين مي‌رفت.

غير از مسيحيت، اديان غير آسماني نيز حضوري جدي در ايران داشتند و از جمله اديان بودايي، مانوي و مزدكي را مي‌توان نام برد كه اولي از سمت شرق در حال گسترش بود. آيين بودا با حضور اسلام در ايران تاب مقاومت نياورد و به تدريج از صحنه ايران محو شد. آيين مانوي و مزدكي هر دو از داخل ايران برخاستند و براي مدتي به‌سرعت در ايران گسترش يافتند. با وجود فشار و سختگيري و سركوب، اين دو فرقه تا عصر اسلام، تا دو سه قرن به حيات خود ادامه دادند و در جريان نهضت‌هاي ضد اسلامي نقش زيادي داشتند. مسلماً اگر اسلام ظهور نمي‌كرد اين دو آيين به واسطه خصوصياتي كه داشتند و عللي كه موجب پيدايش آنها شده بود دوباره مجال ظهور و بروز مي‌يافتند.

حضور اسلام موجب شد تشتت افكار و عقايد مذهبي براي اولين بار به وحدت در عقيده تبديل شود. استاد مطهري در مورد نقش اسلام در حذف ساير اديان در ايران مي‌نويسد: آن چيزي كه به فعاليت بودايي در ايران خاتمه داد و مسيحيت را در اقليت ناچيزي قرار داد، و جلوي پيشروي بودايي به سمت غرب و پيشرفت مسيحيت به سمت شرق را گرفت كه هنوز هم كشيشان و مستشرقان كشيش‌مسلك آه حسرت آن را مي‌كشند، اسلام بود.

منابع و مآخذ:
1- استانيلاس گويارد ، سازمان‌هاي تمدن امپراطوري اسلامي ، سيد فخرالدين طباطبائي بي جا، زرين نگارپويا ج اول ، 1379.
2- تاريخ آموزش و پرورش اسلام و ايران، علي محمد الماسي، تهران، نشر دانش امروز ، ج اول ، 1370.
3- اصول و پايه هاي تمدن اسلامي ، سيد محمد تقي مدرس ، محمد صادق پارسا ، تهران ، محبان الحسين ، ج اول ، 1379 .
4- دستاوردهاي تمدن اسلامي و نقش اسلامي آن در رنسانس، عبدالله ناصح علوان و مولود مصطفايي ، تهران ، احسان ، ج اول ، 1384.
5- تاريخ آموزش و پرورش اسلام و ايران
6- منابع فرهنگ اسلامي ، م .م شريف ، ترجمه سيد خليل خليليان ، دفتر نشر و فرهنگ اسلامي ، ج اول 1359.
7- دانش مسلمين، محمد رضا حكيمي، قم، دليل ها، ج يازدهم،1382.
8- دين و دولت در انديشه اسلامي ، محمد سروش ، قم ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ، ج اول ، 1378.
9- كارنامه اسلام ‘ عبدالحسين زرين كوب ، تهران ، امير كبير ، ج پنجم 1376.
10-سير حكم در اروپا ، محمد علي فروغي ، تهران ، هرمس ، ج اول ،1383
11-تاريخ تمدن اسلام ، جرجي زيدان ، علي جواهري كلام ، تهران ، اميركبير ، ج دوم 1336.
12-تمدن اسلام و عرب ، گورستان ولوبون ، سيد هاشم حسيني ، تهران ، اسلاميه ، ج سوم ، 1358 .
13-تاريخ دانشگاههاي بزرگ اسلامي ، عبدالرحيم غنيمه - نورالله كسائي - يزدان - ج اول ، 1364.
14-فرهنگ اسلام در اروپا ، زيگريد هونكه ، مرتضي رهباني ، تهران ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ، ج ششم 1383 .
15-مدارس نظاميه و تاثيرات علمي و اجتماعي آن ، نورالله كسائي ، تهران ، امير كبير ، ج سوم ، 1374.
16-خدمات متقابل اسلام و ايران ،مرتضي مطهري، تهران ، صدرا ، ج 28 ،1379
17-نقش فرهنگ و تمدن اسلامي در شكل گيري رنسانس ، تابان ، ج اول ، 1378
18-ميراث اسلام، زير نظر سرتماس آرنولد و آلفردگيوم ، ترجمه مصطفي علم ، تهران ، كتابفروشي مهر ، بي تا.
19-تاريخ علوم عقلي در تمدن اسلامي ، تهران ، انتشارات مجيد ، ج اول 1384.
........................................................................................
منبع: www.ido.ir
 چهارشنبه 5 تير 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1123]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن