واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: دانش - چهار سال است که نیروهای امنیتی فرودگاههای ایالات متحده با تحلیل رفتار مسافران، سعی دارند تروریستها را شناسایی کنند. اما به نظر میرسد موفقیت 1 درصدی این روش بیشتر به یک شکست شبیه باشد. در آگوست 2009 / مرداد 1388 نیکلاس جرج، دانشجوی 22 ساله کالج پومونای کالیفرنیا قصد داشت از ایست بازرسی فرودگاه بینالمللی فیلادلفیا عبور کند که توسط ماموران، برای جواب دادن به چند پرسش فراخوانده شد. در حین بازرسی کیف دستی وی توسط کارمندان اداره امنیت ترابری بازرسی شد. ماموران درباره موضوعهای معمولی مانند مسابقه فوتبال اخیر با وی صحبت میکردند، اما وقتی که درون کیف یک کارت حافظه با کلمات عربی و یک کتاب مشکوک پیدا کردند، قضیه فرق کرد. حقیقت این بود که جرج دانشجوی رشته زبان عربی بود؛ اما یافتن این کتاب باعث شد مسول ارشد آنجا سوالهای بیشتری را در مورد دیدگاههای جرج درباره حوادث تروریستی 11 سپتامبر بپرسد. اما ماجرا به همینجا منتهی نشد و وی توسط پلیس فیلادلفیا دستگیر و برای 4 ساعت بازداشت شد. در طی این مدت، افسران تحقیق اداره فدرال از او بازجویی کردند و سرانجام نیز بدون هیچ اتهامی آزاد شد. این ماموران آموزش دیده بودند تا رفتارهای غیرعادی یا مشکوک را در بین مسافران شناسایی کنند. سههزار نفر از این ماموران در در 161 فرودگاه در سراسر ایالات متحده در قالب برنامهای با قدمت چهار سال تحت عنوان بازرسی مسافران با تکنیک مشاهده یا به اختصار SPOT فعالیت میکنند. این طرح برای شناسایی افرادی طراحی شده که احتمالا برای مسافران خطوط هوایی تهدیدی به شمار میروند. اینکه ماموران چه چیز غیرعادی در رفتار جرج کشف کردند، هنوز مبهم مانده است. اداره امنیت داخلی که این پروژه را هدایت میکند، برای ادای توضیحات درباره این موضوع به دادگاه فراخوانده شده است. در ماه فوریه / بهمن گذشته، اتحادیه آزادیهای مدنی آمریکا به نمایندگی از جرج به دادگاه شکایت کردو برای بار دیگر توجه عموم را به یک موضوع بحثانگیز جلب کرد: آیا تنها با مشاهده افراد میتوان دریافت که آنها فریبکارند و میخواهند کار خصمانهای انجام دهند؟تاکنون محققان زیادی نه تنها درباره خود این پروژهها، بلکه در خصوص دانشی که این پروژهها بر اساس آن پایهگذاری شده، ابراز تردید کردهاند. بر اساس گزارش گروه مشاورهای جیسون که در سال 2008 / 1387 منتشر شد، هیچ مدرک علمی در خصوص امکان تشخیص یا استباط رفتارهای آینده افراد و نیتهای آنها وجود ندارد. صورت نوشتههااغلب محققان اعتقاد دارند که انسانها در تشخیص رودرروی دروغگویی بسیار ضعیفند. اما SPOT پایههای فکری خود را از محققانی گرفته که با این نظر مخالفند. معروفترین این افراد پل اکمن، استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه کالیفرنیا است. در دهه 1970 / 1350، اکمن در طرحی مشارکت داشت که تلاش میکرد حالات چهره افراد را آنالیز کند. در طی این سالها، وی با گسترش این طرح، روشی آموزشی برای اینکه چطور افراد حالات چهره خود را به طیف وسیعی از احساسات درونی، از جمله تلاش برای فریب دادن سایرین ربط میدهند، خلق کرده است. وی تاکید زیادی بر روی اجزای ریز چهره از جمله کشیدگی لبها یا بالا بردن ابروها دارد. حرکاتی که تنها کسری از ثانیه طول میکشند، اما ممکن است بیانگر تلاش برای پنهان ساختن یک احساس واقعی باشند. اکمن ادعا میکند تنها با آموزش صحیح این اشارات چهره، میتوان با دقت 70 درصد فریبکاری طرف مقابل را تشخیص داد. همچنین با در نظر گرفتن حرکات بدن و طرز سخن گفتن فرد مقابل، میتوان دقت تشخیص را تا 100 درصد افزایش داد. اما کارهای اکمن مخالفان زیادی دارد که وی و کارهایش را به چالش میکشند. از جمله این افراد چارلز هونتز، روانشناس دانشگاه ایالتی بویز و از متخصصان دستگاه دروغسنج است. وی در دهه 1980 / 1360 در خصوص روش اکمن آموزش دیده است، اما به گفته خودش نتوانسته نتایج اکمن را در خصوص رمزگذاری چهره تکرار کند. دیوید راسکین، استاد بازنشسته روانشناسی دانشگاه یوتا نیز از دیگر افرادی است که با همین مشکل مواجه بوده است. وی میگوید: «من هنوز منتظر یک ارزیابی جامع از کارهای اکمن هستم، اما هنوز نتوانستهام چنین چیزی را پیدا کنم.» شکاف منطقیمشکل دیگری نیز در خصوص کارهای اکمن وجود دارد. به گفته ماریا هارتویگ از استادان کالج دادگستری جنایی نیویورک، مسلما چهره انسان، احساسات درونی وی را نشان میدهد. اما بین این تظاهرات با فریبکاری افراد، یک شکاف بزرگ وجود دارد که مدارک علمی نیز هیچ کمکی به پر کردن آن نمیکنند. یک مشکل گیجکننده این است که روش استفاده شده توسط SPOT که تنها بخشی از آن بر اساس کارهای اکمن پایهگذاری شده، هیچگاه توسط آزمایشهای علمی بررسی نشده است. علاوه بر این، هیچ توافقی در خصوص یک تست مناسب برای این منظور نیز وجود ندارد. آزمایشهای کنترلی برای تشخیص فریبکاری عموما شامل افرادی است که وانمود میشود تروریست هستند و تلاش میکنند تا از بازرسیهای امنیتی فرودگاهها عبور کنند. با این وجود اکمن این رویکرد را کاملا اشتباه میداند، زیرا افرادی که نقش تروریست را بازی میکنند، نگرانیها و تهدیدهایی را که تروریستهای واقعی با آن روبهرو هستند، تجربه نمیکنند و لذا نمیتوانند احساسات مشابهی نشان دهند. در طرف مقابل، کارل ماکاریو از پایهگذاران SPOT، در مقام دفاع میگوید که سازمان از نتایج کار دانشمندانی که در زمینه الگوهای رفتاری کار میکنند، در این برنامه استفاده کرده است. از جمله این افراد، دیوید گیونز، رئیس مرکز مطالعات غیرکلامی در واشنگتن است که هرچند در دهه 70 و 80 مقالاتی را در خصوص ارتباطات غیرکلامی منتشر کرده، اما میگوید که اطلاعی ندارد که کدامیک از نشانگرهای غیرکلامی در طرح SPOT استفاده شده است. در غیاب چنین آزمایشهایی، ماکاریو به نمونههای موفقیتآمیز این طرح اشاره میکند. از جمله مورد سال 2008 / 1387 کوین براون، تبعه جامائیکایی که توسط ماموران تشخیص رفتار در فرودگاه بینالمللی اورلاندو فلوریدا دستگیر شد و در بازرسی از وی، موادی کشف شد که میتوانست در ساخت یک بمب لولهای استفاده شود. با این وجود شاهدان عینی میگویند که براون مرتب به اطراف نگاه میکرد و رفتار عجیبی داشت. بنابراین خیلی سخت میتوان گفت که آیا آموزشهای تخصصی برای تشخیص رفتار غیرعادی وی لازم بوده یا خیر. سوابق دستگیریبر اساس آمار ، از ژانویه 2006 / دی 1384 تا نوامبر 2009 / آبان 1388 ماموران تشخیص رفتار بیش از 232 هزار نفر را برای بازرسی ثانویه که شامل بررسی دقیقتر چمدانها و آزمایش مواد منفجره است، در فرودگاهها بازرسی کردهاند. این سازمان اشاره میکند که از میان این افراد، 1710 نفر دستگیر شدهاند و این مساله را به عنوان سندی برای مفید بودن برنامه SPOT ارائه میکنند. با این وجود، منتقدان اشاره میکنند که این آمار به این معناست که کمتر از یک درصد موارد منجر به دستگیری افراد شده است. بسیاری از موارد دستگیری نیز به دلیل ارتکاب اعمال مجرمانه قبلی، از جمله ممنوعالخروجی افراد بوده و هیچ ربطی به تروریسم نداشته است. گفته می شود حتی ماموران نیز شک دارند که طرح SPOT واقعا منجر به دستگیری یک تروریست واقعی یا افرادی شده باشد که قصد داشتند یک عملیات تروریستی انجام دهند. مسولان اداره امنیت داخلی به دنبال راههایی هستند که با استفاده از آن بتوانند افراد را با سرعت بیشتری از نقاط بازرسی عبور دهند. یکی از این روشها، فناوری آزمایش نشانههای آینده یا به اختصار FAST است. در این روش مسافران از درگاهی عبور میکنند که در آن حسگرهایی به جستجوی نشانههای سوءنیت در آنها میگردند! در روش FAST نیز تقریبا از همان اصول دستگاههای دروغسنج مانند اندازهگیری ضربان قلب، تنفس و مقاومت الکتریکی پوست استفاده میشود. در این روش همچنین نشانههای بصری مانند سرعت پلک زدن و حرکات بدن و مواردی مانند تغییرات دمای صورت اشخاص بررسی میشود. اما منتقدان میگویند نظریه سوءنیت و روش FAST دارای همان ضعفهای علمی طرح SPOT است. پرواز یک فرایند استرسزا است: افراد میترسند که از پرواز جا بمانند، بعضی از آنها مشغول جروبحث با همسرانشان هستند و همگی نیز از عملیات تروریستی وحشت دارند. همه این موارد احساسات را تشدید میکند که قاعدتا توسط حسگرهای FAST ردیابی میشود، اما ممکن است هیچ ربطی به فریبکاری افراد نداشته باشد. جوامع علمی معتقدند که اگربخواهیم اعتماد مردم را جلب کنیم، بسیار مهم است که قبل از بهکارگیری هر روشی، یک اعتبارسنجی علمی کامل درباره آن انجام شود. هونتز که طرح SPOT را یک شکست مفتضحانه مینامد، اعتقاد دارد که دولتمردان باید سرمایهگذاری بهتری را درباره پایههای علمی انجام دهند و طی آزمایشهای کنترل شده دریابند که افرادی با سوءنیت، در طی فرایند بازرسی چگونه فکر و رفتار میکنند. به گفته وی، حتی اگر فرض کنیم که بررسیهای علمی خیلی کند پیش میرفت، باز هم سرمایهگذاری بهتری نسبت به ساخت عجولانه یک سری دستگاه، یا اجرای برنامههای امتحان نشده به شمار میرفت. وی میگوید: «ما این همه پول و زمان را صرف کردیم، اما هیچ چیزی به دست نیامده است.» نیچر، شماره 7297 - ترجمه: محمود حاجزمان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 450]