واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - امیر قادری خدا را شکر که با نمایش «عیار 14» پرویز شهبازی از مدام منفی نوشتن راحت شدیم. دیروز هم که حسین معززینیا به عنوان مخالف فیلم، مخام را زد تا ستون را تعطیل کنیم و به جایش گفتگویی برویم درباره این که فیلم شهبازی خوب هست یا نه. ضمن این که اوضاع و احوال جشنواره و هنرمنداناش در دو سه روز اخیر به سر و شکلی درآمده که صریح و مستقیم نوشتن، کمی سخت شده. حاشیهها زیاد شدهاند و دامنه اتهامها و فشارها به خصوص از سوی سازندگان فیلمها دارد تنگتر میشود. (حمیدرضا ابک در ستون دیروزش به بخشی از این فشارها پرداخت.) به هر حال حالا «عیار 14» هم هست و میشود همهاش منفی و تیره ننوشت: بیفایدهترین تمهید: این از ته به سر تعریف کردن داستان، در فیلم «صداها»ی فرزاد موتمن. نه به این دلیل که در اصل تمهید نامناسب و کم قابلیتای است. مشکل این جاست که وقتی فیلم را میبینید، به نظرتان نمیرسد که این تمهید روایی، کاربرد مضمونی هم داشته است. دلیل قابل قبولی در کار نیست. درست به همین خاطر است که این فیلم در هر نقطه دیگری هم میتوانست تمام شود. عجیبترین لحظه: وقتی عنوانبندی پایانی «صداها» را دیدم. هیچ انتظار تمام شدناش را نداشتم، که اگر قرار به این جور تمام شدن بود، در هر لحظهای دیگر از قبل و بعد داستان میتوانست این اتفاق بیفتد. بیشترین حسرت -1: «صداها» در لحظاتی گفت و گو نویسی خیلی خوبی دارد. شاید بهترین نمونه از نوع خودش تا این جای جشنواره. به جز این «صداها» یک طناز طباطبایی دارد که یکی از بهترین بازیگران نقش مکمل امسال سینمای ایران بوده. در نامزدیاش برای دریافت سیمرغ شک نکنید. حیف این قابلیتها که در مجموعه بیهدف و بدون ساختار کل فیلم، آن جور که باید ثمر نمیدهند. جذابترین لحظه: آن نمای درشت رویا نونهالی در فیلم «صداها». وقتی به کیانیان میگوید: «تو هنوز عصبانی شدن من رو ندیدی.» بهترین گروه بازیگران: قطعاً «عیار 14». فروتن و دیرباز و پورسرخ، مثلث مردانه کمنظیری در تاریخ سینمای ایران ساختهاند. بازیگر زن فیلم هم هر چند کمک چندانی برای اثر نیست (به خصوص وقتی با گروه مردان فیلم مقایسهاش کنید) اما به نقطه ضعف فیلم هم تبدیل نمیشود. بهترین محمدرضا فروتن: فروتن فیلم «عیار 14». هم علاقه تماشاگر را به کاراکتری که قرار نیست همدلی چندانی با او صورت بگیرد، جلب میکند و هم در بسیاری از لحظات فیلم، بهترین کنش لازم در آن لحظه را انجام میدهد. محمدرضا هیچ وقت این قدر خوب نبوده. بهترین پوریا پورسرخ: با ورودش به داستان، خلاء آگاهانه احساسی و هیجانی موجود در «عیار 14» را پر میکند. دل تماشاگر را میبرد و در عین حال از چارچوب خودش خارج نمیشود. از نامزدهای اصلی سیمرغ بهترین بازیگر نقش مکمل مرد. یکی از بهترین کامبیز دیربازها: از فرصت اندکی که برای ابراز وجود داشته، بهترین استفاده را میکند. درست مثل همان کاری که در دوئل احمدرضا درویش کرد و نتیجهاش کسب سیمرغ بلورین جشنواره بود. بهترین فیلمنامه: فیلمنامه «عیار 14» هم تعلیق دارد، هم ساختار، هم ایده تازه، هم شخصیتپردازی به اندازه و هم تأثیر مناسبی که از زمانهاش گرفته. ضمن این که میشود در لایههای گوناگوناش حفاری کرد و مضامین قابل توجهی بیرون کشید. در زمانهای که فیلمها یا در آسمانها دنبال معنا میگردند یا فشارهای موجود در جامعه را بهانه میکنند، فیلمنامه بیزمان و بیمکان «عیار 14» با درون آدمهای پیچیدهاش تنها میماند. تغییر زاویه دید داستان، مثل نفس عمیق، بسیار به کمک شهبازی آمده است. او برای «نفس عمیق» هم سیمرغ بهترین فیلمنامه را گرفت. مسلطترین کارگردان: چه خوب و چه بد، شهبازی بر ریزترین اجزای هر کادرش احاطه دارد. میداند که چطور نبض تماشاگرش را در دست داشته باشد. ضمن این که کمتر کارگردانی در ایران داریم که پروژههایی چنین متفاوت در فاصله 6 سال را سالم به نتیجه برساند. بزرگترین حسرت – 2: کاش انفجار کامیون فیلم «عیار 14» بهتر از اینها بود. هر چند که توان سینمای ایران معمولاً در همین حد است. موقع انفجار و پیش از بیرون زدن دیرباز، جان تماشاگر آن طور که باید آزاد نمیشود. خدا رو شکر. ستون امروز تمام شد و من همه سعیام را به خرج دادم تا مشکل تازهای پیش نیاید. راستی یکی دو روز پیش آرش خوشخو یادداشتی نوشت در حاشیه مطلبی که درباره بیضایی نوشته بودم و در آن به این نکته اشاره کرده بود که زیادی از تماشای «وقتی همه خوابیم» عصبانی شدهام و مطلب بیش از حد تندی در این باره نوشتهام. چون آرش این را گفته؛ پس:«چشم».
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 749]