تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):ما (اهل بيت) ستون هاى حق را استوار و لشكريان باطل را متلاشى كرديم.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853318281




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منفی در منفی مثبت


واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: رفتارها- سعید بی‌نیاز: حتی آن‌هایی که تمام دور و بر خودشان را منفی می‌بینند و منفی تفسیر می‌کنند، می‌توانند خوش‌بینی و تفکر مثبت را یاد بگیرند. چطوری؟ به کمک روان‌شناسی مثبت. روان‌شناسي مثبت یعنی مطالعة علميِ عملكرد یک انسان ایده‌آل. اين، اولين جمله‌اي است كه در ويكي‌پديا، مقابل این اصطلاح پیدا می‌کنید. اما اين علم نوظهور واقعا دربارة چه چيزي بحث مي‌كند؟ آن‌طور كه مارتین سليگمن، (پدر روان‌شناسی مثبت) مي‌گويد: این روان‌شناسي، روان‌شناسي قرن بيست و يكم است؛ علمي كه به جاي توجه به ناتواني‌ها و ضعف‌هاي بشری، متمرکز شده است روی توانايي‌هاي آدم‌ها؛ توانايي‌هايي از قبیل شاد زيستن‏، لذت بردن، قدرت حل مسأله و خوش‌بيني. اگرچه همان‌طور كه مارتین سليگمن مي‌گويد، مي‌شود ريشة روان‌شناسی مثبت را در اظهارات روان‌شناس‌هاي قرن بيستم هم دید، اما اولین كسي كه اين مباحث را به شیوة علمی مطرح كرد «سليگمن» بود. پيش از او روان‌شناس‌هاي انسان‌گرايي مثل راجرز و مازلو هم کم ‌و بیش چنين ديدي به انسان‌ها داشتند. راجرز، آدم‌ها را نامشروط مي‌پذيرفت. او مي‌گفت هر كسي دنياي فردي و منحصر به فرد خودش را دارد كه بايد به آن احترام گذاشت. به نظر او ريشة تمام مشكلات بزرگسالان از آن‌جا ناشي می‌شود كه والدين در كودكي محبت خودشان را به صورت مشروط به كودك ارائه می‌دهند؛ يعني کودک بايد آن‌گونه كه پدر و مادرش مي‌گويند رفتار كند تا مورد محبت قرار بگیرد. مازلو هم در سلسله مراتبي كه براي نيازها در نظر گرفته بود «نياز به خودشكوفايي» را در بالاترين مرتبه قرار داده بود. او می‌گفت افراد در مرحلة خودشكوفايي، یک حس شادی را تجربه مي‌كند، توأم با آرامش. حتی قبل از انسان‌گراها، يك روان‌شناس آمريكايي به نام ويليام جيمز، نگراني اصلي روان‌شناسي را «شادي و بهزيستي انسان‌ها» مي‌دانست. روان‌شناسي مثبت در 6 سالي كه از قرن بيست و يكم گذشته، پيشرفت‌هاي زيادي كرده است. جالب است بدانيد كه روان‌شناسان اين مكتب، در مقابل DSM كه نظام طبقه‌بندي اختلالات روان‌شناختي بیماران است، يك نظام طبقه‌بندي به نام CSV را به وجود آورده‌اند كه توانايي‌های آدم‌ها را گروه‌بندي مي‌كند. آن‌ها 6 گروه از توانايي‌هاي آدمي را در این نظام، مشخص كرده‌اند: 1 ـ خرد و دانايي: شامل خلاقيت، كنجكاوي، باز و پذیرا بودن در مقابل تجارب جديد، عشق به يادگيري و وسعت نظر 2 ـ شجاعت: شامل خودباوري، پايداري، كمال و سر زندگي 3 ـ تنوع‌دوستي: شامل عشق، مهرباني و هوش اجتماعي 4 ـ عدالت‌جويي: شامل رعايت حقوق شهروندي، بي‌طرفي و رهبري 5 ـ اعتدال: شامل بخشش و دلسوزي، فروتني و آزرم، احتياط و نظم بخشيدن به عملکرد خود 6 ـ تعالي: شاملِ دانستن ارزش زيبايي‌ها و شگفتي‌ها، قدرشناسي، اميدواري، شوخ‌طبعي و معنويت حتی اين استادان براي اين علم نوظهور، زيرمجموعه‌هايي هم ترتيب داده‌اند؛ مثلا، سه تا از زير مجموعه‌هاي آن كه البته همپوشاني هم با هم دارند شامل گرايش‌هاي زيرند: 1 ـ تحقيق در زندگي دلپذير يا زندگي در لذت: اين محققان در پي آن هستند كه بدانند مردم چگونه مي‌توانند به بهترين سطح تجربه، پيش‌بيني و ديگر تجربه‌هاي حسي خوشايند به عنوان جزئي از زندگي طبيعي دست يابند؛ احساساتی از قبیل حس برقراری رابطة خوب با ديگران، اميدواري، علاقه‌مندي و تفريح كردن. 2 ـ مطالعة زندگي خوب يا زندگي متعهدانه: اين محققان احساس سرشار شدن در احساسات منحصر به فردي را كه از كارهاي ابتدايي و معمولي زندگي سرچشمه مي‌گيرند، مطالعه مي‌كنند. اين احساسات وقتي شكل مي‌گيرد كه فرد حس مي‌كند تكليفي كه به او داده‌اند، با توانايي‌هايش جفت و جور است و مطمئن است كه از پس آن بر مي‌آيد. 3 ـ تحقيق در زندگي معنادار يا زندگي در پيوند با جهان‌: اين محققان مي‌خواهند بدانند كه مردم چگونه احساسات مثبت خود را به سوي بهزيستي و تعلق داشتن به معنایی مثبت هدايت مي‌كنند. مهم‌تر اين كه آن‌ها مي‌خواهند بدانند مردم چگونه مي‌توانند احساس كنند كه يك جزء كوچك اما فعال و مشاركت‌كننده در يك جهان بزرگ‌تر و ماناترند. احساساتي از قبیل جزئي از طبيعت بودن، عضو يك گروه اجتماعي یا يك نهضت یا يك سازمان یا يك سنت يا يك نظامِ باوري بودن. سليگمن، پدر روان‌شناسي مثبت سليگمن را دانشجوهاي روان‌شناسي در کشور ما خوب مي‌شناسند چون كتاب «آسيب‌شناسي رواني»‌ که آن را مشترکا با «روزنهان» تألیف کرده، يكي از سرفصل‌هاي درسي رشته روان‌شناسي در ايران است. یکی از جالب‌ترين كارهاي سليگمن، آزمايشي است كه روي سگ‌ها انجام داده. او دو گروه از سگ‌ها را در شرايط مختلف قرار داد. در گروه اول، سگ‌ها در جعبة دوطرفه‌اي قرار داشتند كه به يك طرفش شوك الكتريكي وارد مي‌شد و طرف ديگرش نه. بين دو طرف جعبه، دري بود و اهرم‌هايي؛ ولي اهرم‌ها هيچ كدام ربطي به در نداشتند. در گروه دوم همان نوع جعبه‌ها وجود داشت اما با فشار دادن اهرم‌ها سگ‌ها مي‌توانستند در را باز كنند. او بعد از اين كه چند بار اين آزمايش را روي دو گروه انجام داد، ديد كه سگ‌هاي گروه اول بعد از چند بار تقلا ديگر هيچ‌ تلاشي براي نجات خودشان انجام نمي‌دهند و شوك الكتريكي را تحمل مي‌كنند. سلیگمن در مرحلة بعد، جعبه‌ها را عوض كرد اما سگ‌هاي گروه اول حتی وقتی که در جعبه‌هاي گروه دوم قرار می‌گرفتند، باز هم هيچ تلاشي انجام نمي‌دادند. اگر آن‌ها فقط كمي مي‌جنبيدند و اهرم را فشار مي‌دادند، از شوك نجات پيدا مي‌كردند اما آن‌ها «آموخته بودند كه درمانده باشند.» ذهن خلاق سليگمن، اين پديده را كه هر جا مي‌رفت به آن مي‌گفت «درماندگيِ آموخته‌شده» ربط داد به افسردگي در انسان‌ها. او همين آزمايش را انساني‌تر كرد و مسائل غيرقابل ‌حل را به آزمودني‌هايش داد. آن‌ها بعد از چند بار شكست، ديگر مسائل رياضي قابل ‌حل را هم بي‌خيال مي‌شدند. انگار آن‌ها آموخته بودند كه درمانده باشند و به همين خاطر، غمگين مي‌شدند. خوش‌بيني، آموختني است آزمايش‌هاي سليگمن براي اين كه باز هم انساني‌تر بشود به چيزهاي بيشتري نياز داشت. او رفت سراغ روان‌شناسي اجتماعي و آن‌جا نظريه‌هايي پيدا كرد كه ‌توانست با آن‌ها پل بزند بين «درماندگيِ آموخته‌شده» و «آموزش خوش‌بيني». كامل‌ترين نظريه‌اي كه به دردش ‌خورد از نوشته‌هاي «واینر» بود. او سال‌ها قبل از سليگمن، «سبك‌هاي اسنادي آدم‌ها» را معلوم كرده بود. واينر مي‌گفت وقتي يك رويداد در زندگي ما اتفاق مي‌افتد ما با سه شيوه آن را تبيين مي‌كنيم: اولين شيوه را قبلا روان‌شناس‌هاي ديگری هم گفته بودند؛ که ما مي‌گوييم علت اين رويداد يا ما هستيم (سبك اسناد دروني) يا محيط (سبك اِسناد بيروني). مثلا وقتي در امتحاني شكست مي‌خوريم؛ يا آن را ربط مي‌دهيم به سؤال‌ها، استاد يا شرايط بد امتحان و يا ربطش مي‌دهيم به ناتوانايي‌های خودمان. در سطح دوم، ما علاوه بر علت، كليت اِسناد را معلوم مي‌كنيم؛ يعني اين كه يا همة امتحان‌ها را مزخرف مي‌دانيم (سبك اِسنادي كلي) يا فقط همين امتحاني را كه خراب كرده‌ايم (سبك اِسنادي خاص). يك نمونه از سبك اِسنادي بيروني و كلي در توجيه شكست امتحان اين است كه بگوییم: همة استادهاي دانشگاه سخت‌گيرند. در سطح سوم، ما به آن رويداد يك برچسب زماني مي‌زنيم. مثلا در مورد شكست در امتحان ممکن است استاد آن امتحان را آدم بدذاتي بدانيم (سبك اِسنادي دايمي) يا اين كه بگوييم آن روزِ به‌خصوص مي‌خواسته با سؤال‌هاي سختش ما را اذيت كند (سبك اِسنادي گذرا) سليگمن توانست عمده‌ترين مفاهيم روان‌شناسي مثبت را از تلفيق نظرية «درماندگيِ آموخته‌شده» و «نظريه اِسنادها» به دست آورد. او مي‌گفت اگر درماندگي آموختني است، پس به وسيلة تغيير سبك‌هاي اِسنادي مي‌توان خوش‌بيني را هم آموخت. در واقع درماندگيِ آموخته‌شده، شكل بدبينانه و اولية واكنش به اتفاق‌هاي بدِ زندگي است. فرض كنيد شما در موقعيتي قرار مي‌گيريد كه چندان كنترلي روی آن نداريد. شما قبل از آن كه بياموزيد درمانده شويد از سبك‌هاي اِسنادي استفاده مي‌كنيد. ما در مقابل رويدادهاي بد زندگي، يا خوش‌بين هستيم يا بدبين. به زبان سليگمن، ما بدبين هستيم اگر در مقابل رويداد‌های بد، سبك اِسنادي دروني (خودمان را مقصر بدانيم، نه محيط)، كلي (در موقعيت‌هاي مشابه هم آن اتفاق بد مي‌افتد)، و دايمي (هميشه اين اتفاق بد تكرار خواهد شد) داشته باشيم. در مقابل رويدادهاي خوشایند زندگي هم مي‌شود بدبين بود. شما اگر يك رويداد خوب زندگي‌تان مثل قبول شدن در كنكور را به عوامل بيروني (مثلا آسان بودن سؤال‌ها)، خاص (مثلا توانايي فقط در سؤال‌هاي تستي) و گذرا ( فقط كنكور امسال خوب بود) ربط دهيد، شما فروتن نيستيد بلكه بدبين‌ايد. سليگمن، مفهوم اميد را هم از سطح دوم و سوم سبك‌هاي اِسنادي گرفت؛ يعني ما در مقابل رويدادهاي بد، آدم اميدواري هستيم، اگر آن رويداد را گذرا و خاص بدانيم و در مقابل رويدادهاي خوب، آدم اميدواري هستيم اگر آن‌ها را كلي و هميشگي بدانيم. او عزت نفس را هم همين‌گونه تبيين كرد. در واقع انسان‌هايي كه عزت نفس بالاتري دارند، رويدادهاي خوب را به خودشان نسبت مي‌دهند. همچنين آن‌ها با ربط دادن وقايع به محيط و ديگران اجازه نمي‌دهند رويدادهاي بد، آسيبي به عزت نفسشان وارد كند. البته خود سليگمن هم قبول داشت كه در شرايطي كه ما كاملا به محيط كنترل داريم و اشتباهي مي‌كنيم، ربط دادن آن به عوامل بيروني، بي‌مسؤوليتي است (نه خوش‌بيني). او هشدار مي‌دهد كه اين سبك‌هاي اِسنادي بدبينانه و خوش‌بينانه بيشتر در مقابل شرايطي است كه ما كنترل مبهمي به محيطمان داشته باشیم. پس در يك كلام: «خوش‌بيني آموختني است.» اگر ما ياد بگيريم كه در مقابل رويدادهاي ناخوشایند، سبك ِاسنادي بيروني، خاص و گذرا داشته باشیم و در مقابل رويدادهاي خوشایند، سبك اِسنادي دروني، كلي و دائمي، آن‌وقت خوش‌بين هستيم. سليگمن و همكارانش دريافتند كه آموزش تغيير در سبك‌هاي اِسنادي باعث مي‌شود افراد نشانه‌هاي افسردگي را كنار بگذارند. سه قدم به سوی تفکر مثبت 1 ـ از تبيين‌هاي بدبينانه استفاده نكنيد: سليگمن و دوست مشهورترش بِك مي‌گويند همة آدم‌ها می‌توانند ياد بگيرند از تبيين‌هايي استفاده کنند كه موقتي و موقعيت‌محور باشند. مثلا يك مادر كه با كودكش استثنائا بدرفتاري كرده، مي‌تواند اين جمله را بگويد كه «من آن روز حوصله نداشتم ولي اكثر اوقات، مادر خوبي هستم.» همچنین گاهی مي‌شود از شوخی استفاده کرد. مثلا جواني كه در حضور ديگران زمين خورده است، مي‌تواند بگويد «اگر از من فيلم مي‌گرفتند بساط خنده‌مان جور می‌شد.» 2 ـ شادي خودتان را محدود نكنيد: در دنیای ماشینی امروز، ارزش‌هاي اجتماعي و اقتصادي باعث شده‌اند شادي ما تعريف‌ شده باشد و بسياري از مردم به نسبت اين ارزش‌ها، شادي‌های خودشان را محدود مي‌كنند. مثلا با خودشان مي‌گويند «تا ماشين نخرم، شاد نمي‌شوم» يا «اگر همه دوستم داشته باشند، شادی واقعی را تجربه می‌کنم.» اما هر كدام از اين جملات، هم‌ زمان و هم چگونگي شادي ما را محدود مي‌كنند. اگر اين جملات را زياد تكرار ‌كنيم، قاعدة ذهن ما مي‌شوند. بنابراين اگر به آن اهداف نرسيم بيشتر و بیشتر غمگين می‌شویم. اما حقیقت این است که فقط هدف نيست كه شادي مي‌آفريند؛ شادي، فرآيندِ رفتن به سوي هدف است: «من تلاش مي‌كنم كه ماشين داشته باشم پس به خاطر تلاشم از خودم خشنودم و حس خوبی دارم.» يا: «من بايد ياد بگيرم كه ارزش‌هاي آدم‌ها با هم فرق مي‌كنند پس نمي‌شود توقع داشت که همه دوستم داشته باشند.» 3 ـ گفت‌وگوهاي دروني‌تان را فرآيندمدار كنيد: در هر گامي كه به جلو برمي‌داريد يكي از جملات شادي‌بخش‌تان را كه بيشتر بر فرآيند تأكيد دارند تا هدف، تكرار كنيد. حتی مي‌توانيد خود اين فرآيندها را به صورت هدف كوتاه‌مدت و شادي‌بخش قرار دهيد. مثلا جمع كردن مقدار خاصي از پول خريد ماشين و يا ياد گرفتن يك مهارت ارتباط با ديگران.




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 574]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن