واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

راسخون: پايگاه اطلاعرساني حضرت آيتالله خامنهاي در سخناني از معظم له اعلام كرد: خيلى از اين كسانى كه پشيمان شدند و راه را برگشتند، يك روزى به شكل افراطى انقلابى بودند؛ اما يك روز شما مىبينيد درست در نقطهى مقابل آن روز ايستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند. به گزارش خبرگزاري فارس، پايگاه اطلاعرساني حضرت آيتالله خامنهاي، به مدت 10 روز، گزيدهاي از بيانات معظمله را كه در شش ماه اخير بيان شده است، به منظور بررسي درسها و عبرتها و تدبر بيشتر در فتنه سال گذشته، بازنشر ميكند. نهمين بخش از ويژهنامه تفكر و عبرت، به بيانات رهبر انقلاب در ديدار جوانان و دانشجويان قم ميپردازد. ايشان در اين ديدار، به تعريف مفهوم بصيرت از نگاه حضرت اميرالمؤمنين(ع) پرداختند و آن را شرطي لازم براي تشخيص صحيح قضايا دانستند، اما در عين حال تاكيد كردند كه داشتن بصيرت در حوادث، به خودي خود، كافي نيست. حضرت آيتالله خامنهاي، در ادامه سخنانشان به بررسي دلايل گمراهي افرادي پرداختند كه در وقايع سال گذشته شناخت لازم را داشتند، اما بر خلاف دريافت خود عمل كردند. در حوادث گوناگون هم ممكن است بصيرت و بىبصيرتى عارض انسان شود. انسان بايد بصيرت پيدا كند. اين بصيرت به چه معناست؟ يعنى چه بصيرت پيدا كند؟ چه جورى ميشود، اين بصيرت را پيدا كرد؟ اين بصيرتى كه در حوادث لازم است و در روايات و در كلمات اميرالمؤمنين(ع) هم روى آن تكيه و تأكيد شده، به معناى اين است كه انسان در حوادثى كه پيرامون او ميگذرد و در حوادثى كه پيش روى اوست و به او ارتباط پيدا ميكند، تدبر كند؛ سعى كند از حوادث به شكل عاميانه و سطحى عبور نكند؛ به تعبير اميرالمؤمنين، اعتبار كند: «رحم اللَّه امرء تفكّر فاعتبر»؛(نهجالبلاغه، خطبهى 103) فكر كند و بر اساس اين فكر، اعتبار كند. يعنى با تدبر مسائل را بسنجد - «و اعتبر فأبصر» - با اين سنجش، بصيرت پيدا كند. حوادث را درست نگاه كردن، درست سنجيدن، در آنها تدبر كردن، در انسان بصيرت ايجاد ميكند؛ يعنى بينائى ايجاد ميكند و انسان چشمش به حقيقت باز ميشود. ... خوب، يك نكتهاى در اينجا وجود دارد: گاهى بصيرت هم وجود دارد، اما در عين حال خطا و اشتباه ادامه پيدا ميكند؛ كه گفتيم بصيرت شرط كافى براى موفقيت نيست، شرط لازم است. در اينجا عواملى وجود دارد: يكى از عوامل مسئلهى نبود عزم و اراده است. بعضىها حقايقى را ميدانند، اما براى اقدام تصميم نميگيرند؛ براى اظهار تصميم نميگيرند؛ براى ايستادن در موضع حق و دفاع از حق تصميم نميگيرند. البته اين تصميم نگرفتن هم عللى دارد: گاهى عافيتطلبى است، گاهى تنزهطلبى است، گاهى هواى نفس است، گاهى شهوات است، گاهى ملاحظهى منافع شخصى خود است، گاهى لجاجت است. يك حرفى را زده است، ميخواهد پاى اين حرف بايستد، به خاطر اينكه ننگش ميكند از حرف خودش برگردد؛ كه فرمود: «لعن اللَّه اللّجاج»؛ لعنت خدا بر لجاجت. افرادى هستند اطلاع هم دارند، واقعيت را هم ميدانند؛ در عين حال كمك مينند به جهتگيرىهاى مخالف، جهتگيرىهاى دشمن. خيلى از اين كسانى كه پشيمان شدند و راه را برگشتند، يك روزى به شكل افراطى انقلابى بودند؛ اما يك روز شما مىبينيد درست در نقطهى مقابل آن روز ايستادهاند و در خدمت ضد انقلاب قرار گرفتهاند! اين به خاطر همين عوامل است: هواهاى نفسانى، شهوات نفسانى، غرق شدن در مطالبات مادى. عامل اصلى اينها هم: غفلت از ذكر پروردگار، غفلت از وظيفه، غفلت از مرگ، غفلت از قيامت است؛ اينها موجب ميشود كه بكلى صد و هشتاد درجه جهتگيرىشان عوض شود. ...من ميخواهم به شما جوانها عرض كنم؛ شما براى اينكه ايران اسلامى را بسازيد، يعنى هم ملت و ميهن عزيز و تاريختان را سربلند كنيد، هم وظيفهى خودتان را در مقابل اسلامِ باعظمت انجام دهيد - كه امروز اگر كسى براى سربلندى ايران اسلامى تلاش كند، هم به ميهن خود، به ملت خود، به تاريخ خود خدمت كرده است، هم به اسلام عزيز كه مايهى نجات بشريت است، خدمت كرده - بايد بيدار باشيد، بايد هوشيار باشيد، بايد در صحنه باشيد، بايد بصيرت را محور كار خودتان قرار دهيد. مواظب باشيد دچار بىبصيرتى نشويد. 998 اخبار مرتبط توهم تازه موسوي عليه اسلام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 104]