واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: ظرفیت روان شناختی یک فرد عبارت است از " توانایی شخص در مواجهه با انتظارات و دشواریهای زندگی روزمره. " بالابودن ظرفیت روانشناختی ؛ این امکان را به شخص میدهد که زندگی خود را در سطح مطلوب روانی نگه دارد و این توانایی را به صورت رفتار سازگارانه و عمل مثبت و مؤثر متبلور سازد . یکی از راههای پیشگیری از بروز مشکلات روانی و رفتاری ارتقاء ظرفیت روانشناختی افراد میباشد که از طریق آموزش مهارتهای زندگی جامه عمل میپوشد. مهارتهای زندگی عبارت است از مجموعهای از تواناییها که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم میآورند. پژوهشهای متعدد و گستردهای تأثیر مثبت آموزش مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز ، تقویت اتکا به نفس ، افزایش مهارتهای مقابله با فشارها و استرسها ، برقراری روابط مثبت و مؤثر اجتماعی و ... نشان دادهاند. نیازهای زندگی امروز ، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی ، تغییر ساختار خانواده ، شبکه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی و تنوع ، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی انسان ها را با چالشها ، استرسها و فشارهای متعددی روبرو نموده است که مقابله مؤثر با آنها نیازمند توانمندیهای روانی- اجتماعی می باشد . فقدان مهارتها و تواناییهای عاطفی ، روانی و اجتماعی افراد را در مواجهه با مسائل و مشکلات آسیب پذیر نموده و آنها را در معرض انواع اختلالات روانی ، اجتماعی و رفتاری قرار میدهد . پژوهشهای بیشمار نشان دادهاند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی عاطفی ریشه های روانی اجتماعی دارند از جمله پژوهش در زمینه سوء مصرف مواد نشان داده است که سه عامل مهم با سوء مصرف مواد رابطه دارند که عبارتند از عزت نفس ضعیف ، ناتوانی در بیان احساسات و فقدان مهارتهای ارتباطی ( مک دانالد و همکاران ، 1991) . همچنین زیمرمن و همکاران (1992) بین احساس خود کارآمدی شخصی و موفقیت تحصیلی همبستگی معنا داری یافتند . مطالعات زیادی دلالت بر آن دارند که بین عزت نفس ضعیف و سوء مصرف الکل و دارو ( سینگ و مصطفی ، 1994) ، بزهکاری ( دوکزو لورج ،1989) ، بی بندوباری جنسی ( کدی، 1992) و افکار خود کشی ( چوکت ، 1993) رابطه وجود دارد . بنابراین با توجه به مدارک و شواهد علمی و به منظور پیشگیری از بروز آسیبهای اجتماعی مانند خودکشی ، اعتیاد ، خشونت ، رفتارهای بزهکارانه و اختلالات روانی لازم است به موضوع بهداشت روانی و اهمیت آن توجه بیشتری شود . از طرفی ماهیت مشکلات روانی اجتماعی به گونه ای است که مقابله با آن در سطوح بعدی مداخله ( پیشگیری ثانویه و ثالث ) نه تنها هزینههای قابل ملاحظهای را از نظر نیروی انسانی و مسایل مالی بر جوامع تحمیل میکند ، بلکه اثر بخشی و کارآمدی آن نیز بسیار محدود و حتی در مواردی ناچیز است . به عنوان مثال بررسیها نشان میدهد که وقتی یک شخص وابستگی دارویی ( اعتیاد ) پیدا کرد ، در خوشبینانهترین حالت 20 الی 30 درصد موارد احتمال بهبود وجود خواهد داشت و حتی تحت این شرایط نیز احتمال عود مجدد مشکل وجود خواهد داشت ( کاپلان و سادوک ، 1988؛ تایلور ،1995) . این واقعیات باعث شده که صاحبنظران و متخصصان حیطه بهداشت روانی در جهان تمام کوشش و توجه خود را حول محور برنامههای پیشگیری در سطح اول متمرکز سازند . به همین منظور برنامههای پیشگیری هم در سطح عام و با هدف کاهش و کنترل انواع آسیبهای روانی – اجتماعی و هم در سطح خاص و در رابطه با کاهش و کنترل مشکلات خاص ( از قبیل وابستگی دارویی ؛ افسردگی ؛ و ...) در نقاط مختلف جهان طراحی و به مورد اجرا گذاشته شدهاست. مهارتهای زندگی شامل مجموعه ای از تواناییها هستند که قدرت سازگاری و رفتار مثبت و کارآمد را افزایش میدهند . در نتیجه شخص قادر میشود بدون این که به خود یا دیگران صدمه بزند ، مسئولیتهای مربوط به نقش اجتماعی خود را بپذیرد و با چالشها و مشکلات روزانه زندگی به شکل مؤثر روبه رو شود . محققان تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و توانمندی های هوشی و شناختی ، پیشگیری از رفتارهای خشونتآمیز ، افزایش خود اتکایی و اعتماد بنفس و ... مورد تأیید قرار دادهاند. به ویژه در کاهش سوء مصرف مواد بر نقش کلیدی مهارتهای زندگی تأکید می شود . هم چنین آموزش این مهارتها به عنوان یک روش عام پیشگیری از آسیب های فردی و اجتماعی مورد تأکید بودهاست. در مطالعه اسمیت (2004) نشان داده شد که آموزش مهارتهای زندگی بهطور قابل توجهی منجر به کاهش مصرف الکل و مواد مخدر در جوانان میگردد . اسمیت و گری (2005) نیز نشان دادند آموزش مهارتهای زندگی اثر معنیداری بر توانائیهای رهبری و مدیریت در جوانان دارد. فرایند نقش مهارتهای زندگی در ارتقای بهداشت روان را به شکل زیر میتوان نشان داد : یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی ، احساس یادگیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد و علاوه بر این کسب این مهارتها نگرش دیگران را نیز در مورد فرد تغییر می دهد . به همین خاطر کسب مهارت های زندگی هم شخص را تغییر می دهد و هم محیط را ، و این اصل دو سویه ، ارتقای بهداشت روان را شتابی دوچندان می بخشد . موارد کاربرد مهارت های زندگی : الف ) افزایش سلامت روانی و جسمانی 1. تقویت اعتماد به خویشتن و احترام به خود 2. تجهیز اشخاص به ابزار و روشهای مقابله با فشارهای محیطی و روانی 3. کمک به تقویت و توسعه ارتباطات دوستانه ، مفید و سالم 4. ارتقای سطح رفتارهای سالم و مفید اجتماعی. ب) پیشگیری از مشکلات روانی ، رفتاری و اجتماعی شامل پیشگیری از : 1. مصرف سیگار و سوء مصرف مواد مخدر 2. بروز اختلالات روانی و مشکلات روانی – اجتماعی 3. خودکشی در نوجوانان و جوانان 4. رفتارهای خشونتآمیز 5. شیوع ایدز 6. بیبند و باری جنسی 7. افت و کاهش عملکرد تحصیلی مهارتهای 10 گانه زندگی عبارتند از: 1. خودآگاهی 2. روابط بین فردی 3. ارتباط 4. تفکر نقادانه 5. تفکر خلاق 6. تصمیمگیری 7. حل مسئله 8. مقابله با فشار 9. مقابله با هیجانهای ناخوشایند 10. هم دلی منبع: bluerose.blogsky.com
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1858]