واضح آرشیو وب فارسی:پرشین وی: تاخیر در ازدواج مُد و یا یک امتیاز اجتماعی؟ سازمان ملی جوانان در تازهترین آمار خود كه اخیرا منتشر شده ازدواج را چهارمین اولویت جوانان اعلام كرده است. بر اساس نتایج بررسیهای معاونت مطالعات و تحقیقات این سازمان موضوع ازدواج با 9 درصد اهمیت، در رده چهارم مهمترین نگرانیهای جوانان ایرانی قرار دارد. این در حالی است كه اشتغال مناسب با 28، مسائل مالی و اقتصادی با 22 و مسائل تحصیلی و كنكور با 17 درصد اهمیت درصدر فهرست دغدغهمندیهای جوانان جای دارند. ضمن اینكه تنها 7 درصد جوانان ازدواج را به عنوان بزرگترین هدف خود برشمردهاند. معمولا در تحلیلهای آماری كه از تاخیر ازدواج یا افزایش تجرد در كشور ارائه میشود با فرض قرار دادن ازدواج به عنوان یك دغدغه اصلی و اولویت نخست جوانان، عواملی مثل بیكاری و اشتغال، مسائل مالی، مسكن، طولانی شدن زمان تحصیل یا افزایش تجملات و بالا بودن هزینه ازدواج را به عنوان دلایل قطعی این تاخیر معرفی میكنند و همواره در انواع گزارشهای خبری چه در صداوسیما و چه در مطبوعات بر آنها تاكید میشود. بدیهی است بخشی از مشكلات ازدواج در جامعه كنونی ما ریشه در همین نواقص و كمبودها دارد؛ اما محدود كردن عوامل این پدیده اجتماعی به برخی دلایل معین و كلیشهای از منظر جامعهشناسی اشتباه است. تاخیر ازدواج در میان جوانان ایرانی صرفا یك معضل اقتصادی اجتماعی نیست و بخشی از علل آن را باید در تحولات فرهنگی و تغییر در سبك زندگی جستجو كرد. به عبارت دیگر تاخیر در ازدواج تنها مشكلات سختافزاری ندارد و دلایل نرمافزاری نیز در آن دخیل است. چه بسیار جوانانی كه از كمبودها و محدودیتهای فوقالذكر برخوردار نیستند، اما تن به ازدواج نمیدهند. تحول در ارتباطات انسانی در یك دهه گذشته شاهد توسعه روزافزون ارتباطات و تكنولوژیهای نوین ارتباطی در كشورمان هستیم كه بنابه تقدیر جهانی این امر، تاثیرات ژرفی بر مناسبتهای انسانی و اجتماعی ما گذاشته و نظام فرهنگی ما را بشدت دگرگون كرده است. گسترش تلفن همراه، اینترنت، ماهواره و دیگر وسایل ارتباطجمعی و بسط آن در اقصی نقاط كشور، به شكلگیری یك جامعه شبكهای انجامیده است كه در آن انسانها بیش از گذشته به هم نزدیك شدهاند و دامنه ارتباطات انسانی گسترش یافته است. این مساله در روابط دختران و پسران در جامعه ما نیز تاثیر گذاشته و آن را تسهیل كرده است. به واسطه این شكل جدید از ارتباطات در جامعه ما برخی محدودیتهای فرهنگی كه در گذشته در این رابطه وجود داشته برداشته شد و دو جنس مخالف از فرصت و امكان بیشتری برای ارتباط با یكدیگر برخوردار شدند. این مساله بویژه از طریق اینترنت و چت كردن و فیسبوك و امكانات تكنولوژیكی دیگر عمق بیشتری گرفت، طوری كه طبق برخی تحقیقات انجام شده 2 درصد ازدواجها در كشور ما ازدواج اینترنتی است. اما سرانجام همه كسانی كه از طریق این ارتباط مجازی با یكدیگر آشنا میشوند، به ازدواج ختم نمیشود و در حد دوستی حتی بدون اینكه همدیگر را بشناسند یا دیده باشند باقی میماند. این امر به لحاظ روانشناسی بخشی از نیازهای عاطفی دو طرف را رفع میكند و تا حدودی عطش ارتباط با جنس مخالف را تعدیل میكند. اگر بپذیریم یكی از انگیزهها و نیازهای مهمی كه منجر به ازدواج یا تصمیم به ازدواج میشود، پاسخ به حس تنهایی و نیازهای عاطفی است، با رفع بخشی از این نیاز به واسطه همین روابط مجازی، انگیزه به ازدواج نیز تا حدودی كاهش مییابد. از سوی دیگر در رهگذر این روابط شناخت دو طرف از ویژگیها و خصلتهای جنس مخالف بیشتر میشود و موجب نوعی احتیاط و محافظهكاری در انتخاب همسر در آنها میگردد. بر همین اساس نیز میتوان به جایگزین شدن روابط مجازی با خطر ریسكپذیری كمتر به جای روابط واقعی با ریسك بالا اشاره كرد كه در درازمدت به تاخیر در ازدواج دامن میزند و آن را تقویت میكند. تغییر در سبك زندگی ادامه تحصیل و كار مناسب تا یك زمانی بهانهای برای تاخیر ازدواج بود، اما امروز شاهد نگرش و دیدگاهی هستیم كه به ازدواج در زندگی معتقد نیست و آنرا مانع استقلال و آزادی انسان میداند. البته این رویكرد بیشتر در طبقه مرفه و بالای جامعه وجود داشت، اما امروزه به دیگر طبقات اجتماعی نیز تسری یافته و در طبقات متوسط و حتی فرودست جامعه نیز مشاهده میشود. از این منظر دو دیدگاه عمده در میان نسل جدید به چشم میخورد؛ عدهای كه به كل با ازدواج مخالف بوده و به تجرد اصالت میدهند و ازدواج را یك سنت كلیشهای و غیرعقلانی تفسیر میكنند كه مانع بزرگی در راه رشد و ترقی فردی آنها به حساب میآید و گروه دوم بر این باورند كه در دوران جوانی دستكم تا 30 سال فرد باید آزادانه به تجربه و لذت بردن از زندگی بپردازد و پس از رفع نیازها و به اصطلاح جوانی كردن زیر بار مسوولیت تشكیل خانواده برود. تاخیر در بلوغ عاطفی روانی همزمان با كوچك شدن نهاد خانواده و تغییر كاركردهای آن، فرزندسالاری در خانوادههای ایرانی شكل گرفت و والدین آرزوهای دست نیافته خود را در فرزندانشان جستجو میكنند. این مساله موجب شده تا بهترین شرایط را برای بچههایشان فراهم كنند تا آنها فقط به درس و مشق خود بپردازند و از این طریق، آینده خود را تضمین كنند. لذا بیشتر جوانان امروز تا 25 24 سالگی به تحصیل مشغولند و اغلب آنها زندگی اجتماعی را فراتر از كلاس و مدرسه و دانشگاه تجربه نمیكنند؛ در حالی كه والدین آنها از سنین نوجوانی وارد بازار كار شدند و فراز و نشیبهای زندگی را تجربه كردهاند. به دلیل همین تاخیر در ورود بازار كار و تجربه عملی زندگی، نسل جدید نسبت به نسل گذشته اگرچه كمهوشتر نیست؛ اما كمتجربهتر است. افزایش آگاهی و تحصیلات زنان نقش تحصیلات و افزایش آگاهی زنان نسبت به حق و حقوق خویش بر تاخیر در ازدواج را از 2 منظر میتوان بررسی كرد. یكی اینكه تحصیلات زنان باعث شده تا آنان نسبت به مطالبات قانونی خود آگاهی بیشتری پیدا كنند و تن به هر ازدواجی ندهند كه مجبور باشند یك عمر ظلم و زور را تجربه كنند و این شناخت باعث شده تا گاهی سقف آرزوهای آنان فراتر از ازدواج و شوهر كردن قرار بگیرد و حتی ادامه تحصیل در اولویت بالاتری از ازدواج جای بگیرد. اگرچه این مساله از سوی زنان منجر به تاخیر در ازدواج میشود، اما از آنجا كه ازدواج یك معامله دو طرفه است دامن مردان را نیز میگیرد و دست كم شانس انتخاب آنها را كمتر میكند. امروزه حتی شاهد رواج برخی تفكرات تند فمنیستی هستیم كه ازدواج را برای زنان تن دادن به سلطه مردانه قلمداد میكند و تجرد را به عنوان مبارزه و مقاومت در برابر این نابرابری، فضیلت میبخشد. در گذشته به دلیل پررنگ بودن برخی باورها و هنجارهای سنتی فرصت فعالیت اجتماعی زنان كم بود و آنان تمایل بیشتری به ازدواج داشتند اما امروزه با گسترش فعالیتهای اجتماعی زنان، دیگر شوهر كردن بهانهای برای رهایی از این محدودیتها و كسب استقلال نیست و چه بسا برخی تجرد را شرایط آزادانهتر و مستقلتری برای زندگی میدانند. به هر حال، تاخیر در ازدواج را كه كمكم در حال تبدیل شدن به یك مد و امتیاز اجتماعی است، نمیتوان رد كرد و نادیده گرفت، اما نباید آن را صرفا به محدودیتهای اقتصادی و مالی نسبت دهیم. همانطور كه دیدیم؛ مسائل فرهنگی و روانشناختی نیز در شكل گیری این پدیده موثر است و روز به روز نیز بر عمق و دامنه آن افزوده میشود، ولی یك نكته ظریف و مهم در ارتباط با این مساله را نمیتوان نایده گرفت و كوچك شمرد؛ اگر تاخیر و بالا رفتن سن ازدواج میتواند عواقب و آسیبهای روانی اجتماعی متعددی را به همراه داشته باشد، قطعا شتابزدگی در این مساله و ازدواج و درس نیز میتواند سلامت فرد و جامعه را تهدید كند. افراط و تفریط در این مساله هم میتواند مضر باشد و تعادل اجتماعی و روانی را از بین ببرد منبع : روزنامه جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پرشین وی]
[مشاهده در: www.persianv.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 516]