واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: مذاكره ايران و آمريكا؛ تقابل دو گفتمان غيرهمجنس مذاكره آتي ايران و آمريكا كه قرار است هفتم خرداد در بغداد آغاز شود، را مي توان در دو سطح "كلان" و " تاكتيكي-رسانه اي" بررسي و تحليل كرد.آنچه كه از مواضع رسمي و غيررسمي دو طرف (به خصوص طرف ايراني) قبل از شروع مذاكرات برمي آيد، اين است كه محور اصلي و حتي تنها محور مذاكرات ايران و آمريكا، صرفا موضوع "عراق" است. مذاكره آتي ايران و آمريكا كه قرار است هفتم خرداد در بغداد آغاز شود، را مي توان در دو سطح "كلان" و " تاكتيكي-رسانه اي" بررسي و تحليل كرد.آنچه كه از مواضع رسمي و غيررسمي دو طرف (به خصوص طرف ايراني) قبل از شروع مذاكرات برمي آيد، اين است كه محور اصلي و حتي تنها محور مذاكرات ايران و آمريكا، صرفا موضوع "عراق" است. مذاكره آتي ايران و آمريكا كه قرار است هفتم خرداد در بغداد آغاز شود، را مي توان در دو سطح "كلان" و " تاكتيكي-رسانه اي" بررسي و تحليل كرد.آنچه كه از مواضع رسمي و غيررسمي دوطرف (به خصوص طرف ايراني) قبل از شروع مذاكرات برمي آيد، اين است كه محور اصلي و حتي تنها محور مذاكرات ايران و آمريكا، صرفا موضوع "عراق" است. حال سئوال اصلي اينجاست كه با اين رويكرد محدود، در مورد چه چيزهايي مي توان با آمريكا مذاكره كرد؟ و اين مذاكرات چه هزينه -فايده اي براي دو طرف دارد؟ طرف ايراني محور "گوشزد كردن و يادآوري وظايف قانوني اشغالگران به آمريكايي ها" را دستور كار اعلامي خود براي مذاكرات آتي قرار داده است. طبعا منظور از مذاكره، "نصيحت هاي اخلاقي و عاطفي" نيست. محور "گوشزد وظايف اشغالگران" اگر بخواهد از حالت شعار و كلي گويي خارج شود و به سمت عملي شدن برود، بايد به سمت "ارائه راه كار مشترك براي امنيت عراق" پيش رود. حرفها و درخواست هاي آمريكايي ها از هم اكنون قابل حدس است: "اتهام زني" در مورد دخالت ايران در ناآرامي هاي عراق، تقاضا براي مهار جريان مقتدي صدر و سپاه بدر و .. در برابر اين رويكرد "تهاجمي - اتهامي" آمريكا، ايران چه رويكردي خواهد داشت؟ شكي نيست كه طيف تندروي مذاكره كنندگان آمريكايي براي اتهام زني و ايجاد جبهه جديد جنگ رواني عليه ايران تلاش خواهند كرد، ولي قطعا اين همه واقعيت هاي طرف آمريكايي نيست، فعال شدن ظرفيت هاي ميانه روهاي آمريكا مستلزم بروز نشانه هايي از طرف مقابل است، با اين اوصاف آيا مي توان اميدوار بود كه با ميانداري عناصر ميانه روي دوطرف، رويكرد "مصالحه جويانه-تعاملي" بين طرفين برقرار شود و شاهد يك مذاكره كلان باشيم؟ به نظرمي رسد سطح و برد و جنس دو گفتمان ايران و آمريكا در مذاكرات آتي "برابر" نباشد، با اين اوصاف چه سرنوشتي مي توان براي اين نوع مذاكره قائل شد؟ يك بن بست از پيش معلوم يا صحنه ايي جديد براي جنگ لفظي ؟ بايد توجه داشت به دلايل متعدد و جذابيت فوق العاده مذاكره ايران و آمريكا بعد از 28 سال، كوچكترين جزييات اين مذاكره انعكاس جهاني خواهد داشت و قطعا رسانه هاي غربي و آمريكايي، از هم اكنون برنامه هاي وسيعي براي استفاده و كسب امتياز از ابعاد رسانه اي و سياسي اين مذاكرات، چيده اند؛ اين آمادگي در رسانه هاي داخلي احساس نمي شود و نوعي حالت شوك و انتظار در جبهه رسانه اي داخلي برقرار است. جهان در آستانه مذاكرات ايران و آمريكا، قاعدتا منتظر يك "مصالحه هسته اي" است، هم اينك اين انتظار به صورت گسترده، در محافل خبري و افكار عمومي ايجاد شده است، پاسخ طرفين به اين "انتظار" چه خواهد بود؟ اما براي ايران، حتي "حواشي" مذاكره با آمريكا؛ در حوزه كشورهاي عربي و حاشيه خليج فارس، مي تواند باعث "اختلال در محكم شدن ائتلاف ضدايراني-ضدشيعي" شود، شايد يكي از معدود مزيت مذاكره با آمريكا براي ايران(در شرايط فعلي) همين باشد. اما از سوي ديگر مي توان موقعيت دولت دكتر احمدي نژاد را به عنوان "طرف رسمي ايراني" در مذاكره با آمريكا چنين بررسي و جمع بندي كرد: واقعيت اين است كه دولت احمدي نژاد با موقعيتي نه چندان قوي وارد معادله مذاكره با آمريكا و همين طور رابطه با مصر شده است، البته مي توان گفت كه در دولت نهم، فضاسازي هاي خاص خارجي در هنگام بروز مشكلات داخلي يك رويكرد تثبيت شده است، اما موج انتقادهاي هردوجناح اصلي كشور از تصميمات (يا به بيان بهتر ابتكارات) دولت در عرصه سياست خارجي (كه عموما شتاب زده و عجولانه توصيف شد) به علاوه انتقادهاي جريانات سياسي از ناكارآمدي ها در سياست داخلي دولت، باعث مي شود كه چشم انداز آتي اين مذاكرات در سطح كلان با خلاء هاي قابل توجهي روبرو باشد. بي ترديد ورود دولت در چنين عرصه خطيري، لزوما بايد با حداكثر پشتوانه ملي (نخبگان و جريانات سياسي و افكار عمومي) و فراهم كردن شرايط خاص آن باشد كه ظاهرا به نظر مي رسد چنين شرايطي مهيا نيست و تلاشي هم در اين خصوص از جانب دولت صورت نمي گيرد. از سوي ديگر، گمانه ها و سوابقي وجود دارد كه بتوان نتيجه گيري كرد كه شخص دكتر احمدي نژاد از مدتها قبل، خواهان و طالب تحول در رابطه با آمريكا بوده است (نامه نگاري به جرج بوش مهمترين مصداق اين تحول خواهي بود). بي گمان با انجام مذاكره ايران و آمريكا توسط دولت احمدي نژاد و شكست اين تابوي بزرگ و تاريخي، اتهام "افراط گرايي" - به عنوان يكي از عمده ترين و نامطلوب ترين گمانه هاي افكار عمومي در مورد احمدي نژاد - رخت برمي بندد و توده مردم ، احمدي نژاد را به عنوان شخصيتي استثنايي و "به يادماندني" كه توانست اين تابوي بيست و هشت ساله را بشكند به خاطر خواهند سپرد ( بسياري از توده مردم گمان مي كنند با شكستن تابو مذاكره ايران و آمريكا، قيمت گوشت و گوجه فرنگي و ...ناگهان كاهش مي يابد و همه دردهاي اقتصاد بيمار ايران، بهبود مي يابد!). مي توان چنين نتيجهگيري كرد كه براي دولت و شخص دكتر احمدي نژاد، جرقه خوردن موضوع مذاكره با آمريكا يك دستاورد مثبت است، اما واقعيت اين است در رويكرد كلان و استراتژيك براي كشور و نظام؛ مذاكره با آمريكا، رويكرد چندان روشن و قابل محاسبه اي ندارد و حتي رويكرد فعلي (كه مذاكره "هسته اي" و موضوعات "غيرعراق" انجام نخواهد شد) احتمالا شاهد يك مذاكرات "محدود " با "سطح پايين ديپلماتيك" و با "هياهوي بسيار" شكل خواهيم بود، حال اين سئوال مطرح مي شود كه بروز اين حالت، اين به نقع كدام طرف است؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[مشاهده در: www.asriran.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 268]