تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833396824
آقای آچار/ نگاهی به زندگی و کار بنیان گذار ابزار مهدی
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: اقتصاد > اقتصاد سیاسی - امروز می خواهیم داستان زندگی مردی را بنویسیم که بزرگ ترین شرکت تولید کننده ابزارآلات ایران را بنیان گذاشته است.مردی که به افتخارنام بزرگش، شرکتش را "ابزار مهدی" نام گذاشته است.او "محمد مهدی مظلومیان" نام دارد. محمد طاهری: هرچند ممکن است خیلی ها اهل آچاردست گرفتن وپیچ سفت کردن نباشند اما برای یک بارهم که شده، انبردست، دست گرفته اند تا میخی از تخته بکشند یا مفتولی را خم کنند.حتی اگرهرگز دست به چنین کارهای فنی وتکنیکالی هم نزده باشند،لا اقل یک بارهم که شده،در صف تاکسی یا اتوبوس،به تابلوی قدیمی ورنگ ورورفته انتهای خیابان کریم خان زند نگاه کرده اید.یا ممکن است در مسیر رفت وبرگشت جاده خراسان،جایی نزدیک شهر دامغان،روی کوه کوچکی که از دوطرف جاده قابل رؤیت است،این نام را که روی کوه حک کرده اند خوانده باشید" ابزارمهدی". امروز می خواهیم داستان زندگی مردی را بنویسیم که بزرگ ترین شرکت تولید کننده ابزارآلات ایران را بنیان گذاشته است.مردی که به افتخارنام بزرگش، شرکتش را "ابزار مهدی" نام گذاشته است.او "محمد مهدی مظلومیان" نام دارد. دامغان زاده ای در تهرانمحمد مهدی مظلومیان در خانواده ای که 7 عضو داشت کوچکترین عضو خانواده بود.او در سال 1322 درشهر دامغان به دنیا آمد.پدرش مالک بود وخانواده اش در زمره خانواده های متوسط دامغان قرار داشت.او درس دوره ابتدایی اش را در شهر دامغان گذراند و درحالی که 14 ساله بود، همراه بردارانش به تهران سفرکرد.محمد مهدی مظلومیان که دوران ابتدایی اش دانش آموز کوشایی نبود، با آمدن به تهران و قرار گرفتن در فضای رقابتی پایتخت، بر تلاش اش افزود واوضاع درسی اش را متحول کرد.به این ترتیب،دوره متوسطه را دردبیرستان امیرکبیر واقع در خیابان ناصرخسرو که روبه روی دارالفنون قرار داشت، به اتمام رساند وپس ازآن، به عنوان سرباز سپاه بهداشت مجبور به گذراندن دوران سربازی شد. بلافاصله پس از اتمام سربازی در سال 1346 وارد مدرسه عالی شد و دوره لیسانس زبان انگلیسی را پشت سرگذاشت و در سال 1350 فارغ التحصیل شد. آغازتجارتپس ازپایان دوران سربازی در سال 1346 کار تجارت محمد مهدی مظلومیان آغازشد. او پس ازآن، وارد کار تجارت شد که برادرش مدتی ،مشغول واردات ابزار بود. درسن 26 سالگی ازدواج کرد.یعنی چهارسال پس ازاین که کار وتجارت را آغاز کرده بود. اوکار درس وتجارت را همزمان به پیش می برد ودرهمین دوران بود که کارت بازرگانی گرفت ودر دومین سال حضور در دانشگاه، موفق شد کارت تجارت نیز بگیرد.او درس زبان انگلیسی می خواند.درسی که برای او می توانست ابزار مناسبی در تجارت وبازرگانی باشد.همه دارایی های او در ابتدای تجارت، چیزی حدود 200 هزار تومان بود ونخستین محموله ابزارآلاتی که وارد کرد، 5 هزار دلار ارزش داشت. اگرچه ازآن روزها چیزی حدود 40سال می گذرد اما مظلومیان به خوبی به یاد دارد که نخستین بار چگونه پا به عرصه تجارت گذاشت.او می گوید" اولین حساب اعتباری که باز کردم 3000 فرانک بود که هر فرانک در آن زمان 21 قران ارزش داشت. اولین جنسی که وارد کردیم سنگهای جرقه زن بود. شکوفایی تجارت ما از سال 1350 شروع شد که اوضاع و احوال پولی مملکت به علت گران شدن دلار خیلی نابسامان بود". نقش برادر بزرگ محمد مهدی که کوچک ترین عضو خانواده اش بود، به اتکای بزرگ ترین برادرش،کار وتجارت را آغاز کرد وبعدها در تشکیل خانواده هم به برادر بزرگ اتکا کرد.او هرچند سعی می کرد درزندگی وکار،کمتر زیر سایه برادر قرار گیرد اما هرآن چه داشت را مدیون برادر می دانست بنابراین او را به شدت تکریم می کرد.بردارش در ابتدا،کارمند یک شرکت بازرگانی بود وزمانی که راه وچاه تجارت را دراین شرکت آموخت، کاری مستقل آغازکرد.او تاجر ابزارآلات بود ومحمد مهدی، نخستین بار، کارتجارت را با مشورت او آغاز کرد. تجارت کتابمحمد مهدی مظلومیان، کارش را با خریدن "کتاب تجارت ژاپن" آغاز کرد که راهنمایی، برای خریدن ابزارآلات ژاپنی محسوب می شد . او درشکلی گسترده با ژاپنی ها مکاتبه می کرد:" پنج شنبه و جمعه 200 نامه می نوشتم و صبح شنبه پست می کردم و تا برگشت جواب نامه 20 روز طول می کشید، کاتالوگ هایی را که برایم می فرستادند می دیدم و بعد با آنها وارد مذاکره می شدم". پس از دو سال به ژاپن رفت و با توجه به سابقه ای که از ژاپنی ها به دست آورده بود وتسلطی که به زبان انگلیسی داشت، با چند کارخانه وارد مذاکره شد. محمد مهدی مظلومیان درمدت کوتاهی موفق شد با چند کارخانه معروف ژاپنی، قرارداد نمایندگی امضا کند اما به این دلیل که پول زیادی نداشت به تجار ایرانی قیمت ها را نشان می داد و از طرف ژاپنی ها 5 درصد پورسانت می گرفت . بعد از مدت زمانی کوتاه، وضع مالی مظلومیان بهبود یافت واو توانست به طور مستقیم و مستقل وارد کار تجارت ابزارآلات با شرکت های ژاپنی شود. مظلومیان می گوید" در سالهای 1350 تا 1353 به صورت جدی به فکر احداث کارخانه تولید ابزار درایران افتادم. در همان دوران سفری به ژاپن داشتم، آن جا کارخانه ابزارسازی مدرن و شیکی دیدم که در بیابان بنا شده بود.گفتم چیزی که درایران زیاد است،بیابان است.چرا آبادش نکنیم؟" مدتی بعد، کار مظلومیان گسترش بیشتری یافت به گونه ای که پس ازکارخانجات ژاپنی، تجارت با کارخانه های آلمانی ، آمریکایی و ایتالیایی هم آغازشد .بازدیدهای پیاپی محمد مهدی مظلومیان از کارو تولید کشورهای صنعتی، فکر تاسیس کارخانه تولید ابزار آلات را در سال های آخر حکومت پهلوی در ذهنش کاملا جدی وعملیاتی کرد. یعنی زمانی که خون انقلابی گری در رگ ایرانیان به جوش آمده بود. اوبسیار تمایل داشت تا شرکت مورد علاقه اش را به ثبت برساند اما ناآرامی های پیش از انقلاب ودرگیری های پس ازآن،باعث شد این اقدام به تعویق افتد. انقلاب به پیروزی رسید وشیوه اداره کشور دیگرگون شد.آن روزها فضا چپ زده ومخالف سرمایه گذاری بود.انقلابی ها مشغول تغییر گسترده رویه های حکومت داری بودند.شرکت ها درحال مصادره وملی شدن بود.بانک ها ادغام شدند وسرمایه داران از کشور خارج شدند.فضا برای سرمایه گذاری مساعد نشان نمی داد اما مظلومیان تصمیم خودش را گرفته بود.راه اندازی کارخانه ای برای تولید ابزارآلات.بنابراین حتی وقوع جنگ هم نتوانست مانع تصمیم او شود. او دراین باره می گوید:"ایده راه اندازی کارخانه پیش ازانقلاب درذهنم شکل گرفته بود اما این مساله را راکد گذاشتیم تا کشور نظم بگیرد. تا سال 1360 با وجود اینکه در حال جنگ بودیم تصمیم خودم را گرفتم که تصمیمم را عملی کنم ". مظلومیان چه تصمیمی گرفته بود؟ تولد ابزار مهدی در چنین فضای مبهمی که جنگ،خاک ناامیدی برآن پاشیده بود، محمد مهدی مظلومیان برای گرفتن طرح کارخانه به ایتالیا وسپس آلمان مسافرت کرد وایده راه اندازی کارخانه اش را شکل وشمایل تازه ای بخشید .چندماه طول کشید تا او ایده خامش را پخته وپخته تر کند. امکان سنجی ایجاد کارخانه،بررسی کشش بازار،امکان سنجی خرید مواد اولیه وده ها اگر وامای دیگر که مظلومیان باید پاسخ های مناسبی برای آنها پیدا می کرد. او درمورد آن روزها می گوید: " پس از بازدیدهایی که از برخی کارخانهها در آلمان و ایتالیا انجام دادیم و بررسی های لازم، در سال 1356 در خواست احداث کارخانه را به وزارت صنایع تحویل دادیم که پذیرفتند. در جریان ارزیابی و اجرای طرح بودیم که انقلاب شد. گفتیم فعلا صبر کنیم ببینیم تکلیف مملکت چه میشود". از زمانی که مهدی مظلومیان درخواست راه اندازی کارخانه را مطرح کرد تا سال 1360 واردات کالا فقط از کانالهای دولتی امکان پذیر بود.دراین مدت،مظلومیان وخانواده اش از طریق فروش جنس های وارداتی اش به فعالیت هایش ادامه داد.اما پس ازآن به فکر اجرای ایده قدیمی اش افتاد. انقلاب نظم ونسق گرفته بود، بنابراین بعید بود که مجوز صادر شده در حکومت شاه،مورد تایید مدیران وزارت صنایع جمهوری اسلامی قرار گیرد به این ترتیب، مظلومیان وخانواده اش کار را از ابتدا آغاز کردند.او می گوید" دیگر به دنبال احیای مجوز قبل از انقلاب نرفتیم زیرا همه چیز تغییر کرده بود و افراد و ساختارها به کلی عوض شده بودند. اوایل انقلاب سخت گیری ها زیاد بود و بعضی ها ما را تحقیر میکردند که شما از واردکنندگان قبل از انقلابید. الان جنگ است و شما به جای جنگ به فکر واردات هستید و..." او زمانی که این خاطرات را بازگویی می کند،آه می کشد.مظلومیان ازسرسختی اش می گوید واراده ای که برای ساخت کارخانه داشته است.بنابراین روحیه اش را بازمی یابدو دوباره چرخ را گردش در می آورد؛" گفتیم بهترین زمان برای اجرایی کردن طرح احداث کارخانه همین الان است. فوری طرح خود را به وزارت صنایع تهران دادیم. گفتند خوب است.بروید استان سمنان برای اخذ مجوز نهایی ساخت".مظلومیان وخانواده اش به استان سمنان می روند وجایی دربیابان، کنار جاده معروف خراسان، سنگ بنای کارخانه را می گذارند. آنها با اعتباری که برای تولید کننده ایتالیایی پیدا کرده اند،ظرف 11 ماه ماشین آلات مورد نیاز را وارد می کنند. 20 درصد بیعانه سفارش ساخت ماشین آلات می دهند و متعهد می شوند که بقیه پول را ظرف ماه های آینده بپردازند. وب سایت شرکت ابزار مهدی، ماجرای خرید تکنولوژی شرکت را این گونه روایت می کند" مظلومیان با استفاده از تجارب و روابط خوب مدیریت با شرکت های سازنده ابزارآلات مبادرت به خرید تکنولوژی ساخت سری کامل ابزار آلات صنعتی و دستی از کارخانه فومازی ایتالیا کرد و به واسطه روابط خوب تجاری گذشته، طرف ایتالیایی بدون اخذ وجه ، تکنولوژی مورد نیاز مظلومیان را به او واگذار کرد. این تکنولوژی حدود یک میلیون دلاربرآورد قیمت می شد.به این ترتیب، تکنولوژی پیش رفته ای همراه با ماشین آلات مدرن و منحصر به فرد ساخت انواع ابزار وقطعات یدکی صنایع خودروسازی در شرکت ابزارمهدی فراهم شد". انتقال تکنولوژی محمد مهدی مظلومیان در خاطراتش گفته" برای انتقال تکنولوژی هزینهای برای پرداخت نکردیم. کارخانه ایتالیایی وضع مالی مناسبی نداشت بنابراین بابت انتقال تکنولوژی، از آنها میزان قابل توجهی جنس پیش خرید کردیم. به طور مثال در سال 1358 حدود 5/1میلیون دلار جنس از آنها خریدیم. بنابراین در عمل هزینهای بابت انتقال تکنولوژی پرداخت نکردیم". اما درمورد تلاش هایش برای محکم کردن پایه های شرکت،این خاطره را بازگو می کند" در سال 1362 که طرح توسعه ساختمانی را در کارخانه داشتم، معمار به من گفت: آقای مظلومیان فوندانسیونی که شما میخواهید سه لایه است، هزینهاش زیاد میشود، آخر چرا؟ گفتم: تو کارت را انجام بده، من میخواهم این کارخانه 300 سال عمر کند. خندید و رفت بیرون و به اطرافیان گفت: این مظلومیان خیال میکند 300 سال عمر میکند. روزی صدایش کردم و گفتم: آقای جهانیان! من آن 300 سال را برای خودم نگفتم. آدم خیلی عمر کند 80-70 سال است. من این بنا را برای مملکتم درست میکنم تا پایه و ستونی برای کشورم باشد". سرانجام چرخ می چرخد مظلومیان درنهایت، موفق می شود در شهریور 1361 کارخانه را با 76 نفر پرسنل ایرانی و 15 نفر ایتالیایی افتتاح کند.او می گوید" ظرف 11 ماه ما 3000 متر بنای تولیدی و یک دفتر اداری در دامغان ساختیم. در این مدت، به کارگران ساختمانی و مهندسان ایتالیایی گفته بودم که ما باید کارخانه را در شهریور 1361 افتتاح کنیم که مصادف با نیمه شعبان است". وهمان گونه که او می خواهد، ابزارمهدی در نیمه شعبان افتتاح می شود. نخستین تولیدات کارخانه ابزارمهدی ازهمان ابتدا قابلیت ساخت شش قلم کالا شامل انبردست، سیمچین، دمباریک، گازانبر، قیچی باغبانی و سیم لخت کن را داشت وبه همین شکل،این محصولات را روانه بازار می کند.بعدها ابزار مهدی دچار تحولات گسترده در ساختار می شود از جمله این از مسئولیت محدود به سهامی خاص و از سهامی خاص به سهامی عام تغییر می یابد ودرسال 1372 به منظور تولید انواع ابزار آلات و آچار آلات با ظرفیت اسمی ۱۵۰۰ تن در سال ،ازوزارت صنایع مجوز می گیرد.بعدها درسال 1377،بازهم ابزار مهدی دچار اصلاحات می شود. یعنی برای تولید قطعات خودرو با ظرفیت ۵۵۰ تن در سال از وزارت صنایع مجوز دریافت می کند. وسه سال بعد موفق می شود، خط تولید انواع آچار بکس را نیز راه اندازی کند. نکته قابل توجه این است که ابزار مهدی که زمانی متصدیان آن،وارد کننده ابزارآلات ایتالیایی بودند،بعدها موفق می شوند محصولات خود را به کشورهای اروپایی از جمله ایتالیا وسوئیس صادرکنند.شرکت تولیدی ابزار مهدی گذشته از تولید محصولات سنتی اش ، تامین کننده قطعات و ابزارآلات برای کلیه کارخانجات تولید کننده وسائط نقلیه سبک و سنگین است و می تواند هر گونه قطعات را از فورج ۱۰۰ الی ۳۰۰ گرم ، با استفاده از ماشین آلات مدرن فورج گرم تولید کند. خاطره صادرات مظلومیان، از صادرات به صورت خاطره ای مبهم یاد می کند ومی گوید" ما زمانی صادرات خوبی داشتیم. تا پیش از 11 سپتامبر 2001 حدود 900هزار دلار به اروپا کالا صادر می کردیم. محصولات را بسته بندی می کردیم، لای زرورق میپیچیدیم و به شرکت ایتالیایی میفرستادیم. بعد او اگر میخواست دسته اش را عوض میکرد یا بسته بندی اش را تغییر میداد و روی آن مینوشت:.Made In Italy ما انبردستمان را 5/3 دلار به ایتالیا میفروختیم و او آن را 11 دلار با مارک خود به بازار میفرستاد. اما بعد از 11 سپتامبر ایران را محدود کردند. از طرفی بازار چین هم در حال رونق بود و همه (اروپاییها) به سوی چین هجوم آوردند. آنها همان محصول را با مبلغ 5/1 دلار از چین تهیه میکنند. آن محصول بی کیفیتی که از چینیها در بازار ایران میبینیم، محصول 60 سنتی آنهاست؛ در حالی که چین ابزارهای باکیفیتی نیز تولید میکند که قیمت بالاتری دارد" محصولات فعلی درحال حاضرسودآوری عمده شرکت ابزار مهدی از بخش بازار و فروش مغازه های سطح شهراست. با اصلاح ساختاری که صورت گرفته، این شرکت می تواند محصولاتش را وارد رقابت با محصولات چینی کند اما آن گونه که مظلومیان می گوید" خودروسازان هر روز قیمت را کاهش میدهند. برای مثال کیف ابزار پژو قبلا 7900 تومان بود ولی درحال حاضر آن را 4000 تومان کردهاند که قدرمسلم از کیفیت محصول کم خواهد کرد یعنی آن دسته محصولاتی که ما برای خودروسازان تولید میکنیم" مظلومیان می گوید" برخی محصولات آن قدر با کیفیت پایین تولید میشود که من روی خود را برمیگردانم و حاضر نیستم نگاهشان کنم. یک کیف ابزار 4000 تومانی اصلاً معنی ندارد! خودروساز پول ما را سه ماهه میدهد اما از طرفی در بازار با این که قیمتمان دو برابر خودروساز است، وجود کالاهای چینی باعث شده پول ما 9-8 ماهه برگردد" تامین مواد اولیه امکان تولید کروم که ماده اولیه تولید ابزارآلات محسوب می شود، در داخل وجود ندارد.تولید کروم تکنولوژی بالایی میخواهد. البته میگویند چند کارخانه در حال ساخت داریم اما مظلومیان می گوید" فکر نمی کنم بتواند پاسخگوی نیاز ما باشد.ما مجبوریم فولاد کروم را از خارج وارد کنیم. برای بخش بازار همه مواد اولیهمان وارداتی است اما در بخش خودروسازی به علت پایین تر بودن کیفیت بخشی از آن داخلی است" زیان ابزارمهدی وافتخار مظلومیان چند سال است که ابزارمهدی به ورطه زیان دهی افتاده. چرا؟ دلیل مشخص است. واردات بی رویه ابزارهای چینی، سیاست های غلط اقتصادی، کمبود مواد اولیه، قدیمی بودن تکنو لوژی وخیلی دلایل دیگر.ازحق نباید گذشت ومظلومیان هم از حق نمی گذرد " ما تا سال 1375 وضعیت روبه رشدی داشتیم اما از آن سال بعد روند نزولی شروع شد تا این که در دو سال گذشته زیان آور بودهایم."با این حال موسس ابزار مهدی می گوید" همین برای من افتخار بزرگی است. امروز پیش هر وزیر و رئیسی که میروم ابزارمهدی را میشناسد، احترام میگذارند و مرا تحویل میگیرند. شاید با داشتن پول بیشتر این احساس افتخار را نمیکردم. خدا شاهد است اگر من در کار تجارت میماندم الان بیش از 500 میلیارد تومان پول داشتم. من در 35 سالگی 29 نمایندگی از کشورهای مختلف داشتم ولی واقعا کار کردهام. گاهی در شبانه روز 18-17 ساعت کار میکردم. سرشناس بودن مظلومیان هم شیرینی خاص خودش را دارد.به خصوص این که نامش همیشه جلو تر از خودش حرکت می کرده.این خاطره مظلومیان بامزه است" روزی در سن 35 سالگی برای گرفتن بارنامه به اداره ای رفته بودم. خانمی که پشت میز نشسته بود وقتی اسمم را پرسید و فهمید که مظلومیان هستم، خنده بلندی کرد که من ناراحت شدم. بعد به من گفت: من همیشه تصویر یک پیرمرد شکم گنده را از شما داشتم. در حالی که من 35 ساله و بسیار لاغراندام بودم" دوریال برداشت نکرده ام هر روز از ساعت 6 صبح بیدارم".ابزارمهدی روزگاری،خوب سود می داده وپرسش از مظلومیان این است که چقدر از کارخانه برداشت کرده ای واو پاسخ عجیبی می دهد" در طول 27 سالی که کارخانه دارم، 2 قران از کارخانه برداشت نکردهام. 2 میلیارد تومان هم علاوه بر سرمایه ای که گذاشته ام، از کارخانه طلب دارم. اما خدا را شکر زندگیام تأمین است.از روز اول یک رال هم از کارخانه برداشت نکردم چون همیشه در حال توسعه بودیم. کارخانه، در دل کارخانه ایجاد میکردم؛ هفت کارخانه در دل هم بدون آن که وامی بگیرم. من زمان انقلاب 6 میلیون دلار پول در سوئیس داشتم. بنابراین مدام سرمایه کارخانه را اضافه کردم و برای توسعهاش خرج کردم. اولین وام را در سال 1370 گرفتم به مبلغ 10 میلیون تومان از بانک صادرات با بهره 7 درصد. تا سال 1378 میزان وام دریافتی من 200 میلیون تومان بود. اوضاع این روزهای ابزارمهدی ابزارهای چینی،پیچ ومهره بازارهای ایران را شل کرده اند.هرروز دستفروش های دوره گردی را می بینیم که ابزار چینی را به قیمت های فوق العاده ارزان می فروشند.دیگر به زحمت می توانیم جنس ایرانی وآلمانی در بازار پیدا کنیم.میدان حسن آباد پرشده از اجناس چینی ودرشهرستان ها،به جزجنس چینی،هیچ نوع جنس با کیفیتی پیدا نمی شود. محمد مهدی مظلومیان درمورد وضعیت شرکت معروفش، با تاسف وافسوس می گوید" واقعیتش را بخواهید شرایط این روزهای شرکت ابزارمهد ی خوب نیست.چرخ دیگر مثل گذشته نمی چرخد.نم یدانم ما مشکل پیدا کرده ایم یا اقتصاد دچار مشکل شده است.درهرصورت وضع شرکت خوب نیست به این دلیل که چینی ها بازار را از ما گرفته اند.دربازار ابزارآلات،به صورت گسترده دامپینگ صورت می گیرد.واقعیت این است که این روزها بازار دست چینی ها افتاده وکار ما خیلی لنگ میزند.به عنوان یک صنعتگر که دغدغه کشورم را دارم، مجبورم گلایه کنم چون سیاستهای اقتصادی کشور را اشتباه می بینم". به گفته مظلومیان،" وضع ما به جایی رسیده که چینی ها صدها کیلومتر آن طرف تر،انبردست به بازار ما صادر می کنند". چرا تولید کننده چینی میتواند انبردست را به قیمت 1200 تومان وارد بازار ما کند؟مظلومیان در این مورد می گوید" چون سیاست اقتصادی اش کارآمد است.چون بهره بانکی اش 5/1 درصد است. به این دلیل که برنامه دارد وکل اقتصادش را با یک نگرش اداره می کند.سیاست های تامین اجتماعی چین،درخدمت تولید است.قانون کارگری اش متناسب است.گذشته ازآن،سیاست خارجی مناسبی دارد وبراساس منافع ملی اش تصمیم می گیرد". نگاه مظلومیان به تجارت موسس کارخانه ابزارمهدی،جایی در خاطراتش گفته " وقتی یکی از پسرهایم پس از گذراندن دوره تحصیل از انگلیس برگشت، به او گفتم: تو با آن که پنج سال لندن بودی، تحصیل کردی و به زبان مسلط شدی؛ با همه اینها حساب کن که هیچ نداری. اگر پشتکار داشته باشی با این سواد و مزیتها موفقی. با آن که 60هزار پوند خرج تحصیلت کردهام اما هیچ به سوادت نناز؛ مگر این که پشتکار داشته باشی". تفسیر او از تجارت وکسب وکار خاص است گو اینکه گفته است" تجارت، شهامت و نترس بودن میخواهد و پشتکار زیاد. من از هیچ چیز نمیترسیدم. هنوز هم این جسارت را در خود میبینم. من از اول اعتقاد داشتم و به همه بچههایم هم گفته بودم که باید تحصیل کنید، حتی اگر میخواهید در شمیران لبوفروشی کنید، بروید تا مقطع دکتری درس بخوانید. میگفتند چرا؟ گفتم برای این که در این صورت لبوی بهتری به مشتری عرضه میکنید و نسبت به لبو فروشی که سواد ندارد بهتر میتوانید سودآور باشید." ودرادامه می گوید" تنها سرمایهای در اختیار بچه هایم قرار دادم که با آن به تجارت مشغول شدهاند. هنگامی که بچههایم در اروپا درس میخواندند، من برای تحصیل، ورزش و کرایه سفر روزانه به طور حساب شده برایشان پول میفرستادم. پول بی حساب در اختیارشان نمیگذاشتم. به آنها گفته بودم اگر امکان کا ر و کسب درآمد دارید، حتما این کار را بکنید؛ اگر 1000 پوند در بیاورید من به شما 1000 پوند پاداش میدهم. میخواستم وارد اجتماع شوند و مشکلات مردم را بفهمند. پسر آخرم این کار کرد. بلیت سینما میفروخت و 800 پوند عایدی داشت با این که دانشجو بود.هدفم این بود که روحیه پشتکار و در اجتماع بودن را در آنها پرورش دهم. اگر در خانه بنشینی و بگویی که من مهندسم، به هیچ جا نخواهی رسید. خاطره ای ازمظلومیان در سال 1356 دولت و وزارت صنایع به بحران بی پولی خورده بود. از طرفی بخشنامه کرده بودند که هر تولیدی میتواند مواد اولیه مورد نیازش را خود تأمین کند. ما هم بدون گشایش اعتبار 350 هزار دلار صرف خرید 380 تن فولاد کردیم، یعنی 19 کامیون 20 تنی. آن روزها هم هر روز بخشنامه جدیدی صادر میشد. جنس ما که به مرز رسید، دولت بخشنامه ای صادر کرد که گشایش اعتبار فقط باید از طریق بانک صورت گیرد یعنی ما میبایست جنسها را برمی گرداندیم و پس از گشایش اعتبار دوباره منتقل میکردیم. به این معنی که باید 7 هزار دلار هزینه میکردیم تا جنس برگردد و دوباره 7 هزار دلار هزینه میکردیم تا آن را وارد کنیم، به علاوه بیکار ماندن کارگران و توقف تولید. رفتیم اداره گمرک، گفتند آقا امکان ندارد، بخشنامه عوض شده و باید با هماهنگی بانک مرکزی و گذراندن مراحل لازم گشایش اعتبار کنید. از طرفی ما 160 نفر پرسنل داشتیم که همه منتظر شروع کار بودند. نگران و مستأصل بودیم که چه کنیم. روزی یکی از همکلاسیهای دبیرستانم را دیدم. احوالپرسی کرد و گفتم که حال و احوالم خوش نیست. گفت: تو که تاجرهستی چطور روزگارت خوش نیست؟ جریان را برایش تعریف کردم. گفت: من آشنایی دارم به نام آقای آرام در اداره گمرک شاید بتواند مشکلت را حل کند. گفتم: آقای آرام را میشناسم، همسایه کناری ماست. با هم پیش آقای آرام رفتیم. پس از ساعتی گپ زدن و چاق سلامتی، گفت: این بخشنامه محکمی است و از من هم کاری ساخته نیست اما به تازگی آقایی از وزارت صنایع به اداره گمرک منتقل شده که معاون رئیس کل است. او شاید مشکلات را بفهمد و کمکی از دستش ساخته باشد. نام ایشان خاطرم نیست اما آقای آرام وقتی از ایشان برای ما گرفت و به دفترش رفتیم. مشکل را بازگو کردم؛ از بیکاری کارکنان گرفته تا پشت مرز گیر افتادن جنسها و احتمال ورشکستگی. گفت: بگذار شاید بتوانم یک کامیون را برایت رد کنم. تو هم ببین میتوانی تاریخ بارنامهها را تغییر دهی. البته من فکر میکردم که این کار عملی باشد اما با توجه به صدور گواهینامهای که بارنامه بر اساس آن صادر میشود، این کار انجام نشد. به او گفتم که نشد. ناگهان عصبانی شد و مشتی بر میز کوبید و گفت: من اگر نتوانم به تو خدمتی بکنم و کمکی از دستم برنیاید، به چه دردی میخورم؟! همه مدارکت را بده تا کارهایت را حل و فصل کنم. گفتم: مشکلی برایت ایجاد نشود. گفت: مهم نیست، من انگیزهام خدمت است، بگذار مشکل ایجاد شود! شما فکر میکنید چه کسی این آقا را سر راه من گذاشت تا مشکلم حل شود؟ آیا خدا را در این ماجرا نمیبینید؟ من حتی یک دانه انبردست هم به آن آقا ندادم. هزاران نمونه از این دست میتوانم برایتان نقل کنم. /39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 782]
صفحات پیشنهادی
چرا چیپس و پفک برای کودکان مضر است - اضافه به علاقمنديها
درخواست نیروی انتظامی از خانوادهها برای مبارزه با ماهواره · آسمان تهران فردا کمی ابری · آقای آچار/ نگاهی به زندگی و کار بنیان گذار ابزار مهدی ...
درخواست نیروی انتظامی از خانوادهها برای مبارزه با ماهواره · آسمان تهران فردا کمی ابری · آقای آچار/ نگاهی به زندگی و کار بنیان گذار ابزار مهدی ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها