تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826053559




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

گفتگويي داغ با بازيگران اخراجي هاي 2


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:

فخرالدين صديق شريف (بازيگر نقش روحاني)در مورد نحوه پيوستن تان به پروژه اخراجي ها توضيح بدهيد و اينکه آيا اجباري براي حضورتان در قسمت دوم وجود داشت يا نه ؟ من چون چندين بار نقش روحاني را بازي کرده بودم، دوست داشتم مقداري از اين گونه نقش ها فاصله بگيرم. به همين جهت، در مرحله اول جواب منفي دادم. اما آقاي شريفي نيا و آقاي ده نمکي معتقد بودند که نقش روحاني اخراجي ها نقش متفاوتي است و اين مسئله کليشه شدن را رد کردند. من هم بعد از خواندن فيلمنامه، نقش را قبول کردم و وقتي قرار شد اخراجي ها 2 را بسازند، آدم نمي تواند نقشش را بدون دنباله بگذارد و نيمه کاره رها کند. البته خودم هم به بازي در قسمت دوم رغبت داشتم. چون اخراجي ها فيلمي بود که مورد استقبال مردم قرار گرفته بود و من در دورترين نقاط ايران شاهد عکس العمل هاي خيلي مثبتي از مردم نسبت به اين فيلم بودم.  کار کردن با مسعود ده نمکي شما را درگير حاشيه کرد؟طبيعتاً حاشيه هايي پيرامون ايشان بود و من به آنها توجهي نکردم. مسعود ده نمکي الان عضوي از سينما شده و براي گفتن بخشي از ناگفته هاي خودش آن را انتخاب کرده است. من تصور مي کنم کسي که به سمت کار فرهنگي مي آيد، بايد حمايت شود. الحق هم ديديم که اين آدم در کار خودش موفق است.    وقتي فيلمنامه را مي خوانديد، تصور نکرديد فيلمي که اين حجم بازيگر دارد. باعث کمرنگ شدن نقش شما شود؟ من هيچ وقت به تعداد بازيگرهاي يک فيلم فکر نمي کنم. فکر مي کنم من بايد نقشم را چطور بازي کنم و به آن فکر کنم و آن شخصيت را پرورش بدهم. ممکن است يک فيلم بيش از پنجاه بازيگر داشته باشد، نکته اما اين است که هر کس بايد در جهت رشد شخصيتي که بازي مي کند حرکت بکند.    بحث هايي پيرامون دستمزد بازيگرهاي فيلم «اخراجي ها 2»به خصوص آن هايي که در قسمت اول حضور داشتند مطرح شد که مي گفتند بازيگرها با دستمزدهاي بالايي حاضر به همکاري با اين فيلم شدند نظرتان درباره اين قضيه چيست؟ به هيچ عنوان اين طور نيست. حتي اگر بخواهند حرفم را ثابت کنم. قراردادم را در اختيار دوستان مي گذارم. قرارداد من حتي شايد پايين تر از روال معمول هم بود. به دليل اينکه اخراجي ها شرايط خاصي داشت و فيلم پرخرجي بود و هزينه هاي جانبي زياد داشت. من مي دانم بازيگرها در مقايسه با کارهاي ديگر با دستمزدهاي کاملاً معمولي وارد کار شدند.    نقشي که شما در اين فيلم بازي مي کنيد، تقريباً نقشي مثبت و جدي در يک فضاي طنز است. هماهنگ کردن فضاي نقشتان با فيلم چطور شکل گرفت؟ به طور کلي مخاطب ما، مخاطب هوشمندي است و لحظات جدي را از طنز تفکيک مي کند. به همين دليل مسئله اي از نظر ذهني براي من ايجاد نشد چون تصور مي کردم يک چيزها لازم و ملزوم يک ديگر است و همين ماجرا باعث تنوع در کار مي شود.   راجع به ديالوگ هايتان با ده نمکي صحبت مي کرديد؟ مثلاً اينکه بگوييد اين جمله براي اين فضا زيادي جدي است، عوضش کنيم و .... طبيعتا ما وقتي ديالوگ را مي خوانيم. سعي مي کنيم با شخصيتمان هماهنگ کنيم که ديالوگ، ديالوگ خودمان باشد. بله، اما واقعاً ديالوگ هايي که آقاي ده نمکي مي نوشت روان بود. در واقع دور از ذهن نبود.    فکر مي کنيد اخراجي ها چقدر در به تصوير کشيدن فضاي دفاع مقدس و اردوگاه موفق است؟ خيلي نزديک است. ما به عنوان بازيگر شايد بيشتر از کارگردان با مردم مواجه مي شويم. مردم دوست دارند هم جنس خودشان را در فيلم ببينند و در فيلم دنبال اسطوره ها نمي گردند. مردم دنبال انسان هاي ماورايي و فاصله گرفته از دنيا نيستند، کساني که مي رفتند جبهه از خود مردم بودند. يک انسان شايد روش هاي متفاوتي را در پيش بگيرد و حتي خطا بکند. يعني دقيقاً شبيه به آدم هاي اخراجي ها، مهم درک کردن اين بود که آدم هايي که به جبهه مي روند خيلي با آدم هايي که در کوچه و بازار مي بينيم. فرق ندارند و ماورايي نيستند، بلکه اين فضاي جبهه است که انسان ها را مي سازد. فضايي که در جبهه حاکم است، آدم ها را به قديس تبديل مي کند و آنها از همان آدم هايي هستند که براي ميهنشان مي جنگند و خالصانه شهيد مي شوند.    همبازي شدن با گروه جديد بازيگرها و هماهنگ بودن با آنها چطور بود ؟ من قبلا با حسام نواب صفوي و ميرطاهر مظلومي کار کرده بودم. همه بچه هاي گروه، بچه هاي خوب و خوش خلقي در کار بودند.    قبول داريد پيام فيلم از دهان شما خارج مي شود و جزو ديالوگ هاي شماست؟ اين شايد بخشي از پيام فيلم بود که ديالوگش را به من محول کرده بودند. اما فيلم پيام هاي ديگري هم داشت. اخراجي ها چون جنس مردم را نشان مي دهد لحظه لحظه اش ممکن است پيام باشد.   اگر نکته اي ديگري باقي مانده بفرماييد فقط آرزو مي کنم اگر يک زماني در جامعه ما يک حرکتي اتفاق افتاد و فيلمي ساخته شد که مردم آن را پذيرفتند سعي نکنيم براي کوباندن فيلم، مردم را به ناداني متهم کنيم. نه، مردم خيلي چيزها را مي فهمند و خيلي جاها درست تصميم گيري مي کنند و نمي توان فريبشان داد و ما حق نداريم مردم را براي تصميم گيري غير انديشمند و ضعيف بدانيم. مردم چيزي را که انتخاب مي کنند به سمتش مي روند. سينما هم يعني مردم، در واقع تکليف سينما را گيشه و مردم مشخص مي کنند. يکسري مخالفت و مقابله هايي مي شود که به نظرم بدون ريشه يابي است. اگر کسي مي تواند فيلمي بسازد که پر فروش شود، خب بسازد. با مردم آشتي کنيد و زياد از آنها فاصله نگيريد !   چند تا نام مي گويم، شما نظرتان را راجع بهش بگوييد.مسعود ده نمکي : آدم نرم و صبوري است با يک نگاه خوب محمدرضا شريفي نيا: کاربلد اکبر عبدي : خوش سخن و خوش بازي تورج منصوري : انرژي گروه نقشتان در اخراجي ها : خوب بود.   سيد جواد هاشمي (بازيگر نقش سيد مرتضي) در مورد نحوه انتخاب شدنتان، هم در قسمت اول و هم در قسمت دوم اخراجي ها توضيح بدهيد و اينکه آيا اجباري در کار دوم برايتان وجود داشت؟ در قسمت اول، دو نقش به من پيشنهاد شد که هر کدام را دوست دارم انتخاب کنم و من نقش «مرتضي» را به خاطر ظرفيت هايي که در نوع نقش پردازي اين شخصيت در «اخراجي ها 1» ديدم، پسنديدم. با «مسعود ده نمکي» صحبت کردم. ما يک پيشينه رفاقت- دعوا داشتيم. ايشان وقتي در مطبوعات... بود يک مقاله اي در روزنامه شان چاپ کرده بود که عليه من بود و من سال ها پيش رفتم دفتر ايشان براي دعوا! فکر مي کنم نقش من به عقايد، نقاط نظر، اعتقادات قلبي، حسي و مذهبي - سياسي من نزديک بود. کسي که يک مسلمان خوش رواست و در عين سخت گير بودن در مقابل آدم هاي متفاوت از نظر اعتقادي بسيار منطقي و با برخوردهاي سنجيده عمل مي کند، يعني با آن تندروي هاي شخصيت هاي ديگر مذهبي - سياسي متفاوت است. که آن شخصيت ها، مثل شخصيت «کمالي» که قاسم زارع بازي مي کند، هستند. من ما بين شخصيت روحاني که بسيار لطيف به نظر مي آمد و شخصيت کمالي قرار گرفته بودم و اين شخصيت را دوست داشتم. به همين خاطر هم انتخابش کردم و آقاي ده نمکي هم لطف کردند مرا از بين چند کانديدايي که داشتند براي آن قبول کردند. آقاي شريفي نيا هم به خاطر ارتباط قلبي که داشتيم به من لطف کردند. من با آقاي شريفي نيا سال 1358 وقتي دوازده سالم بود، يک تئاتر بازي کردم. ايشان نقش اول تئاتر را داشت و من جزو سياهي لشکرها بودم که خيلي خوشحال شدم... در قسمت دوم هم اين شخصيت در روند تاثيرگذاري داستان اخراجي ها حضور داشت و مجدداً از من دعوت به همکاري شد و افتخاري ديگر نصيب من شد تا در حضور شما باشم.    نقش شما در يک فضاي طنز، بيشتر جدي است يعني در عين اينکه مخاطب در فضاي مفرحي قرار گرفته و لبخندي به گوشه لب دارد، آن جديت لازم را حس مي کند. چطور به اين مرزبندي رسيديد؟اتفاقاً من با شما مخالفم. در يک فضاي طنز، نقش من ما ببين طنازي و جديت يک نقش خاص بود. شخصيت جدي، مي شود شخصيت روحاني، شخصيت کمالي و ... ولي نقش مرتضي گاهي به طرف طنازي سر مي خورد مثل فيلم اول که با اخراجي ها هم زبان مي شد در فيلم دوم هم گاهي به سمت طنز سر مي خورد، گاهي به سمت جديت. اما اينکه چگونه مي توانستم بالانس ايجاد کنم، با توجه به اينکه من فضاي جبهه را ديده و درک کرده ام آدم هاي جنگ را خيلي خوب مي شناسم چون با آنها زندگي کرده ام. شناخت از آن آدم ها، کمک کرد تا نقش «سيد مرتضي» را خيلي واقعي بازي کنم. چون مانند سيد مرتضي در دوره دفاع مقدس خيلي داشتيم. کساني که در عين جديت مي توانستند خوب بخندند، شوخي بکنند و ... اميدوارم کليشه اي بازي اش نکرده باشم. يعني نسبت به کارهاي ديگرم که مي گويند شبيه بقيه کارهايم است اتفاقاً معتقدم من در آنها اين نقش را بازي نکردم.    ده نمکي در گفتگويي براي دفاع از خود گفته بود: « من اين آدم ها را مي شناسم و نقش مرتضي هم خود من در جنگ بودم» آيا به شما در اين باره چيزي گفته بود؟ در اصل روز اول من به ايشان گفتم : « شخصيت مرتضي را دوست دارم.» گفت : «چرا؟» گفتم ( به شوخي): « چون با شخصيت شما در تضاد است.» گفتند: «نه، اصلاً اين طوري نيست. شخصيت مرتضي خود من هستم.» گفتم: «چطور؟» گفت: «من بودم که اخراجي ها را حفظ کردم. من ضمانت اينها را مي کردم.» اول باور نکردم، اما در روند فيلمبرداري که بيشتر با مسعود ده نمکي آشنا شدم. ديدم نه، راست مي گويد. اين شخصيت مخالف آن چيزي است که در عالم سياست مردم از او ديده اند و مي شناسند و انتظار من از اين شخصيت اين نبود و خيلي خوشحال شدم که من خود ده نمکي را بازي مي کنم.   $ مي گويند کار کردن در اخراجي ها حاشيه دارد. حاشيه هايي که گريبان گير خيلي ها شد. اگر حاشيه اي وجود داشته باشد، شما را هم درگير خودش کرد؟ نه. من درگيري هاي ذهني - سياسي ام با آقاي ده نمکي بسيار بوده و هميشه با هم بحث داريم، اما هيچ وقت من نقلي به شرح از ايشان نکردم، همانطور که او اين کار را نکرده. رفاقت ما بيشتر از اين هاست. من يک انس و الفتي با آقاي ده نمکي دارم که فکر مي کنم ايشان هم تا اندازه اي اين ماجرا برايش هست. چون ما هم ريش تريم.    هماهنگ بودن با بازيگري هايي که به قسمت دوم اضافه شدند و در فضا قرار نداشتند سخت بود؟ نه، چون من همه آنها را مي شناختم، با ميرطاهر مظلومي از قبل آشنا و کار کرده بودم. حسام نواب صفوي را از دور خيلي دوست داشتم. ايشان هم همين حرف را به من مي زند. ولي همديگر را نمي شناختيم. خيلي تجربه خوب و دل انگيزي براي من شد که با کساني همکاري کردم که ذهنيت متفاوتي از من داشتند.    وقتي فيلم نامه را مي خوانديد فکر نکرديد فيلمي که با اين حجم بازيگر ساخته مي شود. امکان دارد در آن نقش شما ديده نشود يا کمرنگ باشد؟ يک سابقه اي از «اخراجي ها1» داشتم که روز بحث فيلم نامه به آقاي ده نمکي اعتراض کردم و گفتم: « تعدد شخصيت در فيلم نامه شما به قدري است که حس مي کنم از جهت فني فيلم نامه را دچار اشکال و اختلال کرده است.» چون اين شخصيت پردازي زماني صورت مي گيرد که نويسنده بتواند با تعداد شخصيت کمتر و عدم تعدد شخصيت روبرو بشود و آنها را به راحتي پرداخت کند. بعدها نظرم عوض شد. ديدم هر سي پرسوناژ اخراجي ها پرداخت شده است. خودم در مصاحبه مطبوعاتي، خيلي راحت عذرخواهي کردم و اين پيشينه در زماني که ديدم اين سي نفر، شدند چهل و دو تا بهتر جواب داد! ده نمکي آدم هاي جنگ را چه خواسته يا ناخواسته بسيار خوب به تصوير کشيده است. شدت وحدت برخورد اين آدم ها با هم متفاوت است. چون آدم ها را خوب شناخته و مثل ديگر نويسنده هاي دفاع مقدس همه را يک شکل نديده است. در «اخراجي ها» شخصيت ها، رنگ ها، ديدگاه ها متفاوت به نظر مي رسد و دليلش هم اين است که ده نمکي اين تفاوت را حس کرده است. مثلاً آقاي که نامش را نمي برم راجع به دفاع مقدس مي نويسد، همه ريشه ها را يک رنگ مي بينيد. چون همه ريش دارند و همه يا سيدند يا حاجي! اما اگر بنا باشد من سيدجواد هاشمي يا مسعود ده نمکي که در جبهه حضور داشتيم، تفاوت را نشان ندهيم، ثابت کرده ايم شناخت کامل از آدم هاي جبهه و جنگ نداريم.    با توجه به اينکه خودتان در جنگ حضور داشتيد، فکر مي کنيد چقدر « اخراجي ها» در به تصوير کشيدن فضاي جبهه موق بود؟ و اين حرف که « داريم به رزمنده ها مي خنديم» را چطور مي بينيد؟ «اخراجي ها» با رزمنده ها خنديدن است، نه به آنها خنديدن. من حس مي کنم دو گروه از جهت محتوايي منتقد اخراجي ها هستند. يک گروه کساني هستند که در جبهه بودند و از روي لجاجت حقايق را کتمان مي کنند. يک گروه هم در جبهه ها حضور نداشتند و حقايق را نمي دانند. اين دو گروه منتقدان اصلي اخراجي هاي يک و دو هستند. يک گروهي هم در جبهه بودند و جزو اسرا بودند و واقعيت را کتمان نمي کنند. بله، يک جاهايي اغراق شده است. به هر حال ويژگي يک کار منحصر به فرد دراماتيزه در عالم تصوير، اغراق است. مانند شاعري که اغراق مي کند تا شعرش زيباتر به نظر برسد. مهم باورپذيري تماشاگر است. الان تماشاگر آنچه را که اتفاق افتاده باور مي کند که باعث فروش فيلم شده است. چون در «اخراجي ها» آدم ها واقعي تر و ملموس تر هستند. چون آدم هايي هستند که به زمين هديه شده اند و در زمين زندگي مي کنند و اگر پرواز مي کنند به خاطر بال هايي است که خداوند با شهادت به آنها مي دهد. ولي اول اينطور نبود که در آسمان زندگي کنند و بپرند آسمان هفتم! به همين دلايل اخراجي ها با تمام نزديکي به فضاي جنگ، با احترامي که براي آقاي ده نمکي و تمام کساني که در حوزه دفاع مقدس فعاليت مي کنند، قائل هستم و فکر مي کنم براي اين فيلم ها بسيار زحمت کشيده شده است فکر مي کنم، قطره اي از يک اقيانوس بي کران است که به تصوير کشيده شده. آن لحظات، مال خود بسيجي هاست و براي آنها که ديدند، محفوظ است. گفته اند هيچ وقت شنيدن مانند ديدن و لمس کردن نيست. مخصوصاً در عرصه دفاع مقدس.    امين حيايي (بازيگر نقش بيژن قالپاق)الف) بدون شک حضور «امين حيايي» در اخراجي ها را نمي توان اتفاق به حساب نياورد. ستاره پرکار اين سال هاي سينما، در اخراجي ها نقش دزدي را دارد که حضورش در جبهه به خاطر به دست آوردن چيزهايي مثل تلويزيون است. نقشي که قبلاً آن را تجربه نکرده بود و همين مساله اين حرف را که مي گويند: حيايي خودش را تکرار مي کند، انکار مي کند: « حتي وقتي نقش هاي مشابه به من پيشنهاد مي شود سعي مي کنم بگردم و تمايزهاي آنها را پيدا کنم. هر آدمي کاراکتري دارد. حتي در زندگي معمولي شما کمتر بيش مي آيد دو نفر را پيدا کنيد که شبيه به هم باشند. امکان دارد از لحاظ ظاهر شبيه باشند، اما درون مايه و رفتارهاي آنها باهم تفاوت مي کند.»بعدها نيز زمزمه هايي در مورد اين بازيگر قوي گفته شد: که امين حيايي در فيلم هاي پر کاراکتر طنز حضور دارد و در اين فيلم ها کليشه شده است. چيزي که حيايي جوابش را اينگونه داد: « ساخته شدن اين دست فيلم ها در تمام جهان در حال وقوع است. اگر بگوييم فقط يک نفر نقش اول داشته باشد و بقيه مکمل، حرف درستي نيست. قديم بله، يک نفر فردين بود. يک نفر وثوقي و ... اينها سينما را مي چرخاندند. الان اينگونه جواب نمي دهد. يک کار تيمي در سينما واقعا لازم است. مثل فيلم « مهمان مامان» آقاي مهرجويي يا «دايره زنگي» پريسا بخت آور که کارهاي نتيجه بخشي بودند. اينگونه فيلم ها به نظرم بايد جابيفتند تا همه بتوانند توانايي هايشان را نشان بدهند.»از او خواسته ايم براي هر يک از اسامي زير اولين کلمه يا جمله اي را که به ذهنش مي رسد، بگويد: بيژن اخراجي ها: قالپاق!مسعوده ده نمکي: کارگردان محمدرضا شريفي نيا: ماشاالله داره اکبر عبدي: اگر نباشد، بچه ها براي کار روحيه ندارندارژنگ اميرفضلي: در عين ساکت بودنش، خيلي پربار و عاليه. تورنج منصوري: روحيه گروه نيلوفر خوش خلق: همسر مهربانم   ارژنگ اميرفضلي (بازيگر نقش امير دودو)براي به دست آوردن هر چيزي يک چيز را بايد از دست بدهي ! وقتي خوبي هايت را از خودت اخراج مي کني، بدي ها جايگزين آن مي شوند و بالعکس! اخراج از اخراجي ها، اخراج از اخراجي ها بود! و خوشحالم که اخراج اخراجي ها باعث اخراج اخراجي هايي شد که از اخراج مي ترسيدند! اکنون مدت هاست که از اخراج، اخراج شده ام و به اخراجي ها مي خندم و مردم به من اخراجي مي خندند. پس: اخراج + خنده = مردم    حسام نواب صفوي ( بازيگر نقش رسول)گفت: صداي خنده خدا را مي شنوي؟ گفتم: مگر خداوند هم مي خندد؟!گفت: خداوند در دو صورت به بندگان خود مي خندد.يک: در صورتي که عده اي بخواهند بنده اي را بالا ببرند و خداوند نخواهد. دو: در صورتي که عده اي بخواهند بنده اي را خوار کنند و خداوند نخواهد.    امير يل ارجمند (بازيگر نقش هواپيماربا)براي من حضور در فيلم «اخراجي ها 2» که به نوعي اولين تجربه جدي ام در سينما محسوب مي شد، خاطره و تجربه خوبي را در کنار محمدرضا شريفي نيا، مسعود ده نمکي، تورج منصوري، خانم پاکروان و ساير عوامل اين فيلم رقم زد.خيلي خوشحالم در پروژه اي حضور داشتم که عوامل پشت صحنه و همه کساني که جلوي دوربين حضور داشتند، يکدل و صميمي بودند و همه با هم کار را پيش مي بردند. نقش من در «اخراجي ها 2» کاملاً جدي بود و اصلاً مايه شوخي نداشت. در حقيقت، بايد اين جديت نقش را در مقابل طنز اطرافيان در مي آوردم که آنطور که از بازخوردهاي اکران فيلم مشخص شده، موفق به انجام اين کار شده ام. الهي شکر...    نيوشا ضيغمي(بازيگر نقش نرگس)قبلاً گفته بوديد اخراجي ها «يک قاب از من بود، تصويري از عشق زميني» هنوز هم اين حرف را قبول داريد؟ به نظرم اخراجي ها 1 با اخراجي ها 2 يک تفاوتي دارد و آن هم اين است که در قسمت اول شاهد رابطه نرگس و مجيد بوديم ولي در قسمت دوم. شخصيت ها در ادامه آن ماجرا هستند، اينکه نرگس در فيلم دوم چطور حضور داشته باشد، معلوم نيست. چون تعداد بازيگر زياد و حجم کار بيشتر است. در قسمت اول شاهد معرفي کاراکترها بوديم اما در بخش دوم ادامه و حضور شخصيت ها را مي بينيم. آيا اجباري براي حضور در «اخراجي ها 2» داشتيد؟ يعني نقش را دوست داشتيد يا يک جور لطف بازيگر به کارگردان بود؟ به هر حال با بچه هايي که در اخراجي ها 1 حضور داشتند صحبت شد و همه مان مي دانستيم قرار نيست اتفاق ويژه اي براي بازيگري مان بيفتد. تنها يک حضور است و اين حضور به احترام کار قبلي و اين حرف هاست. اين به اجبار هم نبود و همه پذيرفتند حضور داشته باشند و اخراجي ها ادامه پيدا کند. قبلاً گفته بوديد آقاي شريفي نيا براي حضورتان در اين فيلم سوپاپ اطمينان بود... از من سوال شد که چطور به آقاي ده نمکي اعتماد کردي که کار اولش را بسازد؟ من گفتم مستندهاي ايشان را ديدم و در کنار ايشان حضور عوامل ديگر از جمله آقاي شريفي نيا تاثير داشت. 11 ماه در روي پرده حضور نداشتيد، دليل آن چه بود؟ درگير کارهاي مهم تري شدم. نه اينکه سينما براي مهم نباشد. مي خواستم تکليف کارهايم مشخص شود و واکنش مردم را نسبت به کارم ببينم، بعد يکسري سفرهاي کاري داشتم و اينکه اصلاً سناريوي خوبي به دستم نرسيد. اصولاً در کارهايي که تعدد بازيگر وجود دارد، اين سوء تفاهم به وجود مي آيد که نقش ديده نشود... من هميشه يک چيزي مي گويم: در پروژه هايي که تعداد بازيگر زياد است، نمي توان به کميت بازي فکر کرد بلکه به کيفيت نقش بايد فکر کرد که در اين لحظه چه ويژگي مي تواند داشته باشد، من هميشه مي خواهم حضورم در يک سکانس، داراي ويژگي باشد.    نگار فروزنده (بازيگر نقش مرضيه)گفتني ها رو سر اخراجي هاي يک گفتم. هرچي الان بگم، تکرار مکرراته . فقط دوست دارم به يک نکته اشاره کنم. شايد يه جواب کوچيک باشه به سوال کساني که مدام مي پرسند: چرا اينقدر فروخت؟جداي از مسعود ده نمکي و حاشيه هاي اطرافش جداي از بازي بي نظير بازيگراني مثل اکبر عبدي، رضا شريفي نيا، امين حياي، شهره عزيزم و به خصوص ارژنگ اميرفضلي و حسام نواب صوفي و ... جداي از هر چيز سينمايي و غير سينمايي فيلمبه نظرم «اخراجي ها 2» حسي رو در تماشاگر به وجود آورد که هر کس يک اسمي روش مي گذاره و من بهش مي گم : «حس ناسيوناليستي» هنوز از درون مي لرزم وقتي ياد آن شب سينما مي افتم که همه، پير و جوون، دختر و پسر، اصلاح طلب و اصولگراهمه و همه يک صدا مي خواندند: اي ايران اي مرز پرگهر اي خاکت سرچشمه هنر ....    رامين پرچمي (بازيگر نقش وارطان)در کاري با اين همه بازيگر يعني فيلمي که پرپرسوناژ بوده و بازيگران متعددي داشته احتمال اينکه شما ديده نشويد، خيلي زياد است. فکر مي کرديد چنين اتفاقي برايتان بيفتد؟ و اصلا چرا اين نقش را انتخاب کرديد؟ اساساً و اصولاً اينجور کارهاي پرپرسوناژ يک نوع بازيگري خاص خودش را مي خواهد. من قبلاً اين تجربه را به نوع ديگري و با فرصت بيشتري مثلا در زير آسمان شهر داشتم که اصلاً براي خودم تجربه موفقي نبود. ولي آنجا ياد گرفتم که اگر قرار باشد در يک پلان که چند تا بازيگر ديده مي شوند توهم ديده شوي بالاخره بايد يک ترفندها و تکنيک هايي را به کار ببري که شايد خيلي هم قابل قبول نباشد ولي براي اينکه ديده بشوي لازم است. حالا وارد جزئيات نمي شويم ولي من اين کار را نه به خاطر شخصيتش نه براي نقشش و نه ... فقط به خاطر «اخراجي ها» بودنش انتخاب کردم يعني نقش اگر بلندتر يا کوتاه تر هم بود تاثيري در اينکه بخواهم انتخاب کنم، نداشت. در «اخراجي ها» بيشتر به اين خاطر بازي کردم که مدتها بود بازي نکرده بودم و اين فيلم به خاطر اينکه بسيار فيلم پرفروشي بود يعني قسمت اولش پر فروش ترين فيلم ايراني بوده و مطمئن بودم قسمت دوم آن هم پر فروش خواهد شد و براي من که مدتها بود کار نکرده بودم، گزينه مناسبي بود که ديده بشوم. من تا حالا نزديک به سي تا فيلم و سريال بازي کرده ام ولي کساني که به من مي گويند کم کار هستند اگر بخواهند کارهاي مرا نام ببرند شايد به 2 يا 3 تاي آن اشاره کنند يعني 28 -27 تا از کارهاي من ديده نشده. پس پرکار بودن دليل بر آن نمي شود که آدم بيشتر ديده مي شود. هنوز که مردم مرا با اين کم کاري ام مي بينند در يادشان مانده ام چون کافي است که يک نقشي را درفيلمي مثل «اخراجي ها » هر 5 سال يک بار بازي کني و هميشه مردم يادشان باشد چون فيلمي است که همه مي بينند و انتخاب من فقط خود اخراجي ها بود نه نقش و نه چيز ديگري. اما درباره اينکه چکار مي کردم تا ديده بشوم راستش من خيلي آدم جنگولک بازي کني، جلوي دوربين نيستم. سعي کردم کار خاصي هم نکنم که حالا بيشتر هم ديده بشوم همين در حد چهار تا پلاني که بود، کافي بود. حالا خودتان از نقشتان راضي هستيد که بعد از اين همه مدت دوباره بازي کرده ايد؟ از نقشي که توي کار بود نه، چون اصلاً چيز خاصي نبود ولي از خود شخصيت، بله، دوستش داشتم. از نوع گريم و از آن چيزي که به عنوان نماينده اقليت هاي مذهبي در جبهه بايد برسانم يعني فردي که وطنش را دوست دارد و ... اين را هم رساند. فکر نمي کنيد که اگر نقش يک کم پررنگ بود...نمي شد، در فيلمي که اينقدر بازيگر دارد اگر اين نقش يا هر نقش ديگر مي خواست پر رنگ تر بشود چيزي بيشتر از اينکه رسانده، فکر نمي کنم که مي رساند. قرار بود اين نقش نشان بدهد که اقليتهاي مذهبي هم در اين جنگ سهم داشتند و آدمهايي بودند که براي وطنشان هر کاري کردند. حالا اين نقش را ده تا ديالوگ هم اضافه کنيد و پنج تا صحنه ديگر اضافه شود چيزي بيشتر از اين را فکر نمي کنم که برساند. در اينطور فيلمهايي که خيلي پربازيگر هستند چون فرصت پرداختن به شخصيتها دقيق و جزئي نيست فکر نمي کنيد که بازيها را سطحي شود؟ براي اين نوع نقشها فکر نمي کنم اينکه بازيگر باشي و خوب بازي بلدباشي، خيلي مهم باشد. اين نقش را اگر يک آدم ناشناخته بازي مي کرد فکر نمي کنم اينقدر که الان ديده شده، ديده مي شد. يک بخشي از ديده شدن اين نقش همان پلان دم ماشين است چون تماشاچي وقتي رامين پرچمي را مي بيند حواسش به اين نقش جمع مي شود. ولي اگر يک آدم ناشناخته بود طبيعتاً شايد اصلاً متوجه نمي شد که اين آدم ارمني است و ... اين را نمي گويم که به خاطر بازيگر بودن من است بلکه به خاطر چهره شناخته شده من است. براي چنين نقشهايي به نظر من چهره هاي شناخته شده را آوردن، بهتر باشد. من در «مهمان مامان» هم من به نوعي اين تجربه را داشتم. آنجا يک پلان از دور است که خيلي ها هم که ديدند متوجه نشدند و آنهايي هم که متوجه شدند اگر صداي رامين پرچمي را تشخيص نمي دادند شايد متوجه نمي شدند يا يک لحظه، تصويري برايشان آشنا نبود متوجه نمي شدند يا اصلاً يادشان نمي ماند يا اگر مي گفتند نقش يک کارگر اصلاً يادشان نمي ماند ولي چون اين آدم آشناست يادشان مي ماند. اشاره کرديد به فيلم مهمان مامان. فکر مي کنم مهمان مامان بر مي گشت به آن حرفي که جايي زده بوديد که حاضريد از جلوي دوربين مهرجويي رد شويد... بله دليلش فقط همان بود. يعني اين انتخاب اصلاً ربطي به آن نداشته ؟ نه اصلاً اينجا ديگر دليلش رد شدن از جلوي دوربين مسعود ده نمکي نبوده. رد هم نشدم ولي به هر حال، علت قبول نقش من حضور در يک پروژه مثل اخراجي ها بود که شايد اين نقش اگر کمتر يا بيشتر هم بود هيچ فرقي در اين بازتابي که الان داشته، نمي کرد. همه عوامل فيلم معتقد هستند که شما بازيگر بسيار بدقولي هستيد و دست اکبر عبدي را از پشت بسته ايد. شايد اگر حضورتان به وقت بوده خيلي از پلان هاي شما حذف نمي شد؟ راجع به بدقولي، خب جايي که آقاي شريفي نيا و اکبر عبدي حضور داشته باشند و من به بدقولي مشهور بشوم. خودش کار خيلي بزرگي است يعني همين کار را که من توانستم بکنم کارستان کرده ام. اين فکر را نمي کنيد که شايد در کارهاي بعدي شما تاثير داشته باشد ؟ نه، چه تاثيري مي تواند داشته باشد؟ يعني اينکه آدم معروف مي شود به اينکه از اکبر عبدي و شريفي نيا بدقول تر است. خب اينکه شهرت است! مگر اکبر عبدي و شريفي نيا که بدقول هستند کم کار شده اند؟!خوب شما بايد اکبر عبدي و شريفي نيا بشويد بعد بدقول!خب من که از بدقولي از آنها جلو زدم. اگر شريفي نيا نشديم بدقول تر که شديم !! ولي جدي ترش اين است که يکسري مشکلات داخلي داشتم که اينجا جايش نيست بگويم و يسکري مشکلات خودم بود که پدرم دو ماه قبل از فيلمبرداري فوت کرده بود و مادرم در حين فيلمبرداري فوت کردند و يک مدت نبودم. اين دليل بر بدقولي من نيست کاش بدقول نمي بودم واقعاً. حالا مي خواهم بگويم چون صحنه ها جمعي بوده حالا اينکه چند دفعه اي که من نبودم، هيچ تاثيري در کار نگذاشته است. مثلاً در صحنه هاي جنگ همه هستند حالا وارطان هم مي تواند آن گوشه باشد يا مثلاً در اردوگاه همه يکي يکي وارد مي شوند و باباتون کتک مي خورند و وارطان هم مي تواند آنجا باشد يا همه را تا سر مي کنند زير خاک که غير از اکبر عبدي کسي قابل تشخيص نيست. اينجا هم وارطان مي تواند باشد اين نبودن من لطمه اي به ديده شدن يا نشدن من نزد. براي شما اهميتي ندارد که ملاک منتقدان و تماشاگران فيلم شمارش پلانها و سکانسها باشد ؟ مگر همچين ملاکي هست؟!! اگر باشد خيلي خنده دار است! با اينکه مي دانستم که اين فيلم، فيلم پرفروشي خواهد شد ولي اصلاً تصور چنين فروشي را نمي کردم و با اينکه فکر مي کردم « اخراجي ها1» فيلم خنده دارتري براي مردم بوده و « اخراجي ها 2» جدي تر شده . واقعاً برايم سوال است که چرا اينقدر پرفروش شد ولي خيلي خوشحال هستم با اينکه سودش به جيب آقايان شريفي نيا و ده نمکي و شايسته مي رود... ولي خوب فردا مي گويند فلاني هم در فلان فيلم پرفروش بوده ! فکر نمي کنيد حضور چهره هاي سياسي و اجتماعي سر صحنه فيلمبرداري تاثيري در فروش آن داشت ؟نه ... اکبر عبدي ( بازيگر نقش بايرام)متاسفانه، من فيلمنامه ها را در زمان اسباب کشي گم مي کنم يا اگر کسي باشد که با او کار نکرده باشم، الميرا- دخترم- فيلمنامه را مي خواند و برايم تعريف مي کند. در مورد «اخراجي ها» بايد بگويم: من «مسعود ده نمکي» را قبل از آنکه کارگردان بشود، به واسطه رابطه يکي از فاميل هايم مي شناختم و به او اعتماد داشم. در مورد اخراجي ها يک و دو : مي گويند سه آن بهتر است ! در مورد داوري جشنواره : کاش مي شد حسادت ها را کنار گذاشت. ما به داورهاي وقت هيچ بدي اي نکرديم. شايد آنها در خلوت خودشان «اخراجي ها» را ببينند و بخندند. اما واقعيت را نگويند. ده نمکي قبلا هر کاري کرده باشد، چرا فيلم را نمي بينيد و نظر نمي دهيد؟ چرا فيلم را فداي چيزهاي ديگر مي کنيد؟ مثلاً اگر من چاق هستم و از من خوشتان نمي آيد، به بازي ام نگاه کنيد ببينيد اين «بايرام» هست يا نه ؟ به والله ، در کوچه و بازار به من مي گويند: ما جنگ نرفته ايم اما اين بايرام را مي شناسيم. بيژن را و ... در جلوه هاي ويژه، آن قدر همه چيز خوب و طبيعي بود که من فکر مي کردم در جنگ هستيم و ترسيدم و ... چرا حسادت ها بايد چشم ما را بندد؟ به نظرم در «اخراجي ها 2» يک مقدار از فضاي «اخراجي ها 1» فاصله گرفته ايم. البته نمي دانم، شايد اين احساس من باشد.  شهره لرستاني (بازيگر نقش زن حاجي)در مورد نحوه انتخابتان در «اخراجي ها» بگوييد و اينکه آيا بازي در قسمت دوم لطف بازيگر به پروژه بود يا نه ؟ به هر حال وقتي بازيگري در قسمتي از يک داستان حضور داشته باشد، يا بايد مرده باشد که در قسمت دوم آن نباشد، يا بايد حضور کوتاهي داشته باشد. طبيعتاً وقتي در فيلم اول بودم، در فيلم دوم هم بايد حضور مي داشتم. مگر اينکه کارگردان نمي خواست. اين حضور، بر مي گشت به قصه حاجي و زن حاجي که طيف وسيعي از اجتماع ما را شکل مي دهند. هر کدام از اخراجي ها سمبل يک گروه بودند. در مورد «اخراجي ها 1» يک روز من رفته بودم تا با آقاي شريفي نيا راجع به فيلمنامه اي که مي خواستم بسازم. صحبت کنم که همانجا در توافقي که ميان آقاي شريفي نيا با آقاي ده نمکي انجام شد قرار شد من نقش زن حاجي را بازي کنم. سناريو را خواندم و خيلي دوست داشتم و واقعاً تحسين برانگيز بود و فکر کردم چه جسارتي در موضوع است!! البته نقش من کوچک و کم رنگ بود هر چند به لطف دوستان به صحنه ها اضافه شد، اما همان اضافه ها هم به لطف بعضي از دوستان بريده شد! بنابراين چيزي که باقي مانده همان چيزي بود که همه ديدند: يک حضور ... در قسمت دوم، تمام صحبت من با آقاي ده نمکي و شريفي نيا اين بود که اين نقش کمي پرورش پيدا کند و پر رنگ تر شود. اين بود که شروع به نگارش پيشنهادهاي خودم کردم و مجموعه کاملي از پيشنهادها را بردم و در نشست بعدي که داشتيم. برخي از اين پيشنهادها مورد تاييد واقع شد. آنها همان چيزي بود که در فيلم ديديد و به اين ترتيب من با رضايت قلبي در اين فيلم بازي کردم. ديالوگ هايي که براي نقشتان نوشتيد را چطور با فضاي اخراجي ها هماهنگ کرديد؟ من هيچ وقت تاکيدي بر ديالوگي که نوشتم، ندارم. فيلم حاصل يک همفکري مشترک است و چيزي که برايم مهم است حق و حقوق نويسنده است. آخر در کل جهان بر مبناي بازيگر فيلم نامه را مي نويسند. آن جا فرصتي براي فکر کردن به بازيگر هست. اين جا از ميان سيل فيلم نامه هايي که نوشته مي شود، عمدتاً به بازيگر فکري نمي شود و بعد از تصويب فيلم نامه تازه به بازيگر فکر مي شود. باز هم مي گويم حق نويسنده محفوظ است. وقتي فيلم نامه را مي خوانديد، فکر نکرديد درفيلمي با اين حجم بازيگر، امکان دارد نقش کمرنگي داشته باشيد؟ من اين حرف را به آقاي ده نمکي گفتم! گفتم : «شما ولع بازيگر را گرفته ايد! با اين همه بازيگر اگر بشود به هر بازيگر دو دقيقه پرداخت شود، صد دقيقه فيلم مي شود، ساخت. تازه اگر صحنه هاي جنگي و حرکات دوربين را هم حساب کنيد، نفري يک دقيقه وقت بازي خواهيم داشت!!« ايشان هم خنديدند و گفتند:«همينه ديگه!» شايد يکي از تئوري هاي آقاي شريفي نيا، آسمان پر ستاره بود. اما من ضمن دانستن اين موضوع، مي دانم شنا کردن در درياي پرکوسه هم خطرناک است! يعني جايي براي تو وجود ندارد و تو مجبوري جايي براي خودت به وجود بياوري، که منطقي باشد!با شنيدن اين اسامي چي به ذهنتان مي رسد؟ مسعوده ده نمکي : خوش شانس محمدرضا شريفي نيا: ... !تورج منصوري: دوست داشتني اکبر عبدي : خسته زن حاجي در يک : فقط هستمزن حاجي در دو : حضور دارم. انشاالله در سه پررنگ باشم!شيلا خداد (بازيگر نقش مهماندار)  درباره نحوه پيوستن تان به پروژه «اخراجي ها2» بگوييد.بنا بود من در قسمت اول هم حضور داشته باشم ولي آن زمان، مجبور شدم بنا به دلايلي به سفر بروم و نشد در قسمت اول حضور پيدا کنم. به همين دليل وقتي اخراجي ها 2 به من پيشنهاد شد. از فيلم نامه آن خوشم آمد و من هم به گروه ملحق شدم. فکر نکرديد که در فيلمي با اين تعداد زياد بازيگر امکان دارد نقش شما به صورت پر رنگ ديده نشود؟ اصلاً به اين قضيه فکر نکرم و اين اتفاق هم برايم نيفتاد. در واقع در اين فيلم همه سر جاي خودشان هستند. يعني حتي کسي که يک پلان هم بازي کرده ، ديده شده است. شما نقش مهمانداري را داري که در موقعيت دفاع است. البته بيشتر به دفاع از وطن فکر مي کنيد لازمه اين نقش چيست ؟ اين براي من نقش بازي کردن نبود در قسمتي که با اسرا در اردوگاه گفتگو مي شود، يک ديالوگ هست که يکي از اسيرها مي گويد «اگر قرار باشد دزد به خانه تو بزند، چي کار مي کني؟» من فکر مي کنم واقعاً اگر من هم در اين شرايط قرار بگيرم همين کار را انجام بدهم. من حاضر نيستم کشورم را با هيچ جا عوض کنم. چطور توانستيد خودتان را با گروه بازيگري که در قسمت اول بازي داشتند، تطابق بدهيد؟تطابق که آسان بود چون من با خانم هاي بازيگر اين کار از قبل رابطه دوستانه داشتيم. به جز کار، فضاي صميمانه اي هم در پشت صحنه حاکم بود. اول فکر مي کردم کار کردن با آقاي ده نمکي خيلي سخت باشد ولي بعدها ديدم اين طور نيست. هنوز دلم مي خواهد به آن روزها برگردم. بعد از مدت طولاني در «اخراجي ها2» ما شاهد حضورتان بر روي پرده سينما هستيم. در صورتي که کم کار هم نبوديد! من به جز «اخراجي ها 2» در هفت فيلم سينمايي ديگر بازي داشتم. به تازگي هم بازي در کار آقاي افخمي را به پايان رساندم. در فيلم هاي پاتوزمين نذار، سايه وحشت، پسرتهراني، پسر آدم- دخترا حوا، خيابان بيست و چهارم، يک اشتباه کوچولوو ... حضور داشتم ولي اخراجي ها اين شانس را داشت که زودتر از کارهاي ديگرم اکران شود. بعضي از اين فيلم ها هنوز در بخش فني هستند ولي به هر حال سال 87 سال پرکاري براي من بود. بحث هاي زيادي پيرامون دستمزد بازيگرهاي اخراجي ها شد که مي گفتند : « بازيگرها با دستمزدهاي بالا راضي به بازي شدند» نظرتان راجع به اين موضوع چيست؟ نه اصلاً اين طور نيست.مي گويند: کارکردن با ده نمکي حاشيه هايي دارد. اگر اين حرف را قبول کنيم. اين حاشيه ها بر روي شما تاثيري داشت؟ قبل ها چيزهايي راجع به آقاي ده نمکي شنيده بودم، اما وقتي با ايشان کار کردم ديدم نه. آن چيزهاي که شنيده بودم درست نبود. شنيده مي شود قسمت هايي از بازي هاي بازيگران حذف شده است. در نقش من شايد تکه هاي خيلي کوچکي در مونتاژ برداشته شده است. اما مطمئناً آن قدري نبوده که به نقشم صدمه اي وارد بشود. در مورد اسم هايي که نام مي برم. اولين چيزي که به ذهنتان مي رسد را بگوييد:محمدرضا شريفي نيا: مرد با مزه و همه فن حريف سينما.تورج منصوري: خيلي خوبه ! مسعود ده نمکي : فيلمساز خوش شانس.نقشتان در اخراجي ها: مهمان دار  مهراوه شريفي نيا (بازيگر نقش هوپيما ربا)درباره نحوه پيوستن تان به پروژه «اخراجي ها2» توضيح بدهيد.مثل همه فيلم هاي ديگر از من دعوت شد. فيلمنامه را خواندم و پذيرفتم. نمي ترسيديد که با اين حجم بازيگر، نقشتان کم رنگ بشود و يا کمتر ديده بشويد؟ نه، چون نقش در قصه تاثيرگذار بود و سکانس پاياني سيلي زدن هم به بهتر ديده شدنش کمک مي کرد. همبازي شدن با گروهي که در «اخراجي ها 1» حضور داشتند و تطبيق دادن با آن فضا برايتان آسان بود؟ بله. مشکلي نبود. همه بازيگران اخراجي ها بسيار خوب بودند و رفتار دوستانه اي داشتند. تطبيق با فضاي کار هم کارسختي نبود. با اين که فضاي فيلم کمدي است اما نقش شما ويژگي هاي طنز ندارد. چگونه از فضاي طنز فيلم به اين جدي بودن رسيديد؟ با باور شرايط نقش. دختري که من نقشش را ايفا مي کردم از اول در دلهره و اضطراب قرار داشت و کم کم فهميد قضيه از آنچه مي پنداشته، جدي تر است. پس دغدغه ذهني اش بيشتر شد. در واقع براي نقش من هيچ لحظه طنزي وجود ندارد. همه چيز جدي و بسيار تلخ است و دقيقاً نقطه قوت اخراجي ها جمع کردن حس هاي متضاد کنار هم است. من با باور شرايط نقش در هيچ لحظه اي نمي توانستم درگير طنز کلي کار شوم. بعد از زمان طولاني شاهد نقش آفريني شما در يک فيلم سينمايي بوديم. آيا در سينما حضور مداوم خواهيد داشت؟ خيلي هم زمان طولاني نيست. آذرماه 86 سريال «ساعت شني» از من پخش شد و مهر 1387 من جلوي دوربين اخراجي ها رفتم. به هر حال در اين مدت از هر سه سريالي که کار کردم بسيار راضي هستم ولي از اين به بعد تا مدتي ترجيحاً بيشتر در فيلمهاي سينمايي ايفاي نقش خواهم کرد. با توجه به اينکه شما جنگ و شرايط حاضر در فيلم را لمس نکرده ايد فکر مي کنيد«اخراجي ها 2» چقدر ديدگاهتان را نسبت به اين قضيه عوض کرد؟ اخراجي ها 1 خيلي موثرتر بود. چون براي اولين بار به رزمنده به صورت يک قديس نگاه نمي شد. اين نوع برخورد با مقوله شهيد و رزمنده برايم بسيار جالب بود و فکر مي کنم دليل استقبال مردم هم همين بود که مي ديدند لازم نيست حتماً فرشته يا يک انسان خيلي مومن باشي تا لياقت جبهه رفتن را پيدا کني. هر آدمي مي تواند شايسته جهاد باشد، به نظر من کلا نگاه ساده و واقع گرايانه به مقولات جدي و تلخ مثل جنگ به خصوص اگر طنز گونه روايت شود، بسيار تاثيرگذارتر از بازگويي کليشه اي وقايع است. فيلمهايي مثل «ليلي با من است» يا «اخراجي ها» جنگ را طوري به تصوير مي کشند که انسان حقيقت آن را بهتر درک مي کند. مي گويند کار کردن با مسعود ده نمکي حاشيه هايي دارد. اگر فرض را بر وجود اين حاشيه ها بگذاريم، آيا اين حاشيه ها گريبان گير شما هم شد؟ من کلاً با اينگونه حرفها و قضاوتها ميانه خوبي ندارم. اين کار کلاً حاشيه اي نداشت. حداقل من که چيزي نديدم. همه چيز خوب و به موقع پيش رفت. خدا را شکر نتيجه اش هم خيلي خوب بود. کلاً اين مبحث حاشيه اگر از سينماي ما برداشته شود از همه نظر و در همه جا اتفاق بهتري خواهد افتاد. ميرطاهر مظلومي (بازيگر نقش اسي)من از پيش، آقاي ده نمکي را مي شناختم ولي مواردي پيش آمد که همکاري مان به بعد موکول شد. مي دانم که براي عوامل اخراجي ها اين افتخاري است. وقتي خوشحالي مردم را مي بيني، بال مي گيري. از طريق آقاي شريفي نيا و ده نمکي براي اين نقش انتخاب شدم. رفتم تحقيق کردم و از يافته هاي هاي کارگران کمک گرفتم. يکسري مطالعات داشتم که مجبور شدم بيشتر ادامه بدهم. جاسوس ها آدم هاي به واقع بدي نيستند. در شرايط سخت انتخاب مي شوند و بعد از آنکه لو مي روند، عوض مي شوند و اين فلسفه حاکم در اردوگاه و اصولاً در هر جايي که جاسوس پروري را ايجاد مي کند بود. آن هم در اردوگاهي که همه عراقي بودند. در زندان، بد و بيراه جاي خود را دارد، ولي آنجا بد و بيراه شان هم ايراني نيست و اين يک تراژدي است که عميقش مي کند. ...من وارد پروژه که شدم. اولين شگفتي ام، حضور يک خانم به عنوان مدير توليد بود به اسم «تينا پاکروان» که ديدم پروژه به اين سنگيني را يک خانم، ماهرانه و دليرانه به دوش کشيد و حرکت داد. سپند امير سليماني (بازيگر نقش دکتر)من: آقا اين چنده؟!کاسب: 1 ميليون من: !! اينکه 1800 تومن بود کاسب: اي بابا شما که فيلمتون ميلياردي مي فروشه يک ميليونشم خرج کن!!همه فکر مي کنند هرچي پوله مال ماست اما نمي دونند مال هر کي مي تونه باشه به جز ما ... اينه حکايت ما ! به ميليون و ميلياردش کاري نداريم. هيچ وقت نداشتيم. هميشه براي ما خاطره موند، يک شهرک سينمايي، يک عالم بدو بدو، يک دنيا زحمت و يک کهکشان دوست خوب که بودنشون يک عدده با يه عالمه صفر... اينه حکايت ما ! همه هر روز بوديم و بايه عالمه کار، مسعود ده نمکي مثه فرفره اينور و اونور مي رفت. عليرضا شمس و حامد شريفي نيا روزي چهار هزار بار سکته کردند از استرس. استاد تورج منصوري همه وجودشو گذاشت. بهناز تاجيک مراقب بود که يک چيز بين اون همه آدم جابه جا نشه. محمود خرسند و حامد از اون همه صدا نابود شدند. ايمان اميدواري و گروهش پير شدند از اون همه گريم سخت. بازيگرها که به جز بازي، همه ورزش ها رو انجام دادند و همه ي سختي ها رو کشيدند خلاصه اينکه همه هر روز بوديم... ! سلام آقاي کاسه ساز... اينه حکايت ما ! قاسم زارع (بازيگر نقش کمالي)تنها چيزي که بعد از اکران مي توانم بگويم اين است که فکر مي کنم اخراجي ها براي کساني که احساس مي کنند ليدر اين جامعه هستند ساخته نشده است. واقعا نمي دانم اسم اين دست انسان ها را مي توان گذاشت روشنفکر؟! واقعاً نمي دانم! اخراجي ها مفهوم سختي ندارد يعني فيلمي نيست که مفهومش پيچيده باشد. ده نمکي هم ادعايي ندارد. نمي گويد: «من فيلمساز خوبي هستم.» کار مي کند و روز به روز هم بهتر مي شود. چيزي که خودمان شاهدش بوديم. او مي گويد اين کار از دل من بر آمده و گروهي که با من کار کردند هم همين طور، چيزي که از مهمتر است بازتاب فيلم است. سينما، زنده به تماشاچي است. اخراجي ها هم سعي مي کند در اين زنده ماندن سهيم باشد. حسين کرمي (بازيگر نقش بازجوي بعثي) 8 سال در اسارت بعثزمان نوشتن و تدوين فيلمنامه «اخراجي ها 2» در گروه مشاورين آزاده با آقاي ده نمکي همکاري مي کردم  او اطلاعات زيادي نسبت به وضعيت آزادگان در اردوگاهها دارد. همه سکانس ها و همه برداشت ها حتي کوچکترين پلان مبتني بر واقعيت هاي دوران اسارت است. در مورد اينکه عمواکبر و يا ديگران سر به سر بعثي ها مي گذاشتند واقعيت محض است البته شايد براي بعضي ها غير قابل باور باشد اما علي رغم درندگي و خشونت بعثي ها بچه ها سر به سر آنها مي گذاشتند و از اين موقعيت استفاده هاي بسياري مي شد از جمله ايجاد لبخند بر لبان اسرايي که هر ثانيه و هر دقيقه با سختي ها، مصائب و مشکلات موجود دست و پنجه نرم مي کردند بارها از اين کارها شده. حتي يک بار سر آنها را کلاه گذاشتيم و يک تئاتر در حضور تعداد زيادي از اسرا بازي کرديم در حالي که تئاتر، سرود و فعاليت هاي فرهنگي هنري مطلقاً ممنوع بود يا در مورد جيب زني عراقي ها در تونل وحشت توسط امين حيايي، شخصي جيب يک عراقي را در هنگام گرفتن آمار زد. براي اولين بار جلوي دوربين مي آمد. برايم خيلي جالب بود. سعي کردم طوري حس بگيرم که انگار در همان مکان و زمان هستم و خدا را شکر از اين کار راضي بودند. مخصوصاً آقاي شريفي نيا و آقاي ده نمکي. شب هاي اردوگاه برايم خيلي خاطره انگيز بود به دليل شباهت زياد لوکيشن به اردوگاههاي اسرا به دوران گذشته رفتم. احساسي ترين لحظه فيلم جايي بود که خانم جعفر زاده سراغ مجيد سوزوکي را از عمو اکبر گرفت. هم موقع فيلمبرداري و هم چند باري که فيلم را ديده ام، متاثر شدم و اشک از چشمانم جاري مي شد. شايد به اين دليل باشد که وقتي به ايران آمديم مردم شهرهاي سر راهمان هنگام استقبال سراغ عزيزانشان را از ما مي گرفتند و ما مثل عمو اکبر جوابي نداشتيم که بدهيم به جز سکوت. قرار بود که وقتي در مصاحبه عمواکبر (اکبر عبدي) زياد صحبت مي کند من او را بزنم. ايشان گفت: « يک سيلي محکم توي گوش من بزن!» من قبول نکردم. اصرار کرد اما من راضي نشدم. بالاخره قرار شد يک پشت دستي به گردنش بزنم که زدم. وقتي « امين حيايي» را که در حال آمدن به طرف «اکبر عبدي» و دوربين منافقين بود. هل دادم خيلي ترسيدم. نزديک بود روي زمين بيفتد اما خودش را کنترل کرد. ليلا بلوکات (بازيگر نقش گزارشگر)«اخراجي ها» روايت دگرگونه اي دارد. روايتي از حقايق ناگفته که به ندرت ديده يا شنيده ايم. براي ما که به روايت هاي اين چنيني عادت نکرده ايم و نسبت به حوادث جنگ بي تفاوتيم «اخراجي ها» غنيمت است. چون روايتي صادقانه است و آقاي ده نمکي تلاش نمي کند حقيقت را فداي ملاحظات کند. «اخراجي ها» روايت جنگي است که همچون باقي جنگ ها رزمنده داشت. رزمنده هايش آدم بودند. آدم هايش کشته و زخمي مي شدند يا مي کشتند، ممکن الخطا بودند و هنوز هم هستند. «اخراجي ها» تصويري از خود جنگ است بي آرايش و آلايش... روايت شفاهي بخشي از تاريخ اين کشور و شايد مهمترين بخش تاريخش! اما خيلي ها تاب صداقت «اخراجي ها» را نداشتند. شايد حضور مختصرم در «اخراجي ها» گامي به سوي پيشرفت براي من نبود. اما تجربه اي متفاوت بود و همراهي با عزيزان حاضر در اين فيلم باعث خوشحالي من بود. سيروس کهوري نژاد (بازيگر نقش کريم)يک فيلم را همه با هم مي سازند ولي خيلي ها مشقات آن را نمي بينند. همه با هم مي سازند اما همه سختي هايش را نمي کشند. يعني من اعتقاد ندارم که همه عوامل فيلم آن سختي لازم را کشيده باشند. خيلي ها در پنبه مي آيند و در زرورق مي روند. و به خيلي ها بسيار توجه شد و به خيلي ها اصلا! شايد يک تعدادي از بچه ها





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 618]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن