محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844687580
به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: طاعنان او را همواره به سرقت شعر دیگران بویژه پدرش محكوم میكردند و گاه نیز بزرگان شعر و ادب خراسان او را در مجلس میآزمودند و بهار با تلاش بیشتر و ذوق سرشارتر... بهار 125 ساله شد استاد ملكالشعرای بهار، با عنوان «پدر شعر دانشگاهی» كه در موازات شاعران نوپرداز دیگر، چون نیما یوشیج، میرزاده عشقی، دهخدا و... از ماندگاران ادب این مرز و بوم به شمار میآید، شان و مرتبتی در ادبیات معاصر برای خویش فراهم نموده كه بیهیچ تحمیل و تبلیغ و التماس، همگان را به تثبیت و پذیرش خود مجاب كرده است. 65 سال با شعرمحمدتقی صبوری ملقب به ملكالشعرای بهار فرزند میرزا محمدكاظم صبوری 20 آذر 1265 شمسی در مشهد متولد شد. پدرش شاعر قصیدهسرا و ملكالشعرای آستان قدس (با فرمان ناصرالدینشاه) بود و برای همین از كودكی با شعر آشنا گشت. مادر بهار از یك خانواده بازرگان اهل گرجستان بود كه در جنگهای بین ایران و روس به اسارت ایران درآمد و به دین اسلام گروید. محمدتقی بهار دوران نوجوانی را كنار پدر به تحصیل علم و ادب پرداخت و پس از مرگ پدر، نزد ادیب نیشابوری و سیدعلی درگزی به ادامه آن مبادرت كرد. در پی مهارت و قدرت در شاعری كه حدود 18 سال داشت، هم محسور دیگران واقع شد و هم با فرمان مظفرالدینشاه به جای پدر، ملكالشعرای آستان قدس رضوی شد. طاعنان او را همواره به سرقت شعر دیگران بویژه پدرش محكوم میكردند و گاه نیز بزرگان شعر و ادب خراسان او را در مجلس میآزمودند و بهار با تلاش بیشتر و ذوق سرشارتر و سرودن اشعاری به صورت بدیهه نزد دیگران، نهایتا خویش را به عنوان شاعر بزرگی مطرح و اثبات كرد. استاد بهار نهایتا پس از پشت سر گذاشتن فراز و فرودهایی در مسائل سیاسی، اجتماعی، تحقیقی و ادبی نهایتا اول اردیبهشت 1330 با حداقل 3 سال جدال برابر بیماری سل درگذشت و در ظهیرالدوله تهران به خاك سپرده شد. جایگاه شاعراستمداد میطلبم از استاد و شاعر بزرگ معاصر جناب دكتر مظاهر مصفا كه درباره بهار چنین گفت: «بهار را در هر دوره تاریخ ادبیات ایران قرار بدهیم، باز همان است كه امروز است». از این تعبیر و نظر چنین دریافت میشود كه بهار، خود، عظمتی است و هیچ سایهای نمیتواند او را بپوشاند. اگر دوره رودكی میزیست، حضور افرادی چون عنصری، منوچهری، فرخی و... او را كمرنگ نمیكرد. اگر قرن 6 میزیست، قربانی حضور خاقانی، سنایی، نظامی، انوری و... نمیشد. حتی در قرنهای 7 تا 10 كنار سعدی، مولانا، حافظ و جامی باز هم بهار میدرخشید، نه چون سلمان، عراقی، خواجو، نزاری، بابافغانی و... زیر سایه این بزرگان افتادند و نای برخاستن ندارند. در صورتی كه در دیوان همین شعرا، شعرهایی دیده میشود كه از برخی شعرهای این غولهای ادبیات، از جهات زبانی، بیانی، هنری و خلاقیت برتر است، اما با این همه ندرخشیدند. حال باید به چند شاخصه شعری و فكری بهار اشاره كرد و دلایل درخشش و عظمت او را بیان كرد. شخصیت شاعربهار تلفیقی است از چند فكر، شاعرانه زیستن و فكر كردن، آگاه شدن و آگاهی دادن، برخاستن و فریاد زدن، نواندیشی و نوخواهی، وطنخواهی و دشمنستیزی و در موازات همه این برجستگیها، انسانی زیستن و خصایل انسانی داشتن. از نظر فكری، بهار ادامه تفكراتی است كه پدرش در دوره نوجوانی او تغذیهاش میكرد، یعنی آشنایی با تفكرات و محافل مشروطهخواهی در خراسان. بهار 14 ساله با آمد و رفت به محافل روشنفكری و ضداستبدادی، همان مسیر را طی كرد كه نطفهاش در احزاب گوناگون بسته شده بود. این روند فكری پس از مرگ مظفرالدین شاه و روی كار آمدن محمدعلی شاه كه با گلولهباران و بستن مجلس و دوران استبداد صغیر، مقارن بود، بهار را در حركتهای جدیتر و فعالیتهای حزبی پررنگتر كرد و جهت بیان افكار خود و تنویر اذهان و افكار مردم، روزنامه «خراسان» را با نام مستعار «رئیسالطلاب» بنیان نهاد و اشعار وطنی و سیاسی خود را در این نشریه به چاپ میرساند. ازجمله اولین و معروفترین شعر مستزاد، وطنی و سیاسی او در آن دوره در همین نشریه چاپ شد با مطلع زیر: باشه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاستكار ایران با خداست پس از شركت در انجمن «سعادت» كه با انجمن سعادت استانبول و باكو در ارتباط بود و عضویت در «حزب دموكرات ایران»، روزنامه «نوبهار» را كه بر سیاست وطنخواهی و ظلمستیزی و ضدروسی بود، بنیان نهاد، اما پس از مدتی كوتاه با تهدیدهای روسیه به دولت ایران این روزنامه نیز توقیف شد. بهار پس از توقیف نوبهار، روزنامه «تازه بهار» را تاسیس كرد كه آن هم دیری نپایید و تعطیل شد و متعاقب آن، بهار و 9 نفر دیگر از این حزب به تهران تبعید شدند و هر چه آزادیخواهان بافته بودند، پنبه شد. پس از این دوره بهار چند دورهای نماینده مردم خراسان و تهران در مجلس شد و در همین هنگام، كنار تدریس در دانشگاه تهران به تشكیل «انجمن دانشكده» و «مجله دانشكده» مبادرت كرد. تا این كه با تقارن اواخر حكومت قاجاریه و ظهور رضاشاه، مجلس به دودستگی رسید و بهار و مدرس از اقلیتهای مجلس محسوب میشدند و در پی این مبارزه مبنی بر مخالفت با حضور شاه جدید، ممكلت دچار آشوب و مجلس بحرانی شد تا آنجا كه دستور بر ترور بهار دادند، اما قاتلان شخصی دیگر به نام «واعظ قزوینی» را با گلوله كشتند و بهار جان سالم به در برد. با پیروزی رضا شاه، بهار حدود چهارده ماه به اصفهان تبعید و دو بار به اتهامات سیاسی زندانی شد كه غزل «من نگویم كه مرا از قفس آزاد كنید» و قطعه معروف «شباهنگ» محصول این دوره است، اما او به صورت جسته و گریخته و ذهنی رفتارهای سیاسی و وطنخواهانه خود را داشت. دور شدن از سیاست، مجالی شد برای نوشتن و تحقیق و حتی پذیرش وزارت فرهنگ (آموزش و پرورش) و پدید آمدن آثاری ارزشمند كه نتیجه تلاش و حركتها و پویایی استاد بود. ویژگیهای شعربهار در قالب گوناگونی شعر قصیده، مثنوی، قطعه، مستزاد، مسحط، تركیببند و... شعرهایی ارزشمند گفت كه هر كدام در نوع خود قابل تامل و التذاذ است اما چهره بهار بیشتر در «قصیده» و سپس «غزلیات» وطنی، سیاسی و اجتماعی است. در طول تاریخ ادبیات ایران، استاد بهار چه از نظر قصیده و چه غزل، چهرهای متفاوت دارد. تفاوت او با پیشینیان كنار شباهتهای موجود، میتواند دو مولفه زیر باشد:اول زبان و دوم نگاهاز منظر زبان، شعر بهار حداقل به سه دوره اول، میانه و كمال قابل تقسیم است. الف: دوره اول ب: دوره میانه ج: دوره كمال «دوره اول» بهار حدود 17 تا 21 سالگی، اغلب با قصایدی مواجهایم در محتوای مدح و اندك هم مرثیه، امتیاز این شعرها، یكدستی، فخامت زبان، روابط بینامتنی واژههاست، اما همانندسازی شعر و شاعر با شاعران خراسانی، به سمت تقلید میرود كه البته اینگونه تقلید كه به سربلندی و موفقیت میرسد، خود نوعی «فن» ادبی و هنری است و دیگر این كه بهار جوان به سمت قالبی میرود كه هر كسی را یارا و توان نزدیك شدن به آن نیست. قالب قصیده، مردافكن است و آن هم دوره معاصر كه تب قالبهای دیگر همهگیر شده بود. نكته دیگر، در این دوره، جسارت و شجاعتهای بهار در كشتی گرفتن او با وزنها، قالبها و قافیههایی است كه جز قدرت و پهلوانی او را نمیرساند. به عنوان مثال: قصایدی چون با مطلعهای زیر: «دی دیدم آن نگار سهی قد رابر رخ شكسته زلف مجعد را»(مفعول فاعلات و مفاعلین) (21 سالگی) یا «تا لب جانان زتنگی شكل انگشتر گرفتپشتم از بار فراقش صورت چنبر گرفت»(حدود 18 سالگی) در این قصیده، واژههای انگشت، انگشتری و انگشتر الزاما تا پایان در هر بیت به كار رفته است. یا «تا به چند اندر پی عشق مجازی؟چند با یار مجازی عشق بازی؟!»(18 سالگی) و بسیار قصاید دیگر كه همگی دلالت بر مهارت و تسلط و ذوق او دارد.دوره میانه: دوره رشد تكاملی بهار در زبان و تجربه و شجاعت در دخالت تصرفها و همچنین تلطیف زبان و بیان كه نوعی حركت در موازات نوجوییهای زمان اوست. از تفاوتهای بهار با دیگر شاعران همسوی خود این است كه بر خلاف دیگران، از سختگویی به سمت فصاحت و شیوایی حركت میكند. شعرهای بهار از حدود 25 سالگی به بعد از درونمایههای صرفا مدحی و بعضا خود اثباتی در شعر و برخی شعارهای فردی فاصله میگیرد و به سمت موضوعات اجتماعی و وطن اثباتی و خودگریزی محض سوق مییابد كه نشانه گریز شارع از مركزیت و محوریت دردهای كوچك خویشتن است. به عنوان نمونه مطلع چند قصیده و... زیر میشود. ـ می ده كه طی شد دوران جانكاهآسوده شد ملك، الملكلله(حدود 23 سالگی) این ترجیعبند، زمانی سروده شد كه مشروطهخواهان به پیروزیهایی رسیدند و محمدعلیشاه شكست خورد. ـ ای خطه ایران مهین، ای وطن منای گشته به مهر تو عجین جان و تن من(24 سالگی) در مقابله با روسیه كه وارد خاك ایران بویژه خراسان شده بودند. مژده كه روی خدا زپرده بر آمدآیت داور به خلق جلوهگر آمد(23 سالگی) در جشن ولادت حضرت ولیعصر (عجالله) شب است و بساط عیش، به خوبی مرتب است شبی را كه جان در او، به رقص آید امشب است(23 سالگی) در جشن تولد امام حسین(ع) نایب شه چون زگیتی رخت بستناصرالملك آمد و جایش نشستظاهرا گفتند جمعی كم خردبعد جاهل عالمی بر جای هست(25 سالگی) در انتقاد از ناصرالملك كه با حزب دموكرات ناسازگاری داشت. و در همین دوره بعضا، اشعاری از بهار دیده میشود كه در موضوعات دیگری چون مدحائمه، ارشاد و پند و همچنین سرودههای غنایی گفته شدهاند. اما هر چه كه هست، ردپای شاعران گذشته چندان پررنگ در شعرهای بهار نیست، چون عموما به مسائل و شخصیتهای روز مرتبط است و به همین جهت كمكم واژههایی از جنس جدید و نو در اشعار او پیدا میشوند. مثل ترن، روسیه، مجلس، بانك، كودتا، چتر و... این نوع برخورد زبان شعری بهار را در دوره میانه با آن همه فاصله گرفتنها از سیاق و لحن گذشتگان به سمت دوگانگی و دور شدن از یكدستی دوره اول میكند. اما این دوره با تمام واقعنگاری و تلفیق زبان مدرن و سنتی كه در آن دوره هنر به حساب میآمد، رنگ و صبغه تاریخنگاری به خود میگیرد و هنوز بهاری را كه ما در ادبیات خود میشناسیم، كاملا متولد نشده است.دوره كمال: از نظر نگارنده از سالهای حدود 1297 تا حدود 1325 كه اواخر فعالیتهای جدی بهار است به دلیل بیماری شدید، دوره طلایی استاد بهار در شعر است. بویژه از سالهای 1300 به این سو كه در ایران حركتهای بسیار جدی و تاثیرگذار در همه انواع ادبی اتفاق افتاد. تولد آثار و شخصیتهای جریانساز در این مقطع، حركت و جریانی را پدید آورد كه هنوز به مسیر خود ادامه میدهد. تولد افسانه از نیما، جعفر خان از فرنگ آمده از حسن مقدم در نمایشنامه، یكی بود یكی نبود از جمالزاده در داستان كوتاه، تهران مخوف در رمان اجتماعی از مشفق كاظمی، تئوریهای جدید در نقد ادبی از فاطمه سیاح همگی نشان از آن دارد كه حدود 4 سال از 1300 را باید همیشه در ادبیات معاصر جدی و محترم نگریست. در همین دوره است كه بهار ابتدا یعنی سال 1300 قصیده ناتمام دماوندیه اول را در مدح امام رضا(ع) میگوید و در سال 1301، قصیده معروفتر و اجتماعیتر و نوتر «دماوندیه دوم» را میسراید. مطلع دماوندیه اول: ای كوه سپید سر، درخشان شومانند وزو شرار افشان شو (وزو: كوه آتشفشانی در ایتالیا)مطلع دماوندیه معروف دوم: ای دیو سپید پای در بند ای گنبد گیتی ای دماوند زندهیاد بهار در یادداشتهای خود درباره این قصیده میگوید: «در سال 1301 شمسی گفته شد، در این سال به تحریك بیگانگان هرج و مرج قلمی و اجتماعی و هتاكیها در مطبوعات و آزار وطنخواهان و سستی كار دولت مركزی بروز كرده بود. این قصیده در زیر تاثیر آن معانی در تهران گفته شده و پایتخت، هدف شاعر قرار گرفته است.» قصیده دماوندیه دوم بهار، در نوع خود كم از افسانه نیما نیست، از نظر نگارنده حتی دماوندیه بهار از جهات گوناگون مثل زبان هنرمندانه و محكم، ساختار و بیان استوار و نمایه شاعری میتواند از افسانه نیما چند گام پیشتر باشد، اما افسانه نیما از نظر نوآوری در قالب، زبان سمبلیك غنایی ـ اجتماعی، نزدیك شدن به عرفان زمینی و سیر تخیل شاعر در زمان و مكان نامحدود موجب برتری افسانه بر دیگر آثار از جمله دماوندیه بهار شده است كه این مقایسه دلیل بر جانبداری از یكی نیست كه نگارنده این مقاله هر دو عزیز را چون دو چشم دوست دارد. شعرهای دیگر بهار در این دوره كه از یكسو، خروج از پیلههای حدیث نفس است و از دیگر سو دستیابی به تجربههای بزرگتر و اجتماعیتر نه اقلیمی و حزبی به شمار میآید، پختگی شاعر را در نوع نگاه و به كارگیری ابزار زبانی و بیانی و خروج از محدودنمایی شعر به دنبال دارد. بهار در دوره سوم زندگی خود كه در كنار شعر به سمت آثار تحقیقی و تدریس در دانشگاه روی میآورد، مسلما با دوره اول كه صرفا از خود و شعر خود ابزاری برای تایید برخی دیدگاهها و احزاب و یا نفی آنها ساخته بود، متفاوتتر است. آثاری چون سبكشناسی نثر، تاریخ احزاب سیاسی، تصحیح كتب گوناگون همگی بیانگر دوره كمال و پختگی بهار قبل از مرگ نا به موقع اوست. هرچند رسالت شاعر در عصر حاضر بیان دردهای بزرگ و كوچك جامعه و مردم است، اما گاه یك شاعر میتواند باالتفات به همین موضوع نه چندان آشكار، هم به رسالت اجتماعی و انسانیاش عمل كند هم اشعارش را از خطر ابزاری شدن صرف و در خدمت گروهی یا طبقهای ناماندگار قرار دادن رها سازد و به بعد هنری آن نیز بیندیشد كه در شعرهای دوره سوم بهار این خصیصه دیده میشود، در این مجال كوتاه، چند نمونه بیت از برخی اشعار او كه نشانه فكر و زبان و بیان پختهتر شاعر است ذكر میشود؛ شعرهایی كه از 1300 به بعد بویژه 1308 به این سو كه كاملا دوربین شاعری بهار به سمتی دیگر میرود كه بعد ارشادی و زینهار از دنیا و وطندوستی و صلح و آرامش و شكوه از روزگار و حبس و حتی گاه احساس ندامت از اتلاف وقت در مسائل سیاسی برخلاف دوره اول و دوم قابل توجهتر است. 15 روز است تا جایم در این زندان بود بند و زندان كی سزاوار خردمندان بود (1308 در زندان) غم مخور ای دل كه جهان را قرار نیست و آن چه تو بینی به جز از مستعار نیست (1309) گویی علامت بشر اندر جهان، غم است آن كسی كه غم نداشت نه فرزند آدم است ز دلبر بوسهای تاوان گرفتم پس از عمری خسارت، جان گرفتم (1324، قصیده تاسف بر گذشته) زد پنجه و پنج پنجهام بر تن زین پنجه عظیم رنجه گشتم من (1319.پیری) و شعرهای دیگر كه نوعی آرامش و عقبنشینی بهار از رفتارهای تند گذشته خویش است و به ویژه قصیده «جغد جنگ» كه بهار در اواخر عمر كه گویا آخرین شعر استاد نیز به حساب میآید، دلالت بر آرامشطلبی و كشیدن آه سرد بر عمری كه در راه تندرویها و پیرویها از افراد و احزاب دارد. دردهای بهاربهار نیز چون شاعران دیگر دردهایی دارد كه براساس شاعری او، سه مرحله را در برمیگیرد. دوره اول با دردهایی چون مرگ پدر، اثبات خود به عنوان شاعر، جلب توجه بزرگان مواجه است. دوره دوم، دردهای بهار اجتماعی میشود و به سمت مردم و احزاب و وكیلان و شخصیتهای سیاسی توجه دارد. دوره سوم، درد بهار، درد وطن و قانون و آزادی است و نهایتا درد و آهی كه در نتیجه دوره دوم و سوم در او پدید میآید و چه سنگینی كه دو درد جانفرسا یعنی درد وطن و درد ندامت و حسرت در جان شاعر شعلهور گردد. دیوان بهار مجموعهای است از شعرهای گوناگون، قصیده، مثنوی، غزل، رباعی، تركیب و ترجیعبند، مسمط و ... كه در مثنویها با شیوه گذشتگان بویژه بوستان و منطقالطیر و ... حكایتآوری میكند با موضوعاتی اجتماعی و اخلاقی و ارشادی. در غزلیات، بهار را چهره معاصر میبینیم، چون بهار هرگز نخواست یا با توجه به ذات و شخصیتش نتوانست عاشقانه بگوید. به همین جهت غزلیات او عموما اجتماعی و سیاسی و زبان و فضا و فكر بهار در غزلیات نیز قصیدهای است، اما با این همه چند غزل بهار به واقع خواندنی و به یاد ماندنی هستند مثل: وحشت راه دراز از نظر كوته ماست رخ متاب ای دل از این ره كه خدا همره ماستما جگر گوشه كوهیم و پسرخوانده ابرهر كجا سبزتر آن مزرعه گردشگه ماست *** یا: میان ابرو و چشم تو گیر و داری بودمن این میانه شدم كشته این چه كاری بود یا: من نگویم كه مرا از قفس آزاد كنید قفسم برده به باغی و دلم شاد كنید یا: لاله خونین كفن، از خاك سر آورده برونخاك، مستوره قلب بشر آورده برون اما غزل در دیوان بهار بعد از قصیده، مثنوی و قطعه قرار میگیرد كه همگی این شعرها، قالبها، طبعآزماییها و هنرهای استاد بهار میتواند برای شاعران هر دوره سرلوحه و آموزنده باشد. قسمتی از یك قصیده در مدح حضرت رسول(ص): دی دیدم آن نگار سهی قد رابر رخ شكسته زلف مجعد رادر خوی گرفته عارضه گلگون رادر می نهفته ورد مورد رااز جادویی نهفته به لعل اندرتابان دو رشته در منضد رابگشوده بهر بستن كار منبشكسته زلفكان معقد راگفتم ز دام زلف، رهاییبخشاین خاطر پریش مقید راگفتا دلت رها كنم ار گوییاز جان و دل مدیح محمد راسرخیل انبیا كه صفات اوحیران نموده عقل مجرد راحق از ازل به مهر و ولای اوبا خلق بسته عهد موكد راپیغمبران به مدرس فضل اوحاضر شوند خواندن ابجد راقانون نهاد و شرع پدید آوردو آراست ملك و دولت سرمد راوانكس كه سر ز طاعت او برتافتگردن نهاد تیغ مهند راایزد از او به خلق نمود امروزاحسان بینهایت و بیحد را ... یك غزل از بهاروقت آن است كه بر سبزه مقامی بكنیمبزمی آراسته و شرب مدامی بكنیممفتی شهر خراب از می نابست بیاكاقتدایی ز ارادت به امامی بكنیملله الحمد كه این عاشقی و شرب مدامنگذارند كه ما فعل حرامی بكنیمشحنه با شیخ به جنگ است بیا تا من و تواندرین فرصت كم عیش تمامی بكنیمموسم عربده و رقص و نشاط است ولیچرخ گردان نگذارد كه قیامی بكنیمنگذاریم به گیتی اثر از جور رقیبگر درین عشق خطرناك دوامی بكنیمحالیا مصلحت آن است كه اندر همه شهرهر كرا صورت خوبی است سلامی بكنیمافسر ماه مكلل شود از شعر بهارگر ز خاك در او كسب مقامی بكنیم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 973]
صفحات پیشنهادی
به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی
به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی.
به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی.
ماشین حساب Panoramic Calc Pro v2.80 ... - اضافه به علاقمنديها
سالروز آزاد سازي مهران بايد به عنوان روز پايداري درتقويم ملي ثبت شود · به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی ...
سالروز آزاد سازي مهران بايد به عنوان روز پايداري درتقويم ملي ثبت شود · به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی ...
قارچ پلو - اضافه به علاقمنديها
به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی · تصویربرداری "خانواده ده میلیاردی" ادامه دارد. . نمایش تصادفی مطالب ...
به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی · تصویربرداری "خانواده ده میلیاردی" ادامه دارد. . نمایش تصادفی مطالب ...
sms :انسان مانند يک هواپيماي - اضافه به علاقمنديها
18 ژوئن 2011 – اشتغال زنان ، کلید رهایی از فقر · به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی · افتتاح بانك قرضالحسنه به تعويق افتاد ...
18 ژوئن 2011 – اشتغال زنان ، کلید رهایی از فقر · به بهانه سالروز تولد ملكالشعرای بهار، پدر شعر دانشگاهی · افتتاح بانك قرضالحسنه به تعويق افتاد ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها