واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > سینما - بازیگر نقش رویا ملکزاده در فیلم سینمایی «آدمکش» معتقد است حضورهای متفاوت بازیگران همواره تهمایهای از خود بازیگر به همراه دارد. سمیه علیپور: مهتاب کرامتی که در ساخته جدید رضا کریمی نقش یک بیمار روانی را بازی میکند با تاکید براینکه نقش از او فاصله زیادی داشته، اظهار داشت تمام تلاش خود را برای دریافت ابعاد مختلف این نقش و رسیدن به دیدگاه درست در مورد آن صرف کرده است. او که سابقه همکاری با کارگردانانی چون محمدرضا هنرمند، واروژ کریممسیحی، سیروس الوند، عبدالرضا کاهانی، علیرضا داودنژاد و محمدرضا اصلانی را دارد، از «آدمکش» به عنوان فیلمی شریف و سالم یاد میکند که میتواند نظر تماشاگر را در سالن سینما تامین کند. فیلمنامه چه اطلاعاتی در مورد شخصیت رویا ملکزاده در اختیارتان قرار داد؟ابتدا میخواهم این را عنوان کنم که با نام فیلم همیشه مشکل داشتم. این را به آقای کریمی هم گفتم که به اعتقاد من نام فیلم باید تغییر کند، اما بعد از اکران فیلم به این اعتقاد رسیدم که عنوان، تبلیغات، تیتراژ و همه اینها به صورت هوشمندانهای حس کنجکاوی را در تماشاچی برمیانگیزد و موجب میشود با نگاه دیگری وارد سالن شود و بعد با کل داستان و در ادامه با همان مقوله نقد اجتماعی رو در رو شود. وقتی از من میپرسند آدمکش در فیلم کیست من میگویم «خودم هست، با اجازهتان!»، اما اعتقاد دارم در حقیقت رویا ملکزاده آدمکش نیست و این اجتماع ما است که یک نفر را آدمکش میکند در صورتیکه هیچگاه این زن قتلی انجام نداده، اما در ذهن و خیال خود دست به قتل میزند. براین اساس میتوانیم بگوییم اجتماع است که آدم میکشد؛ اجتماع به دلیل مشکلاتی که در خود دارد این آدمها را به وجود میآورد. تفاوتهای اجتماعی زن و مرد تفاوتهای فرهنگی جامعه ما باعث میشود روح یک آدم را بکشیم و در ادامه سایر اتفاقها برای این فرد پیش میآید. وقتی فیلمنامه را خواندم خیلی دوست داشتم. میدانستم نباید به حجم حضورم در فیلم فکر کنم، به دلیل اینکه تمام فیلم در مورد این آدم است. اینکه این آدم گناهکار هست یا نیست و فیلمنامه را خیلی دوست داشتم، اما میدانستم خیلی تغییرات باید اتفاق بیفتد تا ماجرا برای من به عنوان بازیگر قابل باور باشد و این اتفاق با بازنویسیهای آقای کریمی به مرور حل شد و خود ما باور کردیم تمام چاله چولهها که ممکن بود برای تماشاچی طرح سئوال کند تغییر کرد و به اینجایی رسیدیم که فیلم را میبینم و ارتباط خوبی هم با تماشاگر برقرار میکند. برای رسیدن به درک درست از شخصیت رویا فیلمنامه کافی بود؟زمانی که فیلمنامه را خواندم و زمانی که کمی از بازنویسی مجدد گذشت فیلمنامه به دکتر صنعتی و دکتر معین همسرشان که از دکترهای روانپزشک بسیار خود هستند، داده شد. در صحبتهای من با دکتر معین و آقای کریمی با دکتر صنعتی در مورد این نوع بیماری و نوع تعامل او صحبت زیادی کردیم. وقتی گفتم رویا ملکزاده آدم بسیار باهوشی است برگرفته از صحبتهایم با دکتر معین بود. این نوع بیماران معمولا از ضریب هوشی خیلی بالایی دارند. با وجود اینکه دغدغه فیلمنامهنویس و کارگردان خودداری از نگاه یکسویه به شخصیتها بوده، در مورد شخصیت رویا اینچنین به نظر میرسد که فقط مظلوم واقع شده و در تخیل خود قادر به جبران ظلمهای صورت گرفته است و این تا حدودی شخصیت او را تک بعدی میکند. شما ابعاد دیگری برای او متصور هستید؟بستر فیلمنامه این اجازه را به من نمیداند که به طور کامل زوایای شخصیتی رویا را نشان دهیم، به این دلیل که ما زمانی رویا را میبینیم که درگیر این ماجراست و در پزشکی قانونی با او مصاحبه میکنند فقط میتوانیم به خاطرات و تفکراتش بپردازیم. اتفاقاً به اعتقاد من رویا در زندگی اشتباههای زیادی کرده و ممکن است همین رابطه ناهنجاری که بین او دخترخواندهاش وجود دارد نشانگر اشتباههای رویا در زندگیاش باشد. او با کسی ازدواج کرده که سن بالایی داشته و شاید این کار را به دلیل نداشتن پدر و کمبود محبتش انجام داده است. این یکی از اشتباههای زندگی رویا بوده و در ادامه میتوان چنین برداشت کرد که او روح ندا را آزرده است. او این شرایط را برای ندا به وجود آورد که در داستان شاهد ارتباط بد بین ندا و مادرخواندهاش هستیم. به نظر من تمام شخصیتهای مختلف را در رویا میتوانیم ببینیم، اما به واسطه داستان بعد مظلوم وجود رویا بیشتر دیده میشود. رابطه رویا را با دکتر روانپزشک چطور میبینید؟ به اعتقاد شما این رابطه چقدر درست از آب درآمده و بیننده را به مسیری درست هدایت میکند؟رویا ملکزاده آدم بسیار تیزهوشی است و باهوشتر از این است که نفهمد آدمهای اطرافش چرا در کنار او هستند. ممکن است در ابتدا گول سرمدی و حمید را خورده باشد، اما در ادامه متوجه شده تکتک این آدمها به چه دلیل در کنار او هستند و قصد چه استفادهای از او دارند. او به خاطر همین تیزهوشی حتما متوجه میشود از بین همه آدمهایی که اطرافش هستند و تمام آدمهایی که اعتقاد دارند او باید قصاص شود فقط یک آدم است که میخواهد بفهمد واقعیت چیست. نمیگویم در ابتدا به او علاقمند میشود، آنچه در ابتدا اتفاق میافتد اعتمادی است که نسبت به دکتر در رویا به وجود میآید. علاقمند نبودید خود رویا ملکزاده مسئولیت روایت داستان را برعهده داشته باشد؟اگر قرار بود او داستان را روایت میکرد فقط یک سویه دید را به دست میآوردیم. به این ترتیب که چگونگی وقوع برخی اتفاقات را از دید رویا مشاهده میکردیم، در صورتیکه نوع گرهگشایی فیلمنامه و نوع بیماری رویا ملکزاده به نوعی بود که باید دو نگاه متفاوت را در سیر اتفاقات میدیدیم. یعنی رویا ملکزاده این اتفاقات را به چه شکلی تجربه کرده و میبیند و به صورت خاطرات میبیند و از سوی دیگر اتفاقاتی که در واقع رخ داده و دکتر مافی با توجه به تخصص و شناخت این نوع بیماری میتواند آن را تحلیل کند. چقدر شخصیت رویا را به نوع بازی خودتان در سینما مرتبط میدانستید؟طبیعتاً رویا با من تفاوتهای زیادی داشت و باید به این موضوع خیلی میپرداختم که اصولاً آدمی با این طرز تفکر چطور رفتار میکند. صحنههای اول را در پزشکی قانونی خیلی دوست دارم. نوع گریم، فرم و نوع بازی و استیصال دختر برایم جذاب بود. اتفاقاً گریم یکی از مولفههای موثر در آن صحنه بود.گریم کمک زیادی به من کرد. طراحی گریم اولیه به شکلی بود که آن را خیلی دوست داشتیم، اما امکان اجرای آن وجود نداشت. چرا؟میتوانستیم این شخصیت را کمی آشفتهتر نشان دهیم و مو کمک زیادی به نمایش این آشفتگی میکرد، اما مجبور شدیم آن را از گریم حذف کنیم تا مشکلی برای فیلم به وجود نیاید. علاوه بر این طراحی گریم سیر تحول در ذهن رویا را به خوبی نشان میداد. در ابتدای کار که او از زندان آمده قیافه آشفته و درهم او را میبینیم، اما به مرور سیر درمان در چهره او دیده میشود. باقی بخشهای مربوط به درآوردن نقش در طول کار اتفاق افتاد. مدام در طول کار به دنبال آقای کریمی میدویدم و از او سئوال میپرسیدم. چراهایی زیادی در مورد نقش رویا در ذهن داشتم. رابطه حمید و رویا در فیلم خیلی کم نمود پیدا میکند. این را اشکال کار میدانید؟دوست داشتم این اتفاق بیفتد و از این رابطه بیشتر گفته شود، اما روال داستانگویی فیلمنامه این فرصت و اجازه را به ما نمیداد و باید مسئولیت این بخش را برعهده تخیل تماشاگر میگذاشتیم تا آن را حدس بزند. جایی که رویا به زبان میآید و اعتراف میکند به اعتقاد شما جای مناسبی برای سخن گفتن کسی بود که این همه مدت سکوت کرده؟به دلیل نوع فیلمنامه و چیزی که کارگردان و فیلمنامهنویس میخواهد اتفاق بیفتد و قصه باز شود و این درمانهایی که تلاش شد حرکت آن به سمت مثبت دیده شود باید خودش را نشان میداد و قطعاً این درمانها نتیجه میدهد و او آنقدر به دکتر اعتماد میکند و احساس میکند در شرایط بدی قرار دارد که اتفاقات رخ داده را بازگو میکند. یعنی بهبود وضعیت روحی او را از شرایط قبلی دور کرده و شخصیت را به جایی رسانده که مایل نیست باز هم به زندان بازگردد؟این طور هم میتوان به ماجرا نگاه کرد، اما نباید این نکته را هم نادیده بگیریم که رویا نمیخواست چیزی را پنهان کند. در واقع او براثر بیماریاش احساساتش را بیان میکرد. وقتی به جایی میرسیم که رویا تصور میکند راه بازگشتی ندارد و از سوی دیگر دکتری حضور دارد که میتواند او را کمک کند و درمان هم جواب میدهد تصور میکند میتواند صحبت کند. گاه در ایفای نقشهای متفاوت، تکرار کارهای قبلی بازیگر دیده میشود. این اتفاق را چقدر امری طبیعی میدانید و چقدر برگرفته از ضعف بازیگری بازیگر؟در نهایت آنچه از بازیگر روی پرده سینما میبینیم همان بازیگر است بعلاوه نکاتی از برخی نقشها که در او تهنشین شده؛ این دیگر به تیزهوشی بازیگر و فضای فیلمنامه و نوع کار کارگردان بازمیگردد. ممکن است بازیگری برای یک نقش المانهای متعددی در نظر بگیرد، اما فیلمنامه فضای ارائه همه آنها را نداشته باشد. خیلی دوست دارم کارهای متفاوت انجام دهم، اما در نهایت مهتاب کرامتی را همه میبینند. مگر اینکه گریم کمک زیادی به من بکند و یا فیلمنامه آن فضای مورد نظر را به دست آورد. اگر بخواهید سکانسی را به عنوان بازی خاص خود در «آدمکش» انتخاب کنید، کدام قسمت را انتخاب میکنید؟سکانسهای اول پزشکی قانونی را خیلی دوست دارم. بدهبستانها، حرکت دوربین، میزانسن و دکوپاژ خیلی دوست دارم و همچنین سکانس حامد بهداد و بهرام رادان در پایان فیلم که فکر میکنم همه در انتخاب آن متفقالقول باشیم. 54143
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 730]