واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: مهم ترین اتفاق دیگر در نهادهای فرهنگی، برکناری ناگهانی میرحسین موسوی از مدیریت یازده سالة «فرهنگستان هنر» بود. با وجود اینکه ادعا میشود این معارفه و تودیع ضرب الاجلی.... سال کم فروغنوشتن دربارة سال 1388 کار آسانی نیست. از یک سو، تراکم اخبار سیاسی و تحولات اجتماعی آن قدر پررنگ بود که بسیاری از رخ دادهای کوچک و بزرگ فرهنگی به چشم نیامدند، و از سوی دیگر، هر رخ داد غیر سیاسی نیز نمیتوانست منفک از اتمسفر، دیده و قضاوت شود: همه چیز یا سیاسی شدند یا سیاست شدند. بجز اینها، رکود اقتصادی فراگیر، بخش خصوصی را نیز دچار بحران کرده است؛ اما، از آنجایی که ایران سرزمین عجایب است، بیشترین تعداد صدور مجوز و تأسیس گالریهای خصوصی در همین سال کم فروغ اتفاق افتاد. از طرفی، تولد گالریهای «حنا»، «آرت سِنتر»، «نوروز هنر»، «محسن»، «شکوه»، «آن»، «عتیقی»، «بومرنگ»، «شماره 6» و «خاوران» (شیراز)، سبب شد، موقعیت انحصاری و بستة بسیاری از باندهای اقتصادی- فرهنگی پایتخت نشین نیز به چالش کشیده شود؛ در نتیجه، امکان رقابت سالمتری را هم برای هنرمند و هم برای گالری به وجود میآورد.سال 1388، سال توجه به نسل نو هنر معاصر بود؛ اوضاع آشفته و نا به سامان بازار سبب شد، نقاشان میدان دار دهههای 60 و 70 خورشیدی با قیمتهای سرسام آورشان، ناخواسته به حاشیه رانده شوند و جسارت نوجویانة نسل آخریها، مخاطبین بیشتری را مجذوب کند. در عین حال، خود این حذف و اضافات سبب بالا و پایین شدن ذائقه و حتا تغییر طبقة مخاطبان و خریداران هنر را نیز به همراه داشت. آثار فیگوراتیو با قطع و اندازه کوچکتر، حول محور موضوعات اجتماعی و سیاسی و در نتیجه غیرتزئینی، اقبال بیشتری یافتند. سلیقة بازار اکنون بیشتر به سمت سلایق داخلی است و کمتر از سالهای گذشته سکان در دست دلالان بینالمللی قرار دارد، تا آنجا که بسیاری از واسطهها توصیههای گالری داران وطنی را تضمین شدهتر از پیشنهادهای فرنگی میبینند که این آخری خود قدم مثبتی برای آینده است. و اما در بخش دولتی فرهنگ، مجلس در واپسین روزهای عمر دولت نُهم حاضر به پذیرش طرح حمایت از آثار هنری با اختصاص در صدی از اعتبارات تملک و دارایی سرمایهای سازمانهای دولتی نشد، با این حال، در دورة دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد، گفتهها حاکی از آن است که، وزارت ارشاد هنوز در پی تصویب این خُرده در صد برای خرید آثار هنری است. مهم ترین اتفاق دیگر در نهادهای فرهنگی، برکناری ناگهانی میرحسین موسوی از مدیریت یازده سالة «فرهنگستان هنر» بود. با وجود این که ادعا میشود این معارفه و تودیع ضرب الاجلی کاملاً فرهنگی و مدیریتی است، احتمالاً دلیل اصلی آن را همگان به روشنی میدانند. اتفاق نادر امسال، که بسیاری آن را سیاست جدید محمدباقر قالیباف- شهردار تهران- میدانند، گسترش سیستمهای حمایتی شهرداری از نهادهای خصوصی است. شهرداری در فضای تب آلود سیاسی، گوی سبقت را از نهادهای فرهنگی دولت نُهم و دهم ربود و توانست بسیاری از خلأ وزارتخانهها، سازمانها و نهادهایی چون ارشاد و میراث فرهنگی را با ارتباط بدون واسطه با هنرمندان پُر کند. حضور قالیباف در اکسپوی «هفت نگاه» و «جشن تصویر سال»، همکاری شهرداری با گالریها، اختصاص ساختمان مجزایی برای انجمنهای گرافیک، نقاشی و مجسمه (با نام خانه هنرمندان شماره 2) و برگزاری «جشنواره طراحی معاصر»، «نشست شب پژوهش هنر»، ساخت و افتتاح چهار گالری در خانه هنرمندان ایران، «سمپوزیوم مجسمههای آهنی و مجسمههای شهری»، بخشی از کوشش شهردار برای جذب محبوبیت در میان اهالی فرهنگ محسوب میشود؛ موضعی که سبب شده، هنرمندان، شهرداری را متمایز از ساختار دولت ببینند و معتقد باشند، شهرداری نهادی منفک از سیستم دولتی فرهنگ است.و اما آن سوی سکة التهابهای سیاسی سبب شد، وزارت فرهنگ وارشاد اسلامی مواضع متفاوت و متناقضی داشته باشد؛ هرچند شالویی- مدیریت بخش تجسمی- با برداشتن مسألة نظارت بر نمایشگاهها و یا دعوت از هنرمندان برای مشارکت در بی ینالها، اقدام به بیمة هنرمندان و آزاد گذاشتن گالریها در برگزاری اکسپوها سعی کرد به نوعی فاصلة هنرمندان و وزارتخانه را کم کند، اما همچنان سیاستهای کلان وزارتخانه مورد حمایت و پشتیبانی عمومیاهالی هنر نیست و جایگزینی وزیر جدید نیز مطالبات حاضر را تغییر نداده است. شاید همین اختلاف نظر سبب شد که از هفت بی ینال ملی و بین الملی وعده داده شده، دوسالانههای نقاشی، مجسمه سازی و تصویرگری برگزار نشود و دوسالانة پوستر و کاریکاتور نیز با تحریمهای گسترده روبه رو شوند؛ تحریمیکه با وجود اسناد منتشرشدة آن در رسانهها، از جانب مدیران با چشمپوشی و از طرف هنرمندان محافظه کار رویکردی صنفی اعلام شد، اما در ذات خود رویه ای سیاسی داشت؛ تحریمیهایی که در مواردی به شرکت نکردن اهالی هنر در برنامههای صداوسیما و رادیو نیز تعمیم پیدا کرد، حتا گریبان مسابقات کمتر سیاسی را نیز گرفت. از مشهورترین این اعتراضها می توان به بیانیة دویست وهشتادوهفت نفر از اهالی تجسمیاشاره کرد که طی آن انصراف شان را از حضور در کلیه فعالیتهای فرهنگی وهنری، با سبقه ای دولتی، اعلام نمودند. در شهریور سال 1388 سایت خبری «رسم»، به نقل از «آینده نیوز» فهرست یک صد نفر از هنرمندانی را که پخش تصویرشان از صداوسیما ممنوع اعلام شده بود، منتشر کرد. در این میان نام هنرمندان انقلابی مثل حبیب صادقی و حسین خسروجردی نیز به چشم میخورد. امسال سال ونیز هم بود. برای سومین بار، پس از پیروزی انقلاب اسلامی و برای اولین بار پس از مدیریت سمیع آذر، ایران با سه هنرمند در پنجاه وسومین بی ینال ونیز شرکت کرد. هرچند این رخ داد نیز پشت اخبار مربوط به حوادث سیاسی کمتر دیده شد، اما به نظر میرسد، هنوز رویه و سیستم کارآمدی جهت انتخاب هنرمندان برای رخ دادهای بین المللی وجود ندارد؛ راهکارهای پیشنهادی تا امروز هیچ یک نتوانسته اند به توافقی همه جانبه منجر شود. اگر سیستم مدیریتی سمیع آذر برای اعزامها دچار فرمایش و خودمحوریِ سلیقه ای بود، انتخابهای اخیر نیز کهنگی و نخ نماییِ ایدئولوژیکی را نمایش میدهند. در اردیبهشت، ایرج اسکندری- یکی از هنرمندان حاضر در این بیینال- در ابتدای سال سمت دبیری شورای خرید آثار هنری وزارت ارشاد را به جای محمدعلی زارع، معاون دفتر امور هنرهای تجسمی، برعهده گرفت. هرچند اساس نامه و هدف کلی هیأت خرید نیز به روشنی و وضوح اعلام نشده است، اما حداقل این کورسو را پدید میآورد که، وزارت ارشاد به دنبال راهکارهای اجرایی منطقی تری در خرید آثار هنری است و قائم به افراد عمل نمیکند.حداقل حُسن سال گذشته این بود که هر ناظر، کنجکاو و پژوهنده ای در حوزه تجسمی به این نتیجه رسیده که، برآیند تحولات و حوزه تکوینی هنر ایران را باید در مسیر رخ دادهای گالریها و نمایشگاههای بخش خصوصی جستجو کند. دیگر مسابقات و بی ینالها برآیند تلاش و ماحصل سالانه نیستند و از روی آنها نمی توان قضاوت دقیقی از آدمها، رویکردها و مسیر تغییرات داشت، در عوض، بررسی شرایط از طریق رصد فعالیت نهادهای خصوصی کار معقول تری به نظر میرسد. برای مثال، توجه پررنگ گالریهای جدید به چیدمان، ویدئوآرت، ویدئوپینتینگ، دیجیتال پینتینگ و پرفورمنس امکان نمایش گسترده تری را در اختیار جوانان قرار داده است. در بخش دیگر، تعدد نمایشگاههای مجسمه نشان دهندة ورود نسل نوجویی از مجسمه سازان معاصر است که البته باید با دقت بیشتری دربارة آنها سخن گفت. در عوض، فعالیت های هنری در بخش گرافیک و کاریکاتور و تصویرسازی کم فروغ ترین سال خود را طی چند سال گذشته پشت سر گذاشتند. طراحی نیز با سال کم نمایشی مواجه بود و مهم ترین اتفاقات آن به دومین جشنواره طراحی معاصر یا همان سندوزی و نمایشگاه طراحی انجمن نقاشان در خانه هنرمندان محدود ماند. خلاصه اینکه، فرهنگ وهنر تنها در امنیت و آسایش امکان نشوونمو پیدا میکند و کارنامة نه چندان قابل دفاع دوازده ماهة اخیر بارزترین و شفاف ترین سند برای اثبات چنین فرضی است. امید که سال آینده را در وضعیت به سامانتری به سر بریم. در سال 1388 آرموند آیوازیان (عکاس)، پرویز ملکی (گالری دار)، محمدامین میرفندرسکی (معمار)، نادر حیدری (مجسمه ساز)، ابراهیم صاحب اختیاری (نقاش)، مجتبی تکین (عکاس)، سیدمرتضی نجومی(خوشنویس)، حمید آقاخانی (نقاش)، بهجت صدر (نقاش)، مهدی سحابی (نقاش) و بهمن جلالی (عکاس) راهی دیار باقی شدند. یاد آنهایی را که در بهار 1389 همراهمان هستند و آنهایی را که ترکمان کرده اند، گرامی میداریم. تهیه شده توسط: مجله تندیس/ سیدامیر سقراطی /culture اختصاصی مطالب پیشنهادی: پایان پروسههای عاشقانه و عارفانه نقاش كار روشنفكری و كار تجسمی نكوداشت هنرمندی فرهیخته تلاش برای مهربانی (به بهانه نمایشگاه شهین بارور) هنرمندی که شبیه آثارش بود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 651]