واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: جامعه > خانواده - انتظار این که فرزندان همیشه به ما حقیقت را بگویند، غیرمنطقی است. بسیاری از ما دروغ گفتن فرزندان خود را تجربه کردهایم. خصوصاً زمانی که آنها به سنین نوجوانی میرسند بسیار شاهدیم بعضی از آنها برای رسیدن به کوچکترین خواسته خود از گفتن هیچ دروغی ابا ندارند. بسیاری از والدین اظهار میکنند گویا فرزند آنها در حال تبدیل شدن به موجود جدیدی است و آنها دیگر شناخت چندانی از آنچه در فکر و ذهن او میگذرد ندارند. در این زمان است که بسیاری از والدین از خود میپرسند واقعاً چه چیزی در حال رخ دادن است؟ جواب این سؤال مشخص است. فرزند ما در حال سپری کردن دوران بلوغ است. در این دوران است که فرزندان ما تغییرات شگرفی را در درون خود مشاهده میکنند وهمراه با این تغییرات سعی میکنند در مسیر استقلال گام بگذارند. در حقیقت آنها به دنبال به دست آوردن هویتی از خود هستند که به کلی از هویت وابسته به والدین آنها مجزاست. برای رسیدن به این هدف یک نوجوان حاضر است به هر کاری دست بزند، حتی اگر این کار دروغ گفتن باشد. شاید یکی از دلایلی که ما در سنین نوجوانی کودکانمان از دروغ گفتن آنها تا این حد آشفته میشویم این است که فهمیدهایم آنها با این دروغگویی دوستان و همکلاسیهای خود را بر ما ترجیح میدهند. اگر چه فرزند ما میداند دروغ گفتن تا چه حد ممکن است برای او گران تمام شود اما با این حال خود را به خطر میاندازد تا استقلال خود را به والدینش اثبات کند. بسیاری از والدین ممکن است زمانی که متوجه دروغگویی فرزندانشان شوند رنجیده و حتی عصبانی و خشمگین شوند، شاید این خشم آنان به این دلیل باشد که دریافتهاند فرزندان آنها میخواهند به هر طریقی خود را از زیر فشار نظارتی آنها خارج کنند و طبق نظر خود زندگی را پیش ببرند. اما در عین حال زمانی که فرزند شما به چشمان خشمگین شما نگاه میکند آن را نشانه خوبی مییابد. او از این که حتی به قیمت عصبانی کردن شما توانسته است خود را ثابت کند و به این طریق اعلام کند زندگیاش را شما اداره نمیکنید خوشحال است. زمانی که فرزندان ما در سنین نوجوانی دروغ میگویند در حقیقت راه دیگری برای خود نمیبینند. او بین شما و خودش مجبور به انتخاب است و مسلم است که برای طی کردن مسیر کسب هویت و اعتبار او خود را بر شما ترجیح میدهد. او میخواهد هر طور شده خود را از شما جدا کند و در بین دوستانش جایگاهی برای خود دست و پا کند. البته این بدان معنا نیست که او همه چیز را میداند. در راه ساخت یک هویت جدید و به دست آوردن استقلال خطاها و خطرهای بسیاری بر سر راه او وجود دارد. او ممکن است هزاران مسیر اشتباه را برود و صدها بار به زمین بخورد. اما تمام این حوادث برای بزرگ شدن و قدم گذاشتن در دنیای بزرگسالان کاملاً لازم و ضروری است. او برای این که واقعاً مستقل شود خطر عصبانی کردن شما را به جان میخرد و دروغ میگوید تا به این ترتیب حتی برای مدت کوتاهی هم که شده به خواسته خود برسد. بسیاری از والدین از این بابت نگرانند و با خود فکر میکنند شاید در تربیت فرزند خود کوتاهی کردهاند و آنگونه که باید بر اهمیت راستگویی تأکید نکردهاند. اما در حقیقت هیچ کدام از این نگرانیها درست نیست. واقعیت این است که فرزندان ما مجبورند دروغ بگویند تا به این طریق قوانین خود را به اجرا بگذارند. دروغ گفتن نشانه این است که در این بین یک تعارض وجود دارد. او در لحظه دروغگویی با خود میگوید آیا باید آنچه که پدر و مادرم میگویند انجام دهم و یا آنها را ناامید کنم و با دروغ گفتن راه خودم را پیش بگیرم؟ به هر حال انتظار این که فرزندان ما همیشه به ما حقیقت را بگویند غیرمنطقی است و باید این واقعیت را هرچند که برایمان سخت باشد بپذیریم. بسیاری از مواقع که متوجه دروغگویی آنها میشویم بهتر است بسته به اهمیت آن به این موضوع واکنش نشان دهیم. زمانی که شما حس کردید فرزندتان با دروغ گفتن در حال عبور از خط قرمزهاست و یا در تلاش برای ارتباط با دوستانی است که صلاحیت لازم را ندارند سعی کنید به طور جدی نسبت به آن واکنش دهید، اما به این فکر کنید که دلیل دروغ گفتن او چه بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 668]