تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 15 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):راستى عزّت است و نادانى ذلّت.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

خودارزیابی چیست

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1838150888




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

قصه ارباب معرفت


واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: قصه ارباب معرفت


نفحات وصلك اوقدت جمرات شوقك في‌الحشا‌

ز غمت به سينه كم آتشي كه نزد زبانه كماتشا

تو چه آيتي به جهانيان كه صداي صيحه‌ قدسيان‌

گذرد ز ذروه لامكان كه خوشا جمال ازل، خوشا

امام عزيزم، مرشد و مرادم!

مسئولان نشر آثارت از من خواسته‌اند تا دانسته‌هاي خود را پيرامون نحوه سرودن اشعار عارفانه‌ات بنگارم تا دريچه‌اي به يكي از ابعاد وجودت پيش چشم مشتاقانت بازگردد؛ اما چون قلم به دست مي‌گيرم، غم فقدانت امانم نمي‌دهد و اندوه هجرانت رهايم نمي‌كند. آخر خانه ما را بي‌تو نوري و فروغي نيست. جاي جاي خانه نشان از تو دارد و شميم وجودت همه جا را آكنده است. پدرم! تو كه از حال عاشقانت آگاه بودي، تو كه از جان شيفته‌ام خبر داشتي و مي‌دانستي كه من شيدا و بيقرار تو هستم، چگونه تنهايم گذاشتي؟ آخر آن كه عمري را در پرتو وجود تو سپري كرده، در ظلمات چگونه تواند زيست؟!‌

در اين شب سياهم گم گشته راه مقصود

از گوشه‌اي برون آي اي كوكب هدايت

شرح اين هجران و اين خون جگر را به فرصتي ديگر مي‌گذارم و به آنچه خواسته‌اند، مي‌پردازم كه:

جان پرور است قصه‌ ارباب معرفت

رمزي برو بپرس، حديثي بيا بگو

زماني كه به اقتضاي رشته‌ تحصيلي، يكي از متون فلسفي را مي‌خواندم، بعضي عبارات دشوار و مبهم كتاب را در مواقع مناسب با حضرت امام (قدس‌سره) در ميان مي‌گذاشتم. اين پرسش و پاسخ به جلسه درس بيست دقيقه‌اي تبديل شد، تا يك روز صبح كه براي شروع درس خدمت ايشان رسيدم، دريافتم كه ايشان با يك رباعي به طنز هشدارم داده‌اند:

فاطي كه فنون فلسفه مي‌خواند

از فلسفه و و مي‌داند

اميد من آن اسرت كه با نور خدا

خود را ز حجاب فلسفه برهاند

پس از دريافت اين رباعي، اصرار مجدانه من آغاز شد و درخواست ابيات ديگري كردم. و چند روز بعد:‌

فاطي! به سوي دوست سفر بايد كرد

از خويشتن خويش گذر بايد كرد

هر معرفتي كه بوي هستي تو داد

ديوي است به ره، از آن حذر بايد كرد

تقاضاي مدام من كم كمك مؤثر مي‌نمود، چرا كه چندي بعد چنين سرودند:

فاطي، تو و حق معرفت، يعني چه؟! ‌

دريافت ذات بي‌صفت، يعني چه؟!‌

ناخوانده الف، به يا نخواهي ره يافت

ناكرده سلوك، موهبت يعني چه؟!

اين پندآموزي و روشنگري امام را كه در قالب رباعي و در نهايت ايجاز آمده بود، به جان نيوشيدم و آويزه‌ گوش كردم و سرمست از حلاوت آن شدم. ناگاه دريافتم كه نظير چنين پيام‌هايي در باب معرفت، دريغ است ناگفته ماند و نهفته گردد؛ لذا با سماجت بسيار از ايشان خواستم كه سر رشته‌ كلام و سرودن پيام را رها نكنند. اعتراف مي‌كنم كه لطف بي‌كران آن عزيز چنان بود كه جرات اصرارم مي‌داد و هر دم بر خواهش‌هاي من مي‌افزود. تا آنجا كه در خواست سرودن غزل كردم و ايشان عتاب كردند كه: ولي من همچنان به مراد خود اصرار مي‌ورزيدم و پس از چند روز چنين شنيدم:‌

تا دوست بود، تو را گزندي نبود

تا اوست، غبار چون و چندي نبود

بگذار هر آنچه هست و او را بگزين

نيكوتر از اين دو حرف پنردي نبود

*

عاشق نشدي اگر كه نامي داري

ديوانه نه‌اي اگر پيرامي داري

مستي نچشيده‌اي اگر هوش تو راست

ما را بنواز تا كه جامي داري

روزها مي‌گذشت و امام بهاي خواهش‌هاي ملتمسانه‌ام را هر از چندگاه با غزلي يا نوشته‌اي مي‌پرداختند. در اين مرحله بود كه ديگر هيچ درنگي را روا نداشتم. نخست مجموعه رباعي‌ها را به همسرم احمد نشان دادم كه او نيز با شوقي وافر مرا به پيگيري امر واداشت، سپس دفتري خدمت امام بردم و از ايشان تقاضا كردم به تناسب حال، سروده‌ها نصايح و اشارات عارفانه خود را در آن دفتر مرقوم دارند.

... و چنين بود كه آن كريم درخواست مرا اجابت كرد و از خوان معرفت و كرامت خويش توشه‌اي نصيبم فرمود و مرا مكتوبي بخشيد كه به غزلي ختم مي‌شد و جواب مثبتي به درخواست مصرانه من بود. اينك ثمره‌ آن تلاش‌ها يعني اين ميراث گرانقدر را در اختيار مؤسسه محترمي كه آثار او را دنبال مي‌كند،‌ مي‌گذارم تا به عاشقان امام هديه كند و جان مشتاقانش را با زلال اين چشمه‌سار سيراب بسازد.

در غم او روزها بيگاه شد

روزها با سوزها همراه شد

روزها گر رفت، گو رو، باك نيست

تو بمان اي آن كه چون تو پاك نيست




 دوشنبه 13 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: اطلاعات]
[مشاهده در: www.ettelaat.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 216]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب




-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن