واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : چه مسائلي را نبايد به همسرتان بگوييد؟! *MohseN*5th September 2010, 04:13 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند بعضي از خانمها يا آقايان عادت دارند تمام اتفاقاتي را كه در طول روز براي شان اتفاق افتاده است را براي همسر حود تعريف كنند . با اين وجود گاهي اوقات صحبت كردن بسيار خظرناك است و توصيه نميشود كه مدام صحبت نكنيد ، سكوت در بسياري از موارد بهتر از صحبت كردن مي باشد. آيا ميدانيد براي اينكه روابط زناشويي تان تداوم بيشتري داشته باشد، همه چيز را نبايد به همسر خود بگوييد! آيا ميدانيد چه صحبتهايي را بايد به همسر خود بگوييد و چه سخناني را بايد مطرح نسازيد؟ اولين گام در روابط زناشويي نحوه ي صحبت كردن است ، طرز صحيح صحبت كردن با همسرتان تاثير بسزايي را در روابظ شما ميگذارد البته لازم به ذكر است نه هر صحبتي . بعضي از خانمها يا آقايان عادت دارند تمام اتفاقاتي را كه در طول روز براي شان اتفاق افتاده است را براي همسر حود تعريف كنند . با اين وجود گاهي اوقات صحبت كردن بسيار خظرناك است و توصيه نميشود كه مدام صحبت نكنيد ، سكوت در بسياري از موارد بهتر از صحبت كردن ميباشد. در اين مقاله توصيه و پيش نهادهايي را براي شما ارائه خواهيم كرد: از ديدگاه روان شناسان انسانها از اين منظر به چند دسته تقسيم ميشوند 1- افرادي كه همه مطالب زندگي خود چه در حال ، چه در گذشته را براي همسران خود بازگو ميكنند به بلوغ فكري نرسيده اند ، ذهنشان مانند دوران نوجواني شان عمل ميكند كه عادت داشتند همه چيز را براي خانواده خود تعريف كنند . 2- افرادي كه در تعاريف خود ، صحبتهاي شان اغراق ميكنند و حتي گاهي وقتها به دروغ نيز متوسل ميشوند ، افرادي هستند كه اعتماد به نفس كمي به خود دارند ، با اين كار قصد دارند تا اعتماد به نفس خود را افزايش دهند . امروزه پيوند بين زوجهاي با ازدواجهايي كه در سابق صورت ميگرفت كاملا متفاوت ميباشد . در زمان امروز اكثر زوجين هر دو با هم به كار بيرون از خانه اشتغال دارند ، زمان كمي را براي صحبت كردن با يكديگر دارند ، هنگامي كه فرصتي براي صحبت كردن پيش ميآيد در اغلب موارد راجع به كار بيرون از خانه ي خانم يا آقا ميگذرد ، به ندرت پيش ميآيد كه زوجين در مورد رابطهي خودشان ، زندگي دو نفره اي يا چهار نفرهاشان به صحبت بنشينند . حال به توضيح اين موضوع ميپردازيم كه چرا نبايد تمام صحبتهاي خود را به همسرتان بازگو كنيد ؟ اين سوال چندين پاسخ دارد: 1- از ديدگاه بعضي از روانشناسان افرادي كه گذشته تلخ و سخت داشته اند بايد توجه كنند كه ، هنگامي تجربه هاي تلخ گذشته بايد چراغ راه آينده باشد و بس. سعي كنيد با گذشته هاي تلخ تان خداحافظي كنيد و با عنوان كردن تجربه ها ذهن همسر تان را مغشوش نكنيد . توجه كنيد كه شما ديگر در دوران مجردي به سر نميبريد ، شما تشكيل خانواده داده ايد و از همان روز اول كه وارد زندگي زناشويي ميشويد بايد سعي كنيد همهي گذشته ي خود را فراموش كنيد ، و الان زمان آن است كه زندگي دو نفره ي كه در آينده خواهيد داشت فكر كنيد ، صحبتهايتان نيز بايد حول زندگي مشتركتان باشد نه گذشته تلختان . 2- اگر از اشتباهات گذشته عبرت گرفته ايد و تحول خاصي در رفتارتان ايجاد كرده ايد لزومي به بازگو كردن اشتباهات گذشته تان نيست چون ممكن است بر ديدگاه طرف مقابل به شما اثر منفي بگذارد و يا برخي قابليت هاي فعلي تان ناديده گرفته شود. مگر در مواردي كه بازگو كردن تجربه شما ميتواند مانع تكرار اشتباه براي طرف مقابلتان شود. 3- صحبتهايي را از گذشته ، حال براي همسرتان بازگو و تعريف كنيد اما سعي كنيد وارد جزييات نشويد ، مسائل را براي او كاملا باز نكنيد و نشكافيد . حال چه صحبتهايي را نبايد مطرح كرد: 1- اسرار تان را به همسرتان نگوييد .منظور از اسرار چيست ؟ مشكلاتي كه در دوران قبل از ازدواج برايتان بوجود آمده و بازگو كردن آن تنها باعث مشغول كردن ذهن همسرتان ميشود. نا گفته نماند كه مسائلي است كه گفتن آنها به همسرتان ضروري است مثلا تجربه نامزدي ناموفقي اگر در گذشته داشته ايد به همسر تان بگوييد اما آيا واقعا لازم است همسرتان از جزئيات آن مطلع باشد؟ مشكلاتي كه با پدرو مادر، خواهر يا برادر تان داشته ايد و عنوان كردن آنها به ديدگاه همسرتان نسبت به خانواده تان خدشه وارد ميكند ، كمبودهايي كه در زندگي با آنها مواجه بوده ايد ، رنجها و مشقتهايي را كه متحمل شده ايد ، و مسائلي مانند اين موضوعات بهتر است بازگو نكنيد. 2- اگر زماني به همسرتان ، رفتارهايي كه انجام ميداده شك كرديد و در وفاداريش نسبت به خودتان مردد بوديد هرگز اين موضوع را مطرح نسازيد ، زيرا ممكن است شما به اشتباه چنين فكري را داشته بوديد در اين صورت احساس وفاداري كه بين شما و شوهرتان وجود داشته است در همان زمان از بين مي رود. آلسترومریا6th September 2010, 10:16 AMمن هم با همه این مطالبی که شما عنوان کردین موافقم فقط خواستن چند تا نکته کوچولو بهش اضافه کنم یکی اینکه این نگفتن همه اتفاقات و فیلتر کردن اونا باید بر طبق یک منطق اصولی باشه نباید طوری باشه که صداقت شخص زیر سوال بره موضوعی که شما عنوان کردین رو بارها به چشم دیدم و در بیشتر موارد جواب داده ولی درست وبجا اگر برفرض مثال یک مورد از این نگفتن ها رو همسر متوجه بشه طوری نباشه که تنش بوجود بیاد که همسر شاکی بشه تو بامن روراست نیستی این مطلبی که عنوان کردین ونامزدی گذشته رو مثال زدین این رو نشون میده که مهم اصل هست وبه فرع رسیدگی کردن باعث میشه اصل رو از یاد ببریم برزگترین مشکل زندگی ها اینه که نخواسته سوءتفاهم بوجود میاد سر همین گفتنهای بیجا شاید موضوع اصلا چیز دیگه بوده وطرف چیز دیگه برداشت کرده صداقت توی زندگی خیلی مهمه ولی از قدیم گفتن دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیزه نه اینکه دروغ بگیم بیایم یه چیزهایی روکه میدونیم دردسر درست میکنه رو از صحبتهامون حذف کنیم امیدوارم منظورم رو راحت و ساده گفته باشم به امید روزهایی بهتر وزندگی بی تنش تر mahtabi6th September 2010, 10:20 AMببخشید همینطور که از متن بالا کاملا پیداست مطلب روانشناسیه پس مربوط به این بخش نمیشه. بهتره مطالب رو در بخش خودشون بزنید. با تشکر فریبا *MohseN*6th September 2010, 07:12 PMببخشید همینطور که از متن بالا کاملا پیداست مطلب روانشناسیه پس مربوط به این بخش نمیشه. بهتره مطالب رو در بخش خودشون بزنید. با تشکر فریبا نمی خوام با نظر شما مخالفت کرده باشم ولی به نظر من تو این بخش باشه بهتره باز هم اگر شما ار کنید جا به جاش می کنم parnesa8th September 2010, 11:43 AMپیاده از کنارت گذشتم، گفتی:" چندی خوشگله؟" سواره از کنارت گذشتم، گفتی:" برو پشت ماشین لباسشویی بنشین!" در صف نان، نوبتم را گرفتی چون صدایت بلندتر بود در صف فروشگاه نوبتم را گرفتی چون قدت بلندتر بود زیرباران منتظر تاکسی بودم، مرا هل دادی و خودت سوار شدی در تاکسی خودت را به خواب زدی تا سر هر پیچ وزنت را بیندازی روی من در اتوبوس خودت را به خواب زدی تا مجبور نشوی جایت را به من تعارف کنی در سینما نیکی کریمی موقع زایمان فریاد کشید و تو بلند گفتی:"زهرمار!" در خیابان دعوایت شد و تمام ناسزاهایت، فحش خواهر و مادر بود در پارک، به خاطر بودن تو نتوانستم پاهایم را دراز کنم نتوانستم به استادیوم بیایم، چون تو شعارهای آب نکشیده می دادی من باید پوشیده باشم تا تو دینت را حفظ کنی مرا ارشاد می کنند تا تو ارشاد شوی! تو ازدواج نكردي و به من گفتي زن گرفتن حماقت است من ازدواج نكردم و به من گفتي ترشيده عاشق که شدی مرا به زنجیر انحصارطلبی کشیدی عاشق که شدم گفتی مادرت باید مرا بپسندد من باید لباس هایت را بشویم و اتو بزنم تا به تو بگویند خوش تیپ من باید غذا بپزم و به بچه ها برسم تا به تو بگویند آقای دکتر وقتی گفتم پوشک بچه را عوض کن، گفتی بچه مال مادر است وقتی خواستی طلاقم بدهی، گفتی بچه مال پدر است . . . . مردی به من نشان بده تا امروز را به او تبریک بگویم! البته جسارت نباشد اگه خوشتون نیومد پاکش کنید *MohseN*8th September 2010, 03:20 PMالبته جسارت نباشد اگه خوشتون نیومد پاکش کنید پست خوب بود ولی احتمالا با شما هم به خاطر ادبی بودن متن و نابه جا بودن ودر بخش اشتباه بودن برخورد خواهد شد براتون به خاطر این همه مصائبی که کشیدید از خدا سئه ی صبر درخواست میکنم در ورتون رو خوب نگاه کنید حتما مرد خوبی پیدا میشه ( مثلا همون مردی که هر خانواده ای شبها منتظره تا به خانه بیاد ( البته دست پر:))) mck-aref25th November 2010, 02:21 AMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند mck-aref25th November 2010, 02:46 AMوعده / دوروغ / سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1009]